سه روز از گردهمایی بزرگ مقاومت ایران گذشته، اما موضعگیریها و آه و فغانهای رژیم آخوندی، روز به روز بیشتر میشود.
در مضمون این واکنشهای ادامهدار سردمداران و رسانههایشان باید گفت؛ دو واقعیت در این واکنشها برجسته هست: اول وحشت و نگرانی که از همان اولین واکنشها قابل مشاهده بود. واقعیت دوم که از روز بعد آشکار شد و بهویژه در روزنامههای باندها خیلی برجسته شده، این است که ابعاد و اهمیت گردهمایی بزرگ مقاومت ایران به جنگ قدرت باندها راه برده و به درون رژیم ریخته است. به چه صورت؟ یادآوری چند نمونه وضعیت را روشن میکند: «گردهمایی کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق در پاریس... حامل پیامهای پنهان و آشکاری است. (پس) بهتر است آنها که عزمشان را جزم کردهاند تا دولت روحانی را از حرکت بیندازند مراقب باشند» یا سایت حکومتی آرمانپرس با حمله به باند روحانی-رفسنجانی و با یادآوری شخصیتهای برجسته منطقهیی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، نوشت: «ماجرای سکوت و انفعال دولت و وزارت امور خارجه ایران در مقابل (عربستان) به یک معما... تبدیل شده است!» .
ممکن است این سؤال پیش بیاید که گردهمایی مقاومت ایران سالهای پیش هم بود، اما چرا امسال، واکنشهای رژیم تا این حد گسترده و ادامهدار شده است؟
در جواب میتوان گفت که این مسأله چند علت دارد، اول اینکه امسال در حالی گردهمایی بزرگ مقاومت برگزار میشود که با یک رژیم زهرخورده روبهرو هستیم و 6ماه است که رژیم برجام را به اجرا گذاشته که این خودش بهمعنی تاثیرگذاری زهر بر همهٴ اجزای پیکر نظام است.
دوم اینکه با رژیمی روبهرو هستیم که در ادامه خوردن زهر، جنگ قدرت در درونش و در راسش، بهطور بیسابقهیی اوج گرفته. شکستگی طلسم ولایت بسیار پیشرفته شده و چون باندهای نظام درگیر جنگ انتخابات هم هستند، طبعاً هر ضربهیی با یک ضریب به درون رژیم میریزد. یعنی هر باندی تلاش میکند فرود آمدن ضربه را به فرصتی برای حملات بیرحمانه به باند رقیب تبدیل کند. حالا وقتی کهکشانی برگزار میشود که ضربهاش بهطور کیفی نسبت به سالهای قبل برای رژیم سنگینتر است، شما حساب کنید با احتساب ضریب وضعیت وخیم نظام، چقدر این ضربه سنگین به درون رژیم میریزد.
یک علت دیگر این است که در سایهٴ فعالیتهای شبانهروزی و بیامان مقاومت ایران و جبهههایی که در راستای مقابله با دخالتهای تروریستی رژیم شکل گرفته، قدرتهای جهان هم مجبورند فشار بر رژیم را برای جلوگیری بهخاطر نقض حقوقبشر، فعالیتهای موشکی و دخالتهای تروریستی افزایش دهند. همین روزها شاهد افزایش این فشارها هستیم. برای نمونه همین که کنگرهٴ آمریکا فروش بوئینگ به رژیم را ممنوع میکند و به دنبالش معاملهٴ شرکت ایرباس هم با رژیم زیر علامت سؤال میرود، خودش تبدیل به چه فشار سنگینی درون رژیم میشود.
حالا وقتی همهٴ این فشارها به درون رژیمی میریزد که باندهایش در حال جنگ انتخابات هستند، طبعاً به این سادگی پایان نخواهد گرفت. چرا که تبدیل به سوخت این جنگ برای باندها میشود و ادامه مییابد و به سایر بحرانها متصل و در آنها ادغام میشود.
وقتی گفته میشود که به درون رژیم میریزد معنایش این است که باند خامنهای تلاش میکند برگزاری این گردهمایی و خطراتی را که برای کل نظام به همراه دارد به رخ باند روحانی و رفسنجانی بکشد و هشدار دهد که اگر از تضاد کار کردن با ولیفقیه دست بر ندارید، این تهدیدها که میخواهد ریشهٴ نظام را بزند، عمل خواهد کرد. و کشتیای که همهٴ ما در آن هستیم، در گرداب غرق خواهد شد. متقابلاً باند روحانی هم با برجسته کردن همین تهدید به باند خامنهای هشدار میدهد که اگر بیش از این زیرآب روحانی را بزنید و نگذارید کار خودش را بکند و برجام را پیش ببرد، خطر مجاهدین و مقاومت ایران بسیار جدیست. به قول سایت حکومتی خبرآنلاین: «سیاستهای خصمانه با ایران وارد فاز حمایت و سرمایهگذاری روی یک جریان برانداز شده است» . به همین دلیل پیامدها و پس لرزههای ضربه سنگین گردهمایی بزرگ مقاومت ایران درون رژیم فعلاً ادامه دارد.
در مضمون این واکنشهای ادامهدار سردمداران و رسانههایشان باید گفت؛ دو واقعیت در این واکنشها برجسته هست: اول وحشت و نگرانی که از همان اولین واکنشها قابل مشاهده بود. واقعیت دوم که از روز بعد آشکار شد و بهویژه در روزنامههای باندها خیلی برجسته شده، این است که ابعاد و اهمیت گردهمایی بزرگ مقاومت ایران به جنگ قدرت باندها راه برده و به درون رژیم ریخته است. به چه صورت؟ یادآوری چند نمونه وضعیت را روشن میکند: «گردهمایی کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق در پاریس... حامل پیامهای پنهان و آشکاری است. (پس) بهتر است آنها که عزمشان را جزم کردهاند تا دولت روحانی را از حرکت بیندازند مراقب باشند» یا سایت حکومتی آرمانپرس با حمله به باند روحانی-رفسنجانی و با یادآوری شخصیتهای برجسته منطقهیی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، نوشت: «ماجرای سکوت و انفعال دولت و وزارت امور خارجه ایران در مقابل (عربستان) به یک معما... تبدیل شده است!» .
ممکن است این سؤال پیش بیاید که گردهمایی مقاومت ایران سالهای پیش هم بود، اما چرا امسال، واکنشهای رژیم تا این حد گسترده و ادامهدار شده است؟
در جواب میتوان گفت که این مسأله چند علت دارد، اول اینکه امسال در حالی گردهمایی بزرگ مقاومت برگزار میشود که با یک رژیم زهرخورده روبهرو هستیم و 6ماه است که رژیم برجام را به اجرا گذاشته که این خودش بهمعنی تاثیرگذاری زهر بر همهٴ اجزای پیکر نظام است.
دوم اینکه با رژیمی روبهرو هستیم که در ادامه خوردن زهر، جنگ قدرت در درونش و در راسش، بهطور بیسابقهیی اوج گرفته. شکستگی طلسم ولایت بسیار پیشرفته شده و چون باندهای نظام درگیر جنگ انتخابات هم هستند، طبعاً هر ضربهیی با یک ضریب به درون رژیم میریزد. یعنی هر باندی تلاش میکند فرود آمدن ضربه را به فرصتی برای حملات بیرحمانه به باند رقیب تبدیل کند. حالا وقتی کهکشانی برگزار میشود که ضربهاش بهطور کیفی نسبت به سالهای قبل برای رژیم سنگینتر است، شما حساب کنید با احتساب ضریب وضعیت وخیم نظام، چقدر این ضربه سنگین به درون رژیم میریزد.
یک علت دیگر این است که در سایهٴ فعالیتهای شبانهروزی و بیامان مقاومت ایران و جبهههایی که در راستای مقابله با دخالتهای تروریستی رژیم شکل گرفته، قدرتهای جهان هم مجبورند فشار بر رژیم را برای جلوگیری بهخاطر نقض حقوقبشر، فعالیتهای موشکی و دخالتهای تروریستی افزایش دهند. همین روزها شاهد افزایش این فشارها هستیم. برای نمونه همین که کنگرهٴ آمریکا فروش بوئینگ به رژیم را ممنوع میکند و به دنبالش معاملهٴ شرکت ایرباس هم با رژیم زیر علامت سؤال میرود، خودش تبدیل به چه فشار سنگینی درون رژیم میشود.
حالا وقتی همهٴ این فشارها به درون رژیمی میریزد که باندهایش در حال جنگ انتخابات هستند، طبعاً به این سادگی پایان نخواهد گرفت. چرا که تبدیل به سوخت این جنگ برای باندها میشود و ادامه مییابد و به سایر بحرانها متصل و در آنها ادغام میشود.
وقتی گفته میشود که به درون رژیم میریزد معنایش این است که باند خامنهای تلاش میکند برگزاری این گردهمایی و خطراتی را که برای کل نظام به همراه دارد به رخ باند روحانی و رفسنجانی بکشد و هشدار دهد که اگر از تضاد کار کردن با ولیفقیه دست بر ندارید، این تهدیدها که میخواهد ریشهٴ نظام را بزند، عمل خواهد کرد. و کشتیای که همهٴ ما در آن هستیم، در گرداب غرق خواهد شد. متقابلاً باند روحانی هم با برجسته کردن همین تهدید به باند خامنهای هشدار میدهد که اگر بیش از این زیرآب روحانی را بزنید و نگذارید کار خودش را بکند و برجام را پیش ببرد، خطر مجاهدین و مقاومت ایران بسیار جدیست. به قول سایت حکومتی خبرآنلاین: «سیاستهای خصمانه با ایران وارد فاز حمایت و سرمایهگذاری روی یک جریان برانداز شده است» . به همین دلیل پیامدها و پس لرزههای ضربه سنگین گردهمایی بزرگ مقاومت ایران درون رژیم فعلاً ادامه دارد.