نام مستعار کاربردهای متنوع و جالبی در طول تاریخ داشته است؛ از افراد مشهور و گروههای اجتماعی گرفته تا دولتها، همگی بسته به شرایط خود از آن بهره بردهاند. در قرون وسطی، ناشران آثار غیرمتعارف، برای حفاظت از خود یا آثارشان از نامهای مستعار استفاده میکردند. در قرنهای بعد نیز، به دلایل مختلف، این رویه ادامه یافت. یکی از مشهورترین نمونهها در ادبیات رخ داد: خانم مری ایوانز، نویسنده انگلیسی قرن نوزدهم، در دوران ملکه ویکتوریا از نام مستعار مردانه «جورج الیوت» استفاده کرد تا رمانهایش توجه بیشتری جلب کنند.
در ایران نیز برخی از افراد معروف نام مستعارهایی برگزیدهاند که گاه با عملکرد و منش اجتماعی آنها تناسب نداشت و بعدها موجب رسواییشان شد. بهعنوان مثال، آخرین شاه ایران خود را «آریامهر» نامید. حکومت خمینی نیز بهطور گسترده از نام «اسلام» برای توجیه سرکوب و صدور تروریسم استفاده کرده است. بهعنوان نمونه، جنگ هشت ساله ایران و عراق ابتدا بهعنوان «جنگ کفر و اسلام» معرفی شد و پس از شکست اهداف خمینی، نام مستعار «دفاع مقدس» گرفت.
پنهانکاری و ریاکاری در نامگذاریها
ویژگی بارز استفاده از نام مستعار در نظام مطلقه ولایت فقیه، پنهانکاری، عوامفریبی و انحراف افکار عمومی است. این نظام برای توجیه سیاستهای ناکارآمد و بحرانهای خود، از واژههایی استفاده میکند که معانی واقعی آنها بهطور کامل تحریف شدهاند. نمونه بارز این رویکرد در استفاده گسترده از واژه «ناترازی» بهجای «ورشکستگی» است.
ناترازی: مفهومی در حسابداری یا پوششی برای ورشکستگی؟
اصطلاح «ناترازی» در اصل مفهومی تخصصی در حسابداری است و به وضعیتی اشاره دارد که توازن میان داراییها و بدهیها برقرار نباشد. در نظام بانکی، ناترازی زمانی رخ میدهد که بدهیهای بانک بیش از داراییهای آن باشد. این وضعیت در نهایت میتواند به ورشکستگی منجر شود.
«بحران بانکی یکی از مهمترین معضلات اقتصاد کلان کشور است. بروز ناترازی ترازنامهای در صورتهای مالی بانکها، رشد بیشتر بدهی بانکها نسبت به داراییهای آنهاست. چنانچه منابع تقاضا برای نقدینگی با عرضه نقدینگی در بانک تطابق نداشته باشد، معضل ناترازی رخ خواهد داد» (دنیای اقتصاد، ۲۶آبان۱۴۰۳).
هنگامی که ناترازی از استانداردهای شناختهشده فراتر رود، بانکها توانایی پرداخت به سپردهگذاران و طلبکاران خود را از دست داده و اعلام ورشکستگی میکنند. اما در ادبیات رسمی رژیم ولایت فقیه، واژه «ورشکستگی» و «سقوط» بهدلیل سرشکستگی و رسوایی نهفته در آن به «ناترازی» تغییر یافته تا پنهانکاری و دستدرازی بهمعنای واقعی مفاهیم ادامه یابد.
عبور از «ورشکستگی» با کلمه محترمانه! «ناترازی»
ناترازی نهتنها در بخش بانکی، بلکه در عموم بخشهای اقتصادی نظیر آب، برق، انرژی، بودجه و صندوقهای بازنشستگی نیز به چشم میخورد. افزایش نقدینگی، بیکاری گسترده، فقر و اختلاف طبقاتی، و چاپ بیرویه اسکناس از جمله عواملی هستند که اقتصاد کشور را به آستانه سقوط رساندهاند. این همه موجب گردیده است که باندها و جریانهایی با منافع متضاد به ورشکستگیهای گوناگون اشاره کنند: «ناترازیها در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و انرژی، کشور را به لبه پرتگاه ورشکستگی رسانده. پزشکیان واژه «ناترازی» را هم سر زبانها انداخته و گفته برخی ناترازیها لبه پرتگاه است. ناترازی در واقع عنوان محترمانه کلمه «ورشکستگی» است. با این توضیحات منظور پزشکیان روشن است: داریم ورشکسته میشویم» (عصر ایران۴آذر۱۴۰۳).
جالب آن که دو روز بعد مجدداً بحران ورشکستگی، در رسانه طرفدار دولت منصوب خامنهای تکرار شد: «باید دانست مهمترین مأموریت پزشکیان مقابله با ناترازیهاست (که دامنگیر همه عرصهها شده و چنان که نوبت پیش هم نوشتم کلمه محترمانه ورشکستگی است. پزشکیان گفته بود در برخی از ناترازیها به لبهٔ پرتگاه رسیدهایم. پرتگاه را هم میتوان به ورشکستگی یا یونان شدن ایران ترجمه کرد. تازه در یونان، آلمانی بود که دست آنها را بگیرد و اینجا معلوم نیست اگر بیفتیم جز دعا به درگاه الهی چه تدبیری بتوان اندیشید!» (هم میهن۶آذر۱۴۰۳)
امکان تأمین مالی پروژهها به صفر رسیده است
نگاهی به بودجه سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که دولت منصوب خامنهای دیگر توانایی تأمین مالی پروژههای توسعهای را ندارد. میرزایی، رئیس مرکز پژوهشهای اتاق ایران، میگوید: «۹۶ درصد بودجه صرف هزینههای جاری دولت میشود و تنها ۴ درصد برای توسعه باقی میماند. امکان تأمین مالی بخش خصوصی یا پروژههای سرمایهپذیر تقریباً به صفر رسیده است. نرخ تورم در سال آینده از ۴۰ درصد فراتر خواهد رفت و تعداد پروژههای ناتمام به ۹۰ هزار میرسد» (اعتماد۷ آذر۱۴۰۳)
دکتر داود سوری، استاد پیشین دانشگاه صنعتی شریف، هم با بیان اینکه نهاد دولت در کشور ما برنامه مشخصی برای اداره اقتصاد کشور ندارد، تأکید میکند «در بودجه سالانه، عمدتاً طرحی برای هزینه کرد و اداره کشور برای یک سال آتی میبافند، بدون اینکه برنامه مشخصی پشت آن باشد» (جماران۷آذر۱۴۰۳).
ناترازی در حکمرانی؛ ریشه ناترازی اقتصادی
ریشه اصلی ناترازی در نظام حکمرانی، رژیم ولایت فقیه است. این ناکارآمدی ساختاری به بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی منجر شده است. حسینی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، در این باره گفته است: «ناترازیهای مختلفی که امروز درگیر آن هستیم، ریشه در ناترازی نظام حکمرانی دارد. تا زمانی که این ناترازی اصلاح نشود، نمیتوانیم به ناترازی حوزه انرژی، صندوقهای بازنشستگی، بودجه و... جواب دهیم» (ایران اکونومیست،۱۲ مهر۱۴۰۳).
ورشکستگی رژیم ولایت فقیه: آغاز پایان
واضح است که رژیم ولایت فقیه، هر چقدر هم که با نامهای مستعار و تحریف مفاهیم بکوشد ورشکستگی خود را پنهان کند، باز سقوط آن اجتنابناپذیر است. امروز، مردم آگاه ایران همراه با جوانان شجاع و مقاومت سازمانیافته، پرده از ریاکاریهای این نظام برداشته و آمادهاند تا آن را به دره نیستی پرتاب کنند.