استراسبورگ -8مهر 1392
آزادی فوری گروگانهای ربوده شده از اشرف
استقرار نیروهای کلاه آبی مللمتحد در لیبرتی
انجام تحقیقات مستقل در مورد جنایت علیه بشریت در اشرف و قرار دادن عاملان جنایت در مقابل عدالت
آزادی فوری گروگانهای ربوده شده از اشرف
استقرار نیروهای کلاه آبی مللمتحد در لیبرتی
انجام تحقیقات مستقل در مورد جنایت علیه بشریت در اشرف و قرار دادن عاملان جنایت در مقابل عدالت
سناتور پدرو آگرامونت رئیس گروه احزاب مردم اروپا در شورای اروپا
عصر بهخیر خانمها و آقایان، ما این بخش از این جلسه را در بعدازظهر آغاز میکنیم
من در چندین کنفرانس آنها در پاریس شرکت داشتهام. آخرین کنفرانس در پایان ژوئن بود یک گردهمایی عظیم با بیش از دهها هزار نفر بود. بسیار واضح است که رژیم ملایان بسیار از او و این اپوزیسیون وحشت دارد. برای سالهای متوالی او کارزار موفقی علیه گنجاندن جنبش خود در لیستهای تروریستی مختلف را هدایت کرد. او یک کارزار حقوقی در دادگاههای اروپایی را هدایت کرد که در نتیجه باعث خروج سازمان مجاهدین از لیستهای آمریکایی و اروپایی گردید. او اکنون توجه خود را متمرکز نجات جان بیش از 3هزار تن از همرزمان خود در عراق که در کمپ اشرف بوده و اکنون در کمپ لیبرتی هستند، کرده است.
ما از شنیدن این خبر که در آغاز این ماه نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کرده و 52 فرد بیدفاع را قتلعام کردند شوکه شدیم. مایلیم تسلیتهای خود را در این باره به خانم رجوی ابراز کنیم. همچنین، 7تن از از جلمه 6 زن، بهگروگانگرفتهشدهاند. ما معتقدیم این 7نفر به مدت یک ماه است که در اعتصابغذا هستند و ممکن است به ایران مسترد شوند. ما به دولت عراق فراخوان میدهیم که فوراً آنها را آزاد کند. ما همچنین به مللمتحد فراخوان میدهیم تا برای ساکنان لیبرتی امنیت فراهم کند، بهطور خاص که هزار نفر از این 3هزار پناهنده زن هستند و ما نسبت به وضعیت آنها بسیار نگران هستیم.
فریدون سید احمدی، فرزند مجاهد شهید سید علی سید احمدی
مایلم صدای پدرم باشم. سیدعلی سیداحمدی، که به نحو وحشیانهای به قتل رسید. در حمله اخیر به اشرف در اول سپتامبر، بیگناه اعدام شد. 21سال از زمانی که آخرین بار پدرم را دیدهام میگذرد، من تنها 4ساله بودم وقتی که او تصمیم گرفت به اشرف برود. برایم تکاندهنده بود که او چنین وحشیانه به دست نیروهای عراقی به قتل رسیده است. بهویژه، این موضوع برایم دشوار بود که نتوانستم پدرم را مدت بیشتری ببینم، هر چند که به او افتخار میکنم. وقتی کودک بودم همواره دلم برای او تنگ میشد. ولی درک میکردم که او فدای بزرگی کرده تا به میلیونها ایرانی در داخل ایران کمک کند، میلیونها کودکی که از شرایط زندگی مشابه زندگی من برخوردار نبودهاند. من همواره آرزو میکردم روزی او را ببینم و به او بگویم که من هم همان تصمیمی که او گرفت را گرفتهام تا در سمت عدالت و آزادی و انسانیت در ایران باشم. متأسفانه چنین شانس و فرصتی را نداشتم ولی احساس میکنم پدرم زنده است و او هنوز در وجود من و در وجود همه ما هست و ما باید این مسیر را ادامه دهیم تا آزادی را به ایران برگردانیم.
همین طور میخواهم اشاره کنم که 6تن از دوستانم، همه در حمله اخیر به اشرف شهید شدند. آنها از نسل جوانتر در مقاومت ایران، مانند خود من بودند. سعید، امیر، رحمان، ناصر، یاسر و حسن. آنها بسیار شجاع بودند تا پایان جنگیدند تا اینکه سرانجام اعدام شدند. من همواره از خودم این سؤال را میپرسیدم که چرا آنها اعدام شدند؟ چرا پدرم اعدام شد؟ به کدام گناه؟ تنها گناه آنها این بود که به جای زندگی خودشان، آنها همه چیز را برای مردم ایران فدا کردند، این تنها گناه آنها بود. آنها علیه ضدانسانیترین رژیم در جهان به مبارزه برخاستند، رژیمی که 120هزار تن را اعدام کرده است.
از اینرو از همه شما مصرانه میخواهم که فشارهای ممکن را برای آزادی گروگانها اعمال کنید. همانطور که خانم رجوی گفتند، آنها هماکنون تحت شکنجه قرار دارند و با خطر استرداد (به رژیم ایران) مواجه هستند. ما باید آنها را نجات بدهیم.
و در پایان میخواهم تعهد خودم را در اینجا اعلام کنم که به این مسیر ادامه خواهم داد و جای خالی پدرم را و تمامی این 52تن پر میکنم و مسیر را تا پایان ادامه خواهم داد.
از حمایت شما بسیار متشکرم.
عصر بهخیر خانمها و آقایان، ما این بخش از این جلسه را در بعدازظهر آغاز میکنیم
من در چندین کنفرانس آنها در پاریس شرکت داشتهام. آخرین کنفرانس در پایان ژوئن بود یک گردهمایی عظیم با بیش از دهها هزار نفر بود. بسیار واضح است که رژیم ملایان بسیار از او و این اپوزیسیون وحشت دارد. برای سالهای متوالی او کارزار موفقی علیه گنجاندن جنبش خود در لیستهای تروریستی مختلف را هدایت کرد. او یک کارزار حقوقی در دادگاههای اروپایی را هدایت کرد که در نتیجه باعث خروج سازمان مجاهدین از لیستهای آمریکایی و اروپایی گردید. او اکنون توجه خود را متمرکز نجات جان بیش از 3هزار تن از همرزمان خود در عراق که در کمپ اشرف بوده و اکنون در کمپ لیبرتی هستند، کرده است.
ما از شنیدن این خبر که در آغاز این ماه نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کرده و 52 فرد بیدفاع را قتلعام کردند شوکه شدیم. مایلیم تسلیتهای خود را در این باره به خانم رجوی ابراز کنیم. همچنین، 7تن از از جلمه 6 زن، بهگروگانگرفتهشدهاند. ما معتقدیم این 7نفر به مدت یک ماه است که در اعتصابغذا هستند و ممکن است به ایران مسترد شوند. ما به دولت عراق فراخوان میدهیم که فوراً آنها را آزاد کند. ما همچنین به مللمتحد فراخوان میدهیم تا برای ساکنان لیبرتی امنیت فراهم کند، بهطور خاص که هزار نفر از این 3هزار پناهنده زن هستند و ما نسبت به وضعیت آنها بسیار نگران هستیم.
فریدون سید احمدی، فرزند مجاهد شهید سید علی سید احمدی
مایلم صدای پدرم باشم. سیدعلی سیداحمدی، که به نحو وحشیانهای به قتل رسید. در حمله اخیر به اشرف در اول سپتامبر، بیگناه اعدام شد. 21سال از زمانی که آخرین بار پدرم را دیدهام میگذرد، من تنها 4ساله بودم وقتی که او تصمیم گرفت به اشرف برود. برایم تکاندهنده بود که او چنین وحشیانه به دست نیروهای عراقی به قتل رسیده است. بهویژه، این موضوع برایم دشوار بود که نتوانستم پدرم را مدت بیشتری ببینم، هر چند که به او افتخار میکنم. وقتی کودک بودم همواره دلم برای او تنگ میشد. ولی درک میکردم که او فدای بزرگی کرده تا به میلیونها ایرانی در داخل ایران کمک کند، میلیونها کودکی که از شرایط زندگی مشابه زندگی من برخوردار نبودهاند. من همواره آرزو میکردم روزی او را ببینم و به او بگویم که من هم همان تصمیمی که او گرفت را گرفتهام تا در سمت عدالت و آزادی و انسانیت در ایران باشم. متأسفانه چنین شانس و فرصتی را نداشتم ولی احساس میکنم پدرم زنده است و او هنوز در وجود من و در وجود همه ما هست و ما باید این مسیر را ادامه دهیم تا آزادی را به ایران برگردانیم.
همین طور میخواهم اشاره کنم که 6تن از دوستانم، همه در حمله اخیر به اشرف شهید شدند. آنها از نسل جوانتر در مقاومت ایران، مانند خود من بودند. سعید، امیر، رحمان، ناصر، یاسر و حسن. آنها بسیار شجاع بودند تا پایان جنگیدند تا اینکه سرانجام اعدام شدند. من همواره از خودم این سؤال را میپرسیدم که چرا آنها اعدام شدند؟ چرا پدرم اعدام شد؟ به کدام گناه؟ تنها گناه آنها این بود که به جای زندگی خودشان، آنها همه چیز را برای مردم ایران فدا کردند، این تنها گناه آنها بود. آنها علیه ضدانسانیترین رژیم در جهان به مبارزه برخاستند، رژیمی که 120هزار تن را اعدام کرده است.
از اینرو از همه شما مصرانه میخواهم که فشارهای ممکن را برای آزادی گروگانها اعمال کنید. همانطور که خانم رجوی گفتند، آنها هماکنون تحت شکنجه قرار دارند و با خطر استرداد (به رژیم ایران) مواجه هستند. ما باید آنها را نجات بدهیم.
و در پایان میخواهم تعهد خودم را در اینجا اعلام کنم که به این مسیر ادامه خواهم داد و جای خالی پدرم را و تمامی این 52تن پر میکنم و مسیر را تا پایان ادامه خواهم داد.
از حمایت شما بسیار متشکرم.