728 x 90

-

نامه ارژنگ داودی و استمداد طلبی از تمامی آزادی‌خواهان جهان

-

زندانی سیاسی, ارژنگ  داودی
زندانی سیاسی, ارژنگ داودی
زندانی سیاسی ارژنگ داودی در نامه‌یی از سازمان ملل، سازمانهای حقوق‌بشری بین‌المللی، آزادی‌خواهان جهان و مبارزان سیاسی استمداد طلبید.

در نامه ارژنگ داودی آمده است:
با یاد خدا
صد رحمت به دزدان سر گردنه، صد رحمت به قاطعون طریق
غارتگران رژیم ولی‌فقیه را دریابید، من قربانی ستم بارگی فقیه خونخوارم
من ارژنگ داودی زندانی سیاسی زندان رجائی شهر قربانی ستم بارگی فقیه خونخوارم، با توجه به 2 پروندۀ متشکله علیه این‌جانب؛ اول به شماره ط د / 7232/ 83 مطروحه در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی وقت حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد و دومی به شماره ط د /8983/86 مطروحه در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی قروه و با اعلام اسامی نامبرده در ذیل توجه همگان را به شرح مختصری از مظلمه جلب می‌نمایم.

1. حسن حداد با نام حقیقی حسن زارع دهنوی قاضی پرونده اول و مقام امنیتی صادر کننده کیفر خواست پروندۀ دوم و سر دسته باند مافیایی امنیت مستقر در دادگاه انقلاب که از جمله فجایع شنیع کهریزک را رغم زدند.
2 قاضی سعید مرتضوی که به علت افشای راز قتل زهرا کاظمی و به صراحت متهم کردن ایشان توسط این‌جانب در فیلم ایران ممنوع به کارگردانی خانم کانادایی جیم هوکان کینه مرا به دل گرفته و از هر فرصتی برای ضربه زدن به این‌جانب و خانواده و دوستان و بستگان استفاده می‌کند.
3. محمود طباطبائی بازپرس شبعه 12 دادسرای انقلاب تهران و از شکنجه گران ارشد رژیم ولایت‌فقیه
4. مهدی مهدی پور گنجی بازپرس کشیک پرونده‌ها (هر دو پرونده فوق) که جوان بیست‌و چند ساله‌ای است و او را قاضی مهدی پور صدا می‌کنند.
5. کارشناس ارشد پرونده میثم که در هنگام بازجوئی برایم اسلحه کشید و مرا تهدید به سوراخ سوراخ کردن نمود.
6. بازجوی ارشد هر 2 پرونده به نام مصطفوی که ساواکیهای معدوم مثل آرش و تهرانی را روسفید کرده است
7. بازجوهای پرونده از جمله یاسر و چند تن دیگر که قیافه آنها را دیدم ولی حتی اسم مستعار آنها را نتوانستم متوجه شوم
8. سه تن از افراد معاونت منحله امنیت به نامهای قیاسی، حاج محمد و حاجی فلاح
9. سردار پاسدار علی صلاحی، کاندیدای عضویت در شورای تهران در سال 1385 مدیر عامل باشگاه ورزشی پیام در استان خراسان و رئیس یک بنیاد جعلی به نام آینده سازان نوید
10 سردار پاسدار محمد کسائیان
11. سردار پاسدار عبدالله ذیقمی
12. سرهنگ پاسدار کمیجانی از شکنجه گران زندان کهریزک
13 آخوندها علم الهدا و ناصحی
14. آخوندزاده مهدی عالم راستی از افراد حفاظت و اطلاعات قوۀ قضائیه

به آگاهی می‌رساند که هر چند بعضی از اسامی فوق مستعار هستند ولی چون همه نامبردگان در 2 پرونده مزبور دخیل بوده‌اند لذا کاملا شناخته شده بوده و به راحتی قابل پیگرد می‌باشد.

به استحضار همگان می‌رساند که در تاریخ 18/ 8 /82 مقارن ساعت یک بعدازظهر در تقاطع بلوار گشاورز و خیابان کارگر شمالی توسط چند نفر لباس شخصی به‌طرزی بسیار زننده از اتومبیل پیکان متعلق به مدرسه پرتوی حکمت به شماره 43 د 859 تهران 11 بیرون کشیده شدم و پس از ضرب و شتم و فحاشی در انظار عمومی با دست‌بند و چشم‌بند به محل نامعلومی اعزام و بدون تفهیم اتهام چند روز متوالی در آن بازداشتگاه غیرقانونی تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفتم.

فردای روز پس از دستگیری مرا با چشمان بسته به محل کار و سکونت برده و پس از حدود 4ساعت بازرسی کامل همه نقاط و زاویای تمام ساختمان و حتی تخریب نقاط مشکوک در دیوارها و کف ساختمان آنچه را لازم دانستند ضبط و پس از تنظیم صورتجلسه دوباره به محل بازداشت در سلول انفرادی بازگرداند. چند روز بعد به همراه آقای احمد باطبی که تا چند دقیقه قبل از دستگیری با هم بودیم و همزمان در همان نقطه دستگیر شده بودیم به بند امنیتی 2 – الف مستقر در زندان اوین منتقل شدیم که به علت وخامت اوضاع جسمانی من در اثر شکنجه‌های طاقت‌فرسا مسئول بند امنیتی مستقر در زندان اوین تا آمدن 2 پزشک و معاینه کامل من و تهیه گزارش پزشکی از پذیرش هر دوی ما خوداری نمودند و لذا چند ساعتی را در ماشین اعزام در کنار هم بودیم. آقای باطبی یک بار در دسشوئی بازداشتگاه قبلی و نیز در طول 6 الی 7ساعت که در حین انتقال و پذیرش در بند امنیتی با هم بودیم با چشمان خود دید که در آن روز چه حال وخیمی داشتم.

به هرحال در مدت بیش از 3ماه تحمل انفرادی به علت مقاومت و امتناع از هر گونه بازجوئی چه کتبی و چه شفاهی و در اثر شکنجه‌های گونا گون جمعا 6 بار به بیمارستان اعزام شدم که 4 مرتبه تحت نامهای مستعار؛ محسن قربانی، خسرو آبادانی، محمد عاشوری و اکبر لک به بیمارستان بقیت الله متعلق به سپاه پاسداران واقع در خیابان ملاصدرای تهران اعزام و جمعا به مدت 17روز در طبقه 10 یعنی طبقه بیماران امنیتی بستری شدم.

بعد از انتقال به بند عمومی در تاریخ 26/ 11 / 82 و طی تماس تلفنی با مدرسه متوجه شدم که در تاریخ 8 / 10 / 82 یعنی 50روز بعد از دستگیریم ماموران امنیتی به سرپرستی بازجو مصطفوی دوباره به آن‌جا مراجعه و 2 سام سونت حاوی اسناد و مدارک، وکالتنامه، بن چاق، سند، صلح نامه و غیره مربوط به این‌جانب و سایر اعضای خانواده بزرگ مرحوم پدرم را به غارت برده ولی به علت ازدحام اولیائی مدرسه و درخواست مسئولان مدرسه بلاجبار در این رابطه صورت جلسه‌ای ناقص و سرسری تنظیم و به مدیر وقت مدرسه تحویل داده‌اند (یک نسخه آن را به مدیر وقت مدرسه تحویل دادند) بلافاصله دانستم که بازجو مصطفوی عملی کردن تهدیدات خود و بازپرس طباطبائی مبنی بر نابود کردن زندگی این جانب و خانواده‌ام به علت پایداری و مقاومت در برابر آنها را آغاز نموده‌اند و از همان زمان برای بازپس گرفتن 2 سام سونت فوق الذکر که حتی یک برگ از آنها با موضوع اتهامات وارده مربوط نبود تلاش کردم. این حقیقت که 4سال بعد که همسرم موفق شد که فقط شناسنامه‌ام را تحویل بگیرد به وضوح نشان می‌دهد که ضبط 2 سام سونت مورد بحث از شگردهای امنیتی برای ایجاد اختلاف در خانواده و به منظور غارت صورت پذیرفته است. به هر حال به علت پیگیری سرسختانه اسناد و مدارک مورد بحث در سال 83 به زندان رجائی شهر و متعاقبا در سال 84 به زندان مرکزی بندر عباس تبعید شدم.

در سال 85 به علت تلاشهای سازمانهای بین‌المللی و وخامت وضعیت جسمی با مرخصی استعلاجی‌ام در زندان مرکزی بندر عباس موافقت شد و بازگشت من به تهران مصادف شد با تحویل و تحول امور مدرسه به اداره کل آموزش و پرورش استان تهران، زیرا که قاضی حسن حداد عملا به انحلال کلیت مجتمع آموزشی فرهنگی پرتو حکمت که مدیریت آن را برعهده داشتم حکم داده بود. بناچار در طبقه همکف ساختمان 3 طبقه سکونت گزیدیم تا نسبت به تعمیر و اجارۀ دو طبقه دیگر اقدام نمایم و در همین اثنا برای دریافت 2 سام سونت اسناد و مدارک مورد بحث به دفتر معاونت امنیت مراجعه و خواستار تحویل آنها شدم که چند روز بعد اسناد را در دفتر معاونت امنیت حاضر نمودم و پس از بررسی آنها و مطابقت با صورت جلسه تنظیمی سپاه پاسداران به کمک یکی از… . جمعی معاونت امنیت به نام آقای قیاسی و به سرپرستی حاجی فلاح معلوم شد که 12 پوشه از اسناد که بخشی از آنها حیاتی بودند موجود نمی‌باشد علاوه بر آنها چون در ارتباط با اقلام زیر نیز که در روز اول دستگیری همراه من بودند. هنوز اقدامی صورت نپذیرفته بود از دریافت 2 سام سونت موجود در محل دفتر معاونت امنیت خوداری نمودم. آنچه که در هنگام دستگیری در تاریخ 18 / 8 / 82 به همراه داشتم که هنوز معلوم نیست چه بر سر آنها آمده و مورد چه سوء استفاده‌هایی قرار گرفته و یا برای حیف و میل نمودن آنها چه شگردهای مافیایی بکار برده‌اند به شرح زیر است:
1. یک دستگاه اتومبیل پیکان به شماره 43 د 859 تهران 11
2. دو دستگاه گوشی موبایل به شماره‌های 0912. 1003356 و 0912. 1263550
3. گواهینامه رانندگی، پاسپورت معتبر، اسناد و کارت اتوموبیل و نیز اسناد و کارت موبایلها و مدارک دیگر
4. حدود 400 تومان وجه نقد
5. 30 میلیون تومان تراول چک بانک تجارت

به هرحال اصرار این‌جانب مبنی بر تحویل گرفتن تمام اموال و اسناد و امتناع از دریافت 2 سام سونت مذکور به‌طور ناقص موجب بر افروختن حداد و دارو دسته‌اش شد. بطوری که فورا در همان محل دفتر معاونت امنیت واقع در طبقه سوم دادگاه انقلاب دستور بازداشت مرا صادر نموده و دوباره پس از گذشت 4سال به بند امنیتی 2 – الف مستقر در زندان اوین فرستادند. در این بند امنیتی دوباره بازجوئیهای طاقت فرسا، سؤالات بی‌ربط و تهدیدها توسط همان بازجوها به سرکردگی بازجو مصطفوی شروع شد که نهایتا منجر به تشکیل پرونده دوم مطروحه در شعبه 15 دادگاه انقلاب شد که هنوز پس از 3سال در دست رسیدگی قرار دارد.

چند روز پس از استخلاص از بند امنیتی که در تاریخ 16/06/ 86 که در نتیجه وخامت حال جسمانی‌ام بر اثر اصرار بر تداوم اعتصاب غذا صورت پذیرفت و امکان تماس تلفنی در بند عمومی 350 زندان اوین متوجه شدم که همانند سال 82 باز هم بازجو مصطفوی و ایادیش به ملک موصوف به مدرسه سابق مراجعه و در غیاب ما و سایرین مقداری اسناد و مدارک موجود در کیف چرمی قهوه‌ای رنگ من و نیز لپ تاپ و دیسکتها و سی. دیها غیره را خارج و آن طبقه را پلمپ نموده و به مستاجران طبقات بالا هم پس از دادن مهلت کوتاهی و انقضای مدت کلیت ساختمان را پلمپ نموده است. پس از 23سال سکونت بلامعارض که 11سال نیز در آن‌جا مدرسه دایر کرده بودم، اجازه ندادند حتی یک دست لباسهایمان را از خانه خارج کنیم و به همان صورت آن را پلمپ کردند که مواد غذایی در آن نیز همگی گندیدند و به علت بوی تعفن شدید مجبور شدند بروند و قدری نظافت کنند. آنها چند ماه بعد بود که بازجو مصطفوی شناسنامه مرا و نیز قدری طلا آلات مربوط به همسرم و 200هزارتومان تراول چک موجود در طبقه همکف را به او تحویل داد ولی در باب اینکه چه چیزهایی را ضبط نموده و با خود برده هیچ توضیحی نداد که حتی حاضر به تحویل یک نسخه از صورت جلسه‌ها ی احتمالی نگردید.

2ماه بعد چون تلاشهایم نتیجه نداد به‌عنوان تنها راه ممکن به شورای حل اختلاف زندان اوین شکایت کردم که ابتدا در این رابطه پرونده‌ای در شعبه 2904 آن‌جا تشکیل شد ولی به‌رغم رسیدگیهای اولیه بعد از مدتی به این بهانه که به شکایت متهمان امنیتی به‌ویژه از نوع سیاسی آن رسیدگی نمی‌شود پرونده را مختومه نموده و طی یک نامه صوری و بدون مهر و امضاء از سوی شعبه بلا تصدی 26 دادگاه انقلاب تهران به زندان رجائی شهر پرتاب گردیده و در میان بیش از 600تن از شرورترین زندانیان در بند 6 زندان رجائی شهر نگهداری شدم و تمام تضیقات ممکن در مورد من اعمال شد. بطوریکه حتی حق استفاده از کتابخانه زندان هنوز که هنوز است از من سلب شده است. بلاخره پیگیریهای این‌جانب از درون زندان و همسرم در خارج از زندان به تشکیل پرونده شماره 215/ 87 اداره کل حقوق شهروندی دفتر حفظ حقوق شهروندی تهران منجر شد و در نتیجه به علت محکومیت حسن حداد و دار و دستۀ نامبرده‌اش در پرونده متشکله طی مرسوله شمارۀ 50 / 88 / 92566 مورخه 14 /11 / 88 کلیت پرونده برای نتیجه‌گیری نهایی و اعلام رای به دادسرای انتظامی قضات ارسال و تحت شمارۀ 88 / 100/4989 پرونده اتهامی بر علیه قاضی حداد و دارو دسته‌اش تشکیل و مورد رسیدگی قرار گرفت.

نهایتا در تاریخ روز چهارشنبه 25 /01 / 89 به‌دستور دادیار شبعه سوم دادسرای دادگاه انقلاب تهران به وسیله پلیس امنیت تهران ملک مزبور بازگشائی و به همسرم تحویل داده شد ولی متاسفانه فردای آن روز دار و دسته حداد قلدرمابانه و بدون هرگونه حکم قضائی و به‌طرزی خودسرانه اقدام به تعویض قفلها نموده‌اند و این می‌رساند که حتی بعد از ماجرای کهریزک و انحلال معاونت امنیت هنوز حسن حداد و دارو دسته‌اش که دیگر چیزی هم برای از دست ندارند.

این امر بر اساس ضرب المثل معروف: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل و این امر بدون فشارهای خارجی و تلاشهای سازمانهای حقوق‌بشری به‌ویژه مرجع مشروع بین‌المللی سازمان ملل‌متحد امکان پذیر نمی‌باشد.
با تشکر از تمامی کسانی که در این راه ما را یاری می‌دهند.

ارژنگ داودی زندان رجائی شهر کرج
شنبه، 4اردیبهشت1389
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2c0a329d-a6d1-4e22-be6d-8a92d3f36e44"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات