آری آری
زندگی زیباست
زندگی آتشگهی
دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش
رقص شعلهاش
در هر کران
پیداست
ورنه خاموشست و خاموشی گناه ماست
[سیاوش کسرایی]
زندگی زیباست
زندگی آتشگهی
دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش
رقص شعلهاش
در هر کران
پیداست
ورنه خاموشست و خاموشی گناه ماست
[سیاوش کسرایی]
چه زیبا و خیالانگیز! چه غرورمند و تأثیرگذار! چه بجا، با مسما و حماسی! نیاکان پاکنهاد ما از دیرباز چهارشنبهسوری را بهعنوان یک سنت ملی بزرگداشتهاند؛ «چهارشنبهسوری» یادآوردی از عبور سیاوش از کوهپارههای گدازان آتشها برای اثبات شجاعت، پاکی، صداقت، و راستی روح ایران و ایرانی است. ریشه در تار و پود فرهنگی این میهن بجامانده از جمشید دارد. آنچنان این سنت با ظرافتهای فرهنگ ایرانی عجین است که هیچ تاجدار قداره به کف، هیچ عمامه به سر ریااندیش یا هیچ جهانگشای باد در منخرین افکندهٴ تاخته به مرزهای ایران، نتوانسته آن را از فرهنگ، سنت و باورهای تاریخی ما ریشهکن سازد و از این پس نیز اینگونه خواهد بود.
چهارشنبهسوری یک سنت خلص و بیشائبه ایرانی است. با هویت ما عجین است. مانند دماوند بالابلند نماد غرور و صلابت ماست. آتش با شعلههای زرد و سرخ خود نمادی از مقهور شدن سرما و انجماد در قدمهای باد بهاریست. سمبلی از افشانههای زیبای شکوفههای سرخ بر کاکل باغساران است. آتش نماد سرزندگی، گرما، شور و حیات و تحرک است. عین شادابی و گلانداختگی گونهها در یک شادی تند و پایدار است.
آتش، آری آتش، نمود مقاومت و پایداری و ستیز ابدی با تاریکی و تاریکرفتاری است. نشانهٴ دفع شر، نحوست، پلیدی، زشتکرداری، کژمایگی و تاراندن اهریمن به دوردستهای دوزخ است.
آتش بهانهیی است برای گردآمدن، بیتوتهکردن و در صمیمیت و گرمای نثار برای هم شریک شدن، از پیله انزوا به درآمدن و با دیگران یکی شدن، به هم دادن دستها و ترسها را به دور ریختن و شب را زنده نگاهداشتن و تا صبح قصه گفتن و شعر سرودن و به حماسه گوش دادن و سرانجام بازآوردن طلایههای تازه خورشید به کوچههای سرما بردهٴ شهر.
***
چه کسی میخواهد آتش را بکشد؟
چه کسی میخواهد «من» و «تو»، «ما» نشویم
خانهاش ویران باد!
از: ع. ط- 24اسفند 95.
چهارشنبهسوری یک سنت خلص و بیشائبه ایرانی است. با هویت ما عجین است. مانند دماوند بالابلند نماد غرور و صلابت ماست. آتش با شعلههای زرد و سرخ خود نمادی از مقهور شدن سرما و انجماد در قدمهای باد بهاریست. سمبلی از افشانههای زیبای شکوفههای سرخ بر کاکل باغساران است. آتش نماد سرزندگی، گرما، شور و حیات و تحرک است. عین شادابی و گلانداختگی گونهها در یک شادی تند و پایدار است.
آتش، آری آتش، نمود مقاومت و پایداری و ستیز ابدی با تاریکی و تاریکرفتاری است. نشانهٴ دفع شر، نحوست، پلیدی، زشتکرداری، کژمایگی و تاراندن اهریمن به دوردستهای دوزخ است.
آتش بهانهیی است برای گردآمدن، بیتوتهکردن و در صمیمیت و گرمای نثار برای هم شریک شدن، از پیله انزوا به درآمدن و با دیگران یکی شدن، به هم دادن دستها و ترسها را به دور ریختن و شب را زنده نگاهداشتن و تا صبح قصه گفتن و شعر سرودن و به حماسه گوش دادن و سرانجام بازآوردن طلایههای تازه خورشید به کوچههای سرما بردهٴ شهر.
***
چه کسی میخواهد آتش را بکشد؟
چه کسی میخواهد «من» و «تو»، «ما» نشویم
خانهاش ویران باد!
از: ع. ط- 24اسفند 95.