مصدق، این پیرمرد عاشق وطن را میتوان در خلاصهترین شکل اینطور معرفی کرد:
نماینده مجلسی که بیمحابا جلوی سلطهجوییهای رضاخان عامل اجنبی که قصد پایهریزی دیکتاتوری پهلوی را کرده بود ایستاد.
طراح سیاست موازنه منفی که در کوتاهترین تعریف عبارت حفاظت از منافع ملت ایران بود او عزم کرده بود که سایه میراث ننگین سلطنت در وطنفروشی را درهم بشکند و از جیب مردم ایران هیچ باجی به هیچ قدرتی ندهد.
کسیکه که قدم جدی و قاطع در خلع ید از دربار فاسد پهلوی برداشت، دستگاهی که انگل وار بخش اعظمی از سرمایههای ایران را خرج عیش و عشرت و مهمانیهای شبانه و سفرهای پرهزینه خارجی هزار فامیل سلطنتی میکرد.
پیشوایی که در شدیدترین تنگنای اقتصادی با چاپ اوراق قرضه ملی دست نیاز بسوی مردم خودش دراز کرد و این درس استقلال را به آیندگان داد که کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما.
نخست وزیری که روز ۳۰تیر رأی اعتماد خود را از مردم خویش گرفت نه از رجالگان دنیای سیاست با پیش فروش امتیازهای دولتی.
در دادگاه لاهه دفاعیه دکتر مصدق نام ایران و ایرانی را در جهان برافراشت و حقوق ملت ایران را از حلقوم استعمارگران بیرون کشید.
رهبری ملی که دشمنان ایران از استعمارگران تا عوامل سلطنت و آخوندهای مرتجع مانند کاشانی در نقطه دشمنی با او به اتحاد شوم تاریخی خود میرسند.
مردی که آماج رذیلانهترین خیانت در پوش حزب تراز نوین طبقه کارگر قرار گرفت تا سیاست ضدایرانی همسایه طماع شمالی در ایران پیش برود. مصدق رهبری بود که تنهاییش مانع از این نشد که او پرچم استقلال و حریت مردم محبوبش را به اهتزاز در نیاورد.
اما رساترین تعریف از مصدق عهدی بود که با مردمش بسته بود.
او گفت: وقتی پای وطن در میان باشد نه زن دارم و نه بچه فقط وطنم را پیش رو دارم.
مسعود رجوی: «مصدق در بیدادگاه نظامی فریاد میزد و میخروشید اونجایی که حق در کار باشد با هر قوهای مخالفت میکنم. از همه چیز میگذرم نه زن دارم نه پسر دارم نه دختر دارم. هیچ چیز ندارم مگر وطنم را که جلوی چشمانم دارم».
بله گذشتن از همه چیز خود برای اینکه مردم ایران همه چیز داشته باشند. این درسی است که پیشوای جنبش ضداستعماری مردم ایران به نسلهای آینده داد. این بالاترین محک و شاخص برای شناختن مبارز واقعی راه وطن از میوه چینان فرصتطلبان و عناصر نفوذی دشمن است.
و بیشک افراد و جریاناتی که دنبالرو مصدق بزرگ هستند مانند او آماج بالاترین کینه توزیها و رذالتها قرار میگیرند و مانند زمان او و بار دیگر در تکرار تاریخ ارتجاع و وابسته گرایی یعنی شاه و شیخ در ضدیت آنها مجدداً به اتحاد شوم تاریخی خود میرسند. اما اینبار فرزندان مصدق مصمم هستند که نتیجه این جدال تاریخی را به نفع مردم ایران رقم بزنند. همه چیز برای پیروزی مهیاست.