برکناری پاسدار ضرغامی از ریاست سازمان صدا و سیمای رژیم موجب شده است تا باندهای درونی رژیم، در جریان تصفیه حسابهای باندی به گوشهیی از منفوریت این رسانه ضدملی و حاکمیت دروغ و سانسور و خرافه بر آن اعتراف کنند. البته این منفوریت منحصر به دوره ریاست ضرغامی بر این نهاد نبوده اما این وضعیت در دورهٴ پاسدار ضرغامی به اوج رسیده تا آنجا که به قول یکی از مهرههای رژیم در این دوره، نفس ”رسانه ملی“ بریده شد.
به اعتراف عدهیی از کارشناسان و مهرههای حکومتی این بیاعتباری بهدلیل بیاعتنایی مردم به برنامههای مبتذل آخوند پسند و ارتجاعی در صدا و سیمای رژیم است و با ورود شبکههای ماهوارهیی و رویگردانی مردم از صدا و سیمای منحوس آخوندی، شبکههای داخلی و برون مرزی نظام به زانو درآمدهاند.
هستند کارشناسانی از رژیم که بیسواد بودن و زبان رسانه بلد نبودن مدیران شبکههای تلویزیونی رژیم ایراد میگیرند و ضرغامی را جزو این دسته از مدیران میدانند، اما واقعیت این است بیسواد بودن مدیران رژیم عامل ثانویه در ورشکستگی صدا و سیمای رژیم و سرشکستگی مدیران آن است، عامل اصلی سیاست ضدمردمی و ارتجاعی حاکم بر آن و رواج برنامههای خرافی و مبتذل آن است که باعث تنفر مردم و رویگردانی آنان از رادیو تلویزیون آخوندی شده است. در این رابطه یکی از روزنامههای حکومتی مینویسد: ”آقای ضرغامی … کار را به جایی میرساند که وهن آشکارا نسبت به مفاهیم دینی صورت میگرفت“. (اعتماد 18آبان)
منظور از وهن آشکار نسبت به مفاهیم دینی، همان برنامههای مبتذل و شوهای آخوندی است که به مبتذلترین شکل بهعنوان ارزشهای نظام ولایت رژیم سعی میکنند سخیفترین خزعبلات و خرافهها را به نام مذهب، به جامعه تزریق کنند اما مردم آنچنان هوشیار هستند که بساط خیمهشب بازی تلویزیونی آخوندی را بر سر آن خراب میکنند و کسادی کار بازار تبلیغاتی رژیم را به آنجا کشاندهاند که رسانههای حکومتی نیز اعتراف به مبتذل بودن آن میکنند و در این رابطه روزنامه اعتماد در همان مقاله مینویسد: ”هیچ آدم متخصصی در فن رسانه به خود اجازه نمیدهد مفاهیم دینی را آن قدر سبک و نازل ارایه کند که برخی از این دوستان متعهد ما در رسانه میکنند».
بهدلیل همین سیاست ضدمردمی و منفوریت برنامههای این رسانه ضدملی رژیم است که به اعتراف روزنامههای خود رژیم، اکنون11 شبکه تلویزیونی بیمخاطب روی دست رژیم مانده است.
تأسیس این شبکهها بهمنظور پیشبرد خط و سیاست ولیفقیه و برای مقابله با نفوذ ماهوارهها انجام گرفته است و تأمین بودجه آنها طی این سالیان در اولویت بوده، اما تنفر مردم باعث شده است که بازار این شبکهها کساد شود. و بگیر و ببندی که رژیم بهطور مستمر در جنگ با ماهوارهها و جمعآوری آنتنهای ماهواره درگیر آن است هم حتی اندکی باعث نشده که مردم به صدا و سیمای منحوس آخوندی رضایت دهند.
کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس رژیم در سال ۱۳۹۰ در انتقاد به ناتوانی دستگاههای فرهنگی و صدا و سیمای آخوندی برای مقابله با ماهوارهها گفت در ۸۴ درصد موارد کسانی که ماهوارههایشان جمعآوری شده دوباره اقدام به نصب آن کردهاند.
محمد هاشمی برادر رفسنجانی هم که خودش سالها رئیس صدا و سیمای رژیم بوده، با اعتراف به منفوریت رادیو تلویزیون آخوندی و روی آوردن مردم به شبکههای غیرحکومتی میگوید: «با توجه به تکثر و تعدد شبکههای رادیویی، تلویزیونی، اینترنت و… اگر برنامهها بهگونهیی باشد که برای مردم مقبولیت نداشته باشد، مردم رسانههای دیگر را میبینند“.
ویژگی دیگر صدا و سیمای نظام ولایت، فساد اقتصادی و اداری در آن است، در این رابطه یکی از کارگزاران رژیم اعتراف میکند: ”میتوان گفت که این دستگاه بهلحاظ اقتصادی و هدفهای اصلی رسانه ناکارآمد است. این ناکارآمدی منشأ بسیاری از عوارض گسترده دیگر است. تخصیص منابع غلط، روی کار آمدن افراد نالایق، ایجاد زمینهیی برای فرصتطلبی و فساد است. فساد به آن معنا که در بسیاری از جاها همین ناکارآمدی به شیوهیی غالب تبدیل میشود. در چنین فضاهایی میتوان انواع و اقسام فساد همچون زد و بند، پارتیبازی، قوم و خویشگرایی و... را مشاهده کرد“.
بهدلیل پیشبرد سانسور و سیاستهای ضد مردمی، بهخصوص صدور تروریسم توسط این رسانه ضد ملی، ضرغامی شمار دیگری از مدیران صدا و سیمای آخوندی در لیست تحریم اتحادیه اروپا قرار گرفتند.
در این فهرست نام محمد سرافراز رئیس جدید رادیو تلویزیون رژیم، بهعنوان مدیر بخش برون مرزی صدا و سیما و رئیس پرستیوی، شبکه تلویزیونی برونمرزی که ارگانهای اصلی تبلیغاتی رژیم برای پیشبرد سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی و تروریسم میباشند، به چشم میخورد.
یکی از دلایل وجود این افراد و از جمله سرافراز، در فهرست تحریم اتحادیه اروپا، نقش آنها در نقض حقوقبشر و همکاریشان با نهادهای سرکوبگر و امنیتی اطلاعاتی و پخش اعترافهای تلویزیونی اجباری دستگیر شدگان در سال 88 است. این خود گویای آن است که با رفتن پاسدار ضرغامی و آمدن سرافراز که از مهرههای کهنهکار اطلاعاتی میباشد، هیچ چیز عوض نخواهد شد، بهخاطر آن که صدا و سیمای آخوندی بهعنوان اهرم اصلی تبلیغات رژیم و مبلغ و مروج اصلی جهل و خرافه و دروغ و پلیدی، تماماً از بیت ولایت کنترل و تغذیه میشود.
به اعتراف عدهیی از کارشناسان و مهرههای حکومتی این بیاعتباری بهدلیل بیاعتنایی مردم به برنامههای مبتذل آخوند پسند و ارتجاعی در صدا و سیمای رژیم است و با ورود شبکههای ماهوارهیی و رویگردانی مردم از صدا و سیمای منحوس آخوندی، شبکههای داخلی و برون مرزی نظام به زانو درآمدهاند.
هستند کارشناسانی از رژیم که بیسواد بودن و زبان رسانه بلد نبودن مدیران شبکههای تلویزیونی رژیم ایراد میگیرند و ضرغامی را جزو این دسته از مدیران میدانند، اما واقعیت این است بیسواد بودن مدیران رژیم عامل ثانویه در ورشکستگی صدا و سیمای رژیم و سرشکستگی مدیران آن است، عامل اصلی سیاست ضدمردمی و ارتجاعی حاکم بر آن و رواج برنامههای خرافی و مبتذل آن است که باعث تنفر مردم و رویگردانی آنان از رادیو تلویزیون آخوندی شده است. در این رابطه یکی از روزنامههای حکومتی مینویسد: ”آقای ضرغامی … کار را به جایی میرساند که وهن آشکارا نسبت به مفاهیم دینی صورت میگرفت“. (اعتماد 18آبان)
منظور از وهن آشکار نسبت به مفاهیم دینی، همان برنامههای مبتذل و شوهای آخوندی است که به مبتذلترین شکل بهعنوان ارزشهای نظام ولایت رژیم سعی میکنند سخیفترین خزعبلات و خرافهها را به نام مذهب، به جامعه تزریق کنند اما مردم آنچنان هوشیار هستند که بساط خیمهشب بازی تلویزیونی آخوندی را بر سر آن خراب میکنند و کسادی کار بازار تبلیغاتی رژیم را به آنجا کشاندهاند که رسانههای حکومتی نیز اعتراف به مبتذل بودن آن میکنند و در این رابطه روزنامه اعتماد در همان مقاله مینویسد: ”هیچ آدم متخصصی در فن رسانه به خود اجازه نمیدهد مفاهیم دینی را آن قدر سبک و نازل ارایه کند که برخی از این دوستان متعهد ما در رسانه میکنند».
بهدلیل همین سیاست ضدمردمی و منفوریت برنامههای این رسانه ضدملی رژیم است که به اعتراف روزنامههای خود رژیم، اکنون11 شبکه تلویزیونی بیمخاطب روی دست رژیم مانده است.
تأسیس این شبکهها بهمنظور پیشبرد خط و سیاست ولیفقیه و برای مقابله با نفوذ ماهوارهها انجام گرفته است و تأمین بودجه آنها طی این سالیان در اولویت بوده، اما تنفر مردم باعث شده است که بازار این شبکهها کساد شود. و بگیر و ببندی که رژیم بهطور مستمر در جنگ با ماهوارهها و جمعآوری آنتنهای ماهواره درگیر آن است هم حتی اندکی باعث نشده که مردم به صدا و سیمای منحوس آخوندی رضایت دهند.
کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس رژیم در سال ۱۳۹۰ در انتقاد به ناتوانی دستگاههای فرهنگی و صدا و سیمای آخوندی برای مقابله با ماهوارهها گفت در ۸۴ درصد موارد کسانی که ماهوارههایشان جمعآوری شده دوباره اقدام به نصب آن کردهاند.
محمد هاشمی برادر رفسنجانی هم که خودش سالها رئیس صدا و سیمای رژیم بوده، با اعتراف به منفوریت رادیو تلویزیون آخوندی و روی آوردن مردم به شبکههای غیرحکومتی میگوید: «با توجه به تکثر و تعدد شبکههای رادیویی، تلویزیونی، اینترنت و… اگر برنامهها بهگونهیی باشد که برای مردم مقبولیت نداشته باشد، مردم رسانههای دیگر را میبینند“.
ویژگی دیگر صدا و سیمای نظام ولایت، فساد اقتصادی و اداری در آن است، در این رابطه یکی از کارگزاران رژیم اعتراف میکند: ”میتوان گفت که این دستگاه بهلحاظ اقتصادی و هدفهای اصلی رسانه ناکارآمد است. این ناکارآمدی منشأ بسیاری از عوارض گسترده دیگر است. تخصیص منابع غلط، روی کار آمدن افراد نالایق، ایجاد زمینهیی برای فرصتطلبی و فساد است. فساد به آن معنا که در بسیاری از جاها همین ناکارآمدی به شیوهیی غالب تبدیل میشود. در چنین فضاهایی میتوان انواع و اقسام فساد همچون زد و بند، پارتیبازی، قوم و خویشگرایی و... را مشاهده کرد“.
بهدلیل پیشبرد سانسور و سیاستهای ضد مردمی، بهخصوص صدور تروریسم توسط این رسانه ضد ملی، ضرغامی شمار دیگری از مدیران صدا و سیمای آخوندی در لیست تحریم اتحادیه اروپا قرار گرفتند.
در این فهرست نام محمد سرافراز رئیس جدید رادیو تلویزیون رژیم، بهعنوان مدیر بخش برون مرزی صدا و سیما و رئیس پرستیوی، شبکه تلویزیونی برونمرزی که ارگانهای اصلی تبلیغاتی رژیم برای پیشبرد سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی و تروریسم میباشند، به چشم میخورد.
یکی از دلایل وجود این افراد و از جمله سرافراز، در فهرست تحریم اتحادیه اروپا، نقش آنها در نقض حقوقبشر و همکاریشان با نهادهای سرکوبگر و امنیتی اطلاعاتی و پخش اعترافهای تلویزیونی اجباری دستگیر شدگان در سال 88 است. این خود گویای آن است که با رفتن پاسدار ضرغامی و آمدن سرافراز که از مهرههای کهنهکار اطلاعاتی میباشد، هیچ چیز عوض نخواهد شد، بهخاطر آن که صدا و سیمای آخوندی بهعنوان اهرم اصلی تبلیغات رژیم و مبلغ و مروج اصلی جهل و خرافه و دروغ و پلیدی، تماماً از بیت ولایت کنترل و تغذیه میشود.