نگرتا فریدون ملا چه گفت
به داووس چون یافت چند گوش مفت
بیایید آقا نظام از شما
همه مرده ریک امام از شما
به داووس اینک به پیش شما
کنون رعیتیم و شما کدخدا
غلط کردهایم آنچه را کردهایم
شما شاه و ماها همه بردهایم
به پایان رسید آن همه الدورم
جماران نمانده ست و نه بیت قم
همه چیزهامان نصیب شما
همه سودهامان به جیب شما
بیایید کان گربه عابد شده
خودش موش گشته ست و زاهد شده
زمستان گذشت و دگر گشت حال
رسیده ست یک دورهٴ اعتدال
غلط کرده هر کس سفارت ببست
کنون داغ کردیم ما پشت دست
چه کس گفته بد مرگ بر آمریکا
به قربونتان هر بسیجی ما
حریفش از آن سوی با ناز گفت
بالام جان نگو بیش ازین حرف مفت
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
که گوشی به حرفت بدهکار نیست
به پیش نظام بنگر آن جام زهر
چه با ناز نوشد چه با خشم و قهر
کنون راستی آزمایی کنیم
نه بر حرف مفت اعتنایی کنیم
بگفتا فریدون چه باید نمود؟
بگو تا نماییم ما زود زود
در این دم ندا آمد از خامنه
که بنگر چهها میکنی سگ ننه!؟
چه زر میزنی بندهٴ لوس ما
که داووس تو گشته کابوس ما
چه زر میزنی پشت هم مفت مفت
چه جفتک زنی تکتک و جفت جفت؟
تو رفتی که آبی به جوی آوری
کنون بهر ما گند و بوی آوری؟
ندانی تو ای بیشعور خرفت
که بحران رسیده مرا تا به خفت
بناگاه روحانی پر ز مکر
به پیشش بدید پنج تا جام زهر
در آن جامها مینمودی نظر
یکی زان دگر زهر بد تلختر
به خود گفت ای وای بر حال ما
عجب جامهایی شده مال ما
یکی جام زهری ست در سوریه
که چایش کنون دم توی قوریه
یکی جام زهر است اندر عراق
کبابش کنون سوخته با سماق
یکی جام زهر حقوقبشر
که پشتش قیام است و رحل سفر!
فریدون ملا به حیرت فتاد
ز داووس و آن قافهایی که داد
کنون چون حمار است در گل نظام
ز هر سو تمام گشته کارت بالام
نشاید که این میز را چپ کنیم
اگر زهر نوشیم ما تب کنیم
پس آنگاه لرز است و مرگ است و موت
تو گویی که آبشارمان رفته «اوت»
ندا آمد از مردمان آن زمان
آهای خامنه! ای فریدون! بدان
که این زهر نبود! بل آشی ست داغ
که بارش گذاشت آن امام بر چراغ
بخور آش کز آن خاله ت بود
خوری یا نخوردی به پایت بود
اگر زود خوری، یا نخوردی هنوز
نباشد چنین مرگ را سوخت و سوز
کنونت که امکان خوردن بود
بخور ای بالام جان به لطف و خوشی
که فردا چو حکم قیام در رسد
به حکم ضرورت ورا در کشی.
به داووس چون یافت چند گوش مفت
بیایید آقا نظام از شما
همه مرده ریک امام از شما
به داووس اینک به پیش شما
کنون رعیتیم و شما کدخدا
غلط کردهایم آنچه را کردهایم
شما شاه و ماها همه بردهایم
به پایان رسید آن همه الدورم
جماران نمانده ست و نه بیت قم
همه چیزهامان نصیب شما
همه سودهامان به جیب شما
بیایید کان گربه عابد شده
خودش موش گشته ست و زاهد شده
زمستان گذشت و دگر گشت حال
رسیده ست یک دورهٴ اعتدال
غلط کرده هر کس سفارت ببست
کنون داغ کردیم ما پشت دست
چه کس گفته بد مرگ بر آمریکا
به قربونتان هر بسیجی ما
حریفش از آن سوی با ناز گفت
بالام جان نگو بیش ازین حرف مفت
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
که گوشی به حرفت بدهکار نیست
به پیش نظام بنگر آن جام زهر
چه با ناز نوشد چه با خشم و قهر
کنون راستی آزمایی کنیم
نه بر حرف مفت اعتنایی کنیم
بگفتا فریدون چه باید نمود؟
بگو تا نماییم ما زود زود
در این دم ندا آمد از خامنه
که بنگر چهها میکنی سگ ننه!؟
چه زر میزنی بندهٴ لوس ما
که داووس تو گشته کابوس ما
چه زر میزنی پشت هم مفت مفت
چه جفتک زنی تکتک و جفت جفت؟
تو رفتی که آبی به جوی آوری
کنون بهر ما گند و بوی آوری؟
ندانی تو ای بیشعور خرفت
که بحران رسیده مرا تا به خفت
بناگاه روحانی پر ز مکر
به پیشش بدید پنج تا جام زهر
در آن جامها مینمودی نظر
یکی زان دگر زهر بد تلختر
به خود گفت ای وای بر حال ما
عجب جامهایی شده مال ما
یکی جام زهری ست در سوریه
که چایش کنون دم توی قوریه
یکی جام زهر است اندر عراق
کبابش کنون سوخته با سماق
یکی جام زهر حقوقبشر
که پشتش قیام است و رحل سفر!
فریدون ملا به حیرت فتاد
ز داووس و آن قافهایی که داد
کنون چون حمار است در گل نظام
ز هر سو تمام گشته کارت بالام
نشاید که این میز را چپ کنیم
اگر زهر نوشیم ما تب کنیم
پس آنگاه لرز است و مرگ است و موت
تو گویی که آبشارمان رفته «اوت»
ندا آمد از مردمان آن زمان
آهای خامنه! ای فریدون! بدان
که این زهر نبود! بل آشی ست داغ
که بارش گذاشت آن امام بر چراغ
بخور آش کز آن خاله ت بود
خوری یا نخوردی به پایت بود
اگر زود خوری، یا نخوردی هنوز
نباشد چنین مرگ را سوخت و سوز
کنونت که امکان خوردن بود
بخور ای بالام جان به لطف و خوشی
که فردا چو حکم قیام در رسد
به حکم ضرورت ورا در کشی.