همه چیز روشن است!
حتی تک به تک، کلمات مذاکرات محرمانهٴ پشت پرده!
حتی تک به تک، کلمات مذاکرات محرمانهٴ پشت پرده!
خون، بر زمین!
دستها، بسته از پشت!
حتی پستهای بازرسی متعدد هم حرف میزنند!
از اینروست که آنها آنجا نشسته، میگویند:
«تنها جان، جانیان را رسوا میکند، …
گو روزها از هشتاد هم فراتر رود».
به راستی
همه چیز روشن است
پروندهیی روشنتر از این در جهان نخواهی یافت!
حتی سخن از تحقیقات نیز
دستهای پشت پرده را نشان میدهد
حتی تک به تک کلمات آقایان سفرا!
پروندهیی روشنتر از این در جهان نخواهی یافت!
حتی سخن از تحقیقات نیز
دستهای پشت پرده را نشان میدهد
حتی تک به تک کلمات آقایان سفرا!
حتی شمارههای روزها
که از هفتاد به هشتاد میرسد نیز
حرف میزنند.
همه چیز روشنتر از روز است!
نشانی گروگانها
در اتاق پشت پرده
روی میز قرار دارد.
حتی سکوت نیز
به روشنترین بیان، مشروح ماجرا را بیان میکند
و چهرههای پشت پرده را…
و از اینروست که
آنها آنجا نشستهاند
با روزهایی که به هشتاد میرسند.
آخرین استدلال را
پیکرهای شهیدان در انتظار خاکسپاری
از سردخانه میفرستند:
«ما هنوز اینجاییم!
و قاتل از خاکسپاریمان هم تن میزند
ما هنوز اینجاییم
با رد گلولهها بر سر
و با رد دستبندها بر دستها!
همه چیز روشن است
و از اینروست که آنها آنجا نشستهاند!
اما سکوت
یارای کشتن حقیقت را ندارد!
سکوت
تنها
خیانت را آشکارتر میسازد!
از اینروست که آنها آنجا نشسته، میگویند:
«با جان، جانیان را
با خون خشک شده در رگان
خائنان را
رسوا خواهیم کرد.
همه چیز روشن است
گو روزها از هشتاد هم فراتر رود».