728 x 90

اوضاع خان شیخون چند روز بعد از حمله شیمیایی اسد

کوچ مردم از خان شیخون در ترس از بمباران شمیایی توسط اسد
کوچ مردم از خان شیخون در ترس از بمباران شمیایی توسط اسد
چندین روز از قتل‌عام اهالی خان‌شیخون در حومه ادلب که با گاز سمی سارین توسط هواپیماهای رژیم اسد مورد حمله قرار گرفت و دهها تن قربانی بر جای گذاشت، می‌گذرد. این شهر در این روزها چگونه به نظر می‌رسد؟ گزارشی از تلویزیون اورینت22فروردین 96

چندین روز از شنیع‌ترین قتل‌عامی که بشار اسد در حق شهروندان در شهر خان‌شیخون در حومه جنوبی ادلب، مرتکب شد، می‌گذرد.

 

ساعتهای اولیه چند روز اخیر کافی بود که صدها خانواده به خارج از شهر کوچ کنند. اگر شما از بالا به شهر نگاه کنید، آن را متروکه و خالی از مظاهر حیات می‌بینید.

عثمان خانی فعال سوری:
«اکنون 5روز بعد از حمله شیمایی علیه شهر خان‌ شیخون، هم‌چنان اهالی در حال کوچ کردن هستند زیرا از ضربات جدید شیمیایی می‌ترسند و بمبارانها نیز هم‌چنان ادامه دارد».

 

اماکن عمومی و مراکز خدماتی نیز از بمباران هواپیماها که چندین بار در شبانه روز به شهر حمله می‌کنند در امان نمانده است به‌طوری‌که بیمارستان رحمت و مرکز دفاع مدنی از دور استفاده خارج شده است.

 

 
علاء حمو از دفاع مدنی:
«بعد از آن که مرکز دفاع مدنی و بیمارستان رحمت چندین بار مورد حمله قرار گرفتند، از دور استفاده خارج شدند. الآن وضعیت اینطور است که می‌بینید. کوچ اهالی هم‌چنان هست و ترس و وحشت در آنها هم‌چنان باقی است. هواپیماها در آسمان مستمراً در حال پرواز هستند. امیدواریم که که وطن به وضعیت بهتری برگردد و دفاع مدنی هم بازسازی خواهد شد بیمارستان رحمت نیز مجدداً به خدمت بازخواهد گشت زیرا به تمامی اهالی منطقه خدمت می‌کند. این بیمارستان در اثر چندین حمله هوایی تخریب شد.»

صبحی طلال خانی پدر 5فرزند به‌طور معجزه آسایی از قتل‌عام شیمیایی نجات یافت. او بعد از آن که منزلش را در محله شمالی به‌علت آلودگی آن به مواد سمی، ترک کرد داستانش را اینطور روایت می‌کند.
 


صبحی طلال
«ما ساعت نزدیک 7 صبح خواب بودیم که صدای هواپیما شنیدیم که بر فراز محله پرواز می‌کند. ما زیاد به صدا بها ندادیم تا این‌که صدای انفجار شنیدیم. ما که در اتاق بودیم چیزی شبیه به موج از پنجره‌ها وارد شد مانند موج در دریا که پنجره را باز کرد. ما هیچی ندیدیم فقط دودهای زرد و سفید وسبز رنگ می‌دیدیم. ما دچار خفگی شدیم و یک از بچه‌ها را بیرون بردم و همسایه نیز یکی دیگر از بچه‌ها را بیرون کشید.

من به خانه برگشتم. بعد هم اهالی به ما مددرسانی و کمک کردند و بیرون کشیده و به اینجا آوردند».

کلماتی وجود ندارد که صحنه جنایت را توصیف کند و جملاتی پیدا نمی‌کنی که این جنایت را خلاصه کند. چندین روز گذشته اما شهر هم‌چنان در همان وضعیت باقیمانده است. در این جا این جمله صدق می‌کند، «شنیدن کی بود مانند دیدن».
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/045da1a9-95e8-43a7-b9c7-6e49f5c282f8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات