تخاصمات باندی حول انتخابات و برجام و ابراز وحشت از پیامدهای بحرانها، مضمون مهمترین عنوانهای روزنامههای حکومتی در روز یکشنبه 19دی95است:
آفتاب یزد: عراقچی معاون حقوقی ظریف مدتهاست حضور رسانهیی ندارد، پشت پرده یک غیبت، برخی گمانه زنیها حاکی از آن است که عراقچی با محمد جواد ظریف دچار اختلافنظر شده است و غیبت وی ارتباطی با تمدید قانون ایسا در آمریکا ندارد
آفتاب یزد: سخنگوی شورای نگهبان: نظام با کسی شوخی ندارد از فردی هم نمیترسد
آفتاب یزد: وزیر بهداشت: در حوزه رفاه اجتماعی خوب عمل نکردهایم، گورخوابی یعنی جامعه درد دارد
اسرار: غرویان: برخی با رفتارهای پوپولیستی بهدنبال رأی هستند
اسرار: کدخدایی: نظام با کسی شوخی ندارد
شرق: این گروه خشن، کابینه ترامپ درباره ایران و توافق هستهیی چگونه میاندیشد؟
رسالت: محمدیان رئیس نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاه ها: وزیر خارجه متن نامههای گلایه آمیز خود را به اتحادیه اروپا منتشر کند
کیهان: تدبیر دولت امید برای بیخانه ها؛ فحاشی به مسکن مهر و دیگر هیچ
کیهان: بازی با گزینههای جایگزین برای امتیاز گرفتن بیشتر از روحانی
وطن امروز: پشت دیوار سکوت، سکوت عجیب وزارتخارجه دولت روحانی در برابر اظهارات وزیر خارجه آمریکا در فشار بر ایران به بهانههای موشکی تروریسم و حقوقبشر
در روزنامههای هر دو باند حاکم به انزوای رژیم در صحنه سیاسی سوریه و عراق اذعان شده است، برخی هم ترکیه را تلویحاً تهدید کردهاند:
سیاست روز: «حیدر العبادی» نخستوزیر عراق در کنفرانس خبری خود با «بینالی ایلدیریم» همتای ترکی خود، اعلام کرد که در مذاکرات فی مابین بر سر خروج نیروهای ترکیه از پایگاه «بعشیقه» توافق صورت گرفته است.
بنا به اعلام شبکه السومریه، وی با بیان اینکه دو کشور بر سر عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر به توافق رسیدهاند؛ ادامه داد: ترکیه تعهد داده است که موضوع حضور نیروهایش در شمال عراق را حل و فصل کند. او افزود: عراق برای برقراری یک رابطه عمیق با ترکیه مصمم است. ایلدیریم، نخستوزیر ترکیه نیز گفت: جلوی هر اقدامی که نقض حاکمیت عراق محسوب شود، میایستیم و به همکاری با عراق در تمامی زمینهها ادامه خواهیم داد.
ابتکار: به جهت ضرورت احیای روابط ترکیه و عراق، بن علی یلدریم نخستوزیر ترکیه به همراه برخی از اعضای کابینه خود به عراق سفر کرد.
آنچنان که شواهد و قراین نشان میدهند، این سفر را باید تلاش ترکیه بهمنظور نقش یابی جدید در منطقه دانست.
ترکیه این نقش یابی جدید را به دو منظور انجام میدهد. اول آن که در کنار عراق به مشکلات جنگ با داعش و همچنین کردهای شمال عراق فائق آید و سپس با ائتلاف استراتژیک با عراق نقش خود را در نبرد با داعش و کرد ها در سوریه بر جسته کند. این هدف و نیت ترکیه را میتوان در سایه شرایط جدید منطقه باز خوانی و رد جویی کرد. چرا که از یک طرف روسیه قرار است بعد از آزادسازی حلب در سوریه از این کشور خارج شود و از طرف دیگر ترکیه ایران را به نقض آتشبس در سوریه متهم کرده است.
مقامات بغداد باید از مقاصد سویی که هرازگاه رهبران آنکارا بدان دچارند از بالکنیزه کردن بحران موصل به دست ترکیه جلوگیری کنند و صرف یک روابط نیمبند را آغاز بر سر عقل آمدن ترکیه ندانند. چرا که هم اینک شرایط در عراق بهویژه موصل بهگونهیی نیست که ترکیه بخواهد تعیین تکلیف یا نظر خود را تحمیل نماید. در واقع بینانهترین شرایط ترکیه اکنون بهعنوان کشوری محسوب میشود که باید سیاستهای خود را در قبال بحران عراق همسو کند و از حمایت گروههای معارض و مخالف دولت سوریه و عراق منصرف شود
اگر آنچه را که مقامات ترکیه در این نزدیکی و باز تعریف روابط ادعا کردهاند محقق نشود، باید نگران وخیم شدن اوضاع سیاسی و امنیتی داخل کشور خود باشد.
در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع، خیز برای حذف باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از صحنهٴ نمایش انتخابات مطالب اصلی را به خود اختصاص داده است:
کیهان: به شواهدی اشاره کرده بودیم که نشان میداد ناکامیهای پیدرپی دولت یازدهم در انجام وعدههایی که به مردم داده و هنوز هم میدهد، طبیعی به نظر نمیرسد و بیم آن میرود که برخی از این ناکامیها در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی، حفظ حرمت ایرانیان در مجامع بینالمللی و رسیدگی به امور محرومان و مستضعفان، عمدی باشد! و این احتمال وجود دارد که کسانی - خدای ناخواسته - بهدنبال آن باشند با آوار کردن انبوهی از مشکلات بر سر مردم، آنان را نسبت به کارآمدی نسخه انقلاب دچار تردید کنند و در همان حال برای خروج از بنبستهای خود ساخته، تندادن به سازش با آمریکا و دست کشیدن از آرمانهای انقلابی و اسلامی و ظرفیتها و توانمندیهای خودی را آدرس بدهند!
این حجم انبوه از ناسزاگویی به منتقدان، طبیعی به نظر نمیرسد و به این تردید دامن میزند که کسانی در کسوت نزدیکان و مشاوران و یا در پستهای کلیدی دیگر، اصرار دارند با ارائه اطلاعات غلط به مسئولان بلندپایه نظام، اجازه ندهند صدای منتقدان به گوش آنان برسد تا حرکت در بیراههای که پیش گرفتهاند ادامه یابد و از سوی دیگر، جرأت و جسارت انتقاد از منتقدان دلسوز گرفته شود
جریان خزنده یاد شده بهگونهیی سؤالبرانگیز اصرار دارد که از یکسو نظام اسلامی ایران و مردم این مرز و بوم را در مقابل دشمنان بیرونی و مخصوصاً آمریکا و متحدانش تحقیر کرده و آنان را ضعیف و بهشدت آسیبپذیر معرفی کند، و از سوی دیگر توانمندیها و ظرفیتهای داخلی را ناچیز و غیرقابل تکیه جلوه دهد.
به این گزارهها توجه کنید؛
✔ «اگر برجام نبود، حداکثر میتوانستیم حقوق کارمندانمان را بدهیم»!
✔ «باید توافق انجام شود، تا مشکل رکود و اشتغال و تولید و آلودگی هوا و آب خوردن مردم حل شود»!
✔ «ما باید همراه شویم، نمیتوانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، آنهم با شعارهایی که گاهی هم توخالی است»!
✔ «مثل فوتبال که مربیخارجی وارد میکنیم، باید برای توسعه بازارهای صادراتی هم از خارج مدیر وارد کنیم»!
✔ «نامه محرمانه به امام نوشتم که بدون رابطه با آمریکا نمیشود ادامه داد»!
✔ «بگذارید با خود روراست باشیم، ما بجز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم»!
اکنون خودتان نظر بدهید که دشمنان بیرونی با دریافت این پیامها از مسئولان اجرایی کشورمان چه قضاوتی درباره ما خواهند داشت؟ و چه برخوردی را علیه جمهوری اسلامی ایران و مردم آن در پیش خواهند گرفت؟!
یکی از خصوصیات بارز این جریان خزنده حمله به کانونها و مراکز اقتدار نظام است و در این میان، قوه قضاییه، سپاه، بسیج، توان نظامی و اقتدار منطقهیی کشورمان آماج بیشترین حملات پیدا و نهان این جریان مرموز است و سؤال این است که چرا؟!
آیا هیچیک از موارد مورد اشاره میتواند غیر از ایجاد بنبست در مسیر حرکت نظام و مشکلآفرینی برای مردم نتیجه دیگری داشته باشد؟!
آیا میتوان پذیرفت که این جریان مرموز از بنبستآفرینی، تضعیف نظام و تحقیر مردم در موارد یاد شده غافل بوده و از نتیجه آن بیخبر باشد؟
اگر پاسخ این دو پرسش منفی است - که هست - بهطور منطقی و طبیعی باید برای این احتمال جایی باز کرد که مبادا خدای نخواسته کسانی در پوشش یک جریان خزنده و با نفوذ در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام در پی آنند که مردم را زیر بار انبوه مشکلات به ستوه آورند (غرق مصنوعی). اما چرا؟! پاسخ این پرسش را میتوان در آدرسی که جریان مزبور هر از چندگاه به صراحت بر زبان و قلم میآورد، جستوجو کرد؛ «سازش با آمریکا»!
روزنامههای باند خامنهای ابعاد دیگری از «ضرورت حذف» باند رفسنجانی، روحانی را تحت نام «نسل اولی و نسل دومیها» مطرح کردهاند:
جوان: چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً از دست دادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند
در شرایط کنونی که از آن میتوان به نقطه عطف و پیچ تاریخی یاد نمود، رسالت نسل سوم انقلاب اسلامی بسیار سنگینتر از گذشته است
رسالت نسل سومیها آن است که حتی اگر برخی مایل به نقشآفرینی آنان نباشند، به وظیفه تاریخی خود عمل نمایند.
در روزنامههای باند علی خامنهای تناقضگویی در مورد برونرفت از بنبست برجام همراه با حمله به باند رقیب تکرار شده است:
رسالت: محمد جواد لاریجانی سه گزینه را برای برونرفت از مخمصه برجامی مطرح کرد. وی در پاسخ به این سؤال که در مقابل این نقض برجام توسط آمریکاییها چهکاری باید انجام دهیم؟ گفت: این اقدامی که دولت اعلام کرد (اشاره به نامههای رئیسجمهور به وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی)، اقدام متقابل علیه نقض برجام نبود بلکه اجرای برجام بود! و این اصلاً خودش کار قشنگی نبود، برای صحنه بینالمللی قشنگ نبود و دوباره سیگنال به آمریکا داده که ایرانیها آچمز هستند
همین سیگنال باعث شد آنها باز پررویی کنند؛ لذا خزانهداری آنها اعلام کرد از لحظهای که تحریمها برگردد تا 6ماه کمپانیهایی که با ایران کار میکنند باید تسویه کنند، این خیلی گستاخی بود. این کمپانیها که با ایران کار نمیکنند، صبر کرده بودند که آمریکا به آنها چراغ سبز بدهد، حالا این کارشان بدتر از صد چراغ قرمز و در واقع پیام بود به دولتمردان ما که "اگر خیلی از این حرفها بزنید نهایتاً میروید شورای امنیت و تحریمهایتان کاملاً برمیگردد". وی افزود: با توجه به این سند سراسر نامتقارن و پر از ابهام و آویزان که تعهدات ما در آن کاملاً روشن و شفاف و تعهدات طرف مقابل مبهم است، اولین نکته این است که ما نباید هیچ اقدامی کنیم که 1+5 بلافاصله بگوید ایران نقض برجام کرده است.
از طرف دیگر اگر پیروی نقضهای متعدد آمریکاییها در برجام، ما هم نقض برجام نکنیم، کاری نکردهایم و باز هم بهضرر ماست؛ پس چهکاری باید بکنیم که این پارادوکس را حل کنیم؟ وی افزود: یک کار هست که بهترین سیگنال را در این موضوع به آمریکا میدهد و این مشکل ما را حل میکند؛ و آن اینکه بودجه سال 96 باید «مانور تحریم» باشد.
قدم دوم باید این باشد که پس از آغاز مانور تحریم، تمام تخلفات آمریکا در نقض برجام را بدون هیچگونه تعارف و تسامح، فهرست و پیگیری کنیم. آنها الآن ما را با سیستم مکانیزم ماشه میترسانند ولی وقتی ما مانور تحریم راه انداختیم، دیگر از تحریم نمیترسیم.
اقدام سومی که باید انجام شود این است که باید توانمندی هستهایمان را احیا کنیم. قدم اول در این زمینه تأسیس یک مرکز بزرگ علوم فناوری هستهیی است که تحقیقات «بهکلی سرّی» انجام بدهد
پاسخ ما به آمریکاییها باید حول این 3 گزینه باشد. در غیراینصورت اگر پاسخی ندهیم یا پاسخ بدی بدهیم، آمریکاییها تصور دیگری خواهند کرد و تحریمها را بدون تردید ادامه میدهند. چون آنها تازه فکر میکنند ماستخور ما را گیر آوردهاند.
رسالت: رئیس سابق سازمان انرژی اتمی گفت:
در آستانه راهاندازی راکتور اراک بودیم که دولت یازدهم روی کار آمد و متوقف شد. در زمینه غنیسازی دشمن در طول سالهای مختلف تلاش کرد آن را تعطیل کند. یک بار اوایل کار به دست روحانی، ظریف و آقای زمانیان و امثال آنها از سال 82 تا 84 که مذاکرات دست روحانی بود این اتفاق افتاد.
وی با تأکید بر اینکه روحانی با انگلیس، فرانسه و آلمان مذاکره کرد و در رأس آنها با انگلیس و جک استراو بود، افزود: نمیدانم چه فالودهای آنها با جک استراو در انگلیس خوردهاند که تا سر کار آمدند یک تور یزدگردی و شیرازگردی برای وی در ایران گذاشتند تا ایشان تحت الحفظ از ایران بازدید کند. عباسی ادامه داد: تئوری که این دوستان به آن معتقد بودند تئوری عقبنشینی بود. یعنی بروند و امتیاز بدهند و همه چیز را تعطیل کنند تا آنها دست بردارند. هر چه اینها عقب نشستند همین سه کشور پیشنویس قطعنامه را به شورای حکام آژانس دادند و تقریباً هفت قطعنامه شورای آژانس را در دو سالی که اینها مذاکره میکردند، دریافت کردیم.
ببینید دشمن چطور کار میکند، این را برنامه دشمن میدانم که چطور با کارشناسان خاص و مدیران کشور وارد میشود و تصمیم سازی میکند؛ کارخانه را تعطیل کرده و از آن طرف ویروس و تروریستهای داخلی وجود دارد و کارشان را میکنند؛ نمونه آن فردو است.
رسالت: رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها گفت: امروز که مسئولان سیاست خارجی متوجه دغلکاری رقیب فریبکار شدهاند و نتیجه بازی «برد ـ برد» را دیدهاند، جا دارد از وزیر خارجه کشورمان بخواهیم متن نامههای گلایه آمیز به اتحادیه اروپا را منتشر کند و مردم را محرم اسرار بداند
برخی روزنامههای باند خامنهای با سوز و گداز نسبت به اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا، به دولت حسن روحانی تاخته اند:
وطن امروز: یادداشت خداحافظی جان کری شامل ادامه ادعاهای آمریکاییها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتم، ناگزیر شدن ایران از رفتن پای میز مذاکره و از همه مهمتر، راهبرد آمریکاییها برای ادامه فشار بر ایران به بهانههای موشکی، مبارزه با تروریسم و حقوقبشر است. برخی میگویند تأکید جان کری برای ادامه فشار بر ایران، در واقع توصیه او به دستگاه دیپلوماسی در دولت دونالد ترامپ است
به عبارتی در ایران روی جان کری و دولت اوباما حساب ویژهیی باز شده بود. با این حال در کنار بدعهدیهای مکرر دولت اوباما در اجرای برجام و نیز همراهی آنها با تمدید تحریمهای ISA علیه ایران، حالا جان کری رفیق نیمهراه شده است و در پایان دولت اوباما به دستگاه دیپلوماسی دولت ترامپ توصیه میکند راهبرد فشار بر ایران به بهانههای برنامه موشکی، مبارزه با تروریسم و مسأله حقوقبشر را در دستور کار قرار دهد!
تأکید وزیر خارجه آمریکا مبنی بر فشار بر ایران برای محدود کردن برنامه موشکی ایران بسیار خطرناک ارزیابی میشود. یکی از انتقاداتی که درباره تعهدات ایران در برجام مطرح شده است، ضربهای است که عقبنشینی هستهیی به منافع و امنیت ملی ایران وارد میکند. کما اینکه برخی کارشناسان درباره تبعات امنیتی خطرناک تعطیلی بخش عمدهای از صنعت هستهیی ایران ابراز نگرانی کردهاند. در بحبوحه مذاکرات هستهیی نیز بارها تأکید شد هدف آمریکاییها پس از برجام، محدود کردن برنامه دفاعی ایران است. حالا پس از هستهای، برنامه موشکی ایران مورد هدف همان تیم مذاکرهکننده هستهیی آمریکا قرار گرفته است و این نشان میدهد راهبرد بلندمدت آمریکاییها در مذاکرات هستهای، ابتدا تعطیلی برنامه هستهیی ایران و سپس از بین بردن برنامه موشکی است تا از این طریق در منطقه پربحران خاورمیانه، ایران شاخصهای مهمی از امنیت ملی خود را از دست دهد. نوشته جان کری البته نشانههای عملیاتی نیز دارد و همزمان با انتشار یادداشت او، رسانههای آمریکایی اعلام کردند مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را تهیه کرده است تا در دور جدید فعالیت کنگره، به بهانه برنامه موشکی، تحریمهای اقتصادی جدیدی علیه ایران تصویب کند
اظهارات جان کری بسیار خطرناک است. با این وجود آنچه باعث حیرت صاحبنظران و افکار عمومی در ایران شده، سکوت عجیب وزارتخارجه در قبال این اظهارات خطرناک جان کری است. نوشته جان کری هم خلاف روح برجام و فضای حاکم بر برجام است و هم نشانهای از ماهیت ضدایرانی وزیر خارجه آمریکاست. در مقابل اما وزارت امور خارجه همچنان نسبت به این اظهارات خطرناک سکوت کرده است. این سکوت خلاف قاعدهها بینالمللی است. پیش از این نیز بارها بزرگان نسبت به این سکوتها بهویژه پس از هر دور مذاکرات هستهیی و پس از انتشار فکتشیت آمریکاییها، هشدار داده و به مسئولان وزارت امور خارجه تأکید کردهاند که واکنش لازم را انجام دهند تا ادعای طرف مقابل تثبیت نشود. با این حال اما مشخص نیست حالا که جان کری رفیق نیمهراه شده است و برای فشار مضاعف به یاران شاخ و شانه میکشد، چرا محمدجواد ظریف در مقابل او سکوت کرده است؟! گویا دستگاه دیپلوماسی دولت حسن روحانی تمایلی برای پاسخ دادن به اتهامات و تهدیدات جان کری ندارد!
اپیدمی سکوت در توپخانه!
ظریف دیگر آن ظریف سابق نیست. چند هفتهیی است وزیر خارجه تقریباً حرف نمیزند، دیدارهایش برخلاف گذشته پر سر و صدا نیست و رفتارهای نمایشی نیز از او دیده نمیشود. این سکوت پس از تمدید تحریمهای ISA علیه ایران بهصورت چشمگیری احساس میشود. این سکوت ظریف در کنار کنار کشیدن «یواشکی» عباس عراقچی بسیار پرمعناست و به نظر میرسد در آینده این پرونده نیز برای افکار عمومی باید بیشتر باز شود.
روزنامههای هر دو باند حاکم در مورد تداوم تخاصمات هر دو باند حاکم هم هشدار دادهاند و هم به باند رقیب حمله کردهاند:
سیاست روز: اختلافات را نباید علنی کرد
خوشحال و ذوق زده نمیشویم، چرا که اختلافات موجود میان سران قوا، نه تنها گره از مشکلات کشور نمیگشاید بلکه، آن گرهها را کورتر میسازد.
در این چند روز گذشته برخی مسئولان دانسته یا ندانسته خوراک مناسبی را برای رسانههای ضدانقلاب فراهم کردهاند و ذوق زدگی و خوشحالی آنها از طرح اختلافات درون نظام نشان میدهد که، واکنشهای ایجاد شده میان نهادهای قانونی اشتباه است.
چنین واکنشهایی نسبت به هم نشاندهنده فضای باز سیاسی و رسانهیی نیست، بلکه فضای پرچالش و تنش اختلافی است که باعث میشود فضای عمومیکشور را هم درگیر خود سازد.
آرمان: تزریق بیاعتمادی در جامعه: پراکنده شدن اخبار چنین جدالهایی میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی به قوای کشور میشود. بیاعتمادی شاید سر آغاز مشکلات عدیدهای در جامعه شود که رسیدگی به آن بسیار هزینه بر باشد و حتی غیرممکن. هر یک از اخباری که در رسانههای کشور منتشر میشود بهایی خواهد داشت و شاید بهای این خبر جنجالی هم مرگ اعتماد در جامعه باشد که هیچ مسئولی پاسخگوی آن نیست. این خبر اختلافنظر میان روسای دو قوه مانند بسیاری از خبرهای دیگر پرسشهای بیپاسخی را در ذهن مردم متولد کرد و در آرشیو جای گرفت.
شرق: ایران در سالهای پس از انقلاب، مقاطع زیادی را پشت سر گذاشته که در آنها، گاه تفاوت دیدگاهها و رویکردها در سطح کلان وجود داشته است. در دوران بنیصدر، رئیسجمهور وقت با بهشتی و هاشمی رفسنجانی در سطح قوا و در درون دولت خود با شهید رجایی، اختلافاتی داشت در دورههای دیگر نیز این اتفاقات افتاده و کشور، این مقاطع را پشت سر گذاشته است. طبیعی است این مسائل بهلحاظ اجرائی، به سود کشور نیست و بهویژه در اذهان جامعه، انعکاس مناسبی ندارد و احساس ناخوشایندی ایجاد میکند.
برای نمونه درباره موضوع برجام که مسألهای ملی با نظارت مسئولان عالی کشور است، حتی اگر مسئولان و مدیران سایر دستگاهها از زاویه حقوقی، دیدگاه منتقدانهای دارند، بیان متلکگونه آن منطقی به نظر نمیرسد.
حمله به برجام به سبک تحلیلهای فردی که سابق بر این، مذاکرات هستهیی را اداره میکرد نیز امروز بعد از نهاییشدن یک توافق تاریخی که حتی روسیه و چین هم پای آن را امضا کردهاند، برای مردم پذیرفتنی نیست. مخصوصاً اگر به جای تلاش برای امتیازگیری بیشتر از کشورهای قدرتمند دنیا، به سبک نیش و کنایههای سیاسی داخلی دنبال شود. دولت بههیچروی نباید مرعوب شود و دست از مسیر منطقی و اصولی خود برای توسعه کشور و مبارزه با فساد بکشد. اگر به هوای اینکه مبادا فضا را برخی محافل، پرغبار کنند، مواضع اصولی کنار گذاشته شود، راه برای رفتارهای توجیهناپذیر بعدی آنان هموار شده است.
روزنامههای باند رفسنجانی، روحانی در جنگ قدرت در آستانه نمایش انتخابات، موضوعات متنوعی را برای حملات خود به باند رقیب اختصاص دادهاند:
شرق: موسویتبریزی: امیدواریم تندروها نتوانند دولت را به مسیرهای انحرافی بکشانند. موسویتبریزی درباره راهبرد احتمالی اصولگرایان برای شکستن رأی روحانی از طریق معرفی کاندیداهای متعدد گفت: کار سیاسی همین است. اگر در این چند ماه درجه تشنج اوج بگیرد به نفع کشور و اصلاحطلبان و دولت تمام نمیشود.
ابتکار: درباره رفتارهای سعید جلیلی و مناظرههای غیرمستقیم او با قالیباف و روحانی گفت: طبیعی است که برخی هنگام انتخابات کسانی که قصد شرکت دارند، یاد مردم میافتند و از فقر موجود و وضع معیشت مردم انتقاد میکنند تا بخواهند با رفتارهای پوپولیستی رأی جمع کنند
این افراطیون اگر نگران کشور هستند، به جای نقد دولت سیاستگذاریهای کلان خود را در اقتصاد مطرح کنند، کارتنخوابها و گورخوابها یک مسأله جزیٔی از کل مسایٔل موجود در کشور است.
نگاه این آقایان به اقتصاد جهانی و بینالمللی بود که باعث شد تحریمهای سنگین را بر کشور اعمال کنند، انزوایی که ما در جهان به دست آوردیم بهدلیل وجود همین تفکر بود
چرا عدهیی سعی میکنند مقابل برجام بایستند، این سند بر اساس تعامل ما با جهان به ثبت رسید که همین امر باعث شد سایه جنگ و تحریمها از سر ما برداشته شود.
در زمان همفکران جلیلی معیشت مردم در چه وضعیتی قرار داشت.
حمله به آمارهای متناقض اقتصادی دولت روحانی و وضعیت بحرانی بودجه کشور و وضعیت ورشکستهٴ بانکها موضوع مقالات مختلف در روزنامههای هر دو باند حاکم است:
آفتاب یزد: عراقچی معاون حقوقی ظریف مدتهاست حضور رسانهیی ندارد، پشت پرده یک غیبت، برخی گمانه زنیها حاکی از آن است که عراقچی با محمد جواد ظریف دچار اختلافنظر شده است و غیبت وی ارتباطی با تمدید قانون ایسا در آمریکا ندارد
آفتاب یزد: سخنگوی شورای نگهبان: نظام با کسی شوخی ندارد از فردی هم نمیترسد
آفتاب یزد: وزیر بهداشت: در حوزه رفاه اجتماعی خوب عمل نکردهایم، گورخوابی یعنی جامعه درد دارد
اسرار: غرویان: برخی با رفتارهای پوپولیستی بهدنبال رأی هستند
اسرار: کدخدایی: نظام با کسی شوخی ندارد
شرق: این گروه خشن، کابینه ترامپ درباره ایران و توافق هستهیی چگونه میاندیشد؟
رسالت: محمدیان رئیس نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاه ها: وزیر خارجه متن نامههای گلایه آمیز خود را به اتحادیه اروپا منتشر کند
کیهان: تدبیر دولت امید برای بیخانه ها؛ فحاشی به مسکن مهر و دیگر هیچ
کیهان: بازی با گزینههای جایگزین برای امتیاز گرفتن بیشتر از روحانی
وطن امروز: پشت دیوار سکوت، سکوت عجیب وزارتخارجه دولت روحانی در برابر اظهارات وزیر خارجه آمریکا در فشار بر ایران به بهانههای موشکی تروریسم و حقوقبشر
در روزنامههای هر دو باند حاکم به انزوای رژیم در صحنه سیاسی سوریه و عراق اذعان شده است، برخی هم ترکیه را تلویحاً تهدید کردهاند:
سیاست روز: «حیدر العبادی» نخستوزیر عراق در کنفرانس خبری خود با «بینالی ایلدیریم» همتای ترکی خود، اعلام کرد که در مذاکرات فی مابین بر سر خروج نیروهای ترکیه از پایگاه «بعشیقه» توافق صورت گرفته است.
بنا به اعلام شبکه السومریه، وی با بیان اینکه دو کشور بر سر عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر به توافق رسیدهاند؛ ادامه داد: ترکیه تعهد داده است که موضوع حضور نیروهایش در شمال عراق را حل و فصل کند. او افزود: عراق برای برقراری یک رابطه عمیق با ترکیه مصمم است. ایلدیریم، نخستوزیر ترکیه نیز گفت: جلوی هر اقدامی که نقض حاکمیت عراق محسوب شود، میایستیم و به همکاری با عراق در تمامی زمینهها ادامه خواهیم داد.
ابتکار: به جهت ضرورت احیای روابط ترکیه و عراق، بن علی یلدریم نخستوزیر ترکیه به همراه برخی از اعضای کابینه خود به عراق سفر کرد.
آنچنان که شواهد و قراین نشان میدهند، این سفر را باید تلاش ترکیه بهمنظور نقش یابی جدید در منطقه دانست.
ترکیه این نقش یابی جدید را به دو منظور انجام میدهد. اول آن که در کنار عراق به مشکلات جنگ با داعش و همچنین کردهای شمال عراق فائق آید و سپس با ائتلاف استراتژیک با عراق نقش خود را در نبرد با داعش و کرد ها در سوریه بر جسته کند. این هدف و نیت ترکیه را میتوان در سایه شرایط جدید منطقه باز خوانی و رد جویی کرد. چرا که از یک طرف روسیه قرار است بعد از آزادسازی حلب در سوریه از این کشور خارج شود و از طرف دیگر ترکیه ایران را به نقض آتشبس در سوریه متهم کرده است.
مقامات بغداد باید از مقاصد سویی که هرازگاه رهبران آنکارا بدان دچارند از بالکنیزه کردن بحران موصل به دست ترکیه جلوگیری کنند و صرف یک روابط نیمبند را آغاز بر سر عقل آمدن ترکیه ندانند. چرا که هم اینک شرایط در عراق بهویژه موصل بهگونهیی نیست که ترکیه بخواهد تعیین تکلیف یا نظر خود را تحمیل نماید. در واقع بینانهترین شرایط ترکیه اکنون بهعنوان کشوری محسوب میشود که باید سیاستهای خود را در قبال بحران عراق همسو کند و از حمایت گروههای معارض و مخالف دولت سوریه و عراق منصرف شود
اگر آنچه را که مقامات ترکیه در این نزدیکی و باز تعریف روابط ادعا کردهاند محقق نشود، باید نگران وخیم شدن اوضاع سیاسی و امنیتی داخل کشور خود باشد.
در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع، خیز برای حذف باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از صحنهٴ نمایش انتخابات مطالب اصلی را به خود اختصاص داده است:
کیهان: به شواهدی اشاره کرده بودیم که نشان میداد ناکامیهای پیدرپی دولت یازدهم در انجام وعدههایی که به مردم داده و هنوز هم میدهد، طبیعی به نظر نمیرسد و بیم آن میرود که برخی از این ناکامیها در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی، حفظ حرمت ایرانیان در مجامع بینالمللی و رسیدگی به امور محرومان و مستضعفان، عمدی باشد! و این احتمال وجود دارد که کسانی - خدای ناخواسته - بهدنبال آن باشند با آوار کردن انبوهی از مشکلات بر سر مردم، آنان را نسبت به کارآمدی نسخه انقلاب دچار تردید کنند و در همان حال برای خروج از بنبستهای خود ساخته، تندادن به سازش با آمریکا و دست کشیدن از آرمانهای انقلابی و اسلامی و ظرفیتها و توانمندیهای خودی را آدرس بدهند!
این حجم انبوه از ناسزاگویی به منتقدان، طبیعی به نظر نمیرسد و به این تردید دامن میزند که کسانی در کسوت نزدیکان و مشاوران و یا در پستهای کلیدی دیگر، اصرار دارند با ارائه اطلاعات غلط به مسئولان بلندپایه نظام، اجازه ندهند صدای منتقدان به گوش آنان برسد تا حرکت در بیراههای که پیش گرفتهاند ادامه یابد و از سوی دیگر، جرأت و جسارت انتقاد از منتقدان دلسوز گرفته شود
جریان خزنده یاد شده بهگونهیی سؤالبرانگیز اصرار دارد که از یکسو نظام اسلامی ایران و مردم این مرز و بوم را در مقابل دشمنان بیرونی و مخصوصاً آمریکا و متحدانش تحقیر کرده و آنان را ضعیف و بهشدت آسیبپذیر معرفی کند، و از سوی دیگر توانمندیها و ظرفیتهای داخلی را ناچیز و غیرقابل تکیه جلوه دهد.
به این گزارهها توجه کنید؛
✔ «اگر برجام نبود، حداکثر میتوانستیم حقوق کارمندانمان را بدهیم»!
✔ «باید توافق انجام شود، تا مشکل رکود و اشتغال و تولید و آلودگی هوا و آب خوردن مردم حل شود»!
✔ «ما باید همراه شویم، نمیتوانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، آنهم با شعارهایی که گاهی هم توخالی است»!
✔ «مثل فوتبال که مربیخارجی وارد میکنیم، باید برای توسعه بازارهای صادراتی هم از خارج مدیر وارد کنیم»!
✔ «نامه محرمانه به امام نوشتم که بدون رابطه با آمریکا نمیشود ادامه داد»!
✔ «بگذارید با خود روراست باشیم، ما بجز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم»!
اکنون خودتان نظر بدهید که دشمنان بیرونی با دریافت این پیامها از مسئولان اجرایی کشورمان چه قضاوتی درباره ما خواهند داشت؟ و چه برخوردی را علیه جمهوری اسلامی ایران و مردم آن در پیش خواهند گرفت؟!
یکی از خصوصیات بارز این جریان خزنده حمله به کانونها و مراکز اقتدار نظام است و در این میان، قوه قضاییه، سپاه، بسیج، توان نظامی و اقتدار منطقهیی کشورمان آماج بیشترین حملات پیدا و نهان این جریان مرموز است و سؤال این است که چرا؟!
آیا هیچیک از موارد مورد اشاره میتواند غیر از ایجاد بنبست در مسیر حرکت نظام و مشکلآفرینی برای مردم نتیجه دیگری داشته باشد؟!
آیا میتوان پذیرفت که این جریان مرموز از بنبستآفرینی، تضعیف نظام و تحقیر مردم در موارد یاد شده غافل بوده و از نتیجه آن بیخبر باشد؟
اگر پاسخ این دو پرسش منفی است - که هست - بهطور منطقی و طبیعی باید برای این احتمال جایی باز کرد که مبادا خدای نخواسته کسانی در پوشش یک جریان خزنده و با نفوذ در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام در پی آنند که مردم را زیر بار انبوه مشکلات به ستوه آورند (غرق مصنوعی). اما چرا؟! پاسخ این پرسش را میتوان در آدرسی که جریان مزبور هر از چندگاه به صراحت بر زبان و قلم میآورد، جستوجو کرد؛ «سازش با آمریکا»!
روزنامههای باند خامنهای ابعاد دیگری از «ضرورت حذف» باند رفسنجانی، روحانی را تحت نام «نسل اولی و نسل دومیها» مطرح کردهاند:
جوان: چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً از دست دادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند
در شرایط کنونی که از آن میتوان به نقطه عطف و پیچ تاریخی یاد نمود، رسالت نسل سوم انقلاب اسلامی بسیار سنگینتر از گذشته است
رسالت نسل سومیها آن است که حتی اگر برخی مایل به نقشآفرینی آنان نباشند، به وظیفه تاریخی خود عمل نمایند.
در روزنامههای باند علی خامنهای تناقضگویی در مورد برونرفت از بنبست برجام همراه با حمله به باند رقیب تکرار شده است:
رسالت: محمد جواد لاریجانی سه گزینه را برای برونرفت از مخمصه برجامی مطرح کرد. وی در پاسخ به این سؤال که در مقابل این نقض برجام توسط آمریکاییها چهکاری باید انجام دهیم؟ گفت: این اقدامی که دولت اعلام کرد (اشاره به نامههای رئیسجمهور به وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی)، اقدام متقابل علیه نقض برجام نبود بلکه اجرای برجام بود! و این اصلاً خودش کار قشنگی نبود، برای صحنه بینالمللی قشنگ نبود و دوباره سیگنال به آمریکا داده که ایرانیها آچمز هستند
همین سیگنال باعث شد آنها باز پررویی کنند؛ لذا خزانهداری آنها اعلام کرد از لحظهای که تحریمها برگردد تا 6ماه کمپانیهایی که با ایران کار میکنند باید تسویه کنند، این خیلی گستاخی بود. این کمپانیها که با ایران کار نمیکنند، صبر کرده بودند که آمریکا به آنها چراغ سبز بدهد، حالا این کارشان بدتر از صد چراغ قرمز و در واقع پیام بود به دولتمردان ما که "اگر خیلی از این حرفها بزنید نهایتاً میروید شورای امنیت و تحریمهایتان کاملاً برمیگردد". وی افزود: با توجه به این سند سراسر نامتقارن و پر از ابهام و آویزان که تعهدات ما در آن کاملاً روشن و شفاف و تعهدات طرف مقابل مبهم است، اولین نکته این است که ما نباید هیچ اقدامی کنیم که 1+5 بلافاصله بگوید ایران نقض برجام کرده است.
از طرف دیگر اگر پیروی نقضهای متعدد آمریکاییها در برجام، ما هم نقض برجام نکنیم، کاری نکردهایم و باز هم بهضرر ماست؛ پس چهکاری باید بکنیم که این پارادوکس را حل کنیم؟ وی افزود: یک کار هست که بهترین سیگنال را در این موضوع به آمریکا میدهد و این مشکل ما را حل میکند؛ و آن اینکه بودجه سال 96 باید «مانور تحریم» باشد.
قدم دوم باید این باشد که پس از آغاز مانور تحریم، تمام تخلفات آمریکا در نقض برجام را بدون هیچگونه تعارف و تسامح، فهرست و پیگیری کنیم. آنها الآن ما را با سیستم مکانیزم ماشه میترسانند ولی وقتی ما مانور تحریم راه انداختیم، دیگر از تحریم نمیترسیم.
اقدام سومی که باید انجام شود این است که باید توانمندی هستهایمان را احیا کنیم. قدم اول در این زمینه تأسیس یک مرکز بزرگ علوم فناوری هستهیی است که تحقیقات «بهکلی سرّی» انجام بدهد
پاسخ ما به آمریکاییها باید حول این 3 گزینه باشد. در غیراینصورت اگر پاسخی ندهیم یا پاسخ بدی بدهیم، آمریکاییها تصور دیگری خواهند کرد و تحریمها را بدون تردید ادامه میدهند. چون آنها تازه فکر میکنند ماستخور ما را گیر آوردهاند.
رسالت: رئیس سابق سازمان انرژی اتمی گفت:
در آستانه راهاندازی راکتور اراک بودیم که دولت یازدهم روی کار آمد و متوقف شد. در زمینه غنیسازی دشمن در طول سالهای مختلف تلاش کرد آن را تعطیل کند. یک بار اوایل کار به دست روحانی، ظریف و آقای زمانیان و امثال آنها از سال 82 تا 84 که مذاکرات دست روحانی بود این اتفاق افتاد.
وی با تأکید بر اینکه روحانی با انگلیس، فرانسه و آلمان مذاکره کرد و در رأس آنها با انگلیس و جک استراو بود، افزود: نمیدانم چه فالودهای آنها با جک استراو در انگلیس خوردهاند که تا سر کار آمدند یک تور یزدگردی و شیرازگردی برای وی در ایران گذاشتند تا ایشان تحت الحفظ از ایران بازدید کند. عباسی ادامه داد: تئوری که این دوستان به آن معتقد بودند تئوری عقبنشینی بود. یعنی بروند و امتیاز بدهند و همه چیز را تعطیل کنند تا آنها دست بردارند. هر چه اینها عقب نشستند همین سه کشور پیشنویس قطعنامه را به شورای حکام آژانس دادند و تقریباً هفت قطعنامه شورای آژانس را در دو سالی که اینها مذاکره میکردند، دریافت کردیم.
ببینید دشمن چطور کار میکند، این را برنامه دشمن میدانم که چطور با کارشناسان خاص و مدیران کشور وارد میشود و تصمیم سازی میکند؛ کارخانه را تعطیل کرده و از آن طرف ویروس و تروریستهای داخلی وجود دارد و کارشان را میکنند؛ نمونه آن فردو است.
رسالت: رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها گفت: امروز که مسئولان سیاست خارجی متوجه دغلکاری رقیب فریبکار شدهاند و نتیجه بازی «برد ـ برد» را دیدهاند، جا دارد از وزیر خارجه کشورمان بخواهیم متن نامههای گلایه آمیز به اتحادیه اروپا را منتشر کند و مردم را محرم اسرار بداند
برخی روزنامههای باند خامنهای با سوز و گداز نسبت به اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا، به دولت حسن روحانی تاخته اند:
وطن امروز: یادداشت خداحافظی جان کری شامل ادامه ادعاهای آمریکاییها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتم، ناگزیر شدن ایران از رفتن پای میز مذاکره و از همه مهمتر، راهبرد آمریکاییها برای ادامه فشار بر ایران به بهانههای موشکی، مبارزه با تروریسم و حقوقبشر است. برخی میگویند تأکید جان کری برای ادامه فشار بر ایران، در واقع توصیه او به دستگاه دیپلوماسی در دولت دونالد ترامپ است
به عبارتی در ایران روی جان کری و دولت اوباما حساب ویژهیی باز شده بود. با این حال در کنار بدعهدیهای مکرر دولت اوباما در اجرای برجام و نیز همراهی آنها با تمدید تحریمهای ISA علیه ایران، حالا جان کری رفیق نیمهراه شده است و در پایان دولت اوباما به دستگاه دیپلوماسی دولت ترامپ توصیه میکند راهبرد فشار بر ایران به بهانههای برنامه موشکی، مبارزه با تروریسم و مسأله حقوقبشر را در دستور کار قرار دهد!
تأکید وزیر خارجه آمریکا مبنی بر فشار بر ایران برای محدود کردن برنامه موشکی ایران بسیار خطرناک ارزیابی میشود. یکی از انتقاداتی که درباره تعهدات ایران در برجام مطرح شده است، ضربهای است که عقبنشینی هستهیی به منافع و امنیت ملی ایران وارد میکند. کما اینکه برخی کارشناسان درباره تبعات امنیتی خطرناک تعطیلی بخش عمدهای از صنعت هستهیی ایران ابراز نگرانی کردهاند. در بحبوحه مذاکرات هستهیی نیز بارها تأکید شد هدف آمریکاییها پس از برجام، محدود کردن برنامه دفاعی ایران است. حالا پس از هستهای، برنامه موشکی ایران مورد هدف همان تیم مذاکرهکننده هستهیی آمریکا قرار گرفته است و این نشان میدهد راهبرد بلندمدت آمریکاییها در مذاکرات هستهای، ابتدا تعطیلی برنامه هستهیی ایران و سپس از بین بردن برنامه موشکی است تا از این طریق در منطقه پربحران خاورمیانه، ایران شاخصهای مهمی از امنیت ملی خود را از دست دهد. نوشته جان کری البته نشانههای عملیاتی نیز دارد و همزمان با انتشار یادداشت او، رسانههای آمریکایی اعلام کردند مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را تهیه کرده است تا در دور جدید فعالیت کنگره، به بهانه برنامه موشکی، تحریمهای اقتصادی جدیدی علیه ایران تصویب کند
اظهارات جان کری بسیار خطرناک است. با این وجود آنچه باعث حیرت صاحبنظران و افکار عمومی در ایران شده، سکوت عجیب وزارتخارجه در قبال این اظهارات خطرناک جان کری است. نوشته جان کری هم خلاف روح برجام و فضای حاکم بر برجام است و هم نشانهای از ماهیت ضدایرانی وزیر خارجه آمریکاست. در مقابل اما وزارت امور خارجه همچنان نسبت به این اظهارات خطرناک سکوت کرده است. این سکوت خلاف قاعدهها بینالمللی است. پیش از این نیز بارها بزرگان نسبت به این سکوتها بهویژه پس از هر دور مذاکرات هستهیی و پس از انتشار فکتشیت آمریکاییها، هشدار داده و به مسئولان وزارت امور خارجه تأکید کردهاند که واکنش لازم را انجام دهند تا ادعای طرف مقابل تثبیت نشود. با این حال اما مشخص نیست حالا که جان کری رفیق نیمهراه شده است و برای فشار مضاعف به یاران شاخ و شانه میکشد، چرا محمدجواد ظریف در مقابل او سکوت کرده است؟! گویا دستگاه دیپلوماسی دولت حسن روحانی تمایلی برای پاسخ دادن به اتهامات و تهدیدات جان کری ندارد!
اپیدمی سکوت در توپخانه!
ظریف دیگر آن ظریف سابق نیست. چند هفتهیی است وزیر خارجه تقریباً حرف نمیزند، دیدارهایش برخلاف گذشته پر سر و صدا نیست و رفتارهای نمایشی نیز از او دیده نمیشود. این سکوت پس از تمدید تحریمهای ISA علیه ایران بهصورت چشمگیری احساس میشود. این سکوت ظریف در کنار کنار کشیدن «یواشکی» عباس عراقچی بسیار پرمعناست و به نظر میرسد در آینده این پرونده نیز برای افکار عمومی باید بیشتر باز شود.
روزنامههای هر دو باند حاکم در مورد تداوم تخاصمات هر دو باند حاکم هم هشدار دادهاند و هم به باند رقیب حمله کردهاند:
سیاست روز: اختلافات را نباید علنی کرد
خوشحال و ذوق زده نمیشویم، چرا که اختلافات موجود میان سران قوا، نه تنها گره از مشکلات کشور نمیگشاید بلکه، آن گرهها را کورتر میسازد.
در این چند روز گذشته برخی مسئولان دانسته یا ندانسته خوراک مناسبی را برای رسانههای ضدانقلاب فراهم کردهاند و ذوق زدگی و خوشحالی آنها از طرح اختلافات درون نظام نشان میدهد که، واکنشهای ایجاد شده میان نهادهای قانونی اشتباه است.
چنین واکنشهایی نسبت به هم نشاندهنده فضای باز سیاسی و رسانهیی نیست، بلکه فضای پرچالش و تنش اختلافی است که باعث میشود فضای عمومیکشور را هم درگیر خود سازد.
آرمان: تزریق بیاعتمادی در جامعه: پراکنده شدن اخبار چنین جدالهایی میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی به قوای کشور میشود. بیاعتمادی شاید سر آغاز مشکلات عدیدهای در جامعه شود که رسیدگی به آن بسیار هزینه بر باشد و حتی غیرممکن. هر یک از اخباری که در رسانههای کشور منتشر میشود بهایی خواهد داشت و شاید بهای این خبر جنجالی هم مرگ اعتماد در جامعه باشد که هیچ مسئولی پاسخگوی آن نیست. این خبر اختلافنظر میان روسای دو قوه مانند بسیاری از خبرهای دیگر پرسشهای بیپاسخی را در ذهن مردم متولد کرد و در آرشیو جای گرفت.
شرق: ایران در سالهای پس از انقلاب، مقاطع زیادی را پشت سر گذاشته که در آنها، گاه تفاوت دیدگاهها و رویکردها در سطح کلان وجود داشته است. در دوران بنیصدر، رئیسجمهور وقت با بهشتی و هاشمی رفسنجانی در سطح قوا و در درون دولت خود با شهید رجایی، اختلافاتی داشت در دورههای دیگر نیز این اتفاقات افتاده و کشور، این مقاطع را پشت سر گذاشته است. طبیعی است این مسائل بهلحاظ اجرائی، به سود کشور نیست و بهویژه در اذهان جامعه، انعکاس مناسبی ندارد و احساس ناخوشایندی ایجاد میکند.
برای نمونه درباره موضوع برجام که مسألهای ملی با نظارت مسئولان عالی کشور است، حتی اگر مسئولان و مدیران سایر دستگاهها از زاویه حقوقی، دیدگاه منتقدانهای دارند، بیان متلکگونه آن منطقی به نظر نمیرسد.
حمله به برجام به سبک تحلیلهای فردی که سابق بر این، مذاکرات هستهیی را اداره میکرد نیز امروز بعد از نهاییشدن یک توافق تاریخی که حتی روسیه و چین هم پای آن را امضا کردهاند، برای مردم پذیرفتنی نیست. مخصوصاً اگر به جای تلاش برای امتیازگیری بیشتر از کشورهای قدرتمند دنیا، به سبک نیش و کنایههای سیاسی داخلی دنبال شود. دولت بههیچروی نباید مرعوب شود و دست از مسیر منطقی و اصولی خود برای توسعه کشور و مبارزه با فساد بکشد. اگر به هوای اینکه مبادا فضا را برخی محافل، پرغبار کنند، مواضع اصولی کنار گذاشته شود، راه برای رفتارهای توجیهناپذیر بعدی آنان هموار شده است.
روزنامههای باند رفسنجانی، روحانی در جنگ قدرت در آستانه نمایش انتخابات، موضوعات متنوعی را برای حملات خود به باند رقیب اختصاص دادهاند:
شرق: موسویتبریزی: امیدواریم تندروها نتوانند دولت را به مسیرهای انحرافی بکشانند. موسویتبریزی درباره راهبرد احتمالی اصولگرایان برای شکستن رأی روحانی از طریق معرفی کاندیداهای متعدد گفت: کار سیاسی همین است. اگر در این چند ماه درجه تشنج اوج بگیرد به نفع کشور و اصلاحطلبان و دولت تمام نمیشود.
ابتکار: درباره رفتارهای سعید جلیلی و مناظرههای غیرمستقیم او با قالیباف و روحانی گفت: طبیعی است که برخی هنگام انتخابات کسانی که قصد شرکت دارند، یاد مردم میافتند و از فقر موجود و وضع معیشت مردم انتقاد میکنند تا بخواهند با رفتارهای پوپولیستی رأی جمع کنند
این افراطیون اگر نگران کشور هستند، به جای نقد دولت سیاستگذاریهای کلان خود را در اقتصاد مطرح کنند، کارتنخوابها و گورخوابها یک مسأله جزیٔی از کل مسایٔل موجود در کشور است.
نگاه این آقایان به اقتصاد جهانی و بینالمللی بود که باعث شد تحریمهای سنگین را بر کشور اعمال کنند، انزوایی که ما در جهان به دست آوردیم بهدلیل وجود همین تفکر بود
چرا عدهیی سعی میکنند مقابل برجام بایستند، این سند بر اساس تعامل ما با جهان به ثبت رسید که همین امر باعث شد سایه جنگ و تحریمها از سر ما برداشته شود.
در زمان همفکران جلیلی معیشت مردم در چه وضعیتی قرار داشت.
حمله به آمارهای متناقض اقتصادی دولت روحانی و وضعیت بحرانی بودجه کشور و وضعیت ورشکستهٴ بانکها موضوع مقالات مختلف در روزنامههای هر دو باند حاکم است:
جهان صنعت: ارائه آمار نرخ رشد اقتصادی 5/6 درصدی از سوی مرکز آمار خط بطلانی بر نرخ رشد اعلامی 4/7 درصدی بانک مرکزی کشید. هنوز مدت زیادی از اعلام نرخ رشد اقتصادی 4/7 درصدی از سوی رئیسجمهور و در کنار آن، آمار رسمی بانک مرکزی نگذشته است که آمارهای رسمی مرکز آمار، آمارهای سایر متولیان دولتی را زیر سؤال برد تا مشخص شود موضوع آمارگیری و آماردهی در کشوری مانند ایران در هیچ چارچوب رسمی نمیگنجد و هر نهادی متناسب با سلیقه خود نرخ رشدی را پیشروی مردم میگذارد. همین چندی پیش بود که وزیر صنعت نرخ رشد صنعت سال 95 را پنج درصد اعلام کرد که این میزان رشد ناگهانی برای صنعتی که در رکود مطلق بهسر میبرد، چیزی شبیه معجزه است. اما مرکز آمار با ارائه آمار نرخ رشد 1/9 درصدی برای صنعت در شش ماهه اول سال 95، روی وزیر صنعت را سفید کرد تا مسابقه ارائه آمارهای رنگارنگ وارد دور تازهتری شود و هر مرکز و نهاد و مقام مسوولی برای دلخوشی مردم، به موضوع صعود نرخ رشد اقتصادی و صنعتی دامن بزند!... انگار مسئولان با نزدیک شدن به زمان انتخابات در کورسی پایانناپذیر برای مطلوب جلوه دادن عملکرد اقتصادی خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، حتی اگر این تلاش به قیمت مخدوش کردن واقعیات جامعه باشد، انگار دیگر اهمیتی ندارد. مردم فقر را در زندگی خود لمس میکنند. رشد تورم را در ترازوی دخل و خرج زندگیشان اندازه میگیرند. آمارهای کاغذی دولتیان برای آنها محلی از اعراب ندارد چه آن که وقتی قدرت خریدشان هر روز پایینتر میآید، نمیدانند چیزی را که میبینند باور کنند یا آمارهای دلپذیر دولتیان را.
جوان: شریعتمداری: نرخ تورم بسیار بالاتر از رقم اعلامی است
مدیرمسئول روزنامه کیهان گفت: قبل از اجرایی شدن برجام اگر به کسی چشم زخم میزدند، برایش تخممرغ میشکستند ولی چنانچه دولت همچنان چشم انتظار دستاوردهای برجام بماند، این نگرانی وجود دارد که اگر کسی تخممرغ بخورد چشمش بزنند.
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در پاسخ به سوالی درباره وضعیت تورم، اظهار داشت: دولت اعلام میکند که تورم را تک رقمی کرده است ولی بر اساس معیاری که آقای رئیسجمهور ارائه کرده بودند «ملاک تورم جیب مردم است» و اگر جیب مردم ملاک باشد که هست، نرخ تورم بسیار بالاتر از آن است که اعلام میشود.
شریعتمداری با بیان اینکه علاوه بر جیب مردم، چشم زحم هم میتواند ملاک تورم باشد، توضیح داد: قبل از اجرایی شدن برجام اگر به کسی چشم زخم میزدند، برایش تخممرغ میشکستند ولی چنانچه دولت همچنان چشم انتظار دستاوردهای برجام بماند، این نگرانی وجود دارد که اگر کسی تخم مرغ بخورد چشمش بزنند.
وطن امروز: «مقام مسوولی را که نمیداند بحران بانکها و صندوقهای بازنشستگی همین روزهاست که ضامن بمب ساعتی بحران عظیم اقتصادی را بکشد، کارشناسان و متخصصان میتوانند هوشیارش کنند و به اقدام مقتضی وادارند ولی آن مقامی را که خود را تا اردیبهشت96 به تجاهل زده باشد، فریادها و یقه دراندنهای اقتصاددانها هم حتی نخواهد توانست هوشیار کند!»
یکی از همین اقتصاددانان با یک حساب ساده سرانگشتی اینچنین میگوید: «مقدار سپردههای بخش غیردولتی نزد بانکها به چیزی نزدیکهزار و 80هزار میلیارد تومان رسیده است». با احتساب میانگین سود بسیار خوشبینانه 20 درصد، مقدار سودی که برای یک سال به این سپردهها تعلق میگیرد برابر با 216هزار میلیارد تومان است. کل تولید ناخالص ملی ایران در سال94 کمی بیش از هزار و 100هزار میلیارد تومان بوده است. در واقع تولید ناخالص ملی ایران در سال جاری باید رشد 18 درصدی داشته باشد و همه نتایج این رشد تقدیم سپردهگذاران شود تا بتوان سود سپردهگذاران را تسویه کرد. این فقط مربوط به سپردههای بخش غیردولتی است. یک راه دیگر هم البته هست؛ اول حسابسازی و شناسایی سود موهوم و دوم خلق پول که دوستان بدون عذاب وجدان ادامه خواهند داد.
خیلی ساده مانند حالتی که شخصی برای پرداخت سود پولهایی که از دیگران گرفته است به قرض جدید روی میآورد و این مسأله به یک رشته دراز از قرض جدید برای تسویه دیون قبلی و سودهای آنها تبدیل میشود و امروز بانکهای کشور در چنین وضعیتی بهسر میبرند و بزرگترین قرضدهنده هم به نوعی بانک مرکزی است. راهی که در نهایت یا به ورشکستگی بانکها ختم میشود یا به دولتی شدن بخش عمدهای از آنها.
به دنبال رساندن دیدگاههای اقتصاددانان نگران از روند کنونی امور به رئیسجمهور محترم و تیم ادارهکننده کشور هستیم و البته معتقدیم درصد بسیار زیادی از مسأله برای آنان روشن است و ضروریات جناحی و انتخاباتی است که باعث شده رئیسجمهور محترم این روزها ترجیح دهد با توئیتر سرگرم باشد و دعواهای غیراساسی بین جناحی را با توسل به توئیت و نیش و کنایه داغ نگه دارد. به هر حال این تجاهل در شرایط کنونی فقط و فقط برای مردم گران تمام خواهد شد
باید گفت سیاستهای تأخیری دولت در قبال مسأله رشد نقدینگی و نرخ بهره بالا و رکود حاکم بر اقتصاد کشور که بهروشنی تا پس از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم برنامهریزی شدهاند، عواقب دردناکی برای مردم و سرمایهها و آینده آنان خواهد داشت. سهچهارم پایانی سال 96 شاید از سختترین روزهای ملت ایران باشد.
جوان: شریعتمداری: نرخ تورم بسیار بالاتر از رقم اعلامی است
مدیرمسئول روزنامه کیهان گفت: قبل از اجرایی شدن برجام اگر به کسی چشم زخم میزدند، برایش تخممرغ میشکستند ولی چنانچه دولت همچنان چشم انتظار دستاوردهای برجام بماند، این نگرانی وجود دارد که اگر کسی تخممرغ بخورد چشمش بزنند.
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در پاسخ به سوالی درباره وضعیت تورم، اظهار داشت: دولت اعلام میکند که تورم را تک رقمی کرده است ولی بر اساس معیاری که آقای رئیسجمهور ارائه کرده بودند «ملاک تورم جیب مردم است» و اگر جیب مردم ملاک باشد که هست، نرخ تورم بسیار بالاتر از آن است که اعلام میشود.
شریعتمداری با بیان اینکه علاوه بر جیب مردم، چشم زحم هم میتواند ملاک تورم باشد، توضیح داد: قبل از اجرایی شدن برجام اگر به کسی چشم زخم میزدند، برایش تخممرغ میشکستند ولی چنانچه دولت همچنان چشم انتظار دستاوردهای برجام بماند، این نگرانی وجود دارد که اگر کسی تخم مرغ بخورد چشمش بزنند.
وطن امروز: «مقام مسوولی را که نمیداند بحران بانکها و صندوقهای بازنشستگی همین روزهاست که ضامن بمب ساعتی بحران عظیم اقتصادی را بکشد، کارشناسان و متخصصان میتوانند هوشیارش کنند و به اقدام مقتضی وادارند ولی آن مقامی را که خود را تا اردیبهشت96 به تجاهل زده باشد، فریادها و یقه دراندنهای اقتصاددانها هم حتی نخواهد توانست هوشیار کند!»
یکی از همین اقتصاددانان با یک حساب ساده سرانگشتی اینچنین میگوید: «مقدار سپردههای بخش غیردولتی نزد بانکها به چیزی نزدیکهزار و 80هزار میلیارد تومان رسیده است». با احتساب میانگین سود بسیار خوشبینانه 20 درصد، مقدار سودی که برای یک سال به این سپردهها تعلق میگیرد برابر با 216هزار میلیارد تومان است. کل تولید ناخالص ملی ایران در سال94 کمی بیش از هزار و 100هزار میلیارد تومان بوده است. در واقع تولید ناخالص ملی ایران در سال جاری باید رشد 18 درصدی داشته باشد و همه نتایج این رشد تقدیم سپردهگذاران شود تا بتوان سود سپردهگذاران را تسویه کرد. این فقط مربوط به سپردههای بخش غیردولتی است. یک راه دیگر هم البته هست؛ اول حسابسازی و شناسایی سود موهوم و دوم خلق پول که دوستان بدون عذاب وجدان ادامه خواهند داد.
خیلی ساده مانند حالتی که شخصی برای پرداخت سود پولهایی که از دیگران گرفته است به قرض جدید روی میآورد و این مسأله به یک رشته دراز از قرض جدید برای تسویه دیون قبلی و سودهای آنها تبدیل میشود و امروز بانکهای کشور در چنین وضعیتی بهسر میبرند و بزرگترین قرضدهنده هم به نوعی بانک مرکزی است. راهی که در نهایت یا به ورشکستگی بانکها ختم میشود یا به دولتی شدن بخش عمدهای از آنها.
به دنبال رساندن دیدگاههای اقتصاددانان نگران از روند کنونی امور به رئیسجمهور محترم و تیم ادارهکننده کشور هستیم و البته معتقدیم درصد بسیار زیادی از مسأله برای آنان روشن است و ضروریات جناحی و انتخاباتی است که باعث شده رئیسجمهور محترم این روزها ترجیح دهد با توئیتر سرگرم باشد و دعواهای غیراساسی بین جناحی را با توسل به توئیت و نیش و کنایه داغ نگه دارد. به هر حال این تجاهل در شرایط کنونی فقط و فقط برای مردم گران تمام خواهد شد
باید گفت سیاستهای تأخیری دولت در قبال مسأله رشد نقدینگی و نرخ بهره بالا و رکود حاکم بر اقتصاد کشور که بهروشنی تا پس از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم برنامهریزی شدهاند، عواقب دردناکی برای مردم و سرمایهها و آینده آنان خواهد داشت. سهچهارم پایانی سال 96 شاید از سختترین روزهای ملت ایران باشد.