از برجستهترین مسئولان ویژه حفاظت و ضداطلاعات ارتش آزادیبخش
34سال مبارزه حرفهای و تشکیلاتی در سازمان مجاهدین خلق ایران
مجاهد خلق محمدجواد صالح تهرانی که مجاهدین او را با نام فرمانده بیژن میشناختند.
در سال 1339در مشهد متولد شد.
به علت فضای سیاسی خانواده در مخالفت با دیکتاتوری پیشین، با مسائل سیاسی آشنا شد و در دبیرستان با تکثیر و پخش اطلاعیه های سازمان مجاهدین خلق به فعالیت پرداخت.
در سال 56 برای ادامه تحصیلات به هند رفت و در رشته اقتصاد دانشگاه پونا ثبت نام کرد. از بدو ورود به دانشگاه به تلاشهای مبارزاتیاش ادامه داد و در همین راستا در بحبوحهٴ انقلاب ضدسلطنتی به ایران بازگشت.
درهمان چند ماه اول پس از پیروزی انقلاب که در ایران بود، به مواضع ارتجاعی و ضدمردمی خمینی پی برد.
مرتجعینی که با او نسبت یا آشنایی خانوادگی داشتند تلاش میکردند او را جذب کنند و از جمله، خامنهای، هنگامی که در سال 58 به هند سفر کرده بود، او را بهعنوان نمایندهٴ حزب جمهوری اسلامی در هند معرفی کرد تا با وسوسه جاه و مقامی در حکومت سارق انقلاب او را بفریبد.
اما بهرغم این تلاشها، محمد جواد بر مرزبندیهای ضدارتجاعی و ضددیکتاتوریاش استوار ماند و در همان سال 58 بهطور حرفهیی به تشکیلات هواداران سازمان در هند پیوست.
در مراحل بعد، بنا بر درخواست و اصرار خودش، به منطقهٴ مرزی منتقل گردید و در یکانهای رزمی سازماندهی شد.
بیژن که از شوق حضور در صفوف رزمندگان مجاهد خلق، سر از پا نمیشناخت، در مأموریتها و مواضع و مقاطع مختلف نبرد آزدایبخش، از جمله در حماسه میهنی و عقیدتی فروغ جاویدان، کارنامهیی درخشان داشت.
گوهر انسانی وجودش از انقلاب مریم رهایی تأثیری عمیق پذیرفت و در طی سالیان او را هر چه رزمندهتر و رهاتر و شکافندهتر کرد. او که رمز پیروزی و اسباب رهایی مردم ایران را در انقلاب مریم در طی سالیان تجربه کرده بود، در 30مرداد90 در این باره نوشت:
«در شرایطی که تمامی اسباب کار ( انقلاب درونی مجاهدین ـ خواهر مریم) و مبانی درونی و شرایط بیرونی آماده است، بایستی بیشکاف به وظیفه خود در این مرحله قیام کنیم و ذرهای از حق و حقوق مردممان که در اشرف متکاثف میشود، کوتاه نیاییم».
بیژن قهرمان که مانند بسیاری از مجاهدان، درخشانترین فصل زندگی سراسر مجاهدتش را در دوران ده ساله پایداری اشرف رقم زد، از معاونان فرمانده گیتی و از برجستهترین مسئولان ویژه حفاظت و ضداطلاعات ارتش آزادیبخش بود.
بیژن درباره تجربه سه دهه پیکار آزادی و نقشهٴ مسیر آینده در 19مرداد92 نوشته است:
«34سال از سابقه حضورم در سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران میگذرد و به خود میبالم که رهرو مسعود و مریم رجوی هستم و با تمام وجودم از کیان این سازمان دفاع کرده و سر دشمن ضدبشری و همپیمانان بینالمللی اش را برای فروپاشی این تشکیلات به سنگ میکوبم. ما… به رژیم میگویم بجنگ تا بجنگیم ما وارثان ارادهٴ سترگ رجوی هستیم و هیچ باکی نداریم. قدرت ما در ارادهٴ ما یعنی انقلاب خواهر مریم است».
درود بر او روزی کهزاده شد، روزی که در راه آزادی مردم سلاح بهدست گرفت و روزی که به عهد خود وفا کرد و جاوندانه شد.
بیشک در روز پیروزی در کنار یارانش حاضر خواهد بود و همرزمان بیژن برای او خواهند خواند:
«… سحر
با تو میشود آغاز
و بامداد،
از تو میشود سرشار.
آیین تو، برخاستن است
و باز نمیمانی از رفتن
هزار بارت اگر فرو افکنند
با تیغ و تـبـر
در تو جاریست پویه و پیکار
هزار بارت اگر بر کشند بر دار…».