امروز
نگاه بیحسّ پرستشخواه
از پله فرود میآید.
فردا
خون از پله بالا میرود
و از دستان ابر پیر
باران سیاه فتوا میبارد.
فردا
جنایت
مقدس میشود
و زهدان شقاوت
تخمریزی میکند.
فردا
عشق
شلاق میخورد
شرم
تیرباران میشود
و حیا، قتلعام!
فردا
مرگ
فخر میفروشد
و درختان
شاخههای «دار» میزایند.
فردا
فرشتهها
مروارید گریههای زمین را به گردن خدا میاندازند!
فردا
دروغ با دامن شریعت
گلبرگ اعتماد در خیابان جارو کرد
و حقیقت را
در دستان جنایت پیدا کردیم!
امروز
امام!؟ میآید!
و انسان و خدا میروند...
نگاه بیحسّ پرستشخواه
از پله فرود میآید.
فردا
خون از پله بالا میرود
و از دستان ابر پیر
باران سیاه فتوا میبارد.
فردا
جنایت
مقدس میشود
و زهدان شقاوت
تخمریزی میکند.
فردا
عشق
شلاق میخورد
شرم
تیرباران میشود
و حیا، قتلعام!
فردا
مرگ
فخر میفروشد
و درختان
شاخههای «دار» میزایند.
فردا
فرشتهها
مروارید گریههای زمین را به گردن خدا میاندازند!
فردا
دروغ با دامن شریعت
گلبرگ اعتماد در خیابان جارو کرد
و حقیقت را
در دستان جنایت پیدا کردیم!
امروز
امام!؟ میآید!
و انسان و خدا میروند...