چند روز پیش با یکی از دوستانم به نام «علی» راجع به انتخابات گفتگویی داشتم. «علی» بهرغم اینکه کلیت نظام را قبول ندارد، بهدلیل نفرت از جناح خامنهای و بیزاری از پاسدار قالیباف و سر دژخیم رئیسی تصمیم گرفته که مانع پیروزی آنها در انتخابات شده و در انتخابات شرکت کرده به روحانی رأی دهد. با توجه به نزدیکی انتخابات فرمایشی ریاستجمهوری در ایران بهتر دیدم این گفتگو را با شما هم در میان بگذارم:
علی: تصور کن ولیفقیه بعد از انتخابات با حداقل رأی امثال رئیسی جانی و قالیباف مزدور که چهره خشنی دارند و طرفدار بگیر و ببند، قطع رابطه با دنیا... و در یک کلام جانورهایی شبیه احمدینژاد رو دوباره سرکار بیاره. من اگر جای تو بودم بیشتر فکر میکردم و میرفتم رأی میدادم. مسئول آمدن این جانوران به عهده کسانی است که رأی نمیدهند.
من: بله با آمدن رئیسی و قالیباف بگیر و ببند و اختناق عریان و علنی میشه. اما سؤال اینه که اگر رئیسی و قالیباف سر کار نیایند تفاوتی در ماهیت اختناق و وضع معیشتی مردم بهوجود میاد؟ فرض میکنیم روحانی اولین کسی نبود که درخواست کرد مخالفان رو بیارن تو نماز جمعهدار بزنن و اولین منادی حجاب اجباری و محدودیتهای اجتماعی نبود، اما اجازه بده مسأله رو از جای دیگر بررسی کنیم ببینیم اختیارات ریاستجمهوری چیست و آیا در نظام ولایت فقیه توقعی میتوان از رئیسجمهور داشت؟
آیا هیچکدام از کاندیداها توان اجرایی کردن شعارها و قولهایشان را دارند؟ ما یک بار تجربه 8سال ریاستجمهوری خاتمی را داریم و یک پاپاسی هم نصیب مردم نشد. دریغ از یک تحول در وضعیت معیشتی مردم دریغ از یک مثقال آزادی دریغ از یک وجب عقبنشینی رژیم از سرکوب و اعدام و زندان.
آیا غیر از این است که با فریب دنیا، فرصتی برای 8سال فعالیت مخفی اتمی بهوجود آورد. آیا در روابط حسنه ایجاد شده از گفتگوی تمدن متعفن خاتمی غیر از اینه که نصیب مردم ایران از این روابط حسنه، دستگاههای پارازیت سرطانزا بوده است. در آخر هم خاتمی گفت رئیسجمهور ایران در حد تدارکات چی است.
ببین امیرکبیر و مصدق تمام محبوبیتی که نه تنها نزد مردم ایران بلکه در تمام دنیا به دست آوردهاند تلاشهای 4-3ساله اون بزرگواران با هزاران محدودیت بود و شرح خدمات و کارهای آن دو بزرگوار بیشمار است ولی اگر امروز بخواهیم کارهای دوران خاتمی را برشماریم نه تنها چیزی برای گفتن نداریم برعکس با تعریف از ولیفقیه نظام کهامالفساد است او را منتسب به وحی خواند!. غیر از اینه که تمامی کسانی که با فریب انتخاب رأی بین بد و بدتر و برای روی کار نیامدن ناطق نوری (که از قضا امروز از طرفداران روحانی است) به صحنه رفتند، بعداً از دو دوره ریاستجمهوری خاتمی شیاد به کلی مایوس شدند.
بالاخره ما متوجه نشدیم که ناطق نوری خوب بود یا بد؟ یک روز بازی انتخاب بین خاتمی و ناطق مردم را ترغیب به رأی دادن میکنند امروز هم با خیمه شب بازی روحانی و قالیباف و رئیسی. امروز رئیسی بهعنوان آیتالله قتلعام مورد حمله و تعرض جناح روحانی قرار میگیرد و این در حالی است که مصطفیپورمحمدی جلاد، رئیس قوه قضاییه روحانی خود از عاملان و آمران قتلعام های سال 67 میباشد. سؤال اینه که آیا جلاد اصلاحطلب با جلاد اصول گرا با هم متفاوتند؟ پس معلومه که دغدغه آقایون، مردم ایران و منافع آنها نیست هدف رسیدن به قدرته و برای رسین به این قدرت دست به هر کاری میزنند.
علی: همه حرفهات رو قبول دارم باز هم میگم من خودم از همه جناحها بیزارم ولی چاره چیست؟ نگاه کن الآن روابطمون با دنیا بهتر شده. تخریبهای دوران احمدینژاد خیلی زیاد بود الآن ارامش در جامعه بهطور نسبی برقرار شده. ولی این روال با روی کار آمدن امثال احمدینژاد زیر و رو میشه و بایستی دوباره منتظر بحرانهای جدید باشیم.
من: خوب بیا دستاوردهای روحانی را در این دوران بررسی کنیم، ببینیم شعارهایش درست است؟ درسته که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تابع شرایط و پارامترهای مختلفه اما در این 38سال 20سال دولت دست دار و دسته روحانی و خاتمی و رفسنجانی بود و در هر دوره دیدیم که چپاول و دزدی و حقوقهای نجومی آقازادهها بهصورت مضاعف زیاد شده و فشار رو بر مردم افزایش داده است. البته این هم میدونیم که رئیسجمهور اگر برفرض محال آدم سالمی هم باشه در نظام ولایت فقیه قدرتی برای تغییر و اصلاح شرایط ندارد.
به عبارت دیگه نزدیک به چهار دهه تجربه نشون داده که هیچگونه پتانسیلی برای اصلاحات در این نظام پوسیده نیست و دیدیم که تمام دستجات و جناح های رژیم همه سر و ته یک کرباسند. همگی دستشون به خون آغشته است. انتخاب بد و خوب در این رژیم مثل مار خوب و بد ضحاک است. اگر حیله گری این رژیم ددمنش در اختیار یزید در اون دوران قرار میگرفت، حتماً یزید با بازی انتخاب بد و بدتر، بین شمر و ابن سعد، مردم را برای حضور پای صندوقهای رأی فریب میداد! این رژیم ددمنش با هیچ رژیم مستبدی در طول تاریخ قابل مقایسه نیست.
به عبارتی این رژیم سفاک روی همه دیکتاتورها رو سفید کردند. آیا برای تو قابل تصوره که در حکومت یزید دنبال اصلاحات بگردیم؟ در ضمن جایی گفتی چارهای نداریم. چرا چارهای نداریم؟ رژیم سالها در تلاش است که بذر نامیدی را بین مردم ایران بپاشد. رژیم مردم را از سوریه و عراق میترساند و سعی دارد این باور را القا کند که اگر سراغ تغییر و انقلاب برویم به سرنوشت آنها دچار خواهیم شد. غافل از اینکه وضعیت اسفبار سوریه و عراق حاصل دخالتهای مستقیم رژیم ایران است. ناامنی در آنجا حاصل ماجراجویی رژیم است. اگر امروز من و تو به پای صندوق رأی برویم بدون اینکه چیزی عایدمون بشه، به نظام مشروعیت میبخشیم چیزی که خامنهای بیش از هر زمانی به آن احتیاج داره.
ما نباید به چیزی کمتر از رسیدن به آزادی، رفاه و از همه مهمتر نباید به چیزی کمتر از حق حاکمیت مردم راضی بشیم. نباید فریب امثال روحانی حیلهگر را خورد که به علت تنفر مردم علیه نظام تظاهر به تغییر موضع کرده است. او از این شرایط سوءاستفاده میکند و میخواهد بهاصطلاح موج سواری کند. باید باورکنیم که میتوان و باید برای رسیدن به عدالت و آزادی این رژیم ددمنش را سرنگون کرد و قطعاً این مهم بهزودی به همت ارتش آزادیبخش ملی ایران تحقق خواهد یافت.
«علی» که گویا مجدداً کور سوی امیدی را برای نابودی این رژیم ددمنش دیده باشد دوباره بر این مسأله که همه جناحها جنایتکارند و با حضور آنان مردم ایران هرگز روی آسایش و آرامش را نخواهند دید باور کرد و با بیانی بسیار ساده و روان و دلنشین گفت درسته! مردم روز خیر نمیبینند مگر با نابودی تمام و کمال این رژیم خونخوار...
دورر نیست روزی که همه مردم ستمدیده ایران از هر قشری به همت فرزندان غیور خود در ارتش آزادیبخش ملی ایران رأی نهایی خود را داده و تار و پود این رژیم را در هم پیچیده و به رهایی و آزادی و حق حاکمیت واقعی خود برسند. به امید آن روز.
علی: تصور کن ولیفقیه بعد از انتخابات با حداقل رأی امثال رئیسی جانی و قالیباف مزدور که چهره خشنی دارند و طرفدار بگیر و ببند، قطع رابطه با دنیا... و در یک کلام جانورهایی شبیه احمدینژاد رو دوباره سرکار بیاره. من اگر جای تو بودم بیشتر فکر میکردم و میرفتم رأی میدادم. مسئول آمدن این جانوران به عهده کسانی است که رأی نمیدهند.
من: بله با آمدن رئیسی و قالیباف بگیر و ببند و اختناق عریان و علنی میشه. اما سؤال اینه که اگر رئیسی و قالیباف سر کار نیایند تفاوتی در ماهیت اختناق و وضع معیشتی مردم بهوجود میاد؟ فرض میکنیم روحانی اولین کسی نبود که درخواست کرد مخالفان رو بیارن تو نماز جمعهدار بزنن و اولین منادی حجاب اجباری و محدودیتهای اجتماعی نبود، اما اجازه بده مسأله رو از جای دیگر بررسی کنیم ببینیم اختیارات ریاستجمهوری چیست و آیا در نظام ولایت فقیه توقعی میتوان از رئیسجمهور داشت؟
آیا هیچکدام از کاندیداها توان اجرایی کردن شعارها و قولهایشان را دارند؟ ما یک بار تجربه 8سال ریاستجمهوری خاتمی را داریم و یک پاپاسی هم نصیب مردم نشد. دریغ از یک تحول در وضعیت معیشتی مردم دریغ از یک مثقال آزادی دریغ از یک وجب عقبنشینی رژیم از سرکوب و اعدام و زندان.
آیا غیر از این است که با فریب دنیا، فرصتی برای 8سال فعالیت مخفی اتمی بهوجود آورد. آیا در روابط حسنه ایجاد شده از گفتگوی تمدن متعفن خاتمی غیر از اینه که نصیب مردم ایران از این روابط حسنه، دستگاههای پارازیت سرطانزا بوده است. در آخر هم خاتمی گفت رئیسجمهور ایران در حد تدارکات چی است.
ببین امیرکبیر و مصدق تمام محبوبیتی که نه تنها نزد مردم ایران بلکه در تمام دنیا به دست آوردهاند تلاشهای 4-3ساله اون بزرگواران با هزاران محدودیت بود و شرح خدمات و کارهای آن دو بزرگوار بیشمار است ولی اگر امروز بخواهیم کارهای دوران خاتمی را برشماریم نه تنها چیزی برای گفتن نداریم برعکس با تعریف از ولیفقیه نظام کهامالفساد است او را منتسب به وحی خواند!. غیر از اینه که تمامی کسانی که با فریب انتخاب رأی بین بد و بدتر و برای روی کار نیامدن ناطق نوری (که از قضا امروز از طرفداران روحانی است) به صحنه رفتند، بعداً از دو دوره ریاستجمهوری خاتمی شیاد به کلی مایوس شدند.
بالاخره ما متوجه نشدیم که ناطق نوری خوب بود یا بد؟ یک روز بازی انتخاب بین خاتمی و ناطق مردم را ترغیب به رأی دادن میکنند امروز هم با خیمه شب بازی روحانی و قالیباف و رئیسی. امروز رئیسی بهعنوان آیتالله قتلعام مورد حمله و تعرض جناح روحانی قرار میگیرد و این در حالی است که مصطفیپورمحمدی جلاد، رئیس قوه قضاییه روحانی خود از عاملان و آمران قتلعام های سال 67 میباشد. سؤال اینه که آیا جلاد اصلاحطلب با جلاد اصول گرا با هم متفاوتند؟ پس معلومه که دغدغه آقایون، مردم ایران و منافع آنها نیست هدف رسیدن به قدرته و برای رسین به این قدرت دست به هر کاری میزنند.
علی: همه حرفهات رو قبول دارم باز هم میگم من خودم از همه جناحها بیزارم ولی چاره چیست؟ نگاه کن الآن روابطمون با دنیا بهتر شده. تخریبهای دوران احمدینژاد خیلی زیاد بود الآن ارامش در جامعه بهطور نسبی برقرار شده. ولی این روال با روی کار آمدن امثال احمدینژاد زیر و رو میشه و بایستی دوباره منتظر بحرانهای جدید باشیم.
من: خوب بیا دستاوردهای روحانی را در این دوران بررسی کنیم، ببینیم شعارهایش درست است؟ درسته که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تابع شرایط و پارامترهای مختلفه اما در این 38سال 20سال دولت دست دار و دسته روحانی و خاتمی و رفسنجانی بود و در هر دوره دیدیم که چپاول و دزدی و حقوقهای نجومی آقازادهها بهصورت مضاعف زیاد شده و فشار رو بر مردم افزایش داده است. البته این هم میدونیم که رئیسجمهور اگر برفرض محال آدم سالمی هم باشه در نظام ولایت فقیه قدرتی برای تغییر و اصلاح شرایط ندارد.
به عبارت دیگه نزدیک به چهار دهه تجربه نشون داده که هیچگونه پتانسیلی برای اصلاحات در این نظام پوسیده نیست و دیدیم که تمام دستجات و جناح های رژیم همه سر و ته یک کرباسند. همگی دستشون به خون آغشته است. انتخاب بد و خوب در این رژیم مثل مار خوب و بد ضحاک است. اگر حیله گری این رژیم ددمنش در اختیار یزید در اون دوران قرار میگرفت، حتماً یزید با بازی انتخاب بد و بدتر، بین شمر و ابن سعد، مردم را برای حضور پای صندوقهای رأی فریب میداد! این رژیم ددمنش با هیچ رژیم مستبدی در طول تاریخ قابل مقایسه نیست.
به عبارتی این رژیم سفاک روی همه دیکتاتورها رو سفید کردند. آیا برای تو قابل تصوره که در حکومت یزید دنبال اصلاحات بگردیم؟ در ضمن جایی گفتی چارهای نداریم. چرا چارهای نداریم؟ رژیم سالها در تلاش است که بذر نامیدی را بین مردم ایران بپاشد. رژیم مردم را از سوریه و عراق میترساند و سعی دارد این باور را القا کند که اگر سراغ تغییر و انقلاب برویم به سرنوشت آنها دچار خواهیم شد. غافل از اینکه وضعیت اسفبار سوریه و عراق حاصل دخالتهای مستقیم رژیم ایران است. ناامنی در آنجا حاصل ماجراجویی رژیم است. اگر امروز من و تو به پای صندوق رأی برویم بدون اینکه چیزی عایدمون بشه، به نظام مشروعیت میبخشیم چیزی که خامنهای بیش از هر زمانی به آن احتیاج داره.
ما نباید به چیزی کمتر از رسیدن به آزادی، رفاه و از همه مهمتر نباید به چیزی کمتر از حق حاکمیت مردم راضی بشیم. نباید فریب امثال روحانی حیلهگر را خورد که به علت تنفر مردم علیه نظام تظاهر به تغییر موضع کرده است. او از این شرایط سوءاستفاده میکند و میخواهد بهاصطلاح موج سواری کند. باید باورکنیم که میتوان و باید برای رسیدن به عدالت و آزادی این رژیم ددمنش را سرنگون کرد و قطعاً این مهم بهزودی به همت ارتش آزادیبخش ملی ایران تحقق خواهد یافت.
«علی» که گویا مجدداً کور سوی امیدی را برای نابودی این رژیم ددمنش دیده باشد دوباره بر این مسأله که همه جناحها جنایتکارند و با حضور آنان مردم ایران هرگز روی آسایش و آرامش را نخواهند دید باور کرد و با بیانی بسیار ساده و روان و دلنشین گفت درسته! مردم روز خیر نمیبینند مگر با نابودی تمام و کمال این رژیم خونخوار...
دورر نیست روزی که همه مردم ستمدیده ایران از هر قشری به همت فرزندان غیور خود در ارتش آزادیبخش ملی ایران رأی نهایی خود را داده و تار و پود این رژیم را در هم پیچیده و به رهایی و آزادی و حق حاکمیت واقعی خود برسند. به امید آن روز.
ف-ت از آلمان