تاریخچه جنبش دادخواهی
قتلعام و نسلکشی مجاهدین
(قسمت هشتم)
مجلس ملی فرانسه
کنفرانس با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت
سخنرانیهای نمایندگان مجلس ملی از احزاب مختلف
پاریس-۷ آبان ۱۳۹۸
نمایشگاه از قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷
گرامیداشت شهیدان حمله موشکی ۷ آبان ۹۴ به لیبرتی
در مقابل مجلس ملی فرانسه
سخنرانی خانم مریم رجوی در نمایشگاه
به نام آزادی و به نام شهیدان آزادی بهویژه شهیدان قتلعام سال ۱۳۶۷
در کنار عکسهای تعدادی از شهیدان قهرمان مردم ایران هستیم.
جوانانی پرشور، آگاه، راست قامت، زیبا و فداکار که با دلیری با ارتجاع غدار رودرو شدند.
با یک نام و آرمان بپا خاستند. از آزادی دفاع کردند و تبلور شرف مردم ایران شدند.
به تکتک این عکسها نگاه کنید!
هر ناظری فقط با دیدن همین تعداد که میدونید این گوشهیی و تعداد محدودی از عکسهای شهدای ماست بله همه با دیدن این تصاویر، مات و مبهوت میشوند. راستی این دژخیمان، چگونه و چطور هزاران زندگی را در آن قتلعام دهشتناک به دار کشیدند؟!
ساعت خطر و ساعت انتخاب که فرا رسید. این مجاهدین و مبارزین، لبخند بر لب و مصمم، شانه به شانهٔ هم به سمت میدان اعدام حرکت کردند.
چشمهایشان را بستند، چون برق نگاهشان و اطمینان به راهشان دشمن را میترساند و میلرزاند.
همهٔ ما در قلبمان احساسی عمیق نسبت به تکتک این شهیدان والامقام داریم.
کتاب جنایت علیه بشریت که بتازگی منتشر شده شامل اسامی بیش از ۵۰۰۰ مجاهد خلق قتلعام شده است.
در این کتاب نشانی بسیاری مزارهای مخفی جمعآوری شده. و اسامی ۳۵ هیأت مرگ در این کشتار گردآوری شده که عمده آنها همین حالا از مقامهای کلیدی این رژیم هستند.
حالا نه فقط عکس این شهیدان، بلکه خود آنها هم در کنار ما هستند و حاضر و ناظرند.
اگر چه که مزار آنها ناپیداست، اما یاد اونها در قلب میلیونها ایرانی هست و میتپد.
زیرا که وقتی به نام آزادی و به نام مسعود ایستادند و به خمینی و رژیمش نه گفتند. این خلق ایران بود که ایستاد و تسلیم نشد.
وقتی در میدان اعدام گفتند درود بر آزادی و مرگ بر ارتجاع. این خلق ایران بود که فریاد میکشید.
پس آنها نمردهاند، بلکه مظهر زندگی واقعی مردم ایران هستند.
برای همین است که این صدا خاموش نمیشود. این نامها فراموش نمیشود. و این داستان هر چقدر که بازگو شود، باز هم ناتمام است.
و همچنان رازیست ناگفته، رازی ناگفته از یک مقاومت عظیم و خونفشان یک خلق. از مقاومت مجاهد خلق آن هم در سیاهترین دوران تاریخ خودش.
راستی اگر این مجاهدین و مبارزین به نام آزادی سینه سپر نمیکردند!
و اگر مسعود ارتجاع سیاه آخوندی را به مصاف نمیخواند!
چه نامی از ایران و ایرانی بر جا میماند؟
و حالا امروز پرچم دادخواهی بر دوش ماست.
تعهد آزادی بر عهدهٔ ماست. و سرنگونی رژیم آخوندی مسئولیت ماست. و تا رسیدن به این هدف از پا نخواهیم نشست.
پاریس- ۷ آبان ۱۳۹۸
امروز که در اینجا هستیم. همچنین سالگرد شهادت ۲۴ مجاهد خلق در حملهٔ موشکی رژیم ولایت فقیه به لیبرتی در ۷ آبان ۱۳۹۴ است.
راستی که از آن ستارگان پیشتاز تا این ستارگان پرفروغ آسمان انقلاب ایران چه مسیر خونباری برای آزادی مردم ایران طی شده است.
دادخواهی خون این شهیدان، دادخواهی قتلعام شدگان سال ۶۷ و دادخواهی همهٔ ستمهایی که بر مردم ایران روا شده، یک تعهد ملی است.
تعهد و عزم راسخ برای آزادی و تعهدی محکم و استوار برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.
این تعهد من و مسئولیت من و تکتک شماست.
آیا مثل همیشه مصمم و پرشور برای این تعهد آمادهاید؟
با درود بر تکتک این شهدا و با درود بر عزم شما بر ادامه این راه تا به آخر.
اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران
۲۴ آبان ۱۳۹۸
ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد
جنگ گرگها و «شو» اطلاعات آخوندها
برای سفیدسازی برگهای سوخته علیه جایگزین دموکراتیک
خلعید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری
لازمهٔ هر گونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از زد و بند است
آخوند دژخیم محمد مقیسهای (ناصریان): همین جمعه به او گفتم نرو. گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند
یک خلبان ایرانی آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته، طلاق داده، آنجا توی دادگاه گفته حمید نوری فلان و بهمان. خودش (حمید نوری) گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده. این (حمید نوری) با آن خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و شوهره به پلیس داده.
آخوند سردژخیم علی رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم: دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این، در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند. چیزی بارش نیست
اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران ۲۴ آبان ۱۳۹۸
سپاه پاسداران در ۲۲ مهر ماه گذشته اعلام کرد که اطلاعات سپاه در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» توانسته است روحالله زم را فریب داده و «به داخل کشور هدایت و بازداشت کند».
در کمتر از یک ماه تواب تشنه به خون (ایرج مصداقی) به صحنه آمده و در ۱۹ آبان ادعا میکند در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» موفق شده است یکی از متهمان تراز اول قتلعام ۶۷ را در محدوده قضایی اروپا دستگیر کند لیکن چون «مقید به حکومت قانون» است «تا تفهیم اتهام به شخص متهم و جهت حفاظت از کرامت انسانی او» از دادن اطلاعات بیشتر معذور است!
همزمان تواب خودشیفته در همان روز در فیسبوک خود در یک دروغ ابلهانه و مضحک ادعا میکند:
«فرقه رجوی به دستور شخص وی پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات ”دادخواهی ۶۷“ تلاشهای زیادی برای مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است. در آخرین تلاش نماینده پلید این فرقه ضمن تماس با یکی از وکلای پرونده تلاش کرده است چهره من را بهزعم رهبر این فرقه پلید مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است».
این بهوضوح استفاده ناشیانه از تاکتیک «آی دزد، آی دزد» برای در امان ماندن از افشای بعدی است.
بلوف و لاف زدن مأمور چند وجهی، تا چهارشنبه ۲۲ آبان که دادگستری سوئد طبق قانون برای رسیدگی و تصمیمگیری در مورد ادامه بازداشت معین کرده بود، بیدریغ از حساب «کرامت انسانی» دژخیم ادامه مییابد. سپس ایرج مصداقی به صحنه آمده و در بیبیسی فارسی کباده میکشد و میگوید:
«در هر صورت ما هم منابع خاص خودمان را داریم! اگر نظام اسلامی مدعی است که در یک عملیات پیچیده و چند وجهی روحالله زم را به عراق کشوند و دستگیر کرد، بایستی بدونه که انگیزه ما برای پیگیری جنایت علیه بشریت بهمراتب بیشتر از انگیزه جنایتکاران برای جنایته».
بنظر میرسد در مرحله پایانی رژیم، جنگ گرگها بالا گرفته و به چنین «شو»های اطلاعاتی راه میبرد که با سوءاستفاده از خون شهیدان، قبل از هر چیز در خدمت سفیدسازی برگهای سوخته، علیه جایگزین دموکراتیک است. بهخصوص که در اثر تلاشهای بیوقفه رئیسجمهور برگزیده مقاومت کار جنبش دادخواهی در سالهای اخیر بالا گرفته و رژیم بیش از هر زمان نیازمند مقابله و فرو بردن آن در آب گلآلود است.
اظهارات آخوند دژخیم محمد مقیسهای رئیس حمید نوری در گوهردشت و سر دژخیم آخوند علی رازینی در فردای دستگیری حمید نوری در سوئد زوایا را روشن میکند.
۱- مقیسهای میگوید که پلیس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخوانده مطلقهٔ حمید نوری) از قضایا مطلع بودند.
۲-مقیسهای بهشدت با سفر کارمند خود در زمان قتلعام به سوئد مخالف بوده اما بازیگران دیگری در رژیم موضوع را مینیمیزه نموده و به نوری اطمینان خاطر میدادند.
اظهارات مقیسهای و رازینی
در نوار صوتی که کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اختیار دارد، مقیسهای (رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی) میگوید:
«بهش گفتم نرو ها، همین جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من احتمالاً دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری.
گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هر سال یک ده روزی میرود آنجا، یک اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری میروی، گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند ها.
آره یک خلبانی از ایرانیها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه آنجا گفته که مثلاً حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل میکرد این حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعداً آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزو گروههای سرکوب و فلان و اینها سر ایران اینها
این اختلاف خانوادگی بوده، یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش و اینها و بعدش آن زنه تقریباً این آقا واسطهای بوده برای ازدواج آنها قبلاً اینها، یک بچهای هم دارند، قضیهشان اینطوری بوده، خودش گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده،
کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحهٔ منافقین اینها.
تا الآن ۱۰ بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشورهای خارجی میرفت و منعی وجود نداشت.
این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده اینها. این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلاً در نظام فعاله».
اما رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم که در دوران قتلعام مجاهدین ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح رژیم را برعهده داشته است میگوید:
«ببینید، مثلاً اهمیت اطلاعاتشان چقدر بوده؟ هر چه فکر میکنم، چی گیرشان آمده؟ مثلاً اطلاعات بالایی دارد؟ یا مثلاً یک بازجویی بوده در اوین سال شصت، مثلاً چی ازش در میآید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.
مدرک میخواهد، این مدرک میخواد، یعنی اعلام میکنند فرض کنید دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند، اگر یک سمتی چیزی داشته باشه
حالا مثلاً یک بازجویی که پروندههای محدودی از ردههای پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه»...
سوابق دژخیم حمید نوری (عباسی)
۲۰سال پیش در نشریه مجاهد به تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۷۸ در ویژه نامه یازدهمین سالگرد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی حمید عباسی در لیست اسامی دستاندرکاران و شکنجهگران در جریان قتلعام معرفی شده است.
سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین در مرداد ۱۳۷۸ در کتاب «قتلعام زندانیان سیاسی» پاسدار دژخیم حمید عباسی را با جزئیات افشا کرده است (صفحات ۱۹۳-۲۵۸-۲۶۹-۲۷۰-۲۷۲-۲۷۸). در معرفی دژخیم، از جمله آمده است:
«وی از پاسداران سالن ۶ اوین بود که نقش اساسی در سرکوب زندانیان داشت. به همین خاطر ارتقا یافته و دادیار اوین شد. وی یکی از عناصر فعال در قتلعامها در گوهردشت بود. از سال ۶۸ نیز دوباره دادیار اوین شده است». او در صبح جمعه ۲۱ مرداد ۶۷ در هنگام به دار کشیدن مجاهدین به آنها میگفت: «بروید عاشورای مجاهدین است. زود باشید!». او اسامی مجاهدین را دستهدسته میخواند و آنها را به خط میکرد. سپس آنها را «ابتدا به راهرو مرگ و پس از یک مهلت چند دقیقهیی برای نوشتن وصیتنامه به سالن حسینیه» میبردند. دهها مجاهد خلق در اشرف۳ برای شهادت درباره این صحنهها آمادهاند. اما همچنانکه با سازمانهای معتبر بینالمللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمهٔ هر گونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتلعام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
منابع خاص و خط دهنده
درباره «منابع خاص» ایرج مصداقی که به بیبیسی گفت، این منابع خاص و خط دهنده، بنا بر تجربه و نمونههای متعدد، سر در وزارت اطلاعات رژیم دارند. وزارت در پوششهای گوناگون، به سربازان گمنام یا بدنام که از زمان گشتهای دادستانی اوین ابواب جمعی آن هستند، آنطور که میخواهد اطلاعرسانی میکند. از جمله در نوشتن «گزارش ۹۲»، در سناریوی «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین»، در سناریوی «درگیری درونی بین مجاهدین» برای سرپوش گذاشتن بر قتلعام مجاهدین در حمله ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ به اشرف، در نسبت دادن قتل و سوزاندن صورت راهنمای مزدور این حمله به خود مجاهدین،
در جعل و ساختن حسابهای مجعول اینترنتی برای اعضای شورای ملی مقاومت، در انتشار سند مجعول و نفرتانگیز اطلاعات آخوندها به امضا ارتشبد نصیری رئیس ساواک شاه علیه مسئول شورا، در انتشار «فرم تقاضای انتقال اعضای فرقه رجوی به اشرف۳ جهت ایزوله هر چه بیشتر» همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها در مازندران، و در انتشار عکسهای ارتباطات اینترنتی مجاهدین در اشرف۳ همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها با ادعای اینکه «در این ۴۰سال گذشته سابقه نداشته است یک عکس از درون مجاهدین بیرون بیاید» (۳ مرداد ۹۸).
حکم قتلعام و دم خروس
دجال ضدبشر در حکم قتلعام مجاهدین میگوید: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند. رحم بر محاربین سادهاندیشی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید».
یک یادآوری
مسئول شورای ملی مقاومت در ۱۹ مرداد ۱۳۸۹ در نشست مجاهدین در اشرف تحت عنوان «رمضان در مرزبندی با شرک ولایت فقیه مبارک میشود» گفت:
قطعه زیر از نشست ۱۹ مرداد ۸۹
سخنان آقای مسعود رجوی
تازگی دیدم که یکیشون نوشته بود که این گرو کشیهایی که در داخل حتی باندهای رژیم و بعد بین باند غالب و مغلوب شدت پیدا کرده، چنین است که گویا در نظام، در نظام جمهوری اسلامی، حقیقت شبیه گروگانی است که با اون، به وسیله اون، حاکمان از همدیگر باجخواهی میکنند. مثلاً در مورد قتلعام زندانیان ما، میپرسند از همدیگر که خب اگر من بودم، تو هم که بودی! یا اگه راست میگی بگو ببینیم که تو چکار میکردی؟ نقش خودت چی بود؟ حالا این میگوید که حقیقت شبیه گروگانی است که به وسیله اون حاکمان از همدیگر باجخواهی میکنند، و وقتی معامله تمام شد، گروگان بخت برگشته را دوباره به بایگانی و فراموشخانه میسپارند. بعد مثال زده بود که اخیراً موسوی در کرج گفته که در صورت اجبار من ناگفتههای جنگ را هم خواهم گفتها! منظور جنگ ضدمیهنی است. یا ناگفتههای بنیاد مستضعفان و دزدیهای حاجی رفیق دوست و امثالهم. بعد به هم آتشبس میدهند که آقا سر این اسرار را باز نکنید ……
برای آینده نظام چیز خوبی نیست، به ضرر همه مون تموم میشه. این یکی به اون یکی مگه که چرا همش به رخ ما میکشید، قتلعام را؟ یا جنگ را؟ یا ۲۰سال گذشته را؟، همشون هم با هم میگویند که من نبودم، تو قتلعام من نبودم، دستم بود. اصلاً معلوم نیست این قتلعام را کی کرده پس؟! خب، وقتی که زمین سخت میشود، مثل همیشه چارپایان به هم شاخ میزنند، بهخصوص از وقتی که رئیسجمهور برگزیده مقاومت خواستار این شد که شورای امنیت دادگاه رسیدگی به جنایت بزرگ علیه بشریت، قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را و محاکمه و مجازات سردمداران رژیم را در این رابطه ترتیب بدهد. البته که ما برای این پافشاری خواهیم کرد. البته که این موضوع چیزی نیست که از یاد کسی برود، مگه کسی میتونه این موضوع را، در تاریخ ایران اصلاً، به فراموشی بسپاره؟ بهرحال دیر یا زود خودتون، باندها و سردمدارهای رژیم را میگم، به افشاش میرسید و از این ناگزیر میشوید، قدم به قدم. . اینچنین ناگزیر در دوران پایانی یکی پس از دیگری، دست همدیگر را رو میکنند.
ادامه دارد