728 x 90

اخبار اعتراضى,

نگاهی به اعتراضات سال ۹۵

-

 -
-
سال 95 را پشت سرگذاشتیم. سالی که صحنه‌های پر جوش و خروش اعتراضات اقشار مختلف مردم را هرگز فراموش نمی‌کنیم.

اعتراضاتی که در آن هموطنان به‌پاخاسته در سراسر میهن اسیر برای دستیابی به حقوق حقه‌شان اعتراض کردند، فریاد زدند، و همدیگر را به ایستادگی و برخاستن دعوت کردند.

آمار و ارقام اعتراضات:
در مورد آمار اعتراضات، به‌طور واقعی نمی‌شود آمار و ارقام ارائه داد، چرا که ابعاد فوق‌العاده زیاد است و رژیم هم تا آنجا که می‌تواند سانسور می‌کند و از درج خبرهای اعتراضی جلوگیری می‌نماید، البته بعضاً هم منافع باندی آنها ایجاب می‌کند که برخی خبرها را بدهند، که از خلال این خبرها می‌توان به بخشی از ابعاد حرکتهای اعتراضی پی برد.

از جمله روز هفتم اسفند 95 پاسدار اشتری سرکرده نیروی انتظامی در خبری که خبرگزاری حکومتی ایسنا 7 اسفند 95 نقل کرده می‌گوید که: «اکنون به‌دلیل تعطیلی برخی کارخانه‌ها و مؤسسات اعتباری، تجمعاتی انجام می‌شود که تعداد آنها برخی روزها بین ۲۰ تا ۳۰ تجمع است که باید این تجمعات خوب مدیریت شود. زیرا وقوع یک اتفاق در شهرستان می‌تواند بازتاب ملی و بین‌المللی داشته باشد. البته تکلیف تجمع‌هایی که به بستن راه‌ها یا حمله به مراکز منجر می‌شود جدا است». «خبرگزاری حکومتی ایسنا 7اسفند 95»

بنابراین بر مبنای اعتراف پاسدار اشتری، اگر متوسط حرکات اعتراضی را آنهم فقط از طرف کارگران و مالباختگان روزی 25 مورد بگیریم، در ماه رقمی معادل 750 حرکت اعتراضی و در سال 9000 حرکت اعتراضی می‌شود. در حالی که اگر اعتراضات دانشجویان، معلمان، محیط‌زیست، کشاورزان و بازاریان و سایر اقشار را وارد محاسبه کنیم، عدد اعتراضها بسیار بیشتر از این خواهد شد، ضمن این‌که پاسدار اشتری حرکتهای اعتراضی که به درگیری با نیروی انتظامی، بستن جاده‌ها و حمله به مراکز رژیم منجر شده را هم از این آمار جدا کرده است.

یا در مورد حرکتهای اعتراضی مالباختگان غارت شده، رحمانی فضلی وزیر کشور در کابینه آخوند روحانی، روز 25آبان 95 در مجلس رژیم گفت: «بیش از 200 مورد تجمع در استان خراسان در خصوص پدیده شاندیز داشتیم».

یعنی به‌وضوح می‌گوید این آمار مربوط به تجمع‌های اعتراضی مالباختگان پدیده شاندیز آن هم تنها در استان خراسان می‌باشد، در حالی که در همین خراسان، مالباختگان میزان، ثامن الحجج و.. تجمع‌های اعتراضی داشتند، ضمن این‌که در استانهای دیگر هم وجود داشت. بنابراین بر اساس همین اظهارات عناصر رژیم، از ده‌هزار هم بیشتر است.

کیفیت تظاهراتها و گستردگی آنها:
کارگران:
از ابتدای سال 95 گسترده‌ترین حرکتهای اعتراضی کارگری، تجمعات کارگران کارخانه آلومینیوم سازی هرمزگان بود که در آنجا بیش از دوهزار کارگر این کارخانه در اعتراض به حقوق عقب مانده خود، چندین ماه روزهای متعدد تجمع و تحصن و اعتصاب داشتند. تجمع‌های کارگران از نظر همبستگی کارگران، مستمر و پیگیرانه بودن اعتراضشان و ابتکاراتی که به کار می‌گرفتند حرفهای جدیدی داشت.

از جمله کارگران در طی چند هفته با تشکیل زنجیره‌انسانی به طول چند کیلومتر، تمام دستگاه تهدید و ارعاب رژیم را برای برهم زدن اعتصابشان فلج کردند.
آنها می‌گفتند ما شرکت خصوصی نمی‌خواهیم، چون در دستگاه خودمانی سازی این شرکت را به ایادی امام جمعه و استاندار هرمزگان داده بودند و امام جمعه خامنه‌ای هم ظرف مدت کوتاهی 600 کارگر را اخراج کرده بود. کارگران شاغل هم به حمایت از کارگران اخراجی برخاستند و برای نزدیک به دو ماه این اعتراض و اعتصاب را ادامه دادند که رژیم مجبور به عقب‌نشینی شد.

یک مورد دیگر از اعتراضات دامنه‌دار کارگران در سال 95، اعتراضات کارگران کارخانه بزرگ ایران ترانسفوی زنجان در اعتراض به پدیده خودمانی سازی بود که نزدیک به یک‌ماه در اعتصاب و تظاهرات بودند، آنها هم به‌دلیل ایستادگیشان رژیم را مجبور به عقب‌نشینی کردند.

مورد دیگر در اعتراضات گسترده کارگری سال گذشته، اعتراضات کارگران کارخانه هپکو اراک بود. کارخانه بزرگ ماشین‌سازی اراک نزدیک به دهسال است به‌دلیل همین سیاست خودمانی سازی یا به‌اصطلاح خصوصی سازی، به چنگ باندهای حکومتی افتاده و ماهها حقوق کارگران را نپرداخته است. به همین جهت کارگران هم هفته‌ها تظاهرات و راهپیمایی کردند و با شعارهای کوبنده که یادآور انقلاب ضدسلطنتی بود به اعتراض خودشان ادامه دادند. آنها شعار می‌دادند: ”زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی مرگ بر این وضع مرگ بر این وضع “.

از اعتراضات دامنه‌دار کارگری دیگر در سال 95 اعتراضات کارگران پلی اکریل اصفهان بود، این کارخانه که بزرگترین تولیدکننده نخ و الیاف ایران می‌باشد، به‌دلیل واردات بی‌رویه، کمرش شکسته و بین 8 تا 10-12ماه است که حقوق کارگران را پرداخت نکرده در حالیکه هیچ‌کس هم پاسخگوی کارگران محروم نیست. چندین بار بین کارگران و نیروهای سرکوبگر انتظامی درگیری شد و کارگران شعار هیهات منا الذله سردادند.

یکی از برجسته‌ترین اقدامات این کارگران اخراج کارفرمای این کارخانه که وابسته به باندهای حکومتی است، بود. ایستادگی این کارگران هم باعث شد تا کارگزاران رژیم در وحشت از اوجگیری این اعتراضات و همبستگی بیشتر کارگران اقدام به پرداخت بخشی از مطالبات کارگران بکنند، البته هنوز این اعتراضات ادامه دارد، چون کارخانه هم تعطیل شده است.

اعتراضهای متعدد دیگر کارگری نیز وجود داشت از جمله:
کارگران کارخانه روغن نباتی قو، کشت و صنعت مهاباد، آزمایش، کارگران شرکت معدنی الماس مته در طبس، اعتصاب صدها تن از رانندگان معدن گُل گُهر سیرجان و بستن جاده با به آتش کشیدن لاستیکهای کهنهٴ خودروها .

در برخی موارد آنها مانند کارگران معدن زرند، اقدام به بستن جاده یا حبس کردن کارگزاران رژیم در کارخانه کردند و آنان را وادار به پرداخت حقوقشان نمودند.

همچنین هزاران کارگر در برابر مجلس ارتجاع جمع شدند و علیه ادغام بیمه‌های تأمین اجتماعی با وزارت بهداشت اعتراض کردند.

مالباختگان غارت شده:
یکی دیگر از اقشار اجتماعی که از آنها اعتراضات گسترده‌یی در سال 95 شاهد بودیم، مالباختگان غارت شده بودند.

از جمله مالباختگان مؤسسه غارتگر کاسپین که شعار می‌دادند ”عزاعزاست امروز زندگی ما مردم روی هواست امروز “، ”عزاعزاست امروز روز عزاست امروز زندگی یه ملت روی هواست امروز “.

همچنین مالباختگان مسکن مهر در مقابل نمایشگاه مطبوعات جلو سیف رئیس بانک مرکزی را گرفتن و با شعار ”نزولخور دشمن قرآنه “ و ”پول ما رو دزدیدن خونه به ما نمی‌دن “ به رئیس بانک مرکزی رژیم حمله کردند.

تجمع‌های اعتراضی مالباختگان غارت شده میزان، ثامن الحج و.. نیز در طول سال در جریان بود.

دانشگاهها:
در مورد دانشگاهها و اعتراضات دانشجویی در سال گذشته، وزیر اطلاعات رژیم گفت که با این‌که در همه دانشگاهها تظاهرات بوده ولی توانسته‌اند مدیریت کنند.

روشن است که منظورش از مدیریت این است که اهرم سرکوب که نیاز رژیم است و هرجا هم که تیغش ببرد رها نمی‌کند، از ترس جرقه زدن عنصر اجتماعی به بن‌بست رسیده است.

این نگرانی در مورد اعتراضات دانشجویی آن‌قدر جدی بود که آخوند روحانی شیاد در سوم تیر 95 گفت: ”نباید به دانشگاه و دانشجو با عینک امنیتی نگریست“

با همه این تلاشهای به‌اصطلاح مدیریتی و با بیش از 10 ارگان سرکوبگری که رژیم در دانشگاهها راه‌اندازی کرده، باز هم اعتراضات گسترده‌یی در دانشگاهها در طول سال 95 صورت گرفت. از جمله:
تجمعات دامنه‌دار دانشجویان دانشگاه صنعت نفت در برابر مجلس ارتجاع و وزارت نفت در ماه مرداد.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس طی چند روز مستمر، علیه چپاولگریهای وزارت علوم رژیم.

اعتراض چند روزه دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان علیه یک اخاذی 40هزارتومانی از طرف دانشگاه که سرانجام کارگزاران رژیم را عقب راندند.

در تهران هم دانشجویان دانشگاه شریف در چند روز علیه پولی شدن دانشگاه و ترفندی به اسم سنواتی‌شدن ایستادند که دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک، دانشگاه ملی ایران موسوم به بهشتی و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و خواجه نصیر هم با آنها همراهی کردند. دانشجویان خواجه نصیر شعار می‌دادند ما پول زور نمی‌دهیم.

 
دانشجویان بجنوردی حرکت اعتراضی خود را به خیابان کشاندند و مدت سه ساعت جاده را بستند. این دانشجویان خواستار حداقلهای رسیدگیهای صنفی به مشکلات خوابگاهها، رفت و آمد و امورات زندگی دانشجویی‌شان بودند.

دانشجویان دختر مستقر در خوابگاه کوی موسوم به چمران دانشگاه تهران در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه نسبت به اجبار در پوشیدن نوع لباس و چادر دست به تجمع زدند. دختران دانشجو با سردادن شعارهای ضدحکومتی تا پاسی از شب به اعتراض خود ادامه دادند و با صدور بیانیه‌یی خواسته‌های خود را اعلام کردند. دختران دانشجو گفتند چنان‌چه به این خواسته‌ها رسیدگی نشود به اعتراضاتشان ادامه خواهند داد.

 
اعتراضات متعدد دانشجویان علیه تبعیض جنسیتی، و همچنین به هم ریختن تریبون آزادهایی که خود رژیم گذاشته بود، از جمله اعتراضات سیاسی دانشجویان بود. در دانشگاه رازی کرمانشاه یک مهره باند رفسنجانی را فرستادند تا نسبت به برخی فشارها به این باند انتقاد کند، اما دانشجویان جو را دست می‌گیرند و با شعار ”زندانی سیاسی آزاد باید گردد“ فضا را علیه تمامیت رژیم چرخاندند.

در دانشگاه گرگان نیز کارگزاران رژیم تریبون آزاد گذاشتند، که دانشجویان صحنه را دست می‌گیرند و علیه جنایات ولی‌فقیه در سوریه صحبت می‌کنند و می‌گویند ما از کسانی که این کشتارها را کرده و پول مردم ایران را خرج این کارها می‌کنند نمی‌گذریم.

در دانشگاه ارومیه حین سخنرانی یکی از مهره‌های رژیم، دانشجویی بلند شده و می‌گوید: «برای سکوت مقابل نسل‌کشی فجیع سوریه در دادگاه عدل تاریخ محکوم هستیم».

در دانشگاه ملی ایران، دانشجویان، خبرنگاران تلویزیون آخوندها را از جلسه بیرون انداختند و شعار می‌دادند ”مزدور برو گمشو “.

اما آنچه که سال گذشته رژیم را به واکنش دیوانه‌وار علیه دانشجویان انداخت، گذاشتن عکس مریم رجوی در نشریه فارغ‌التحصیلان این دانشگاه بود که تا استیضاح وزیر علوم رژیم هم رفت.

برخی از اظهارات مقامات رژیم در این رابطه از این قرار بود:
جوان24مهر 95: «انتشار عکس سرکرده (مجاهدین) به‌عنوان یکی از مفاخر (!) این دانشگاه در نشریه اختصاصی خود، محمد فرهادی وزیر علوم را در معرض استیضاح قرار داده است».

خبرگزاری مهر (رژیم) ۶/۸/۹۵: پاسدار سعید قاسمی: «فرزند ما در دانشگاهی درس می‌خواند که در جشن فارغ‌التحصیلی در کنار عکس مریم رجوی سلفی می‌گیرد. بعد این فرزند به منزل آمده و از شما می‌پرسد مریم رجوی کیست؟».

خبرگزاری فارس (رژیم) ۵/۱۰/۹۵ پاسدار قاسمی: «در یکی از دانشگاههای ما عکس مریم رجوی را بلند کردند اما دریغ از یک کلمه دفاع از ولایت و امام».

آرمان تی وی ۵/۱۲/۹۵: پاسدار سعید قاسمی: «توی دانشگاه شریف همین ترم گذشته عکس مریم رجوی رفته بالا.. یعنی چه؟ سازمان مجاهدین خلق.. هنوز که هنوزه پرچمدار اینهایند؟».

خبرگزاری فارس (رژیم) ۱۱/۱۲/۹۵: «پزشکیان: چه غلطی کرده‌ایم که نمی‌توانیم به دانشگاه رفته و دانشجویان ما را هو می‌کنند!».

روز 29شهریور سردژخیم قضاییه رژیم آخوند لاریجانی نه فقط از دانشگاهها که از مدارس هم ابراز وحشت کرد و با لحن دجالگرانهٴ خودش، خشم و تنفر دانش‌آموزان و دانشجویان از رژیم آخوندی را به هجمه فرهنگی غرب نسبت داد و گفت: ”متأسفانه امروز در مدارس ما هجمه فرهنگی غرب بسیار آشکار است و دانش‌آموزان و دانشجویان ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد“. (خبرگزاری حکومتی مهر 29شهریور 95)

معلمان:
اعتراضات معلمان و بازنشستگان در سال گذشته یکی از گسترده‌ترین و طولانی‌ترین اعتراضات سال بود، معلمان در چند نوبت اعتراضات سراسری داشتند، شعارشان این بود که حقوق ما یک میلیون خط فقر 4 میلیون.

معلمان پیش دبستانی و قراردادی که سالهاست از معلق بودن وضعیت استخدامیشان در عذاب هستند و بخشهای بیشتری از حقوقشان به نسبت معلمان رسمی، توسط رژیم آخوندی چپاول می‌شود، بارها در برابر مجلس ارتجاع و در شهرهای مختلف دست به تجمع زدند.

خواسته معلمان دو وجه داشت، یکی صنفی که موضوعش افزایش دستمزدها، یکسان سازی حقوق، استخدام رسمی و برداشتن بساط چپاولگری تحت عنوان پیمانکاری و حق‌التدریسی است. یک نماینده مجلس رژیم گفته بود که بعضی معلمهای حق‌التدریسی حقوقشون در ماه 400هزار تومان است.

در یکی از تجمع‌های اعتراضی معلمان در مهرماه که از استانهای تهران، اصفهان، گیلان، فارس و بعضی استانهای دیگر کشور جمع شده بودند در پلاکاردهای خود نوشته بودند: "نیروی پیش دبستان استخدام، استخدام"، "ما در راه آموزش عمر و جوانی دادیم"، "ما تا جواب نگیریم از این مجلس نمی‌رویم".

وجه دیگر اعتراضات معلمان سیاسی است، از جمله معلمان در 27اردیبهشت 95 در همبستگی با اعتصاب‌غذای زندانیان سیاسی اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی در زندان اوین، محمد امین آگوشی در زندان تبریز دست به تجمع اعتراضی زدند. گروههایی از معلمان آزاده، در همبستگی با معلمان اعتصابی در زندان، آنان نیز به اعتصاب‌غذای دو روزه دست زدند.

در مجموع بیش از 30 شهر کشور از جمله تبریز، شیراز، همدان، اراک شاهد تجمعات سراسری معلمان شاغل و بازنشسته کشور برای احقاق حقوقشان بود.

بازاریان:
در ابتدای سال گذشته روحانی، رئیس‌جمهور رژیم وعده رونق داد، پس طبعاً باید حداقل در مورد بازارها شاهد آرامش می‌بودیم. در حالیکه درست برعکس، به‌دلیل این‌که رونقی که روحانی منظورش بود، به‌جای راه‌اندازی تولید، با دست کردن توی جیب بازاریان و اخاذیهای زیاد از آنها همراه بود، به همین دلیل هم در سال 95 با مقاومتها و اعتصابهای مختلف بازاریان در شهرهای مختلف و در ماههای مختلف سال مواجه بودیم.

از جمله: در هفته اول مرداد کارگران و کارکنان پاساژ علاءالدین در تهران، در برابر یورش وحشیانه مأموران ایستادند و با شعار ”غارتگر حیاکن، بازار رو رها کن“ به درگیری با عوامل رژیم پرداختند.

در کاشان بازاریان روز دهم مرداد رو در روی کارگزاران رژیم که برای بازدید به این بازار رفته بودند دست به اعتصاب زدند.

در شاهین شهر اصفهان حتی مغازه‌ها اقدام به نصب پلاکاردهای اعتراضی علیه اخاذیهای مالیاتی رژیم کردند.

 
در اردیبهشت ماه در شهرستان دیلم، بازاریان و لنجداران علیه اخاذیهای حکومتی، جلوی درب فرمانداری دیلم دست به تجمع اعتراضی زدند.

بازاریان بندر گناوه در اعتراض به اخاذی گمرک رژیم برای ترخیص کالا های وارداتی اعتصاب کردند.

در زنجان هم طلافروشان بازار زنجان به‌دلیل افزایش اخاذیهای مالیاتی رژیم آخوندی و زورگوئیهای مأموران حکومتی دست به اعتصاب زدند.

در ماه اسفند هم شاهد اخراج مأموران حکومتی از بازار رضای مشهد بودیم که یکپارچه مأموران را اخراج کردند.

سایر اقشار:
گذشته از اینها نمونه‌های خاص تجمع‌های اعتراضی و درگیری بین مردم و نیروهای سرکوبگر در اقشار دیگر جامعه را هم داشتیم از جمله:
تجمع اعتراضی همافران پایگاه هوایی دزفول علیه غارت سپرده‌هایشان توسط تعاونی ارتشیان بود.

یک نمونه دیگر اعتراضات ارتشیان بازنشسته بود که چند بار هم جلو مجلس رژیم جمع شدند.

یکی دیگر از درگیریهای بزرگی که در سال 95 بین مردم و نیروهای سرکوبگر بود، در بلداجی در استان چهار محال و بختیاری بود که مردم علیه چپاول آبشان توسط سپاه قیام کردند، و نیروی سرکوبگر انتظامی یک جوان به نام صادق نادری را به‌شهادت رساند و در شب هفت این جوان بیش از 5هزار نفر از این جوان تشییع کردند.

یکی دیگر از بزرگترین و پردامنه‌ترین اعتراضات سال 95، تظاهرات 10روزهٴ مردم اهواز علیه آلودگی هوا بود که همراه با ایستادگی، استمرار و حضور فعال و مثال زدنی زنان در این تظاهرات بود. آنان از جمله شعار می‌دادند:
”وعده‌های توخالی دیگر اثر ندارد “
”روحانی خجالت خجالت “

به‌دلیل ایستادگی مردم اهواز سرانجام رژیم مجبور شد چندین وزیر کابینه و خود روحانی را به اهواز بفرستد و هر چند که روحانی با بیشرمی از قهر و خشم خداوند به‌عنوان مسبب بلایا یاد کرد، اما این حرفها از عزم مردم چیزی کم نکرد و رژیم مجبور شد عقب‌نشینیهایی بکند هر چند که بنیادی نیست.

اعتراضات و درگیریهای بسیار زیاد دیگری در سال95 داشتیم از جمله:
درگیری در همدان بین دستفروشان و نیروی سرکوبگر انتظامی در دهم اسفند.

درگیری در آباده فارس بین مردم و نیروی سرکوبگر انتظامی، که مردم علیه چپاول آبشان توسط کارگزاران رژیم شوریدند. چرا که آنها بر روی قنات این شهر چاه عمیق زده بودند.

اما آخرین و بزرگترین اعتراض سال 95 مربوط به اجتماع چند ده‌هزار نفرهٴ مردم در پاسارگاد در روز کوروش بود. وجه متمایز این تجمع با سالهای قبل به‌شدت سیاسی بودن آن و ترس و وحشت رژیم از برگزاری این تجمع بود که همه مسیرها را بسته بود و دور خود مقبره کوروش را هم تا فاصله 100 متری نرده نصب کرده بود تا کسی وارد نشود اما مردم از راههای مختلف وارد شدند و با شعارهای آتشین نشان دادند که وقتی جمع هستند دشمن مردم ایران که حاکمیت آخوندی‌ست هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. شعارهای این تجمع قابل‌توجه بود:
”سوریه رو رها کن فکری به‌حال ما کن “
”حکومت آخوندی فقط ظلم فقط جنگ “
”شعار مرگ بر دیکتاتور “

علت گستردگی و افزایش اعتراضات:
اگر بخواهیم به علت مشترک این اعتراضات و افزایش و گستردگی آنها بپردازیم از جمله می‌توان گفت:
- شکست و ناتوانی رژیم در حل ابتدایی‌ترین مشکلات جامعه و گسترش فقر و سیه روزی مردم

- چپاولگری بی‌حد و حصر کارگزاران رژیم و برملا شدن دروغهای رژیم در مورد این‌که خزانه خالیست و نداریم و مردم می‌گویند اگر خزانه خالیست چرا جیب شما پر و جیب ما خالیست؟

- سیاستهای صدور ارتجاع و تروریسم در کشورهای عراق و سوریه و یمن و لبنان و غیره، که شدیدترین خونریزی مالی را برای کشور داشته و درآمدهای کشور در تنور چنین سیاست ضدایرانی ریخته می‌شود.

- در دسترس بودن امکان ارتباطی تلگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی که در شکل دادن تجمعها نقش کلیدی داشتند. یکی از اصلی‌ترین دلایل ضدیت رژیم با شبکه‌های اجتماعی همین مسأله است.

- شکست رژیم در برجام و برطرف نشدن تحریمها و بی‌جواب ماندن حداقل مطالبات مردم.

... ..
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/72e57dc3-623e-4aed-a1ae-3062976d6553"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات