به بیروت
سلامی از قلبم به بیروت
و بوسههایی بر دریا و خانههایش
سلامی به صخرهای که همچون چهره ملوانی پیر است
بیروت شرابی است از روح مردمانش
از عرق مردمانش، نان است و یاس
پس چگونه طعم بیروت، طعم آتش و دود شد؟
ما میدانیم که این کار توست!
به بیروت
شکوه خاکسترها، برای بیروت
از خون فرزندی که سر دستها میبردند
شهر من فانوسش را خاموش کرده
شهر من درهایش را بسته است
در میانهٔ شب تهاست
ما میدانیم که کار توست!
سلامی از قلبم به بیروت
و بوسههایی بر دریا و خانههایش
سلامی به صخرهای که همچون چهره ملوانی پیر است
تو از آن منی، از آن منی، در آغوشم بگیر
تو درفش منی، سنگ من و فردای منی
زخم مردمانم شکوفه زده
اشک مادرانم شکوفه زده
تو ای بیروت، از آن منی
آه، در آغوشم بکش...
ترانه «لبیروت» - فیروز
تقدیم به مردم و جوانان مبارز و شورشگر لبنان
- سیاست
- 1399/05/17
<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/55a315c2-05fd-47cf-9525-9b413f4a3a62"></iframe>