میخواهم از این فرصت استفاده کرده و به فرانسویها و تمام ملتهای جهان غرب فراخوان بدهم که این همبستگی را به یک همبستگی گسترده جهانی در مقابل بربریت و توحش بنیادگرایی تحت نام اسلام که کانون آن رژیم ایران است گسترش دهند.
این رژیم، الهامبخش و تأمین کننده مالی و تسلیحاتی افراطیگری، چه تحت نام شیعه و چه تحت نام سنی است.
در این جبهه همبستگی جهانی، مردم ایران و مردم کشورهای مسلمان جایگاه خاص خود را دارند.
فراخوان دیگر من به مسلمانان فرانسوی و تمام جهان است؛ برای حمایت از این جبهه واحد علیه بنیادگرایی اسلامی و مشخصاً در برابر ولایت فقیه حاکم بر ایران
این جبهه بر اساس چند ایده ساده اما پایهیی بنا شده است که عبارتند از: نفی دیکتاتوری دینی، نفی تبعیض دینی، نفی هر گونه اعمال قهر و زور تحت نام دین و مقابله با رژیم ایران بهعنوان دشمن اصلی ملتهای منطقه.
سخنرانی در گردهمایی بهمناسبت فرارسیدن سال جدید میلادی
نمایندگان محترم، شهرداران و منتخبان مردم،
دوستان عزیز! سال 2015 مبارک!
آرزو میکنم که سال جدید را با همبستگی همهٴ نیروهای دموکرات، تبدیل به سال شکست تروریسم و بنیادگرایی و افراطیگری تحت نام اسلام در فرانسه، در خاورمیانه و سراسر جهان کنیم.
مقاومت ایران که 120هزار تن از اعضایش در نبرد با فاشیسم دینی جان باختهاند، با خانوادههای قربانیان ابراز همدری میکند.
مشخصهٴ ویژه این جنایات نفرت انگیز، ترور وحشیانهٴ نویسندگان و روزنامهنگاران تحت نام اسلام است و به همین دلیل من از جانب مردم و مقاومت ایران، آن را بلادرنگ و با شدیدترین کلمات محکوم کردم و به نام یک زن مسلمان اعلام کردم: آیین اسلام و رفتار پیامبرش از چنین توحشی به دور و منزجر است.
امروز مردم فرانسه یک گردهمایی بزرگ برگزار کردند که ما هم در آن شرکت کردیم و همبستگی خود را با آنها ابراز کردیم.
بنیادگراها علیه دموکراسی، آزادی، برابری و روشنایی میجنگند تا استبداد و تیرگی را همراه بیاورند، اما بیتردید آنها پیروز نخواهند شد.
سالها پیش، این تنها خمینی بود که در میان بهت و حیرت جهانیان با صدور فتوا و حکم ترور یک نویسنده (سلمان رشدی) و همهٴ مترجمان و ناشرانش، تروریسم و توحش را در دوران ما پایهگذاری کرد و سرچشمه شرارتی شد که اکنون ملتهای خاورمیانه را به خون و فاجعه کشانده و روز 7ژانویه پاریس و ارزشهای جمهوری فرانسه را هم این چنین وحشیانه هدف قرار داد و به خون کشید.
بله، رژیم تروریست و وحشی و بنیادگرای حاکم بر ایران، نیروی محرک تمام جریانهای افراطی تحت نام اسلام است.
راستی چه کسی سنگسار و دست و پا بریدن و حتی چشم در آوردن را در اواخر قرن بیستم دوباره رایج کرد؟
رژیم آخوندها در ایران.
چه کسی صدور تروریسم برای ایجاد خلافت اسلامی را ابداع کرد؟ رژیم آخوندها در ایران.
حالا سران رژیم آخوندها نسبت به این جنایات فجیع سکوت کردهاند. آنها همگی از رئیس مجلس تا برگزار کننده نماز جمعهٴ تهران میخواهند از این جنایت تروریستی برای شانتاژ و معامله استفاده کنند و به فرانسه میگویند که برای حفظ امنیت خود باید سیاستش در سوریه را تغییر دهد و از دیکتاتوری اسد حمایت کند.
دوستان عزیز!
سالی که گذشت، در رابطه با ایران و منطقه پر از تلاطم بود:
در داخل ایران، پروژه نمایش اعتدال رژیم آخوندها شکست خورد. حاصل آن 1200 اعدام در 18ماه اخیر است؛
همراه با موج اسید پاشیدن به زنان، سونامی بیکاری و گرانی و سرازیر کردن درآمدهای کشور به جیب دیکتاتور سوریه.
پس باز هم باید گفته مشهور رهبر مقاومت مسعود رجوی را یادآوری کنیم که: افعی کبوتر نمیزاید و از فاشیسم دینی مدره بیرون نمیآید.
14سال پیش، برخی گمان کردند که اگر به این دشمن بشریت امتیاز بدهند معتدل میشود.
همه به یاد دارید که چه پرونده سنگینی علیه مقاومت ایران در فرانسه باز کردند؛ با آن حمله گسترده در 17ژوئن 2003 و آن همه تعقیب و فشار و انواع تهمتها.
اما خوشبختانه ما پایدار و سرفراز ماندیم و یک درس سیاسی بزرگ به ثبت رسید: که وقتی دولتهای غرب، مجاهدین، یعنی بزرگترین جنبش مسلمان و سازمانیافته و عمیقاً ضد بنیادگرا و ضدتروریست را در لیست تروریستی و تحت سرکوب قرار میدهند و انرژی دستگاههای پلیسی، سیاسی و قضایی خود را علیه آن متمرکز میکنند، بنیادگرایی و افراطیگری اسلامی و تروریسم برخاسته از آن، میدان پیدا میکند و فرصت مییابد.
خوشبختانه در سال 2014 عدالت فرانسه، پرونده 17ژوئن 2003 علیه مقاومت ایران را بست؛ اما پس از صدور حکم منع تعقیب، باز هم ملاها خواستار استیناف شدند. آنها این بار یک بلاهت بزرگتر به خرج دادند؛ زیرا استیناف را به نام کسی درخواست کردند که 9سال پیش مرده است. حالا به قول مجلهٴ کانارآنشنه: «در دادگاه استنیاف پاریس باید گفت مردهها برخیزید!»
دوستان عزیز!
در سال 2014، سر برآوردن گروه داعش یک بحران بینالمللی ایجاد کرد. افراطیگری تحت نام اسلام از نظر ایدئولوژیکی که امروز همهٴ منطقه را تهدید میکند، از محصولات رژیم ایران است که از 36سال پیش برای گسترش آن تلاش میکند.
رژیم ایران و حکومتهای وابسته به آن در عراق و سوریه با سرکوب و کشتار مردم و به حاشیهراندن و نسلکشی اهل تسنن، زمینه را برای رشد و گسترش افراطیگری در این کشورها هموار کردهاند.
و حالا هم ملاهای ایران میکوشند تحت عنوان مبارزه با افراطیگری بر بحرانهای خود غلبه کنند و لابیهای آنها بیوقفه درباره ضرورت وجود ایران در ائتلاف جهانی علیه داعش موعظه میکنند.
و حال آن که مقاومت ایران از سه دهه پیش خاطرنشان کرده است که دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران کانون تنش و صدور تروریسم و ارتجاع در این منطقه از جهان است.
دوستان عزیز!
من هشدار میدهم که رژیم ایران مهمترین عامل بیثباتی در منطقه است و خلع ید از آن شرط ضروری برای ثبات، بهویژه در عراق و سوریه است. نیروی تروریستی قدس و شبهنظامیان وابسته به سپاه پاسدران، روزانه در حال جنایت علیه بشریت در سوریه و عراق و از جمله نسلکشی اهل تسنن در عراق هستند.
به گزارش عفو بینالملل و گزارش مهمترین خبرگزاریهای جهان نگاه کنید. مسئولان کرد عراقی نیز تصریح میکنند که رفتار این شبهنظامیان همانند داعش است وحتی بدتر هم رفتار میکنند؛ آنها در کشتن و سوزاندن و غارت کردن مهارت دارند.
برای این تراژدی، راهحل یکی بیش نیست و آن ایستادگی در برابر منشأ اصلی بحران یعنی رژیم ایران است.
درباره افراطیگری تحت نام اسلام بسیار گفته شده است. اما درباره راهحل فکری و فرهنگی و ریشهیی در مقابله با بنیادگرایی کمتر گفته میشود.
آنتی تز، کدام است؟ اسلام دموکراتیک و بردبار.
در ایران، یعنی در کانون بنیادگرایی و داعیه خلافت ارتجاعی تحت نام اسلام، این راهحل توسط مجاهدین خلق نمایندگی میشود. یعنی اسلامی که استبداد و تحمیل دین را به حکم قرآن برنمیتابد: لا إکراه فی الدّین؛
اسلامی که منشأ حاکمیت و قانون را مردم میداند و حقوق مردم را محترم میشمارد.
اسلامی که قتل و ترور یک انسان بیگناه را معادل کشتن تمامی بشریت میشمارد: کانّما قتل النّاس جمیعًا.
دو هفته پیش، میلاد عیسی بن مریم (ع) را گرامیداشتیم و این هفته میلاد حضرت محمد (ص) را جشن گرفتیم.
بهمناسبت این دو روز بزرگ، باید بر همزیستی میان پیروان ادیان تأکید کنم. ادیانی که پیام و هدفشان در اصل بردباری و آزادی و صلح است.
کسانی که با نقاب اسلام، استبداد و شقاوت را ترویج میکنند، بدترین دشمنان اسلامند.
کسانی که به بهانهٴ دفاع از پیامبر اسلام، خبرنگاران را قتلعام میکنند، بویی از اسلام نبردهاند.
نه ربودن دختران در نیجریه و کشتار کودکان در پاکستان، نه بدار آویختن همه روزهٴ زندانیان، نه اسید پاشیدن بهصورت زنان در ایران، نه گردن زدن اتباع غربی، نه پاکسازی سنیها در عراق و نه حملات در پاریس، هیچکدام ربطی به اسلام ندارد.
دوستان عزیز!
میخواهم از این فرصت استفاده کرده و به فرانسویها و تمام ملتهای جهان غرب فراخوان بدهم که این همبستگی را به یک همبستگی گسترده جهانی در مقابل بربریت و توحش بنیادگرایی تحت نام اسلام که کانون آن رژیم ایران است گسترش دهند.
این رژیم، الهامبخش و تأمین کننده مالی و تسلیحاتی افراطیگری، چه تحت نام شیعه و چه تحت نام سنی است.
در این جبهه همبستگی جهانی، مردم ایران و مردم کشورهای مسلمان جایگاه خاص خود را دارند.
فراخوان دیگر من به مسلمانان فرانسوی و تمام جهان است؛ برای حمایت از این جبهه واحد علیه بنیادگرایی اسلامی و مشخصاً در برابر ولایت فقیه حاکم بر ایران
این جبهه بر اساس چند ایده ساده اما پایهیی بنا شده است که عبارتند از: نفی دیکتاتوری دینی، نفی تبعیض دینی، نفی هر گونه اعمال قهر و زور تحت نام دین و مقابله با رژیم ایران بهعنوان دشمن اصلی ملتهای منطقه.
این پیامی است که ظرفیت و نیروی فوقالعادهیی برای برچیدن بساط افراطیگری تحت نام اسلام دارد. زیرا بر خواستها و اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان متکی است.
دوستان عزیز!
من همچنین باید در مورد وضعیت اشرفیها در کمپ لیبرتی در عراق صحبت کنم.
در ماههای اخیر، رژیم ملاها و عوامل عراقیاش محاصره پزشکی شش ساله مجاهدین را شدت بخشیدهاند.
این فشارها پاسخ ملاها به آنتیتز بنیادگرایی است؛ زیرا مجاهدین به اسلام اصیل و بردبار معتقدند و برای استقرار یک جمهوری مبتنی بر حاکمیت مردمی و جدایی دین از دولت مبارزه میکنند.
میخواهم از یکایک شما که دوستان قدیمی اشرفیها هستید، تقاضا کنم که رهبری فرانسه را ترغیب کنید که هدایت ابتکار تازهیی برای پایان دادن به محاصره ضدانسانی لیبرتی را به دست بگیرد.
دوستان عزیز!
از اینکه صحبتها طولانی شد، عذر میخواهم اما نمیتوانم از دوستی و همبستگی و یاری بیوقفه فرانسویهای عزیز نسبت به مقاومان ایرانی خودداری کنم. از جانب مردم ایران از صمیم قلب از شما تشکر میکنم. باز هم بهترین آرزوها را در سال جدید برای شما دارم.
این رژیم، الهامبخش و تأمین کننده مالی و تسلیحاتی افراطیگری، چه تحت نام شیعه و چه تحت نام سنی است.
در این جبهه همبستگی جهانی، مردم ایران و مردم کشورهای مسلمان جایگاه خاص خود را دارند.
فراخوان دیگر من به مسلمانان فرانسوی و تمام جهان است؛ برای حمایت از این جبهه واحد علیه بنیادگرایی اسلامی و مشخصاً در برابر ولایت فقیه حاکم بر ایران
این جبهه بر اساس چند ایده ساده اما پایهیی بنا شده است که عبارتند از: نفی دیکتاتوری دینی، نفی تبعیض دینی، نفی هر گونه اعمال قهر و زور تحت نام دین و مقابله با رژیم ایران بهعنوان دشمن اصلی ملتهای منطقه.
سخنرانی در گردهمایی بهمناسبت فرارسیدن سال جدید میلادی
نمایندگان محترم، شهرداران و منتخبان مردم،
دوستان عزیز! سال 2015 مبارک!
آرزو میکنم که سال جدید را با همبستگی همهٴ نیروهای دموکرات، تبدیل به سال شکست تروریسم و بنیادگرایی و افراطیگری تحت نام اسلام در فرانسه، در خاورمیانه و سراسر جهان کنیم.
مقاومت ایران که 120هزار تن از اعضایش در نبرد با فاشیسم دینی جان باختهاند، با خانوادههای قربانیان ابراز همدری میکند.
مشخصهٴ ویژه این جنایات نفرت انگیز، ترور وحشیانهٴ نویسندگان و روزنامهنگاران تحت نام اسلام است و به همین دلیل من از جانب مردم و مقاومت ایران، آن را بلادرنگ و با شدیدترین کلمات محکوم کردم و به نام یک زن مسلمان اعلام کردم: آیین اسلام و رفتار پیامبرش از چنین توحشی به دور و منزجر است.
امروز مردم فرانسه یک گردهمایی بزرگ برگزار کردند که ما هم در آن شرکت کردیم و همبستگی خود را با آنها ابراز کردیم.
بنیادگراها علیه دموکراسی، آزادی، برابری و روشنایی میجنگند تا استبداد و تیرگی را همراه بیاورند، اما بیتردید آنها پیروز نخواهند شد.
سالها پیش، این تنها خمینی بود که در میان بهت و حیرت جهانیان با صدور فتوا و حکم ترور یک نویسنده (سلمان رشدی) و همهٴ مترجمان و ناشرانش، تروریسم و توحش را در دوران ما پایهگذاری کرد و سرچشمه شرارتی شد که اکنون ملتهای خاورمیانه را به خون و فاجعه کشانده و روز 7ژانویه پاریس و ارزشهای جمهوری فرانسه را هم این چنین وحشیانه هدف قرار داد و به خون کشید.
بله، رژیم تروریست و وحشی و بنیادگرای حاکم بر ایران، نیروی محرک تمام جریانهای افراطی تحت نام اسلام است.
راستی چه کسی سنگسار و دست و پا بریدن و حتی چشم در آوردن را در اواخر قرن بیستم دوباره رایج کرد؟
رژیم آخوندها در ایران.
چه کسی صدور تروریسم برای ایجاد خلافت اسلامی را ابداع کرد؟ رژیم آخوندها در ایران.
حالا سران رژیم آخوندها نسبت به این جنایات فجیع سکوت کردهاند. آنها همگی از رئیس مجلس تا برگزار کننده نماز جمعهٴ تهران میخواهند از این جنایت تروریستی برای شانتاژ و معامله استفاده کنند و به فرانسه میگویند که برای حفظ امنیت خود باید سیاستش در سوریه را تغییر دهد و از دیکتاتوری اسد حمایت کند.
دوستان عزیز!
سالی که گذشت، در رابطه با ایران و منطقه پر از تلاطم بود:
در داخل ایران، پروژه نمایش اعتدال رژیم آخوندها شکست خورد. حاصل آن 1200 اعدام در 18ماه اخیر است؛
همراه با موج اسید پاشیدن به زنان، سونامی بیکاری و گرانی و سرازیر کردن درآمدهای کشور به جیب دیکتاتور سوریه.
پس باز هم باید گفته مشهور رهبر مقاومت مسعود رجوی را یادآوری کنیم که: افعی کبوتر نمیزاید و از فاشیسم دینی مدره بیرون نمیآید.
14سال پیش، برخی گمان کردند که اگر به این دشمن بشریت امتیاز بدهند معتدل میشود.
همه به یاد دارید که چه پرونده سنگینی علیه مقاومت ایران در فرانسه باز کردند؛ با آن حمله گسترده در 17ژوئن 2003 و آن همه تعقیب و فشار و انواع تهمتها.
اما خوشبختانه ما پایدار و سرفراز ماندیم و یک درس سیاسی بزرگ به ثبت رسید: که وقتی دولتهای غرب، مجاهدین، یعنی بزرگترین جنبش مسلمان و سازمانیافته و عمیقاً ضد بنیادگرا و ضدتروریست را در لیست تروریستی و تحت سرکوب قرار میدهند و انرژی دستگاههای پلیسی، سیاسی و قضایی خود را علیه آن متمرکز میکنند، بنیادگرایی و افراطیگری اسلامی و تروریسم برخاسته از آن، میدان پیدا میکند و فرصت مییابد.
خوشبختانه در سال 2014 عدالت فرانسه، پرونده 17ژوئن 2003 علیه مقاومت ایران را بست؛ اما پس از صدور حکم منع تعقیب، باز هم ملاها خواستار استیناف شدند. آنها این بار یک بلاهت بزرگتر به خرج دادند؛ زیرا استیناف را به نام کسی درخواست کردند که 9سال پیش مرده است. حالا به قول مجلهٴ کانارآنشنه: «در دادگاه استنیاف پاریس باید گفت مردهها برخیزید!»
دوستان عزیز!
در سال 2014، سر برآوردن گروه داعش یک بحران بینالمللی ایجاد کرد. افراطیگری تحت نام اسلام از نظر ایدئولوژیکی که امروز همهٴ منطقه را تهدید میکند، از محصولات رژیم ایران است که از 36سال پیش برای گسترش آن تلاش میکند.
رژیم ایران و حکومتهای وابسته به آن در عراق و سوریه با سرکوب و کشتار مردم و به حاشیهراندن و نسلکشی اهل تسنن، زمینه را برای رشد و گسترش افراطیگری در این کشورها هموار کردهاند.
و حالا هم ملاهای ایران میکوشند تحت عنوان مبارزه با افراطیگری بر بحرانهای خود غلبه کنند و لابیهای آنها بیوقفه درباره ضرورت وجود ایران در ائتلاف جهانی علیه داعش موعظه میکنند.
و حال آن که مقاومت ایران از سه دهه پیش خاطرنشان کرده است که دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران کانون تنش و صدور تروریسم و ارتجاع در این منطقه از جهان است.
دوستان عزیز!
من هشدار میدهم که رژیم ایران مهمترین عامل بیثباتی در منطقه است و خلع ید از آن شرط ضروری برای ثبات، بهویژه در عراق و سوریه است. نیروی تروریستی قدس و شبهنظامیان وابسته به سپاه پاسدران، روزانه در حال جنایت علیه بشریت در سوریه و عراق و از جمله نسلکشی اهل تسنن در عراق هستند.
به گزارش عفو بینالملل و گزارش مهمترین خبرگزاریهای جهان نگاه کنید. مسئولان کرد عراقی نیز تصریح میکنند که رفتار این شبهنظامیان همانند داعش است وحتی بدتر هم رفتار میکنند؛ آنها در کشتن و سوزاندن و غارت کردن مهارت دارند.
برای این تراژدی، راهحل یکی بیش نیست و آن ایستادگی در برابر منشأ اصلی بحران یعنی رژیم ایران است.
درباره افراطیگری تحت نام اسلام بسیار گفته شده است. اما درباره راهحل فکری و فرهنگی و ریشهیی در مقابله با بنیادگرایی کمتر گفته میشود.
آنتی تز، کدام است؟ اسلام دموکراتیک و بردبار.
در ایران، یعنی در کانون بنیادگرایی و داعیه خلافت ارتجاعی تحت نام اسلام، این راهحل توسط مجاهدین خلق نمایندگی میشود. یعنی اسلامی که استبداد و تحمیل دین را به حکم قرآن برنمیتابد: لا إکراه فی الدّین؛
اسلامی که منشأ حاکمیت و قانون را مردم میداند و حقوق مردم را محترم میشمارد.
اسلامی که قتل و ترور یک انسان بیگناه را معادل کشتن تمامی بشریت میشمارد: کانّما قتل النّاس جمیعًا.
دو هفته پیش، میلاد عیسی بن مریم (ع) را گرامیداشتیم و این هفته میلاد حضرت محمد (ص) را جشن گرفتیم.
بهمناسبت این دو روز بزرگ، باید بر همزیستی میان پیروان ادیان تأکید کنم. ادیانی که پیام و هدفشان در اصل بردباری و آزادی و صلح است.
کسانی که با نقاب اسلام، استبداد و شقاوت را ترویج میکنند، بدترین دشمنان اسلامند.
کسانی که به بهانهٴ دفاع از پیامبر اسلام، خبرنگاران را قتلعام میکنند، بویی از اسلام نبردهاند.
نه ربودن دختران در نیجریه و کشتار کودکان در پاکستان، نه بدار آویختن همه روزهٴ زندانیان، نه اسید پاشیدن بهصورت زنان در ایران، نه گردن زدن اتباع غربی، نه پاکسازی سنیها در عراق و نه حملات در پاریس، هیچکدام ربطی به اسلام ندارد.
دوستان عزیز!
میخواهم از این فرصت استفاده کرده و به فرانسویها و تمام ملتهای جهان غرب فراخوان بدهم که این همبستگی را به یک همبستگی گسترده جهانی در مقابل بربریت و توحش بنیادگرایی تحت نام اسلام که کانون آن رژیم ایران است گسترش دهند.
این رژیم، الهامبخش و تأمین کننده مالی و تسلیحاتی افراطیگری، چه تحت نام شیعه و چه تحت نام سنی است.
در این جبهه همبستگی جهانی، مردم ایران و مردم کشورهای مسلمان جایگاه خاص خود را دارند.
فراخوان دیگر من به مسلمانان فرانسوی و تمام جهان است؛ برای حمایت از این جبهه واحد علیه بنیادگرایی اسلامی و مشخصاً در برابر ولایت فقیه حاکم بر ایران
این جبهه بر اساس چند ایده ساده اما پایهیی بنا شده است که عبارتند از: نفی دیکتاتوری دینی، نفی تبعیض دینی، نفی هر گونه اعمال قهر و زور تحت نام دین و مقابله با رژیم ایران بهعنوان دشمن اصلی ملتهای منطقه.
این پیامی است که ظرفیت و نیروی فوقالعادهیی برای برچیدن بساط افراطیگری تحت نام اسلام دارد. زیرا بر خواستها و اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان متکی است.
دوستان عزیز!
من همچنین باید در مورد وضعیت اشرفیها در کمپ لیبرتی در عراق صحبت کنم.
در ماههای اخیر، رژیم ملاها و عوامل عراقیاش محاصره پزشکی شش ساله مجاهدین را شدت بخشیدهاند.
این فشارها پاسخ ملاها به آنتیتز بنیادگرایی است؛ زیرا مجاهدین به اسلام اصیل و بردبار معتقدند و برای استقرار یک جمهوری مبتنی بر حاکمیت مردمی و جدایی دین از دولت مبارزه میکنند.
میخواهم از یکایک شما که دوستان قدیمی اشرفیها هستید، تقاضا کنم که رهبری فرانسه را ترغیب کنید که هدایت ابتکار تازهیی برای پایان دادن به محاصره ضدانسانی لیبرتی را به دست بگیرد.
دوستان عزیز!
از اینکه صحبتها طولانی شد، عذر میخواهم اما نمیتوانم از دوستی و همبستگی و یاری بیوقفه فرانسویهای عزیز نسبت به مقاومان ایرانی خودداری کنم. از جانب مردم ایران از صمیم قلب از شما تشکر میکنم. باز هم بهترین آرزوها را در سال جدید برای شما دارم.