تنها 2روز بعد از هشدار خامنهای، دیروز18خرداد شاهد یقهدرانی و درگیری در مجلس ارتجاع بودیم. از طرفی طی چند روز گذشته، مهرهها و رسانههای رژیم، از کد «دو حاکمیتی» استفاده میکنند. آیا میان این تشنج و کشمکش و بحثهایی که آخوندها مطرح میکنند، ارتباطی وجود دارد؟
خامنهای روز 16خرداد به صحنه آمد و بیپرده به اعضای مجلس جدید ارتجاع، درباره درگیری و یقهگرفتن هشدار داد. اما چرا هنوز جوهر حرفهای ولیفقیه خشک نشده، شاهد درگیری و یقهپاره کردن در مجلس ارتجاع بودیم؟
واقعیت این است که پاسخ در خود اتفاقی است که افتاده. یعنی ولیفقیه ارتجاع که به قول خودشان عمود خیمه نظام و حرفش «فصل الخطابه»، گفته مبادا در مجلس درگیری راه بندازیند و یقه پاره کنید؛ بعد همان موقع در مجلس جدید ارتجاع، درگیری رخ میدهد و یقه پاره میکنند. یعنی کسی در عمل ارزشی برای حرفهای خامنهای قائل نمیشود. این دو وجه دارد. یکی طلسمشکستگی ولیفقیه، یکی هم عمق ریشهٴ شکاف در درون رژیم است که خامنهای از کنترل آن ناتوان است و با اینکه پیشبینی میکند و هشدار میدهد، اما نتیجهیی حاصل نمیشود.
اما به واقع عمق این ریشه و عمق این رویارویی غیرقابل کنترل در کجاست؟
واقعیت این است که تنش و درگیری و جنگ باندی همیشه در رژیم بوده. اما با نگاهی به 2سال گذشته و بهویژه به 5ماه گذشته روشن میشود که این تنشها و درگیریهای باندی، مرتباً افزایش پیدا کرده که علت آن برجام و زهرخوردن رژیم است.
اما علت اساسیتر جنگ هژمونی در بالای نظام است که البته زهر هم آن را تشدید کرده است. جنگ هژمونی بعد از نمایش انتخابات و وضعیتی که در دو مجلس رژیم ایجاد شده، وارد مراحل تازهیی شده است. طبعاً آثار این جنگ علاوه بر بالای نظام، در بدنهٴ نظام هم بارز میشود. مثلاً در مجلس ارتجاع.
کاملاً قابل پیشبینی بود که وقتی در خبرگان ارتجاع و مجلس آخوندی وضعیت طوری میشود که هیچکدام از دوباند در عمل دست بالا را نداشته و در حالت شاخ به شاخ قرار دارند، نتیجه آن تشدید جنگ و دعوا خواهد بود. این واقعیت را در ظاهر خود خامنهای هم خوب فهمیده که جلوجلو به اعضای مجلس جدید ارتجاع هشدار داده است. اما عمق ریشه این جنگ باعث میشود که هشدارهای خامنهای طلسم شکسته، بیشتر اثر معکوس بگذارد، بنابراین قابل پیشبینی است که که روند این کشمکش باز هم بیشتر خواهد شد.
البته طبیعی است که این سؤال به ذهن بزند که جنگ هژمونی ریشهدار و عمیق که مسأله جدیدی نیست، اما چرا الآن نمودهای تازهیی از آن دیده میشود؟
در جواب باید گفت که چون در این مرحله رویارویی باندی در بالای نظام به مراحل جدید و سطح تازهیی بالغ شده. همان واقعیتی که سردمداران خود رژیم، یعنی آخوندهای دانه درشت، یا آنهایی که دستگاه تبلیغاتی رژیم اسم آنها را مرجع گذاشته، مثل آخوند نوری همدانی، این وضعیت را با عبارت «وجود دو فکر» یا «دو اراده» در حاکمیت توضیح داده. آخوند دیگری به نام مقدم از دار و دستهٴ موسوم به جامعه روحانیان مبارز، اسم این وضعیت را گذاشته «دو حاکمیتی» که خودش خیلی گویاست. یعنی رژیم به مرحلهای رسیده که از یک طرف طلسم ولایت شکسته، هیمنهٴ ولیفقیه بهعنوان قدرت مطلقه سائیده شده، اما باند مقابل، یعنی رفسنجانی هم هیچ سهم تعیینکننده در قدرت به دست نیاورده. در نتیجه وضعیتی شده که به آن میگویند دوحاکمیتی. نتیجه این وضعیت ضعف بیش از پیش تمامیت نظام است.
جالب است که آخوندی به نام غلامی که حرفهای مفصلی در همین مورد زده، از جمله گفته «میگویند ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن نه تنها دیدگاههای آنها با ولایت فقیه سازگاری ندارد، بلکه از دهن کجی به دستورات ایشان... نمیتوان باورمندی آنان به ولایت فقیه را پذیرفت و دیر نخواهد بود که... ستیز با ولیفقیه عیان خواهد شد» . بعد هم به سرنوشت این حاکمیت دوگانه اشاره میکند و میگوید: «دیر نخواهد بود که رویکرد منافقانه جریان انحرافی به ستیز با ولیفقیه تبدیل شود» . (سایت حکومتی جهان- 18خرداد)
خامنهای روز 16خرداد به صحنه آمد و بیپرده به اعضای مجلس جدید ارتجاع، درباره درگیری و یقهگرفتن هشدار داد. اما چرا هنوز جوهر حرفهای ولیفقیه خشک نشده، شاهد درگیری و یقهپاره کردن در مجلس ارتجاع بودیم؟
واقعیت این است که پاسخ در خود اتفاقی است که افتاده. یعنی ولیفقیه ارتجاع که به قول خودشان عمود خیمه نظام و حرفش «فصل الخطابه»، گفته مبادا در مجلس درگیری راه بندازیند و یقه پاره کنید؛ بعد همان موقع در مجلس جدید ارتجاع، درگیری رخ میدهد و یقه پاره میکنند. یعنی کسی در عمل ارزشی برای حرفهای خامنهای قائل نمیشود. این دو وجه دارد. یکی طلسمشکستگی ولیفقیه، یکی هم عمق ریشهٴ شکاف در درون رژیم است که خامنهای از کنترل آن ناتوان است و با اینکه پیشبینی میکند و هشدار میدهد، اما نتیجهیی حاصل نمیشود.
اما به واقع عمق این ریشه و عمق این رویارویی غیرقابل کنترل در کجاست؟
واقعیت این است که تنش و درگیری و جنگ باندی همیشه در رژیم بوده. اما با نگاهی به 2سال گذشته و بهویژه به 5ماه گذشته روشن میشود که این تنشها و درگیریهای باندی، مرتباً افزایش پیدا کرده که علت آن برجام و زهرخوردن رژیم است.
اما علت اساسیتر جنگ هژمونی در بالای نظام است که البته زهر هم آن را تشدید کرده است. جنگ هژمونی بعد از نمایش انتخابات و وضعیتی که در دو مجلس رژیم ایجاد شده، وارد مراحل تازهیی شده است. طبعاً آثار این جنگ علاوه بر بالای نظام، در بدنهٴ نظام هم بارز میشود. مثلاً در مجلس ارتجاع.
کاملاً قابل پیشبینی بود که وقتی در خبرگان ارتجاع و مجلس آخوندی وضعیت طوری میشود که هیچکدام از دوباند در عمل دست بالا را نداشته و در حالت شاخ به شاخ قرار دارند، نتیجه آن تشدید جنگ و دعوا خواهد بود. این واقعیت را در ظاهر خود خامنهای هم خوب فهمیده که جلوجلو به اعضای مجلس جدید ارتجاع هشدار داده است. اما عمق ریشه این جنگ باعث میشود که هشدارهای خامنهای طلسم شکسته، بیشتر اثر معکوس بگذارد، بنابراین قابل پیشبینی است که که روند این کشمکش باز هم بیشتر خواهد شد.
البته طبیعی است که این سؤال به ذهن بزند که جنگ هژمونی ریشهدار و عمیق که مسأله جدیدی نیست، اما چرا الآن نمودهای تازهیی از آن دیده میشود؟
در جواب باید گفت که چون در این مرحله رویارویی باندی در بالای نظام به مراحل جدید و سطح تازهیی بالغ شده. همان واقعیتی که سردمداران خود رژیم، یعنی آخوندهای دانه درشت، یا آنهایی که دستگاه تبلیغاتی رژیم اسم آنها را مرجع گذاشته، مثل آخوند نوری همدانی، این وضعیت را با عبارت «وجود دو فکر» یا «دو اراده» در حاکمیت توضیح داده. آخوند دیگری به نام مقدم از دار و دستهٴ موسوم به جامعه روحانیان مبارز، اسم این وضعیت را گذاشته «دو حاکمیتی» که خودش خیلی گویاست. یعنی رژیم به مرحلهای رسیده که از یک طرف طلسم ولایت شکسته، هیمنهٴ ولیفقیه بهعنوان قدرت مطلقه سائیده شده، اما باند مقابل، یعنی رفسنجانی هم هیچ سهم تعیینکننده در قدرت به دست نیاورده. در نتیجه وضعیتی شده که به آن میگویند دوحاکمیتی. نتیجه این وضعیت ضعف بیش از پیش تمامیت نظام است.
جالب است که آخوندی به نام غلامی که حرفهای مفصلی در همین مورد زده، از جمله گفته «میگویند ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن نه تنها دیدگاههای آنها با ولایت فقیه سازگاری ندارد، بلکه از دهن کجی به دستورات ایشان... نمیتوان باورمندی آنان به ولایت فقیه را پذیرفت و دیر نخواهد بود که... ستیز با ولیفقیه عیان خواهد شد» . بعد هم به سرنوشت این حاکمیت دوگانه اشاره میکند و میگوید: «دیر نخواهد بود که رویکرد منافقانه جریان انحرافی به ستیز با ولیفقیه تبدیل شود» . (سایت حکومتی جهان- 18خرداد)