روز جمعه 19شهریور 1395، با عزیمت آخرین گروه از مجاهدین اشرفی، شامل 280تن، از کمپ لیبرتی به تیرانا پایتخت آلبانی، پروژه انتقال پیروزمند مجاهدین و رزمآوران ارتش آزادی به آلبانی و سایر کشورهای اروپایی با موفقیت کامل به انجام رسید. با پایان این انتقال جمعی، دشمن ضدبشری که با بسیج تمامی عناصر و تروریستهای مزدور خود در عراق خیز برداشته بود تا مجاهدین را در کمپ لیبرتی زمینگیر کند و به خیال خود آنها را بین تسلیم یا نابودی مخیر سازد، مات و مبهوت و کور و بور بر جای ماند.
رژیم دندان تیز کرده بود تا با پروندهسازی جنایی برای 830نفر از مجاهدین نزد انترپل و با پروندهسازی برای بیش از 150تن از مجاهدین در دادگاههای عراقی، صدها یا دستکم دهها تن از بالاترین مسئولان مجاهدین را به چنگ بیاورد و عقدههای سالیان خود از ضربات سیاسی خردکنندهیی را که مجاهدین بر رژیم وارد آوردهاند، سر آنها خالی کند؛ اما تمامی مجاهدین، بدون حتی یک استثنا، همچنانکه از ابتدا نیز شرط کرده بودند، به سلامت از عراق خارج شدند و سرمایهگذاری 14ساله رژیم علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش را بر باد دادند تا در مداری بسا بالاتر نبرد سرنوشتساز آزادی با دیو استبداد حاکم بر میهنشان را پی بگیرند و آن را به پیروزی محتوم برسانند.
اکنون رسانههای هر دو جناح حاکم را میتوان دید که در واکنش به این ضربه فوق سنگین و توجیه این شکست بزرگ، چگونه دچار سرگیجه شده و به هذیانگویی افتادهاند. این رسانهها در متون واحد دستساز وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس، عمدتاً از «فرار» مجاهدین از لیبرتی سخن میگویند و برای آن که شکست رژیم در این پروژه را که از سه سال و نیم پیش آغاز شده بود را توجیه کنند، مدعیاند که آنها با «اسامی و گذرنامههای جعلی» توانستهاند از عراق بگریزند. این در حالی است که هر بار قبل یا بعد از پرواز و عزیمت هر گروه، وزارت اطلاعات برای آن که خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد، از طریق رسانههای تحتامر اسامی آنها را درج میکرد.
به این ترتیب کاربرد واژه «فرار» تنها بیانگر درماندگی و ماتشدگی رژیمی است که گمان میکرد توانسته است مجاهدین و رزمآوران ارتش آزادی را در زندان سنگستان لیبرتی به محاصره در آورد و زندانی کند و سپس با محاصره همهجانبه و با انواع فشارهای رذیلانه و با شلیک موشکهایش آنها را آماج قرار دهد. اما مجاهدین از یک سو همین سنگستان را به گلستان تبدیل کردند و آن را به کانون مقاومت و الهامبخش پایداری با دست خالی از سلاح برای مردم ایران و همهٴ آزادیخواهان و عدالتجویان در سراسر جهان تبدیل کردند.
در ضد و نقیضگوییهای هذیانگونهٴ رسانههای حکومتی، نکات قابلتوجه دیگری حاکی از نهایت پریشانحالی ولیفقیه ارتجاع را بهوضوح میتوان دید؛ از جمله در حالی که برخی گزارشها، از «فرار» همهٴ مجاهدین و تحویل دادن کمپ لیبرتی خبر میدهند، برخی گزارشهای دیگر از بر جای ماندن 19تن از مجاهدین از جمله 8بیمار در عراق خبر دادهاند یا در یکی از متون دیکته شده وزارت اطلاعات که توسط رسانههای مختلف، از جمله خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) درج شده، میخوانیم: «هم اکنون ۶۰۰ نفر از عناصر (مجاهدین) در کمپ آمریکایی کروپر در عراق حضور دارند که در روزهای آتی شاهد خواهیم بود پس از سناریوسازی جدید، دستاویزی برای بازیهای حقوقبشری این گروهک خواهند شد… مسأله طول کشیدن حضور (مجاهدین) در عراق ابعاد پیچیدهای دارد، که یکی از مهمترین عوامل آن را میتوان اراده سران گروهک برای عدم خروج و بازی تبلیغاتی با عناصر فریب خورده عنوان کرد» .
روشن است که این اباطیل برای مصرف نیروهای بهتزده رژیم سر هم شده که تا دیروز به آنها القا میکردند مجاهدین راه پس و پیش در لیبرتی و در عراق ندارند و در چنگ ما هستند، امروز ناچارند درماندگی خود را چنین توجیه کنند که دست رژیم از آن رو در ضربه زدن به مجاهدین کوتاه شده که گویا آنها در یک کمپ آمریکایی پناه گرفتهاند. در این متن که آثار سرگیجه رژیم ولایت در آن به خوبی پیداست، در عینحال بهطور متناقضی ادعا شده که سران مجاهدین نمیخواهند از عراق خارج شوند تا کماکان «دستاویزی برای بازیهای حقوقبشری» داشته باشند، اعتراف واضح دیگری به این واقعیت که مجاهدین در ازای حملات جنایتکارانهٴ رژیم به لیبرتی، چه هزینهٴ سنگین سیاسی و بینالمللی را به ولیفقیه ارتجاع تحمیل کردهاند.
اما این آشفتهگوییهای هذیانآلود نمیتواند بر واقعیت شکست رژیم که اکنون پیش روی همهٴ دنیاست سایه بیندازد. واقعیتی که خبرگزاری یونایتدپرس بینالمللی (9سپتامبر 2016) به کوتاهی آن را چنین گزارش کرد: «ممانعت ملاها از انتقال مجاهدین نبردی شکست خورده برای رژیم ایران بود» .
شکست توطئههای رژیم و ناکامیاش در وارد آوردن هر گونه ضربه و خسارت به مجاهدین، تنها مقدمه و مدخل آغاز یک دوران نوین است؛ همان که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت نیز با مخاطب قرار دادن جوانان و اشرفنشانها در داخل ایران، گفتند: «این، بهصدا درآمدن زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی است. پیام، هزار اشرف است. تکرار میکنم: هزار اشرف، هم نقشهمسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود میآید» .
رژیم دندان تیز کرده بود تا با پروندهسازی جنایی برای 830نفر از مجاهدین نزد انترپل و با پروندهسازی برای بیش از 150تن از مجاهدین در دادگاههای عراقی، صدها یا دستکم دهها تن از بالاترین مسئولان مجاهدین را به چنگ بیاورد و عقدههای سالیان خود از ضربات سیاسی خردکنندهیی را که مجاهدین بر رژیم وارد آوردهاند، سر آنها خالی کند؛ اما تمامی مجاهدین، بدون حتی یک استثنا، همچنانکه از ابتدا نیز شرط کرده بودند، به سلامت از عراق خارج شدند و سرمایهگذاری 14ساله رژیم علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش را بر باد دادند تا در مداری بسا بالاتر نبرد سرنوشتساز آزادی با دیو استبداد حاکم بر میهنشان را پی بگیرند و آن را به پیروزی محتوم برسانند.
اکنون رسانههای هر دو جناح حاکم را میتوان دید که در واکنش به این ضربه فوق سنگین و توجیه این شکست بزرگ، چگونه دچار سرگیجه شده و به هذیانگویی افتادهاند. این رسانهها در متون واحد دستساز وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس، عمدتاً از «فرار» مجاهدین از لیبرتی سخن میگویند و برای آن که شکست رژیم در این پروژه را که از سه سال و نیم پیش آغاز شده بود را توجیه کنند، مدعیاند که آنها با «اسامی و گذرنامههای جعلی» توانستهاند از عراق بگریزند. این در حالی است که هر بار قبل یا بعد از پرواز و عزیمت هر گروه، وزارت اطلاعات برای آن که خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد، از طریق رسانههای تحتامر اسامی آنها را درج میکرد.
به این ترتیب کاربرد واژه «فرار» تنها بیانگر درماندگی و ماتشدگی رژیمی است که گمان میکرد توانسته است مجاهدین و رزمآوران ارتش آزادی را در زندان سنگستان لیبرتی به محاصره در آورد و زندانی کند و سپس با محاصره همهجانبه و با انواع فشارهای رذیلانه و با شلیک موشکهایش آنها را آماج قرار دهد. اما مجاهدین از یک سو همین سنگستان را به گلستان تبدیل کردند و آن را به کانون مقاومت و الهامبخش پایداری با دست خالی از سلاح برای مردم ایران و همهٴ آزادیخواهان و عدالتجویان در سراسر جهان تبدیل کردند.
در ضد و نقیضگوییهای هذیانگونهٴ رسانههای حکومتی، نکات قابلتوجه دیگری حاکی از نهایت پریشانحالی ولیفقیه ارتجاع را بهوضوح میتوان دید؛ از جمله در حالی که برخی گزارشها، از «فرار» همهٴ مجاهدین و تحویل دادن کمپ لیبرتی خبر میدهند، برخی گزارشهای دیگر از بر جای ماندن 19تن از مجاهدین از جمله 8بیمار در عراق خبر دادهاند یا در یکی از متون دیکته شده وزارت اطلاعات که توسط رسانههای مختلف، از جمله خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) درج شده، میخوانیم: «هم اکنون ۶۰۰ نفر از عناصر (مجاهدین) در کمپ آمریکایی کروپر در عراق حضور دارند که در روزهای آتی شاهد خواهیم بود پس از سناریوسازی جدید، دستاویزی برای بازیهای حقوقبشری این گروهک خواهند شد… مسأله طول کشیدن حضور (مجاهدین) در عراق ابعاد پیچیدهای دارد، که یکی از مهمترین عوامل آن را میتوان اراده سران گروهک برای عدم خروج و بازی تبلیغاتی با عناصر فریب خورده عنوان کرد» .
روشن است که این اباطیل برای مصرف نیروهای بهتزده رژیم سر هم شده که تا دیروز به آنها القا میکردند مجاهدین راه پس و پیش در لیبرتی و در عراق ندارند و در چنگ ما هستند، امروز ناچارند درماندگی خود را چنین توجیه کنند که دست رژیم از آن رو در ضربه زدن به مجاهدین کوتاه شده که گویا آنها در یک کمپ آمریکایی پناه گرفتهاند. در این متن که آثار سرگیجه رژیم ولایت در آن به خوبی پیداست، در عینحال بهطور متناقضی ادعا شده که سران مجاهدین نمیخواهند از عراق خارج شوند تا کماکان «دستاویزی برای بازیهای حقوقبشری» داشته باشند، اعتراف واضح دیگری به این واقعیت که مجاهدین در ازای حملات جنایتکارانهٴ رژیم به لیبرتی، چه هزینهٴ سنگین سیاسی و بینالمللی را به ولیفقیه ارتجاع تحمیل کردهاند.
اما این آشفتهگوییهای هذیانآلود نمیتواند بر واقعیت شکست رژیم که اکنون پیش روی همهٴ دنیاست سایه بیندازد. واقعیتی که خبرگزاری یونایتدپرس بینالمللی (9سپتامبر 2016) به کوتاهی آن را چنین گزارش کرد: «ممانعت ملاها از انتقال مجاهدین نبردی شکست خورده برای رژیم ایران بود» .
شکست توطئههای رژیم و ناکامیاش در وارد آوردن هر گونه ضربه و خسارت به مجاهدین، تنها مقدمه و مدخل آغاز یک دوران نوین است؛ همان که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت نیز با مخاطب قرار دادن جوانان و اشرفنشانها در داخل ایران، گفتند: «این، بهصدا درآمدن زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی است. پیام، هزار اشرف است. تکرار میکنم: هزار اشرف، هم نقشهمسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود میآید» .