به تازگی مطلع شدم که رضا علیجانی در روز ۸ شهریور ۱۴۰۴ در بیبیسی فارسی نکاتی را در رابطه با دکتر شریعتی به من و سازمان مجاهدین نسبت داده است. پس از جستجو دیدم علیجانی از جمله گفته است:
- «آقای حسین نژاد من چون تو پاریس زندگی میکنم من دیروز باهاش یه ساعت و خوردهای حرف زدم پریروز... میگه که آقای خلیل یعنی عباس داوری مجاهدین، میره با شریعتی حرف میزنه میگه... شما بیا این مبارزه مسلحانه رو تأیید کن. میگه شریعتی مطلقاً زیربار نرفت و این آقای حسین نژاد میگه مسئول من عباس داوری بود، عباس داوری میگفت شریعتی ملعون»
۱-من در تمام عمرم هرگز دکتر علی شریعتی را از نزدیک ندیده و گفتگویی نداشتم. من در آبان ۱۳۴۸ در تهران به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران در آمدم که البته در آن زمان اسمی نداشت و فقط «سازمان» میگفتیم.
۲- در زمستان ۱۳۴۸ به تبریز منتقل شدم و در ۱۰ شهریور ۱۳۵۰ در تبریز دستگیر شدم. تا مرداد ۱۳۵۶ که از اوین آزاد شدم در زندانهای متعددی بودم اما هیچگاه دکتر شریعتی را در زندان ندیدهام. درگذشت دکتر در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در لندن صورت گرفته که در آن زمان من زندانی و در اوین بودم. بنابراین در این سالها هیچوقت امکان دیداری که ادعا شده، وجود نداشته است.
۳-من هرگز نام مستعار «خلیل» نداشتم و در هیچ زمان «شریعتی ملعون» نگفتهام. بنابراین دعاوی فوقالذکر، کذب محض و تماماً عاری از صحت و بسیار رذیلانه است.
۴-توصیف شهید بنیانگذار مجاهدین محمد حنیفنژاد توسط دکتر شریعتی در آن زمان زبانزد جوانان مسلمان مبارز انقلابی بود که گفت: «ای قائم به قسط در زمین، ای خصم ستمگر، یار مظلوم، ای مجاهد مسلمان... . ای خودساخته بر خلق و خوی خدا، وارث انبیاء، برتر ازپیامبران بنی اسراییل، انسان محمدواری که باید شاهد حق زمان و شهید خلق جهان باشی، ای حنیفنژادی که از طواف عشق، سعی آب، منزل آگاهی و خودآگاهی و منای رمی تثلیث شرک، و شهادت اسماعیل باز میگردی و لوای فلاح بخش توحید ابراهیم و پیام قرآن و ذوالفقار علی را با خویش داری و کوزهای از آب زمزم سوغات آورده ای» (کتاب حج و جلد ۶ از مجموعه آثار شریعتی صفحه ۲۳۱)
۵-فاکت دیگری که نشان میدهد دعاوی فوق عاری از حقیقت است مربوط به میرحسین موسوی است. روزنامه حیاتنو ۳۱ خرداد۱۳۸۱ بهنقل از میرحسین موسوی در رابطه با دکتر شریعتی و شهیدان بنیانگذار و مرکزیت مجاهدین نوشت: «بهار۵۱، محاکمه بنیانگذاران سازمان مجاهدین بهپایان رسید و علی میهندوست، محمد بازرگانی، علی باکری، ناصر صادق، محمد حنیفنژاد، سعید محسن، علیاصغر بدیعزادگان، محمد عسگریزاده و عبدالرسول مشکینفام، اعدام شدند. میرحسین موسوی درباره آن روزها میگوید هرگز از یادم نمیرود روزی را که صبح زود بهدفتری که با چند دوست باز کرده بودیم، رفته بودم و یکی از دوستان هم زودتر از من بهدفتر آمده بود، روز قبل بزرگوارانی چون حنیفنژادها را اعدام کرده بودند، زنگ دفتر زده شد و ما متعجب و کمی هراسان که نکند ساواک سراغمان آمده باشد، در را باز کردیم، دکتر شریعتی بود. سلام داد و نشست و چنددقیقه هیچ نگفت و ما هم چیزی نگفتیم و او یکباره شروع بهگریه کرد با هقهق بلند و شاید بیش از نیمساعت و بعد بلند شد و بدون گفتگو دفتر را ترک کرد و من هیچوقت گریهٔ او را ندیده بودم».
۶-اگر منظور علیجانی از «آقای حسین نژاد» همان مأمور افشا شده وزارت اطلاعات یعنی قربانعلی حسین نژاد باشد، دیگر جای تردید نیست که وزارت مربوطه به این وسیله خط مشخصی را پیگیری یا زمینهسازی میکند.
۷-عکسهای این مزدور در حالیکه مشغول جاسوسی و دادن اطلاعات مجاهدین در لیبرتی به دژخیم «حیدرعذاب ماشی» از قاتلان مجاهدین و مأمور کمیته مالکی، نخستوزیر دستنشانده عراق، برای سرکوب مجاهدین است، از ۱۳ سال پیش در اطلاعیههای متعدد سازمان مجاهدین خلق ایران، دبیرخانه شورای ملی مقاومت و کمیسیون امنیت و ضدتروریسم منتشر شده است.
۸-دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه ۳ مهر ۱۳۹۱ حملهٔ مأموران نیروی تروریستی قدس و اطلاعات آخوندها به مجاهدان اشرف و مجروح کردن شماری از مجاهدین را با جزئیات گزارش کرد. از جمله مجاهد خلق حسن جباری که در حمله سال بعد بهشهادت رسید. در حمله مهر ۹۱ مزدور قربانعلی حسین نژاد همراه با مأموران دیگر با کمک وحوش عراقی در میدان لاله به سنگ پرانی به مجاهدین مبادرت میکردند.
۹-حسین نژاد همان کسی است که در ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ در تلویزیون رژیم به لجنپراکنی علیه مجاهدین پرداخت و متقاضی این بود که مسعود رجوی «در برابر دادگاه قرار بگیرد و پاسخ این همه خونها و جنایتها را بدهد». دادگاهی که هماکنون در قضاییه جلادان به جرم «بغی و محاربه» در جریان است! جایزه مزدور اعزام وی به فرانسه توسط وزارت اطلاعات بود.
۱۰- تلویزیون رژیم در همان روز ادعا کرد که «حسین نژاد یکی از نزدیکترین اشخاص به مسعود رجوی بود او مترجم زبان عربی وی و مشاورش در امور تشکیلاتی نیز بوده است». مجاهدین در همان زمان اعلام کردند که چنین شخصی هرگز و هیچگاه مترجم برادر مسعود نبوده، در هیچ ملاقاتی هم شرکت نداشته و در سال ۱۳۸۵ با ابلاغیه رسمی از سازمان مجاهدین اخراج شده است. حکم اخراج و ادامه قضایا و عجز و لابههای بعدی این شخص برای اینکه مجاهدین او را از اشرف بیرون نیندازند در سایتهای مقاومت ایران در همان زمان منتشر و از سیمای آزادی هم پخش شده و فیلم آن موجود است.
۱۱- در بعدازظهر دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ مزدور قربانعلی حسین نژاد همراه با مأمور دیگری به نام مصطفی محمدی در اطراف محل اقامت خانم مریم رجوی توسط ژاندارمری دستگیر شدند و متعاقباً معلوم شد وزارت اطلاعات و سرپل ارتباطی آن در سفارت رژیم در فرانسه به نام حمید عبادی با شماره تلفنهای ۰۰۳۳۷۵۸۰۳۰۷۰۱ و ۰۰۳۳۱۴۰۶۹۷۹۵۹ آنها را به این مأموریت فرستاده است. صدای مزدور حسین نژاد ضبط شده و در همان زمان اعلام شد (اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ۲۲ تیر ۱۳۹۴).
۱۲-همچنین در اطلاعیه کمیسیون ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ فاش شده است که محمد صفایی معاون سفیر و احمد ظریف رئیس ایستگاه وزارت اطلاعات آخوندها هماهنگکننده فعالیتهای مزدوران علیه مقاومت ایران و پناهندگان ایرانی در فرانسه هستند.
۱۳-در اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت به تاریخ ۲۱ شهریور ۹۹ اسناد سفر مزدور حسیننژاد به ایران و گرفتن پاسپورت (در عین ادعای پناهندگی و درخواست تابعیت از فرانسه) و ارتباطات او با ایستگاه اطلاعات سفارت رژیم در پاریس فاش شده است. اسناد بهروشنی نشان میدهد که مزدور به ایران رفته و شماره ملی۱۵۳۲۴۸۳۵۱ را دریافت کرده است. وی پس از بازگشت به پاریس در ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ در سفارت رژیم، به زنی به نام صغری کریمی در داخل ایران وکالت تام الاختیار میدهد که سهمیه او را از ارثیه مادرش «از دیه قتل غیرعمد» برادرش «از نهاد قضایی ذیربط در تهران» اخذ نماید.
صادره در ۱۴ شهریور ۱۳۹۶ -تاریخ انقضاء ۱۴ شهریور ۱۴۰۱
۱۴-مزدور حسیننژاد در شمار مأموران جنایتکار اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس بود که از قتلعام مجاهدین در اشرف با نامهیی که در مطبوعات عراق منتشر شد از نوری مالکی سرجلاد عراق تشکر و قدردانی و برای همکاری اعلام آمادگی کردند (الصباح الجدید ۱۷ مارس ۲۰۱۴).
۱۵-در سند دیگری به تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ مزدور مزبور در چت با دامادش به نام محمد فرجیان از سفرش به ایران یاد میکند و میگوید که در ایران «هم کد ملی هم شناسنامه» گرفته است. علاوه بر این تصریح میکند که «اگر کارترجمه کتاب یا مقاله داشتند میگیرم بله مبالغش خوب است».
۱۶-دعاوی دیگر علیجانی در مورد مجاهدین نیز مهملاتی از منابع اینچنینی است. از قبیل اینکه:
-مجاهدین قصد استفاده از شریعتی را داشتند و «مجاهدین میخوان شریعتی رو مال خودشون بکنن»
-کتاب چه باید کرد شریعتی را «مجاهدین تو زندان مسخره میکنند یعنی [میگویند] مثل لنین برای ما چه باید کرد نوشته!»
- «مسعود رجوی شریعتی رو مسخره میکرد میگفت این میخواد جوانها رو بفرسته دنبال نخود سیاه...»
۱۷-تفاوتهای اسلام مجاهدین با دکتر شریعتی از آغاز چیز پوشیدهای نبوده و نیست. تفاوت در یککلام در تلقی از اسلام بهعنوان مکتب واسطه (نام جزوهای است که دکتر شریعتی در اوایل نوشته بود) بین سرمایهداری و سوسیالیسم بود با اسلام ضداستثماری و جامعه بیطبقه توحیدی که بر سنگ مزار هر مجاهد نقش بسته است. اما مجاهدین هرگز نخواستند اختلاف را به سود شاه و شیخ برجسته کنند. چهل سال پیش نشریه مجاهد در ۲۴ دی ۱۳۶۴ موضوع را در صفحات ”شورا“ در حد امکان توضیح داده است.
عباس داوری-اشرف۳
۱۴ شهریور ۱۴۰۴