در روزهای محرم و بهویژه عاشورا، ماشین تبلیغات آخوندها به نحو دیوانهواری درباره خطر تکرار قیام 88 و نقش مجاهدین سر و صدا به راه انداخت. سر و صدایی که سه روز پس از عاشورا همچنان ادامه دارد. به واقع علت چیست و چرا رژیم نمیتواند از این موضوع با اینکه علیالقاعده درست این است که سکوت کند، بگذرد؟
آخوند آقاتهرانی در اظهاراتی که امروز 24مهر، در رسانههای حکومتی منتشر شد، علت را در خطر تأثیرگذاری مجاهدین بهویژه بر جوانان میداند و میگوید: «مجاهدین کاری میکنند تا بهتدریج نسبت به ارزشها بیتفاوت بشویم... مجاهدین تبر برمیدارند و به ریشه دین میزنند. آنها بهتدریج معانی کلمات را عوض میکنند».
در فرهنگ آخوندها «دین» مساوی پدیده شوم ولایتفقیه است. پس نگرانی آخوندها این است که مجاهدین با تبر، ریشهٴ نظام ولایت میزنند. همان ابراز نگرانی که چندی پیش هم آخوند جنتی، رئیس خبرگان ارتجاع عیناً به زبان آورد: «اگر میخواستند بیشتر به [مجاهدین] مجال بدهند که ریشه نظام را میکندند. [خمینی گفت] [مجاهدین] باید ریشهکن شوند تا ریشههای نظام برپا بماند!»
پس موضوعی که آخوندها از آن نگرانند و در مقاطع حساسی مثل عاشورا وحشتشان از آن بسا بیشتر میشود، خطر ریشهکنی نظام ولایت توسط تبرِ برنده مجاهدین و جوانهای قیامآفرین ایران است. اما مگر این داد و فریادهای نظام آخوندی، میتواند از ضربه کاری این تبرِ ولایتْبرانداز جلوگیری کند؟ پاسخ این است که نه تنها چیزی از این ضربه کوبنده کم نمیشود، بلکه جوانهای شورشی ایران هر چه بیشتر راه آزادی میهنشان و پیشتازان این راه را میشناسند، و همین واقعیت است که آخوندها را وادار میکند بهرغم اینکه میدانند حمله به مجاهدین برایشان هزینه دارد، اما هر روز تبلیغات خودشان علیه مجاهدین را تشدید کنند و البته هزینهٴ آن را هم بپردازند.
در همین رابطه تمام قشرقی که در مورد باز ایران و کره جنوبی راه انداختند همانطور که دم خروس در رسانههای خودشان بیرون زد، ترس و وحشت از چیزی شبیه عاشورای 88 بود که نکند جمعیتی که جمع میشود، تبدیل به سیلی بشوند که کار دست رژیم بدهد. بهعنوان نمونه به حرفهای یکی از مداحان بدنام رژیم در همین رابطه توجه کنید تا روشن شود که درد رژیم ریشه در چه چیزی دارد و وحشتشان از کجاست؟ : «اگر شب عاشورا گلی زده شود و کف بزنند و هورا بکشند و فیلم بگیرند و پخش کنند، خب 88 چه میشود؟».
آخوند آقاتهرانی در اظهاراتی که امروز 24مهر، در رسانههای حکومتی منتشر شد، علت را در خطر تأثیرگذاری مجاهدین بهویژه بر جوانان میداند و میگوید: «مجاهدین کاری میکنند تا بهتدریج نسبت به ارزشها بیتفاوت بشویم... مجاهدین تبر برمیدارند و به ریشه دین میزنند. آنها بهتدریج معانی کلمات را عوض میکنند».
در فرهنگ آخوندها «دین» مساوی پدیده شوم ولایتفقیه است. پس نگرانی آخوندها این است که مجاهدین با تبر، ریشهٴ نظام ولایت میزنند. همان ابراز نگرانی که چندی پیش هم آخوند جنتی، رئیس خبرگان ارتجاع عیناً به زبان آورد: «اگر میخواستند بیشتر به [مجاهدین] مجال بدهند که ریشه نظام را میکندند. [خمینی گفت] [مجاهدین] باید ریشهکن شوند تا ریشههای نظام برپا بماند!»
پس موضوعی که آخوندها از آن نگرانند و در مقاطع حساسی مثل عاشورا وحشتشان از آن بسا بیشتر میشود، خطر ریشهکنی نظام ولایت توسط تبرِ برنده مجاهدین و جوانهای قیامآفرین ایران است. اما مگر این داد و فریادهای نظام آخوندی، میتواند از ضربه کاری این تبرِ ولایتْبرانداز جلوگیری کند؟ پاسخ این است که نه تنها چیزی از این ضربه کوبنده کم نمیشود، بلکه جوانهای شورشی ایران هر چه بیشتر راه آزادی میهنشان و پیشتازان این راه را میشناسند، و همین واقعیت است که آخوندها را وادار میکند بهرغم اینکه میدانند حمله به مجاهدین برایشان هزینه دارد، اما هر روز تبلیغات خودشان علیه مجاهدین را تشدید کنند و البته هزینهٴ آن را هم بپردازند.
در همین رابطه تمام قشرقی که در مورد باز ایران و کره جنوبی راه انداختند همانطور که دم خروس در رسانههای خودشان بیرون زد، ترس و وحشت از چیزی شبیه عاشورای 88 بود که نکند جمعیتی که جمع میشود، تبدیل به سیلی بشوند که کار دست رژیم بدهد. بهعنوان نمونه به حرفهای یکی از مداحان بدنام رژیم در همین رابطه توجه کنید تا روشن شود که درد رژیم ریشه در چه چیزی دارد و وحشتشان از کجاست؟ : «اگر شب عاشورا گلی زده شود و کف بزنند و هورا بکشند و فیلم بگیرند و پخش کنند، خب 88 چه میشود؟».