«واکنش دوستان امام به خبر درگذشت بنیانگذار انقلاب چگونه بود: تنها در خاطرم مانده است که جناب آقای خامنهای داخل حیاط نشسته بودند و به تنۀ درختی تکیه داده بودند و با همۀ وجود گریه میکردند. آقای هاشمی ایستاد و، با اصرار و خواهش و گاهی با تندی، همه را به سکوت دعوت کرد و میگفت آقایان، اجازه ندهید این خبر به بیرون از این جمع برسد تا ابتدا از جهت امنیتی کشور را آماده کنیم.».
خبرگزاری ایلنا بهنقل از کانال تلگرامی موسوی خوئینیها درباره جزئیات این حادثه نوشت: «نوبتِ بعدازظهر جلسۀ بازنگری قانون اساسی بود؛ هنوز ننشسته بودم و جلسه تشکیل نشده بود که خبر رسید حال حضرت امام خوب نیست. خودم را به جماران رساندم. عصر بود و سران نظام رسیده بودند. کف حیاط کوچک بیمارستان فرشی پهن شده بود. آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، مهندس موسوی، مشکینی، کروبی، احمدآقا (و شاید دو سه نفر دیگر که الآن بهخاطرم نمیرسند) نشسته بودند. دکتر فاضل وضعیت بیماری امام را گزارش میداد. سرانجام دکتر فاضل گفت حضرت امام حداکثر تا هشت ساعت دیگر مهمان شما هستند.».
وی در ادامه نوشته است: «... در همین لحظات بود که یک نفر وارد شد (که احتمالاً آقای میریان از خدمتکاران دفتر بود) و با بغض و گریه فریاد زد که کار تمام شد.
من متوجه نشدم که آقایان حاضر، که همه از رجال و شخصیتهای کشور بودند، چگونه از اتاق به بیرون ریختند و به سمت اتاق محل بستری رفتند. تنها در خاطرم مانده است که جناب آقای خامنهای داخل حیاط نشسته بودند و به تنۀ درختی تکیه داده بودند و با همۀ وجود گریه میکردند. آقای کروبی چنان آشفته شده بود و بههم ریخته بود که حالتی غیرعادی داشت و در حالیکه عمامه از سرش افتاده بود، خود را میزد و گریه میکرد.
در این موقع، که صدای گریۀ حاضران کمکم داشت به حدی بلند میشد که ممکن بود از دیوارهای حیاط بیمارستان به بیرون برسد، آقای هاشمی ایستاد و، با اصرار و خواهش و گاهی با تندی، همه را به سکوت دعوت کرد و میگفت آقایان، اجازه ندهید این خبر به بیرون از این جمع برسد تا ابتدا از جهت امنیتی کشور را آماده کنیم، اگر این خبر در همین لحظه منتشر شود، ممکن است در جبههها اتفاق بدی بیفتد. بدون هیچ مبالغهای باید بگویم که آقای هاشمی را میدیدم که، با درماندگی، تلاش مذبوحانهای میکرد و...».
مرگ خمینی در تاریخ 13خرداد
آخوند رحيميان نيز با انتشار خاطراتي از زمان مرگ خميني، ضمن اذعان به اينکه خميني روز 13 خرداد مرده است گفت: «حدود مغرب پزشکان گزارشی را به جمع حاضر ارائه کردند. از پیشبینی وضع امام در روزهای آینده سؤال شد که پزشک پاسخ داد که صحبت از هفته و روز نیست مسئله در محدوده چند ساعت دور میزند. شنیدن این جمله تاب و توان را از همه گرفت در عین حال بهخاطر برخی مسائل همه مأمور به حفظ سکوت و آرامش بودند. لحظهها سنگینتر از همیشه بهکندی و سختی پیش میرفت و ناگهان تلخترین و دردناکترین لحظه رخ داد ساعت هنوز به 10:30 شب نرسیده بود که با سقوط فشار امام به صفر قلم تپنده جهان اسلام از حرکت بازایستاد.»