در روزنامههای حکومتی اول اردیبهشت، فضاحت سیسمونی نوهٔ قالیباف به تیتر اول اغلب روزنامهها تبدیل شده و علاوه بر دعوای باندی موضوع ابراز نگرانی در مورد واکنشهای مردمی هم شده است. خیلیها تیتر «سیسمونی گیت» را انتخاب کردهاند. در کنار آن بحرانهای اقتصادی اجتماعی و باز هم هشدارها به نظام بیشترین حجم مطالب روزنامهها را پر کرده.
بنبست برجام و ضرورت امضای توافق با آمریکا در روزنامههای باند مغلوب با حمله به باند دلواپسان با صفتهای مثل «موانع برجام» یا «بانیان وضع موجود» همراه است.
در روزنامههای باند خامنهای هم به این بنبست یا با ادعای بد عهدی آمریکا اعتراف کردهاند و یا نفوذ این یا آن کشور منطقه به روند مذاکرات را اسباب بنبست معرفی کردهاند.
وضعیت جنگ اوکراین هم در روزنامههای هر دو باند موضوع نگرانی مشترک است. در روزنامههای باند مغلوب از احتمال شکست روسیه و افتادنش در «باتلاق اوکراین» نوشتهاند و در روزنامههای باند خامنهای از «توطئه کشورهای غربی» برای طولانی کردن جنگ و به شکست کشاندن روسیه ابراز نگرانی شده است.
مرحله خطرناک سونامی!
نکته عام و مشترک روزنامهها در مورد مسائل اقتصادی – اجتماعی قیام و شورش است که با کدهایی مثل «سیل ویرانگر» یا «مرحله خطرناک سونامی» و امثال این کلمات از آن یاد شده است. مثلا جمهوری اسلامی در تحلیل سیاسیاش نوشته: «تورم و گرانیهای افسارگسیخته، اکنون وارد مرحله خطرناک «سونامی» شده و همچون سیل ویرانگر به پیش میتازد». در ادامه به تشدید شکاف بین مردم و نظام اشاره کرده و نوشته: «تداوم شوکهای اقتصادی با تبعات ناگوار اجتماعی و وضعیت بغرنج اعتمادسوزیهاست که سرمایههای ملی و اجتماعی را به تاراج میبرد».
شرق هم در سرمقالهاش به قلم هاشمیطبا مهرهٔ باند مغلوب در نمایش قبلی انتخابات با اشاره به وعدهدرمانیهای نظام نوشته است: «آیا باید با سکوت و بیعملی شاهد فروپاشی از داخل باشیم. حتی امروز دیر است. زیرا غفلت از آن و دستیازیدن به امور جزیی و دهانپرکن، راه به ترکستان است».
شرق در مطلب دیگری با عنوان «هر هفته یک فرصت برای نزدیک شدن به مردم» تقابل مردم با نظام را در چشمانداز نزدیک ترسیم کرده و نوشته جامعهیی که بر اساس شواهد آماری و پیمایشهای گوناگون با «زوال همبستگی اجتماعی» مواجه است و فرآیندهایی رابطه افراد، گروهها و نهادها را سست میکند (سرانجام) به انفصال، جدایی و تشدید تضادها میانجامند».
حس ویرانگر تبعیض!
روزنامههای هر دو باند حاکم هر یک با بیان خود، از اینکه ماجرای برملا شدن خرید سیسمونی از ترکیه تبدیل به بنزین بر آتش خشم مردم شود ابراز نگرانی کردهاند.
جهان صنعت در این مورد چندین مقاله دارد که در یکی از آنها خطاب به قالیباف نوشته: «لطفاً سری به بازار قیمتها نه قیمت سیسمونی و لباس نوزاد بلکه قیمت نان و پنیر و سبزی، گوجه و بادنجان و پیاز و صدالبته سیبزمینی، ... بزنید و بعد متوجه شوید که مردم چگونه در آتش گرانی میسوزند و کمرشان شکسته است؟ آیا این اقدام خانواده شما آتش خشم گرسنگان، بیچارگان و بینوایان را نمیافزاید و حس ویرانگر تبعیض را در آنها بیدار نمیکند؟».
روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران هم از اینکه قالیباف با این اقدام خانوادهاش مثل یک مهرهٔ سوخته روی دست ولیفقیه مانده عصبانی شده و هم به افشاکنندگان و هم به خود قالیباف حمله کرده و از جمله نوشته: «اویی که پیشانی بند جبهه بر هویت و شعار انقلابیگری بر زبان دارد، نمیشود مایحتاج نوه هنوز به دنیا نیامدهاش از بازارهای استانبول تأمین شود. آیا همین موضوع نشان نمیدهد که سطح زندگی این آقازاده، مثل مردم عادی، مثل آن ۹۶درصدیها که قرار بود قالیباف پرچمدار حقشان باشد، نیست».
در جای دیگر هم نوشته: «قالیباف را بر سر این موضوع «ناجوانمردانه» تخریب میکنند؟ بله، اما اولاً خطایی که انجام شده، کوچک نیست و از قضا این بار، نه بهانه، بلکه دلیل بر این تخریب دارند؛ ثانیاً وقتی خانواده او حرمت را نگه نمیدارند، از مخالفان و دشمنان او چه انتظاری میشود داشت؟».