از جمله شغلهایی که در نظام ولایت فقیه هیچگاه با معضل کسادی و بیکاری مواجه نمیشود، صنعت آمارسازی مشتمل بر، دست بردن در آمارها، وارونهنمایی و بالاخره تفسیرهای مندرآوردی از آمار است. هرگاه رژیم آخوندی نیاز به ارائه آمارهای دلخواهش دارد، نهادها و مراکزی متولی این امر دستور را اجابت کرده و آمارهای مطابق میل حکومت را ارائه میدهند.
مرکز آمار ایران بهتازگی اعلام کرده است وضعیت اشتغال افراد بالای ۱۵سال در بهار امسال نشان میدهد که ۸ .۹درصد از جمعیت فعال ـ که بنابر تعریف رژیم شامل هم شاغلین و هم بیکاران میگردد ـ بیکار بودهاند! مطابق این نتایج، جمعیت غیرفعال کشور افزایش و جمعیت «شاغل و بیکار» کشور (جمعیت فعال) با کاهش ملموسی مواجه شده است. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاریها نشان میدهد این شاخص در سال١٣٩٨ نسبت به فصل مشابه ١.١ درصد کاهش یافته است.
نکته مهم این است که اگر فردی جویای کار و در یک مرکز رسمی ثبت نام کرده باشد، یک عضو جمعیت فعال کشور محسوب گردیده و بهعنوان فرد بیکار جویای کار ثبت میشود. اعضای این جمعیت در جستجوی کار در یک بازه زمانی معین به اتفاق شاغلین، بهعنوان جمعیت فعال نامیده میشوند؛ و هرگاه جویندگان کار، از پیدا کردن کار و شغل مناسب ناامید شده و از جستجو برای آن منصرف گردند، از جمعیت فعال خارج شده و به جمعیت غیرفعال که بر اساس تعاریف به افراد مسن و از کار افتاده و زنان خانهدار و امثال آن اطلاق میشود، میپیوندند. در اینجاست که آمارسازان کذایی وارد شده و به دروغ این خروج را نزول نرخ بیکاری تعبیر میکنند. غافل از آنکه بنا بر این آمارسازی و تبلیغات کذایی به میزان جمعیت غیرفعال کشور افزوده میشود و از قضا عدم کفایت تولید و اشتغال در کشور را به ثبوت میرساند.
جمعیت میلیونی بیکار شده در دولت آخوندی
بهرغم این آمار دغلکارانه اما واقعیت تلخ با بیکار شدن یک میلیون و پانصد هزار نفر خود را نشان میدهد:
«جمعیت شاغلین ۱۵ساله و بیشتر در فصل بهار امسال ٢٢میلیون و ٩٦٣هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل تقریباً یک میلیون و پانصد هزار نفر کاهش داشته است» (اقتصادنیوز۲۳تیر۹۹).
مقصرِ همه چیز کرونا است!
مرکز آمار رژیم آخوندی به این نتیجه رسیده است که تاثیرات بیماری کرونا علت کاهش جمعیت فعال کشور است، که نه تنها باعث کاهش آمار شاغلان شده بلکه هزاران ایرانی را از پیدا کردن شغل مناسب نیز ناامید ساخته بهنحوی که از جستجو برای آن دست کشیدهاند. بنایراین کارگزاران نظام آخوندی که پس از اعتراف رسمی به ورود ویروس کرونا در آغاز سال جدید، از زبان ولیفقیه خود وعده «جهش تولید» را داده بودند، اینک در آخر فصل بهار و پس از گذشت یک چهارم از سال تقصیر ناکامی خود و عمل نکردن به وعدهها را به ویروس کووید۱۹ نسبت میدهند!
«بررسی نتایج طرح آمارگیری نیروی کار حاکی از مشهود بودن اثر کووید١٩ بر بازار کار کشور در فصل بهار نسبت به فصل مشابه سال قبل است. در بهار ١٣٩٩، به میزان ٤١، ٠درصد جمعیت ۱۵ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٨) ٣.٧درصد کاهش یافته است» (چکیده گزارش مرکز آمار بهار۱۳۹۹).
بنابراین اگر در پایان فصل بهار نزدیک به دو میلیون نفر یا بیکار شدهاند و شغل خود را از دست دادهاند و یا از پیدا کردن شغل مناسب خسته شدهاند و جستجو برای کار را رها کردهاند، مقصر را باید کرونا بدانند و نه حکومت آخوندی که به دغلکاری اعلام میکند نرخ بیکاری نسبت به سال گذشته حتی ۱.۱ درصد کاهش یافته است؛ و آنرا بهعنوان دستاورد خود قالب میکند!
کیهان خامنهای بهنقل از مرکز پژوهشهای مجلس در این باره مینویسد:
«به این دلیل نرخ بیکاری در سال گذشته کاهش یافته که اصولاً ۲۷درصد، یعنی تقریباً یکسوم از افراد، بهدلیل دلسردی از یافتن شغل از بازار کار خارج شدهاند» (کیهان ۲۶خرداد۹۹).
پوشاندن واقعیتهای تلخ بیکاری و ناامیدی در ارقام پیچیده
مرکز آمار که در گزارش خود به مدد جدولسازیهای آنچنانی و ارائهٔ اعداد و ارقام زیاد، تلاش کرده واقعیتهای تلخ بیکاری را بپوشاند، اذعان میکند که اشتغال جمعیت فعال بالای ۱۵سال نسبت به سال گذشته با کاهش ۲.۹ درصدی روبهرو بوده است. در همین حال اشتغال ناقص هم از دومیلیون در فصل بهار سال گذشته به دومیلیون و ۴۵۲هزار نفر رسیده است.
رژیم آخوندی بهرغم اینکه در بازکردن دکانهای پولسازی بهنام دانشگاه آزاد و دولتی و خصولتی و مانند آن مهارت بالایی دارد، اما در شاغل کردن فارغالتحصیلان آنها ـ که اغلبشان مخارج تحصیل خود را از محل پسانداز و نان شب والدینشان هزینه کردهاندـ کارنامهاش مشحون از نمرات منفی است. در گزارش مرکز آمار آمده است فارغالتحصیلان بیکار از ۳۶درصد در سال گذشته به بیش از ۴۰درصد در بهار امسال رسیدهاند!
آمار واقعی در سفرههای خالی مردم هویداست
در وصف وقاحت و بیشرمی رژیم آخوندی همین بس که ربیعی سخنگوی لاحق و بازجوی شکنجهگر سابق مدتی پیش مدعی شده بود که اگر دولت ما نبود اوضاع ۱۰۰برابر بدتر میشد! وی نه تنها از نبود کار و تولید و درآمد و سلامت مردم هم خجالتزده نبود، بلکه در عوض طلبکار هم بود.
بیش از هفت سال است که آخوند روحانی عمر مردم را به تباهی کشیده است. با این وجود در آخرین سال هم به فکر موقعیت لرزان خود است و جهت دوام آن به آمارسازیهای مهوع ادامه میدهد. اما بیتردید وقت آن رسیده که ارتش بیکاران و گرسنگان در خیابانهای سراسر ایران به حرکت درآیند و آمارهای واقعی فقر و تهیدستی و بیخانمانی را در برابرش بگذارند؛ و با قیام بر علیه تمامیت این رژیم ضدبشری سرنوشت دیگری برای خود و سرزمین تحت اشغال خود رقم بزنند. آن روز دیر نیست.