جشن خامنه‌ای و سپاه و نیرو قدسش در تکه‌پاره کردن کودکان، و له کردن خردسالان و تیرخلاص زدن به دختران کوچولوی حلب، و آتش زدن جوانان زنده، مبارک!
خطاب به ولی‌فقیه رژیم ولایت:
این روز باید برای شما خیلی روز مسرت‌انگیزی باشد. دهانتان را شیرین کنید چون پیکرهای کشته‌های کودکان سوریه در کنار هم ردیف شده است. به سردفترتان بگویید عکسهای آن بچه‌های کوچک سه تا هفت‌ساله را که کنار هم ردیف شده‌اند و گواه خوبی برای جشن شما هستند را به دفترچه‌ای تبدیل کند و جلویتان بگذارد. هر دقیقه به آنها نگاه کنید. به زنانی که با چشمهای گریان، شوهران و پدران و فرزندان کشته شده‌شان را در حلب می‌گذارند و به آوارگی می‌روند نگاه کنید و باز یک شکلات و شیرینی و شربت در دهانتان بگذارید. حتماً که روح امام راحلتان هم الآن در حال رقص و پرواز و شادی است که در قتل‌عام سی هزار نفر در سال 67، شادیی این‌چنین داشت. آن روزها هم او با هر حلقه‌ی طنابی که به گلوی مجاهدی سفت می‌شد، سرشار شادی می‌شد و هی پیام می‌داد که دشمنان اسلام را نابود کنید و لاجوردی هر روز فهرست 100تای جدید را جلویش می‌گذاشت. امروز هم شما با هر عکسی که از کودکان له شده در اثر بمبهای روسی مشاهده میکنید، لابد که قلبتان از شادی به حنجره‌تان می‌رسد.
واقعا مبارک باشد! آخر این آرزوی شما بود که بتوانید دینتان و انقلابتان را صادر کنید. الآن گرگها و سگها در سرمای سوریه، بدنهای زنان و مردان و جوانان و کودکان و کهنسالان سوری را در خیابانها و بیابانها تکه‌پاره می‌کنند. و پاسدارانتان بر سر راه قافله‌های مهاجر حلب نشسته‌اند و مردان و جوانان و هر کس را که می‌خواهند بیرون می‌کشند تا هرکجا می‌خواهند ببرند و هر بلایی سرشان بیاورند. انقلاب شما همین بود دیگر.
چه خوب شد که نماینده‌ی شما پیشنهاد کرد که به‌خاطر این کشتار، روز شکرگزاری اعلام کنید و شیرینی بخورید.
شیرینی بخورید. چون هم‌اکنون ارتش شما و سپاه پاسداران شما دست در دست ارتش بشار اسد و با پشتیبانی جنگنده‌های روسی مشغول قتل‌عام مردم حلب شده‌اند.
پیروز شدید و توانستید بشار اسد را که سالهاست در شرف سقوط است فعلاً از سرنگونی نجات بدهید. اتفاقاً خود او هم در توصیف این پیروزی به وقایع مهم تاریخی از جمله میلاد عیسی مسیح، پدیده وحی برای پیامبر اسلام، و سقوط شوروی سابق اشاره کرده.
بله. شما هم روز میلاد پیامبر رحمت و رهایی را به روز شکرگزاری برای کشتار مردم سوریه نامگذاری تبدیل کردید. چه قران و همخوانی عجیب و خجسته ای!
شرینی بخورید و جشن بگیرید و شکرگزاری کنید. البته دعا هم بکنید، دعا کنید که بعد از آوار کردن تک‌تک خانه‌های حلب، بتوانید از شر انقلاب و انقلابیون رهایی پیدا کنید. دعای خیلی چرب و پرمایه‌ای بکنید. بروید سر قبر امام دعا کنید. چون نباید ساده و دلخوش بود. نباید خوشبین بود که با این قتل و کشتارها، و با متوسل شدن به بمبهای روسی و بسیج افرادی از افغانستان و عراق و حوثیهای یمن و حزب‌الله لبنان، بتوان هم‌چنان بشار را در حکومت نگاه داشت. و بعد از آن بتوان از این خشم و نفرتی که در همه جا نسبت به این کشتارها ایجاد شده رهایی یافت. به‌عنوان کسی که به شما تبریک گفته، می‌گویم نباید مغرور این کشتار غرور آفرین رزمندگان ولایت بشوید.
دیگر به همین تبریک اکتفا می‌کنم و برای آن که شیرینی این جشن پرخون، از زیر دندانهایتان بیرون نرود نسبت به آینده حرفی نمی‌زنم. فقط می‌گویم ساده نباشید. شما شاید تاریخ هم خوانده‌اید و می‌دانید که انقلاب یک مردم با چنین وقایعی تمام نمی‌شود. به همین خاطر هم من روزگاری را که احتمالاً در انتظار بشار و بعد خود شما هست یادآوری نمی‌کنم تا فعلاً شاد باشید!.
عزیز از بجنورد.
خطاب به ولی‌فقیه رژیم ولایت:
این روز باید برای شما خیلی روز مسرت‌انگیزی باشد. دهانتان را شیرین کنید چون پیکرهای کشته‌های کودکان سوریه در کنار هم ردیف شده است. به سردفترتان بگویید عکسهای آن بچه‌های کوچک سه تا هفت‌ساله را که کنار هم ردیف شده‌اند و گواه خوبی برای جشن شما هستند را به دفترچه‌ای تبدیل کند و جلویتان بگذارد. هر دقیقه به آنها نگاه کنید. به زنانی که با چشمهای گریان، شوهران و پدران و فرزندان کشته شده‌شان را در حلب می‌گذارند و به آوارگی می‌روند نگاه کنید و باز یک شکلات و شیرینی و شربت در دهانتان بگذارید. حتماً که روح امام راحلتان هم الآن در حال رقص و پرواز و شادی است که در قتل‌عام سی هزار نفر در سال 67، شادیی این‌چنین داشت. آن روزها هم او با هر حلقه‌ی طنابی که به گلوی مجاهدی سفت می‌شد، سرشار شادی می‌شد و هی پیام می‌داد که دشمنان اسلام را نابود کنید و لاجوردی هر روز فهرست 100تای جدید را جلویش می‌گذاشت. امروز هم شما با هر عکسی که از کودکان له شده در اثر بمبهای روسی مشاهده میکنید، لابد که قلبتان از شادی به حنجره‌تان می‌رسد.
واقعا مبارک باشد! آخر این آرزوی شما بود که بتوانید دینتان و انقلابتان را صادر کنید. الآن گرگها و سگها در سرمای سوریه، بدنهای زنان و مردان و جوانان و کودکان و کهنسالان سوری را در خیابانها و بیابانها تکه‌پاره می‌کنند. و پاسدارانتان بر سر راه قافله‌های مهاجر حلب نشسته‌اند و مردان و جوانان و هر کس را که می‌خواهند بیرون می‌کشند تا هرکجا می‌خواهند ببرند و هر بلایی سرشان بیاورند. انقلاب شما همین بود دیگر.
چه خوب شد که نماینده‌ی شما پیشنهاد کرد که به‌خاطر این کشتار، روز شکرگزاری اعلام کنید و شیرینی بخورید.
شیرینی بخورید. چون هم‌اکنون ارتش شما و سپاه پاسداران شما دست در دست ارتش بشار اسد و با پشتیبانی جنگنده‌های روسی مشغول قتل‌عام مردم حلب شده‌اند.
پیروز شدید و توانستید بشار اسد را که سالهاست در شرف سقوط است فعلاً از سرنگونی نجات بدهید. اتفاقاً خود او هم در توصیف این پیروزی به وقایع مهم تاریخی از جمله میلاد عیسی مسیح، پدیده وحی برای پیامبر اسلام، و سقوط شوروی سابق اشاره کرده.
بله. شما هم روز میلاد پیامبر رحمت و رهایی را به روز شکرگزاری برای کشتار مردم سوریه نامگذاری تبدیل کردید. چه قران و همخوانی عجیب و خجسته ای!
شرینی بخورید و جشن بگیرید و شکرگزاری کنید. البته دعا هم بکنید، دعا کنید که بعد از آوار کردن تک‌تک خانه‌های حلب، بتوانید از شر انقلاب و انقلابیون رهایی پیدا کنید. دعای خیلی چرب و پرمایه‌ای بکنید. بروید سر قبر امام دعا کنید. چون نباید ساده و دلخوش بود. نباید خوشبین بود که با این قتل و کشتارها، و با متوسل شدن به بمبهای روسی و بسیج افرادی از افغانستان و عراق و حوثیهای یمن و حزب‌الله لبنان، بتوان هم‌چنان بشار را در حکومت نگاه داشت. و بعد از آن بتوان از این خشم و نفرتی که در همه جا نسبت به این کشتارها ایجاد شده رهایی یافت. به‌عنوان کسی که به شما تبریک گفته، می‌گویم نباید مغرور این کشتار غرور آفرین رزمندگان ولایت بشوید.
دیگر به همین تبریک اکتفا می‌کنم و برای آن که شیرینی این جشن پرخون، از زیر دندانهایتان بیرون نرود نسبت به آینده حرفی نمی‌زنم. فقط می‌گویم ساده نباشید. شما شاید تاریخ هم خوانده‌اید و می‌دانید که انقلاب یک مردم با چنین وقایعی تمام نمی‌شود. به همین خاطر هم من روزگاری را که احتمالاً در انتظار بشار و بعد خود شما هست یادآوری نمی‌کنم تا فعلاً شاد باشید!.
عزیز از بجنورد.
