شکنجه و کشتار در سوریه ادامه دارد. یک خبرنگار که خود شاهد گوشهیی از این شکنجهها بوده است، مشاهدات خود را در مصاحبهیی با سی.ان.ان بیان کرده است.
گزارش از تلویزیون سی.ان.ان:
اکنون ماههاست که قیام در سوریه ادامه دارد. اما بعد از ۴دهه حکومت مشت آهنین خانواده اسد، مردم این بار تصمیم ندارند که تسلیم شوند. تظاهراتها اکثراً صلحآمیز بودهاند، اما پاسخ نیروهای امنیتی که توسط تانک، هلیکوپتر و تکتیراندازان پشتیبانی میشوند وحشیانه بوده است. ورود بیشتر خبرنگاران خارجی به سوریه ممنوع شده است. اما یک فیلمبردار آزاد بهنام «شین مک آلیستر» وارد سوریه شده و توانسته بود بهصورت مخفیانه برای یک کانال تلویزیونی فیلم تهیه کند، تا اینکه هفته گذشته هنگام ملاقات با یکی از مخالفان رژیم بهنام جهاد در یک کافه در مرکز دمشق دستگیر شد.
شین مک آلیستر میگوید: چشمبند مرا وقتی وارد یک اتاق شدم برداشتند و بمن گفته شد که در آن اتاق تنها بمانم. من میتوانستم صدای کتک زدن را در اتاق کناریم بشنوم.
در بازجویی، بازداشتشدگان را بدون وارد کردن هیچگونه اتهامی در سلولهای سیاهچال مانند، نگه میدارند. وقتی میخواستند مرا از سلولم خارج کنند ابتدا چشم مرا بستند. دستانم را نیز از پشت بستند. مرا به انتهای یک راهرو بردند. با توجه به اینکه چشمانم بسته بود یک احساس گیجی داشتم و من فقط میتوانستم صدای نفری را که با من صحبت میکرد بشنوم. من باید با او درحالیکه روی یک زانویم نشسته بودم صحبت میکردم که وضعیت بسیار ناراحت کنندهیی بود و میبایست در تمام مدت بازجویی که ممکن بود ۱ساعت طول بکشد در همان حالت میماندم. اگر آنها از اطلاعاتی که میدادی راضی نبودند، ساعت۳ صبح تو را به اتاق شکنجه میبردند وبا کابل و یا حدود ۱۰۰کمربند چرمی که در گوشه اتاق بود میزدند. کابلهایی که آنها استفاده میکردند حدود ۱اینچ ضخامت داشتند و انتهای آنها بشکلی ساخته شده بود که بتوان بهصورت دستگیره مناسبی از آن استفاده کرد. کابل بهصورت منحنی درآمده بود. این کابل بقدری سنگین بود که میتوانست استخوانها را بشکند. فریاد و صدای انسانهایی که با این کابل کتک میخوردند چیزی است که تو را به لرزه میانداخت و صدایی را میشنیدی که هرگز قبلاً نشنیده بودی. من خودم قبلاً مرگ انسانها را دیده بودم ولی این صدا، صدای مردی که گریه میکرد چیزی نیست که بشود با آن مقایسه کرد.
مخالفان دولت سوریه میگویند صدها نفر در بازداشتگاهها کشته شدهاند. یک فیلم که توسط تلفن همراه گرفته شده بیانگر وحشیگری معمول در آنجاست.
شین مک آلیستر میافزاید: من درحالیکه داشتم بازجویی میشدم میتوانستم صدای فریاد مردی را در طبقه پایین بشنوم که داشت شکنجه میشد و کتک میخورد. من تقریباً خجالتزده شده بودم اما آنها انگار اصلاً آن صدا را نمیشنیدند، آنها اصلاً نمیشنیدند چون برای آنها مثل شبهای معمول بود. و این چیزی بود که واقعاً من را بهم ریخت.
بازداشت مردم و کشتن آنها بدون هیچگونه تخفیفی در سوریه ادامه دارد. دستگیری و کشتن مردم سوریه را جسورتر کرده است. اما رژیم منفور اسد نیز تصمیم گرفته است با معترضان مقابله کند و توفان خشم دنیای بیرون را هم نادیده بگیرد.
شین مک آلیستر میگوید: بزرگترین ناراحتی من دیدن نحوه رفتار آنها با مردم خودشان بود و تصور اینکه این میتوانست آینده من نیز باشد. در یک سلول تاریک برای همیشه و بدون هیچگونه تصوری از اینکه چه وقت آزاد خواهم شد. من خطری را که در آن بودم تا آن را تجربه نکردم نمیفهمیدم. خدا میداند که مردم سوریه آدمهای شجاعی هستند. بسیار شجاع.
گزارش از تلویزیون سی.ان.ان:
اکنون ماههاست که قیام در سوریه ادامه دارد. اما بعد از ۴دهه حکومت مشت آهنین خانواده اسد، مردم این بار تصمیم ندارند که تسلیم شوند. تظاهراتها اکثراً صلحآمیز بودهاند، اما پاسخ نیروهای امنیتی که توسط تانک، هلیکوپتر و تکتیراندازان پشتیبانی میشوند وحشیانه بوده است. ورود بیشتر خبرنگاران خارجی به سوریه ممنوع شده است. اما یک فیلمبردار آزاد بهنام «شین مک آلیستر» وارد سوریه شده و توانسته بود بهصورت مخفیانه برای یک کانال تلویزیونی فیلم تهیه کند، تا اینکه هفته گذشته هنگام ملاقات با یکی از مخالفان رژیم بهنام جهاد در یک کافه در مرکز دمشق دستگیر شد.
شین مک آلیستر میگوید: چشمبند مرا وقتی وارد یک اتاق شدم برداشتند و بمن گفته شد که در آن اتاق تنها بمانم. من میتوانستم صدای کتک زدن را در اتاق کناریم بشنوم.
در بازجویی، بازداشتشدگان را بدون وارد کردن هیچگونه اتهامی در سلولهای سیاهچال مانند، نگه میدارند. وقتی میخواستند مرا از سلولم خارج کنند ابتدا چشم مرا بستند. دستانم را نیز از پشت بستند. مرا به انتهای یک راهرو بردند. با توجه به اینکه چشمانم بسته بود یک احساس گیجی داشتم و من فقط میتوانستم صدای نفری را که با من صحبت میکرد بشنوم. من باید با او درحالیکه روی یک زانویم نشسته بودم صحبت میکردم که وضعیت بسیار ناراحت کنندهیی بود و میبایست در تمام مدت بازجویی که ممکن بود ۱ساعت طول بکشد در همان حالت میماندم. اگر آنها از اطلاعاتی که میدادی راضی نبودند، ساعت۳ صبح تو را به اتاق شکنجه میبردند وبا کابل و یا حدود ۱۰۰کمربند چرمی که در گوشه اتاق بود میزدند. کابلهایی که آنها استفاده میکردند حدود ۱اینچ ضخامت داشتند و انتهای آنها بشکلی ساخته شده بود که بتوان بهصورت دستگیره مناسبی از آن استفاده کرد. کابل بهصورت منحنی درآمده بود. این کابل بقدری سنگین بود که میتوانست استخوانها را بشکند. فریاد و صدای انسانهایی که با این کابل کتک میخوردند چیزی است که تو را به لرزه میانداخت و صدایی را میشنیدی که هرگز قبلاً نشنیده بودی. من خودم قبلاً مرگ انسانها را دیده بودم ولی این صدا، صدای مردی که گریه میکرد چیزی نیست که بشود با آن مقایسه کرد.
مخالفان دولت سوریه میگویند صدها نفر در بازداشتگاهها کشته شدهاند. یک فیلم که توسط تلفن همراه گرفته شده بیانگر وحشیگری معمول در آنجاست.
شین مک آلیستر میافزاید: من درحالیکه داشتم بازجویی میشدم میتوانستم صدای فریاد مردی را در طبقه پایین بشنوم که داشت شکنجه میشد و کتک میخورد. من تقریباً خجالتزده شده بودم اما آنها انگار اصلاً آن صدا را نمیشنیدند، آنها اصلاً نمیشنیدند چون برای آنها مثل شبهای معمول بود. و این چیزی بود که واقعاً من را بهم ریخت.
بازداشت مردم و کشتن آنها بدون هیچگونه تخفیفی در سوریه ادامه دارد. دستگیری و کشتن مردم سوریه را جسورتر کرده است. اما رژیم منفور اسد نیز تصمیم گرفته است با معترضان مقابله کند و توفان خشم دنیای بیرون را هم نادیده بگیرد.
شین مک آلیستر میگوید: بزرگترین ناراحتی من دیدن نحوه رفتار آنها با مردم خودشان بود و تصور اینکه این میتوانست آینده من نیز باشد. در یک سلول تاریک برای همیشه و بدون هیچگونه تصوری از اینکه چه وقت آزاد خواهم شد. من خطری را که در آن بودم تا آن را تجربه نکردم نمیفهمیدم. خدا میداند که مردم سوریه آدمهای شجاعی هستند. بسیار شجاع.