در چشمان تو
آب تعمید میشود...
آبشار شرم تو
بارانهای معصومانههای آدمی
تا عشق
تنها گناه انسان باشد...
شادیات
دلیل زیبایی جهان...
شانههایت
مأمن پرندهی آوارهی آزادی...
یادت
چراغی بر شبساریهای زندگی
تا کودکان اعماق را
خورشید مشق نخستینشان باشد
و شعرت
رنج غلتیدن واژهها
بر سیلابهای بازآمده از ستیزهایت...
بر ستیغ صخرههای خاطرت
تندرها و صاعقهها میشکنند...
خورشیدهای همیشه
سر میسایند...
پس پشت پلکهایت
کوکبهای توأمان صباحها و مساها
غنودهاند...
10مهر 92
نسیم هامون
آب تعمید میشود...
آبشار شرم تو
بارانهای معصومانههای آدمی
تا عشق
تنها گناه انسان باشد...
شادیات
دلیل زیبایی جهان...
شانههایت
مأمن پرندهی آوارهی آزادی...
یادت
چراغی بر شبساریهای زندگی
تا کودکان اعماق را
خورشید مشق نخستینشان باشد
و شعرت
رنج غلتیدن واژهها
بر سیلابهای بازآمده از ستیزهایت...
بر ستیغ صخرههای خاطرت
تندرها و صاعقهها میشکنند...
خورشیدهای همیشه
سر میسایند...
پس پشت پلکهایت
کوکبهای توأمان صباحها و مساها
غنودهاند...
10مهر 92
نسیم هامون