با نزدیک شدن به زمان انتخابات رژیم و بالا گرفتن جنگ قدرت در رأس نظام، دوباره حکومت آخوندی سخت به فکر جوانان و مشکل بیکاری و تحصیلاتشان افتادهاست! آخوند روحانی در حالی که در بنبست پاسخ دهی به خواستههای بهحق جوانان گیر افتاده، چهرهی دلسوز به خودش گرفته و ادعا میکند که هدفش از خوراندن جام زهر به ولیفقیه «بیکاری جوانان ایرانی بود». بعد هم در حالی که به اعتراف سرمداران و خود رسانههای حکومتی، نرخ بیکاری در دوره روی کارآمدن وی به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده با وقاحت مدعی میشود که «نمیتوانم بپذیرم که جوان تحصیل کرده دانشگاهی ما که مدرک مهندسی خود را گرفته بعد از سه سال همچنان بیکار باشد». رفسنجانی هم یکباره به فکر جوانان افتاده و آگاهی و هوشیاری نسل جوان را اهرمی برای جنگ باندی و زدن به ولیفقیه در جنگ هژمونی و قبضهٴ قدرت تبدیل میکند و مدعی میشود که «جوانان، تحصیلکرده و آگاه هستند و نمیتوان با شعارهای تبلیغاتی و بیان آمار غیرواقعی آنها را فریب داد» هر چند روشن است که هدف از این دل سوزاندنهای پوشالی و شیادانه برای زدن زیرآب ولیفقیه و راه باز کردن برای ادامهی زهرخوران در سایر زمینههاست، ولی هر دو باند رژیم یک خط مشترک دیگر را هم در رابطه با یک مسأله حیاتی دنبال میکنند. این مسألهی حیاتی، چیزی نیست جز جستجوی راهحل برای جلوگیری از انفجار خشم متراکم جامعه و بهخصوص نسل جوان و عاصی که البته حالا با کنار رفتن بهانهی تحریمها راهشان برای طلب خواستهها و اعتراضات مشروع و بهحق بازتر شده است.
حرکات اعتراضی روزانه در سراسر ایران نشاندهنده همین واقعیت است که جوانهای خشمگین با فهم ضعف و شکنندگی آخوندها هر روز ابعاد اعتراضاتشان را گسترش داده و در کمین فرصتها نشستهاند.
حرکات اعتراضی روزانه در سراسر ایران نشاندهنده همین واقعیت است که جوانهای خشمگین با فهم ضعف و شکنندگی آخوندها هر روز ابعاد اعتراضاتشان را گسترش داده و در کمین فرصتها نشستهاند.