728 x 90

فرجام مکافات ۴۲ساله در برابر «نسلی که مسأله دارد»

حضور جوانان در قیامها
حضور جوانان در قیامها

سررسید بن‌بست همه‌جانبه

در آستانهٔ پایان ۴۲سالهٔ اشغالگری و تطاول نظام آخوندها، آنچه در همهٔ زمینه‌ها برجسته می‌نماید، بن‌بست همه‌جانبه در سیاست داخلی، مناسبات بین‌المللی، اقتصاد و تأمین مبانی اولیهٔ زندگی است. پیداست که علل این همه‌جانبه‌گی بن‌بست، علاوه بر سررسید مکافات جنایات این چهار دهه، طرد این رژیم از جانب مردم و بی‌اعتمادی بیش از ۹۵درصد جامعه ایران است.

 

سد بستن سه نسل در سه دهه

در زمرهٔ مهم‌ترین بن‌بست‌های حاکمیت ولایت فقیه باید به سد بستن سلسله نسل‌های سه دههٔ اخیر ایران در برابر ایدئولوژی، فرهنگ و ماهیت ارتجاعی نحله عمامه‌دار و بی‌عمامهٔ آخوندی اشاره نمود. قدمت نفی نظام ولایت فقیه از جانب نسل بالنده ایران به اوان شکل‌گیری این نظام و خروج جوانان آگاه از دایره و هالهٔ گرداگرد خمینی برمی‌گردد. این خروج در ادامهٔ خود به مبارزه این نسل با تمامیت جمهوری اسلامی آخوندی انجامید. همین مبانی مبارزاتی و مقاومت و روشنگریها بودند که نسل‌های بعدی جوانان در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ را از کانون ارتجاع و ابتذال آخوندی در کسوت حاکمیت و دولت، دور و دورتر کردند.

اکنون در آستانهٔ سالگرد ۲۲بهمن برای نظام آخوندها میلیون‌ها جوان طرد و نفی‌کنندهٔ این رژیم، هزاران جوان زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی، هزاران جوان متخصصِ هجرت کرده از دیکتاتوری ضد علم و فرهنگ آخوندی و نسل جوانی برآمده از سه قیام بزرگ در یک دههٔ اخیر مانده است.

 

اعترافی ناگزیر

چنین واقعیت سرسختی که به سدی عظیم و سترگ در برابر حاکمیت ولایت فقیه بالغ شده، به مشخصه و مختصاتی انجامیده که بهتر است نشانیِ آن را از رسانهٔ حکومتی «اعتماد» پی بگیریم. یک ویژگیِ این نشانی «گذار تاریخیِ این نسل» است و ویژگیِ دیگرش «تعلق خاطر آن به آینده و نه گذشته». این روزنامه در شماره ۲۰بهمن ۹۹ زیر عنوان «چرا نسل جدید مسأله دارد؟»، از قول عباس عبدی یک کارگزار باند مغلوب نظام، دربارهٔ فرجام بن‌بستی ۴۲ساله، اعترافی دیرهنگام می‌کند:

«اکنون در سالگرد این انقلاب چه چیزی می‌توان گفت که بازتاب‌دهندهٔ مشکلات این روند ۴۲ساله باشد؟ نسلی که در این ۴دهه حضور و تجربه سیاسی داشته‌، به‌نحوی در پیچ یک گذار تاریخی است. این نسل جدید تعلق خاطرش به‌حال و آینده بیش از گذشته است».

 

سررسید مکافات ۴۲ساله

یکی از دلایل بارز به بن‌بست رسیدن همه‌جانبهٔ نظام آخوندی در پایان این ۴۲سال، مکافات اختناق ناشی از سرکوب‌گریهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی است که اکنون گلویش را سخت می‌فشارد. مکافات یا نیرویی که گلوی نظام را می‌فشارد، همان خط عمیق جدا شدن بیش از ۹۵درصد مردم ایران و یا بهتر است گفته شود عبور مردم ایران از حاکمیت ولایت فقیه است. نمودی از این اختناق و مکافات حاصل از آن را رسانهٔ حکومتی اعتماد با «خطرناک» دانستن آن، این‌چنین به رخ باند غالب می‌کشد:

«واقعیت این است که جامعه ایران نمی‌تواند در امور روزمره خود وارد گفتگو شود یا مشارکت مؤثری پیدا کند. آنچه خطرناک است، فقدان امکان گفتگوی سازنده میان نسل‌های گوناگون در چنین فضایی است».

 

شکست همه‌جانبهٔ ابتذال مسلط

نشانه یا شاخص بارزی که اکنون بن‌بست نظام را در برابر نسل بالنده، آینده‌نگر، تحول‌خواه و جوان ایران برجسته نموده، ابتذال فکری مسلط ا‌ست که در قالب آموزش‌های گوناگون در مدارس یا از طریق دستگاه تبلیغاتی نظام آخوندی عرضه شده است. یادداشت اشاره شده در روزنامهٔ اعتماد، ابتذال نظام آموزشی حکومت ملایان را با تعابیر «کم‌عمق، شعاری و تحریف شده» توصیف می‌کند که «در اولین مواجهه فکری، دود هوا می‌شوند». دقت کنید:

«جوانان و نوجوانان امروز آموزه‌های خود را از طریق نظام آموزشی و رسانه رسمی کسب کرده‌اند؛ آموزه‌هایی که کم‌عمق، شعاری و تحریف شده است و در اولین مواجهه فکری، همهٔ آن آموزه‌ها دود می‌شود و به هوا می‌رود».

 

بی‌افاقه مقابل نسل ضدارتجاع

به اعتراف همین رسانهٔ باند مغلوب نظام، «حکومتی که نتوانسته باشد این جوانان را که از لحظه تولد تحت تبلیغات رسانه رسمی و آموزش و پرورش انحصاری بوده، با چیزی آشنا کند»، اکنون دیگر این شیوه‌ها هرگز بن‌بست نظام را در برابر نسل ضدارتجاع و ضدابتذال فکریِ آخوندی افاقه نمی‌کنند:

«مسأله این نسل را نمی‌توان از شیوه‌های تکراری حل کرد. برای نمونه به رسانه‌ها یا به این و آن دستور داد که جوانان و نسل جدید را با دست‌آوردهای انقلاب آشنا کنند. اگر حکومتی نتوانسته باشد این جوانان را که از لحظه تولد تحت تبلیغات رسانه رسمی و آموزش و پرورش انحصاری بوده، با چیزی آشنا کند، یا آن چیز وجود ندارد یا پس از این هم نخواهد توانست که چنین کند. اگر حقیقتی درباره گذشته وجود دارد که آنان بی‌اطلاع هستند و تاکنون نتوانسته‌اید به آنان بفهمانید، قطعاً پس از این نیز نخواهید توانست».

 

فرجام ناگزیر قانونمند

بنابراین وقتی یک حکومت در مبانی ارتباط با نسل جوان و بالندهٔ مملکت شکست می‌خورد، علت اصلی را باید در دو عامل مکملِ هم دانست؛ نخست «سرکوب همه‌جانبهٔ آزادی» و به‌دنبال آن «تحمیل عقیدتی و فرهنگی» ــ آن هم از نوع ارتجاعی و مبتذل آن‌که آبشخورش همانا حوزه‌های جهل‌پراکنی و خرافات‌گستریِ نظام آخوندی ــ می‌باشد.

نکتهٔ قابل توجه و مهم این است که بن‌بست فرهنگی و آموزشی برای حکومت آخوندی در قبال نسل جوان، بسا فراتر از بن‌بست سیاسی و نیز عمومی‌تر و اجتماعی‌تر است. چنین است مکافات خودساختهٔ حاکمیت ولایت فقیه در پایان عمر جنایت‌زی و جنایت‌اندیشیِ ۴۲ساله‌اش.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8003dd52-f3c3-425b-91ea-a5a1a1fb7e32"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات