728 x 90

تاریخچه جنبش دادخواهی قتل‌عام و نسل‌کشی مجاهدین - (قسمت هفتم)

تاریخچه جنبش دادخواهی قتل‌عام و نسل‌کشی مجاهدین
تاریخچه جنبش دادخواهی قتل‌عام و نسل‌کشی مجاهدین

تاریخچه جنبش دادخواهی

قتل‌عام و نسل‌کشی مجاهدین

(قسمت هفتم)

کنفرانس در شهرداری منطقه ۵ پاریس

با حضور شهرداران و منتخبان فرانسوی

شخصیتهای سیاسی و مدافعان حقوق بشر

پیام رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

فراخوان به تحقیق بین‌المللی درباره قتل‌عام ۶۷

و محاکمه مسئولان جنایت علیه بشریت در حاکمیت آخوندی

پاریس -شهرداری منطقه پنج- ۷ آذر ۱۳۹۶

 

سخنرانی خانم مریم رجوی

۴ شهریور ۱۳۹۷

سی سال از قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی گذشت. اما نه آخوندها توانستند این حماسه بزرگ و سرخ‌فام را پنهان کنند، و نه مماشات‌گران قادر شدند این واقعه را به‌سود رژیم از اهمیت بیندازند.

قهرمانان قتل‌عام‌شده، امروز جسمشان در میان ما نیست، مزارشان ناپیداست، فهرست نام‌های آنها پنهان است، سخن گفتن از قصه خونین‌شان ممنوع است و پرس‌و جو از سرنوشت آنها جرم است. اما سرود سرخ آنها هم‌چنان در ضمیرها و قلب‌ها جاری است.

در آن چند ماهه خونین در سال ۶۷، مطابق فهرستی که در کتاب با نام جنایت علیه بشریت توسط سازمان مجاهدین منتشر شده، اعدام خواهران و برادران ما در ۱۱۰شهر ایران صورت گرفته و حالا همان شهرهای بی‌نام و نشان میعادگاه قیام‌ها هستند و همان شهرهای سرکوب‌شده، شهرهای شورشی شده‌اند.

به گوهردشت کرج نگاه کنید. در همین شهر بود که زندانیان سیاسی را در صف‌های طولانی به طرف سالنهای حلق‌آویز می‌بردند.

در شاپور جدید اصفهان، در شاهین‌شهر، در ایذه، دزفول، اهواز، ملایر، بانه، ارومیه، و در زاهدان و بندرعباس و کازرون و اراک، مردم به‌یاد می‌آورند که چه قهرمانانی در این جا یا آنجا بر سر دار رفتند. به‌یاد می‌آورند که چرا جان خود را فدا کردند و آرمان‌شان چه بود و چرا بر سر موضع خود تا آخر ایستادند؟

شهر آران کاشان، فرزند خود دکتر منصور پایدار را به‌یاد می‌آورد که از هر فرصتی برای درمان رایگان مردم فقیر و محروم استفاده می‌کرد، و وقتی می‌خواست به ارتش آزادی بپیوندد، اسیر شد و در سال ۶۷ به‌شهادت رسید.

شاهرود به‌یاد «محمود حسنی» است که در زندان می‌سرود: «وقتی که شب‌هنگام، شهاب روشنی را در آسمان دیدی، از یاد مبر شعله‌های سرکشی را که در شب‌های سرد اوین خاموش گشتند».

در شیراز، فاطمه زارعی کاندیدای مجاهدین در اولین انتخابات مجلس را در یاد خود دارد.

ماهیدشت کرمانشاه به‌یاد داریوش رضایی است که از شکنجه‌گاه دیزل‌آباد فرار کرد، اما دوباره دستگیر شد و همراه با مجاهد خلق بهزاد پور نوروز از فرزندان مردم ایلام، در سال۶۷ به‌شهادت رسید.

اصفهان فریبا عمومی را به‌یاد دارد.

و شهر آستارا محمدرضا سرادار رشتی. رضوان‌شهر، حوریه رمضانی‌نژاد را به‌خاطر می‌آورد.

و شهر محلات از پرویز سلیمی، شهر قم از عفت اسدی و ساوه از آذر کوثری و بروجرد از جمشید اسدی و لاهیجان از محمد سمیع‌زاده، خاطره‌های بسیار در دل دارد.

شهر خوی اشرف معزی و نقده بهمن شاکری را به‌یاد می‌آورد که هم در میان هموطنان کرد و هم در میان هموطنان ترک بسیار محبوب بود. و مسجد سلیمان، علی صالحی و ایذه ناهید کیکاووس‌نژاد را هرگز از یاد نمی‌برد.

همین نام‌ها و یادهاست که در وجدان تاریخی جامعه ما و در دل شهرها و روستاهای ما، روح ناآرام قیام و مقاومت را به ودیعه گذاشته و مایه و انگیزش آزادی حتمی میهنمان ایران است.

من بارها من بارها از زندانیان از بند رسته شنیده‌ام که این مجاهدین دلیر در شرایط بسیار سخت و طاقت‌فرسا در همان لحظه‌هایی که آرمان هرکس و انتخاب‌های او به‌آزمایش کشیده می‌شد، بله درست در همان شرایط مسعود را انتخاب می‌کردند و در برابر شکنجه‌گران و جلادان، به مسعود درود می‌فرستادند و با نام او بر تیرک اعدام بوسه می‌زدند.

بی‌شک آنها در تکرار این سرخ‌ترین نام زمانه ما، پیام داشته و دارند. پیام‌شان این است که‌ ای نسل‌هایی که بعد از ما می‌آیید، ای جوانانی که داستان تمام‌ناشده ما را می‌شنوید، راه و آرمان مسعود را در پیش بگیرید!

راه نبرد برای جامعه‌یی عاری از ستم و بهره‌کشی، عاری از اختناق و استبداد و عاری از جهل و فریب. و راه و آرمانی که با کلمه مقدس آزادی معنی می‌شود.

دوستان عزیز،

خمینی در حکمی که سند انکار‌ناپذیر نسل‌کشی است، فرمان قتل‌عام را داد و با دست‌خط خودش نوشت: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و می‌کنند محارب و محکوم به‌اعدام می‌باشند».

راستی آنها بر سر کدام موضع ایستادند که خمینی دژخیم، حکم آن را اعدام تعیین کرد؟ و جرم آنها چه بود؟

جرم آنها ایستادگی برای آزادی مردم ایران بود. ایستادگی در برابر کشتن همه آزادی‌ها، ایستادگی در برابر تحمیل گرسنگی به مردم و ایستادگی در برابر ویرانی ایران.

زندانیان را فقط به‌خاطر عقیده و آرمان آنها اعدام کردند. و این یک فاجعه باور نکردنی است، اما رژیم ضدبشری ولایت فقیه همین است. عقیده مخالف را حتی در شکنجه‌گاههای تحت کنترل خودش هم با کشتار جمعی پاسخ می‌دهد. رژیم ولایت فقیه همین است. هر تظاهرات یا اعتراض حق‌طلبانه را با دستگیری و شکنجه معترضان سرکوب می‌کند.

و راستی مگر قیام‌کنندگان همین دیماه سال ۹۶ چه کردند و چه می‌خواستند که پیکرهای خودکشی‌شده شماری از آنها را به‌خانواده‌های آنها تحویل دادند؟

بله، رژیم ولایت فقیه همین است. هم جنایت می‌کند و هم فرد شکنجه‌شده و قتل‌عام شده را مقصر و مجرم معرفی می‌کند.

و حالا سؤال این است که آیا در برابر چنین هیولایی باید تسلیم شد؟ یا که باید ایستاد و مقاومت کرد و پاسخ داد؟ کدام دیکتاتوری است که مقاومت عادلانه و بر حق را به تروریسم متهم نکند و تلاش نکند که آزادیخواهان و مخالفانش را با اتهام خشونت‌طلبی از میدان بدر کند و کدام دیکتاتور و جبار و غداری با سکوت و تسلیم قربانی، از جنایت دست می‌کشد؟

پس وای بر کسانی که همنوا با آخوندها، تقصیر شکنجه و اعدام مجاهدان و مبارزان را به گردن خود آنها می‌اندازند

و وای بر کسانی که تقصیر سرکوب را به گردن قیام‌کنندگان و مردم تحت ستم و تظاهر کننده می‌اندازند.

دوستان عزیز،

مسأله قتل‌عام سال ۶۷ یکی از شاخصهایی است که جبهه مردم ایران با دشمنان مردم ایران را از هم جدا می‌کند. کسانی که تلاش می‌کنند قتل‌عام مسکوت بماند، هدف‌شان فقط این نیست که از آمران و عاملان این جنایت دفاع کنند، آنها هم‌چنین از آزادی و حاکمیت مردم و از براندازی رژیم ولایت فقیه می‌ترسند.

برخی از همین‌ها یعنی همین اصلاح‌طلبان مدافع رژیم که در جریان قیامهای اخیر، مراسم تدفین سیاسی آنها کامل شد، باز هم می‌خواهند برای نجات ولایت فقیه راهی پیدا کنند و آنرا به در ببرند اما کشتار سال ۶۷ مشت همه آنها را باز کرد.

مردم ایران از آنها می‌پرسند چرا این کشتار را پنهان می‌کنید؟ وقتی که این قتل‌عام در جریان بود چه می‌کردید و چه نقشی داشتید؟ و امروز چرا سکوت کرده‌اید؟

واقعیت این است که ایستادگی قتل‌عام‌شدگان، همه باندهای رژیم و همدستان آنها را به‌چالش کشیده

این ایستادگی در عین‌حال، یک پاسخ سرفرازانه به‌خمینی جلاد بود که آنها را بر سر دوراهی تسلیم و اعدام قرار داد. آنها جانهای خودشان را نثار کردند، اما بذرافشان قیام و انقلاب شدند.

بله آنها جانهای خود را نثار کردند، اما بذرافشان قیام و انقلاب شدند.

امروز سی سال از آن قتل‌عام می‌گذرد، ولی باز هم دعوا بر سر موضع‌داشتن و مقاومت‌کردن است. حالا سر موضعی‌ها نام‌شان کانون‌های شورشی است. نام‌شان نیروهای برانداز است.

و چنان‌که مسعود گفته است: «پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر، بوده، هست و خواهد بود. تا آنجا که از طریق کانون‌های شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد».

آری سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد.

آخوندها در این توهم بودند که با قتل‌عام زندانیان سیاسی، با سرکوب طولانی و با شیطان‌سازی به جنایت و سرکوب خودشان می‌توانند ادامه بدهند و از آن طرف به حیات جنبش مقاومت می‌توانند پایان بدهند؛ اما واقعیت این است که شکست خوردند. حالا این آخوند روحانی است که از مردم می‌خواهد که با فراخوان مجاهدین به خیابان‌ها نیایند و این کارشناسان رژیم‌اند که می‌گویند: «عامل سومی به صحنه وارد شده که در جلو چشم‌هایمان محوری‌ترین سرمایه و اسباب اقتدار نظام یعنی پشتوانه مردمی‌مان را از ما می‌ربایند و این عامل سوم با اهرمهایش که همان کانون‌های شورشی می‌باشند. به آتش‌افکنی در سرمایه بنیادین نظام که همانا نسل جوان این سرزمین باشد، مشغولند».

بله واقعیت این است که امروز مسأله اساسی آخوندها مقابله با آلترناتیو دموکراتیک و تنها هماورد رژیم است. آنها از این‌که راه‌حلی برای معضلات خطیر خودشان پیدا کنند، قطع امید کرده‌اند و عاجزند. به همین دلیل مأیوسانه تلاش می‌کنند تحولی که ایران را به‌سوی آزادی هدایت می‌کند، عقب بیندازند.

اما این خیال باطلی است که قیامهای بی‌وقفه مردم، جایی برای آن باقی نگذاشته است. قیام‌هایی که در اشتیاق و عطش مردم ما به آزادی، دموکراسی و برابری ریشه دارند.

سه دهه است که جامعه جهانی نسبت به‌قتل‌عام زندانیان سیاسی ساکت بوده است. در نتیجه آخوندها با آسودگی و خاطرجمعی به‌نقض حقوق‌بشر در ایران و عملیات تروریستی و جنگ و فاجعه‌آفرینی در خاورمیانه و سایر کشورها دست می‌زنند.

و حالا زمان آن است که به‌این سکوت پایان داده شود. زمان آن است که شورای امنیت ملل متحد ترتیبات محاکمه سران این رژیم، و مسئولان این قتل‌عام و هم‌چنین مسئولان ۴دهه جنایت علیه بشریت را فراهم کند.

جاسوسان و مزدوران رژیم، جاسوسان و مزدوران رژیم باید از کشورهای غربی اخراج شوند.

روابط با این رژیم که امکانات دیپلماتیک را به‌خدمت تروریسم دولتی درآورده، باید قطع شود و سفارتهای این رژیم باید بسته شوند.

و زمان آن است که جامعه جهانی در کنار مردم ایران در قیام آنها علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران قرار بگیرد و اراده مردم ایران برای تغییر رژیم و کسب آزادی را به‌رسمیت بشناسد.

 

پارلمان اروپا

کنفرانس با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

استراسبورگ- ۱ آبان ۹۸- ۲۳ اکتبر ۲۰۱۹

سخنرانی خانم مریم رجوی

قبل از هر چیز می‌خواهم انتشار یک سند فوق‌العاده را با نمایندگان مردم اروپا در میان بگذارم:
این کتاب فهرست نام‌های بیش از پنج هزار تن از زندانیان مجاهد قتل‌عام شده توسط آخوندهاست.
اگر بخواهم ایران امروز را بعد از ۴۰سال حاکمیت فاشیسم دینی در یک جمله برای شما معرفی کنم: ایران سرزمین قتل‌عام شده‌یی است که در آن علاوه بر زندانیان سیاسی، منابع طبیعی، فرهنگ و محیط‌زیست و همه و همه قتل‌عام شده‌اند.

این کتاب تنها نامهای اعدام‌شدگان نیست؛ بلکه یک گواهی تاریخی است دربارهٔ به‌گروگان گرفته شدن ایران آن هم توسط فاشیسم دینی.

این کتاب شرح حال ملتی است که در داخل مرزهای ایران تحت سرکوب ضدبشری قرار دارند تحت سرکوب ضدبشری آخوندها. و در خارج از ایران حقوق‌بشر و آزادی و مقاومت آنها متأسفانه نادیده گرفته شده.

در سال۱۳۶۷ به حکم خمینی ۳۰هزار زندانی سیاسی قتل‌عام شدند. اکثر آنها اعضا و هواداران مجاهدین بودند.

این جنایت علیه بشریت در خفای کامل صورت گرفت.

جنایتکاران حاکم، نه نامهای اعدام‌شدگان را منتشر کردند نه نشانی مزارهای آنها را.

در سه سال گذشته، با تلاش‌های سازمان مجاهدین جنبش سراسری دادخواهی در ایران بالا گرفته. و انتشار این کتاب نتیجهٔ همین جنبش است.

اسامی شهیدان، نشانی بخشی از مزارهای مخفی

این شهرهای ایران است که در اون گورهای دسته‌جمعی و مخفی این عزیزان ما قرار دارد و اینهم عکسهای تعدادی از این گورهای دسته‌جمعی هست.

اسامی ۳۵هیأت مرگ شامل ۸۶دژخیم در این کتاب آمده است.

۶۳درصد این افراد از مقام‌های رژیم آخوندی هستند. و هم‌اکنون آخوند رئیسی رئیس قوه قضاییه است، وزیر دادگستری، نایب‌رئیس مجلس و شماری از بالاترین مقامات قضایی رژیم از هیأت‌های مرگ این قتل‌عام سراسری هستند.

رهبر کنونی رژیم یعنی خامنه‌ای در خلال قتل‌عامها خودش رئیس‌جمهور بود. رئیس‌جمهور کنونی، آخوند روحانی در آن موقع معاون جانشین فرماندهٔ کل قوا بود.

این کتاب هم‌چنین شرح دردناکی است از سیاست مماشات نسبت به بزرگترین قتل‌عام سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم.

متأسفانه دولتهای غرب و سازمان ملل بر این جنایت چشم بستند.

وقتی رژیم آخوندی در مقابل این جنایت بزرگ مصونیت پیدا کرد، یک جنگ گسترش یابنده را به خاورمیانه تحمیل کرد که هنوز متأسفانه ادامه دارد. و حالا به‌رغم ماکزیمم انعطاف کشورهای اروپایی، رژیم آخوندی توافق اتمی را بیشتر و بیشتر نقض می‌کند.

و هم‌اکنون در آستانه چهارمین مرحله نقض توافق است.

در چنین شرایطی من برای پیشنهاد یک سیاست ضروری و واقعی امروز به اتحادیه اروپا آمده‌ام این سیاست در قبال رژیم به‌خصوص آنچه که در خاورمیانه دارد انجام می‌دهد بسیار بسیار ضروری است.

راستی در قبال رژیمی که تعمداً ابتکارات اروپا به‌ویژه فرانسه را به‌شکست کشانده چه باید کرد؟

پاسخ یک سیاست قاطع اروپایی است که طبعاً لازمه آن حمایت از مقاومت مردم ایران برای استقرار آزادی، دموکراسی و حاکمیت مردم است.

بعد از امضای توافق اتمی در تیرماه ۱۳۹۴ من از جانب مقاومت ایران تأکید کردم که برای جلوگیری از جنگ در منطقه، کشورهای ۱ +۵ «باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلع ید از رژیم در سراسر منطقهٔ خاورمیانه پافشاری کنند».

در دیماه ۱۳۹۵ در پارلمان اروپا هشدار دادم که «اگر با فاشیسم دینی حاکم، با قاطعیت برخورد نشود جنگ مْهلکی را بر منطقه و جهان تحمیل می‌کند».

آخوندها با استفاده از آن توافق و امتیازهای آن برنامهٔ موشکی‌شون را به‌سرعت گسترش دادند سوریه را در خون فرو بردند و جنگ را در یمن را بیش‌از‌پیش گسترش دادند.

حال به‌وقایع ماههای اخیر توجه کنید:

همین امروز مقامات آلبانیایی جزییات بیشتری از توطئه تروریستی رژیم آخوندی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران در این کشور در مارس سال ۲۰۱۸ فاش کردند.

این اطلاعات به‌خوبی نشان می‌دهد که تمامیت رژیم آخوندی و همهٔ جناحهای آن درگیر صدور تروریسم هستند. بنابراین بار دیگر تأکید می‌کنم که برای ممانعت از تروریسم و جاسوسی توسط رژیم باید وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس را در لیست تروریستی قرار داد. مزدوران آنها را باید محاکمه و اخراج کرد. و سفارتهای این رژیم را باید در تمام کشورها بست. زیرا مرکز توطئه و انجام عملیات تروریستی هستند.

سؤال این است که چرا این حملات را ادامه می‌دهد و چرا از پیامدهای آن نگران نیستند؟‌

روشن است، چون قاطعیتی در مقابل خودش نمی‌بینند!

حملات آنها به‌خاطر این نیست که اونها به قدرت خودشون اعتماد دارند واقعیت اینه که آنها یک بی‌عملی در جامعهٔ جهانی دیده‌اند و به آن دلگرم‌اند!

چنان که مسعود رهبر این مقاومت گفته است: «بنا بر۴دهه تجربه، تهدید، کوتاه‌آمدن و نکوبیدن سر مار به سنگ است. ایران بدون این، آزاد نمی‌شود».

اما چرا آخوندها به‌این اعمال دیوانه‌وار نیاز دارند؟

چون در داخل ایران به‌ویژه در برابر جنبش اعتراضی، حاکمیت خودشون را عمیقاً در خطر می‌بینند.

راستی کسانی که این‌قدر دلواپس تجارت با رژیم آخوندها هستند چرا یکبار برای بازدید از زندانها و اطلاع از وضعیت زندانیان سیاسی یک هیأت به ایران نفرستاده‌اند و نمی‌فرستند؟

چرا واکنش نسبت به‌سرکوب زنان در ایران و سلب آزادی‌ها و حقوق آنها نشان نمی‌دهند.

خوشبختانه پارلمان اروپا در مقابل نقض حقوق‌بشر مردم ایران سکوت نکرده. یک نمونه قطعنامهٔ همین ۱۹ سپتامبر گذشته است که نقض حقوق زنان توسط رژیم آخوندی را محکوم کرد.

در سال‌های گذشته نیز پارلمان اروپا تلاش تحسین‌برانگیزی در دفاع از مقاومت ایران داشته. نقش این پارلمان در مقابل سرکوب و کشتار رزمندگان آزادی توسط آخوندها و تضییع حقوق مردم و مقاومت ایران توسط سیاست مماشات از یاد نرفتنی است. اکنون از آنها انتظار می‌رود که ابتکارعمل تازه‌یی برای یک سیاست قاطع در قبال رژیم ایران در پیش بگیرند.

بنابراین؛

۱-هر گونه رابطه و معاملهٔ اتحادیه اروپا با رژیم ایران باید مشروط به‌توقف اعدام و شکنجه در ایران شود.

۲-پرونده قتل‌عام زندانیان سیاسی باید به شورای امنیت ملل متحد و دادگاه بین‌المللی ارجاع شود

و و مسئولان جنایت علیه بشریت به‌ویژه قتل‌عام۱۳۶۷ باید به عدالت سپرده شوند.

۳-یک هیأت تحقیق بین‌المللی جهت بازدید از زندانها و زندانیان سیاسی تشکیل شود و ملل متحد رژیم آخوندی را ناگزیر به پذیرش این هیأت کند.

۴- جامعهٔ جهانی به‌ویژه اتحادیه اروپا باید به‌رسمیت بشناسد که مقاومت برای تغییر رژیم آخوندی و استقرار دموکراسی و حقوق‌بشر حق مردم ایران است.

دوستان عزیز!

یکی از نامهای درج شده در این کتاب زهرا بیژن‌یار است که ۲۸سال داشت که سال‌های طولانی در زندان بود، او در نامه‌یی از زندان نوشت:

«این را فهمیده‌ام که ظالمان، حتی اگر اعضای بدن ما را قطعه‌قطعه کنند حیات را تا زمانی‌که در ایمان‌مان ثابت باشیم، از ما نمی‌توانند بگیرند.

بلکه زندگی را زمانی از ما خواهند گرفت که ایمان و قلب خودمان را به‌آنها بفروشیم. و این رمز مقاومت جهان بشری است».

و این پیام زهرا بیژن یار که در اینجا در این کتاب عکس او در این کتاب هست.

این پیام زهرا بیژن یار و همهٔ قتل‌عام شدگانی است که جهان بشری را به مقاومت در برابر دیکتاتوری و ستم و مبارزه برای آزادی فرا می‌خوانند.

از همه شما متشکرم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/21b7524e-585d-46b1-ba57-98286eebc4af"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات