ورثه سیاسی و عقیدتی خمینی پس از گذشت 26سال از گل گرفته شدن تنور جنگ خمینی، سوته دلانه درهوا وحسرت جنگ ضدمیهنی هستند و هنوز هم به صحنه پردازیهای منزجر کننده در مورد تشییع بقایای اجساد جنگ ضدمیهنی خمینی، و پاسداشت آن جنگ خانمان سوز میپردازند و بار دیگر حضیض تعفن بار دیگری از دجالیت آخوندی را به نمایش میگذارند.
در جریان همین جنگ ضدمیهنی آخوندهای حاکم با شعار دجالانه ”قدس از طریق کربلا“ و ”جنگ جنگ تا پیروزی“ بیش از دومیلیون نفر از اتباع ایران را به تنورجنگ خمینی ریختند و باعث شدند که کشته یا معلول شوند.
رژیم آخوندی و کارگزارانش 26سال پس از خاتمه جنگ، با سوتهدلی هنوز مجبورند با دروغ و دجالیت، با صحنه پردازی، نوحه خوانی و اشک تمساح آخوندی، حال وهوای جبهه و جنگ را برای نظام و نیروهای روحیه باخته آن تازه نگهدارند و با اشک تمساح آخوندی از زیر بار تناقضگویی بزرگ خود وپ اسخی که باید در این زمینه به مردم ایران بدهند که جنگافروزی و جنگ ضدمیهنی چرا؟ بگریزند.
به همین دلیل است که پس از گذشت26سال ازجنگ خانمانسوز خمینی، باند رفسنجانی - روحانی با سوتهدلی از زبان یکی کارگزارانش در روزنامه ابتکار مجدداً بر این عهد است که خاطره این خیانت و جنایت بزرگ خمینی در حق مردم ایران را ”گرامی“ بدارد و عهد میکند ”تا همیشه روزگار بر این عهد باشیم“.
تعهد این باند به خیانت و جنایت بزرگ خمینی درحق مردم ایران، در حال وهوایی صورت میگیرد که رژیم در تدارک خمیه شب بازی به نام گرامیداشت دفاع نامقدس خمینی تحت عنوان ”دفاع مقدس“ است.
در این زمینه است که نویسنده مقاله ابتکار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، ضمن آه و افسوس نسبت به فضای جبهه و جنگ مینویسد: ”این پاسداشت برای یادآوری حقایق بیشماری است که غفلت از آنان باعث کفران نعمت است. ، بیشک تعبیر نعمت برای آن هشت سال گزافه نبود. پس سرمایههای آن هشت سال را گرامی داریم و بر آنها چوب حراج نزنیم“. (ابتکار29شهریور93)
خمینی دجال نیز جنگ را نعمت الهی قلمداد میکرد و به خاطر بهرهمندی از نعمت این جنگ برای سرکوب مردم و اختناق بود که عهد کرد جنگ ضدمیهنی را تا آخرین خانه در تهران ادامه بدهد، اما مقاومت ایران تنور جنگطلبی خمینی را گل گرفت، خمینی ناچار شد جام زهر بنوشد و دست آخر دق مرگ شود.
اکنون ورثه سیاسی وعقیدتی او در باندرفسنجانی- روحانی، به تبعیت از امام دجالشان، نفرت جنگ را ”نعمت“ و ”پاسداشت“ آن را برخود فریضه و واجب میدانند؛ زیرا که از نظر نویسنده وابسته به این باند ”در آن هشت سال استعدادهای نابی شناخته و در میدان آتش و دود کارآزموده شدند“.
این جمعبندی مهره وابسته به باند رفسنجانی- روحانی کاملاً درست است، زیرا هشت سال جنگ ضدمیهنی خمینی، برای سرپوش گذاشتن بر اختناق وسرکوب، صدور تروریسم و بنیادگرایی، جانیان کار آزموده و استعدادهای نابی در سرکوب و کشتار به وجود آورد، که بهمحض گل گرفته شدن تنور جنگ، 30هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران را به جرم وابستگی به سازمان مجاهدین خلق ایران و استواری برمواضع سیاسی - ایدئولوژیک خود، به دست همین جانیان جبهه و جنگ دیده و به فتوای امام دجالان به چوبهٴ اعدام سپردند.
سؤال این است که چرا ورثه خمینی از باند رفسنجانی- روحانی به یاد پاسداشت جبهه و جنگ و قدرشناسی از لاشه متعفن جنگ ضدمیهنی خمینی افتاده است و هنوز پاسداشت نفرت جنگ خمینی را لازم میداند؟
پاسخ را بایستی در شرایط بهشدت بحرانی رژیم و شکست سیاستهایش در زمینههای داخلی، منطقهیی و بینالمللی جستجو کرد.
هماکنون رژیم در بحرانیترین مرحله حیات ننگینش قرار دارد، و در محاصره بحرانها و تحریمها و ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد.
طی سال گذشته نیز به اعتراف کارشناسان رژیم از هر دوباند، سیاست باند رفسنجانی - روحانی، مذاکره و کرنش، نتیجه ملموس و محسوسی در برنداشته و طرفهای مذاکره همچنان در مقابل رژیم ”هل من مزید“ میطلبند و در نظردارند آخرین مقاومتهای رژیم در زمینه برنامه هستهیی را بشکنند.
اضافه بر این، شرایط جدید منطقهیی و جهانی نيز رژیم را در بنبست دیگری قرارداده است. لذا همنوایی دو باند رژیم و سوته دلی آنان نسبت به جنگ ضدمیهنی خمینی قابل فهم است. اما واقعیت این است که اوضاع نظام ولایت بسا وخیمتر از آن است که با پاسداشت جنگ ضدمیهنی خمینی و پاسداشت سرکردگان به هلاکت رسیده سپاه و بسیج، رژیم بتواند نفسی بکشد و حتی اندکی از بحرانهایش را تخفیف دهد.
همنوایی باند رفسنجانی- روحانی با باند خامنه اي در بعضی از زمینهها، و خصوصاً ابراز سوتهدلی نسبت به جنگ خمینی نیز، فقط و فقط بهخاطر همین بنبست کلیت نظام است و در این راستا قابل تعبیر و تبیین است.
در جریان همین جنگ ضدمیهنی آخوندهای حاکم با شعار دجالانه ”قدس از طریق کربلا“ و ”جنگ جنگ تا پیروزی“ بیش از دومیلیون نفر از اتباع ایران را به تنورجنگ خمینی ریختند و باعث شدند که کشته یا معلول شوند.
رژیم آخوندی و کارگزارانش 26سال پس از خاتمه جنگ، با سوتهدلی هنوز مجبورند با دروغ و دجالیت، با صحنه پردازی، نوحه خوانی و اشک تمساح آخوندی، حال وهوای جبهه و جنگ را برای نظام و نیروهای روحیه باخته آن تازه نگهدارند و با اشک تمساح آخوندی از زیر بار تناقضگویی بزرگ خود وپ اسخی که باید در این زمینه به مردم ایران بدهند که جنگافروزی و جنگ ضدمیهنی چرا؟ بگریزند.
به همین دلیل است که پس از گذشت26سال ازجنگ خانمانسوز خمینی، باند رفسنجانی - روحانی با سوتهدلی از زبان یکی کارگزارانش در روزنامه ابتکار مجدداً بر این عهد است که خاطره این خیانت و جنایت بزرگ خمینی در حق مردم ایران را ”گرامی“ بدارد و عهد میکند ”تا همیشه روزگار بر این عهد باشیم“.
تعهد این باند به خیانت و جنایت بزرگ خمینی درحق مردم ایران، در حال وهوایی صورت میگیرد که رژیم در تدارک خمیه شب بازی به نام گرامیداشت دفاع نامقدس خمینی تحت عنوان ”دفاع مقدس“ است.
در این زمینه است که نویسنده مقاله ابتکار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، ضمن آه و افسوس نسبت به فضای جبهه و جنگ مینویسد: ”این پاسداشت برای یادآوری حقایق بیشماری است که غفلت از آنان باعث کفران نعمت است. ، بیشک تعبیر نعمت برای آن هشت سال گزافه نبود. پس سرمایههای آن هشت سال را گرامی داریم و بر آنها چوب حراج نزنیم“. (ابتکار29شهریور93)
خمینی دجال نیز جنگ را نعمت الهی قلمداد میکرد و به خاطر بهرهمندی از نعمت این جنگ برای سرکوب مردم و اختناق بود که عهد کرد جنگ ضدمیهنی را تا آخرین خانه در تهران ادامه بدهد، اما مقاومت ایران تنور جنگطلبی خمینی را گل گرفت، خمینی ناچار شد جام زهر بنوشد و دست آخر دق مرگ شود.
اکنون ورثه سیاسی وعقیدتی او در باندرفسنجانی- روحانی، به تبعیت از امام دجالشان، نفرت جنگ را ”نعمت“ و ”پاسداشت“ آن را برخود فریضه و واجب میدانند؛ زیرا که از نظر نویسنده وابسته به این باند ”در آن هشت سال استعدادهای نابی شناخته و در میدان آتش و دود کارآزموده شدند“.
این جمعبندی مهره وابسته به باند رفسنجانی- روحانی کاملاً درست است، زیرا هشت سال جنگ ضدمیهنی خمینی، برای سرپوش گذاشتن بر اختناق وسرکوب، صدور تروریسم و بنیادگرایی، جانیان کار آزموده و استعدادهای نابی در سرکوب و کشتار به وجود آورد، که بهمحض گل گرفته شدن تنور جنگ، 30هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران را به جرم وابستگی به سازمان مجاهدین خلق ایران و استواری برمواضع سیاسی - ایدئولوژیک خود، به دست همین جانیان جبهه و جنگ دیده و به فتوای امام دجالان به چوبهٴ اعدام سپردند.
سؤال این است که چرا ورثه خمینی از باند رفسنجانی- روحانی به یاد پاسداشت جبهه و جنگ و قدرشناسی از لاشه متعفن جنگ ضدمیهنی خمینی افتاده است و هنوز پاسداشت نفرت جنگ خمینی را لازم میداند؟
پاسخ را بایستی در شرایط بهشدت بحرانی رژیم و شکست سیاستهایش در زمینههای داخلی، منطقهیی و بینالمللی جستجو کرد.
هماکنون رژیم در بحرانیترین مرحله حیات ننگینش قرار دارد، و در محاصره بحرانها و تحریمها و ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد.
طی سال گذشته نیز به اعتراف کارشناسان رژیم از هر دوباند، سیاست باند رفسنجانی - روحانی، مذاکره و کرنش، نتیجه ملموس و محسوسی در برنداشته و طرفهای مذاکره همچنان در مقابل رژیم ”هل من مزید“ میطلبند و در نظردارند آخرین مقاومتهای رژیم در زمینه برنامه هستهیی را بشکنند.
اضافه بر این، شرایط جدید منطقهیی و جهانی نيز رژیم را در بنبست دیگری قرارداده است. لذا همنوایی دو باند رژیم و سوته دلی آنان نسبت به جنگ ضدمیهنی خمینی قابل فهم است. اما واقعیت این است که اوضاع نظام ولایت بسا وخیمتر از آن است که با پاسداشت جنگ ضدمیهنی خمینی و پاسداشت سرکردگان به هلاکت رسیده سپاه و بسیج، رژیم بتواند نفسی بکشد و حتی اندکی از بحرانهایش را تخفیف دهد.
همنوایی باند رفسنجانی- روحانی با باند خامنه اي در بعضی از زمینهها، و خصوصاً ابراز سوتهدلی نسبت به جنگ خمینی نیز، فقط و فقط بهخاطر همین بنبست کلیت نظام است و در این راستا قابل تعبیر و تبیین است.