رژیم آخوندی و نهادهای امنیتی و سرکوبگرش در دانشگاههای مختلف از هفتهها قبل از فرارسیدن 16 آذر (روز دانشجو)، با اقدامات امنیتی و توطئههای گونان تلاش کردند تا از برگزاری راهپیمایی و تجمعات دانشجویان جلوگیری کنند.
توطئههای رژیم برای جلوگیری از اعتراضات دانشجویی و یا به حداقل رساندن این اعتراضها درسه زمینه زیر بود.
اول، تمهیدات گسترده امنیتی در اطراف دانشگاهها برای به حداقل رساندن تعداد دانشجویان در دانشگاهها و بهطور مشخص در روز 16آذر.
دوم، قرق کردن دانشگاهها بهویژه دانشگاه تهران برای به صحنه آوردن سردمداران و مهرههای رژیم.
حاکمیت منحوس ولایتفقیه با به صحنه آوردن سرمداران و مهرههای ریز و درشت در صحن دانشگاهها، بر این گمان واهی بود که میتواند روز 16 آذر و اساسا مبارزات دانشجویی را به نفع خودش مصادره کند، و اینطور وانمود کند که جز صدای نعره گوش خراش مزدورانش از هر دو باند رژیم، هیچ صدای دیگری در دانشگاه طنینانداز نیست.
اما خروش دانشجویان آگاه و انقلابی در روز 16 آذر که به شمهای از آن اشاره خواهد شد، بساط دجالیت و فریب هر دو باند رژیم آخوندی را در روز 16 آذر به هم ریخت.
از جمله در جریان سخنرانی آخوند حسن روحانی، دانشجویان با سردادن شعارهای انقلابی و ضد رژیم مانند دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد و دانشگاه پادگان نیست، جواب قاطعی به سخنرانی مفتضح روحانی دادند که در پناه صفوف فشرده نیروهای امنیتی و قرق کردن دانشگاه در ابتدای صبح برگزار کرده بود.
سوم، به راهانداختن انواع شو و برنامههای بهاصطلاح سرگرم کننده، با این خیال باطل که دانشجویان جذب این خیمهشب بازیها و جلسات باندهای رژیم بشوند و از اعتراض علیه نظام خودداری کنند.
اما صحنههایی که دانشجویان در بسیاری از دانشگاهها آفریدند، نشان داد که تمامی این اقدامات نقش بر آب شده و به شکل مفتضحانهیی شکست خورده است.
تظاهرات دانشجویان در دانشگاه تهران با شعارهای کوبنده شعار مرگ بر دیکتاتور و تظاهرات در بسیاری از دانشگاههای ایران مانند تبریز، زاهدان و دانشگاههای مختلف تهران مثل خواجه نصیر، تربیت مدرس و علامه در تهران، نشان داد که تمامی اقدامات امنیتی و نقشههای رژیم آخوندی با شکست مواجه شده است.
همچنین مطالبات انقلابی دانشجویان در روز 16 آذر، بیانگر پیوند انقلابی آنان با مقاومت سازمانیافته مردم ایران است. در جریان همین اعتراضات، دانشجویانی با طرح این سؤال که قتل عام 67 چه شد؟ ، با جنبش دادخواهی قتلعام شدگان سال 67 و با مقاومت ایران همبستگیشان را نشان دادند.
همچنین دانشجویان بعضی از دانشگاهها جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، قتلهای زنجیرهیی و جنگ در سوریه را زیر علامت سؤال بردند. مشخصاً در جلسه سخنرانی علی مطهری نایبرئیس مجلس ارتجاع در دانشگاه پلیتکنیک تهران، یکی از دانشجویان واکاوی جعبههای سیاه رژیم آخوندی را درخواست کرد و به این وسیله اعتراض دانشجویان را علیه کشتار مردم سوریه و همبستگی آنان با جنبش دادخواهی قتلعام شدگان، و افشای پشت پرده همه کشتارها و قتلها در حاکمیت ولایتفقیه، بهروشنی بارز نمود.
شعارهای کوبنده دانشجویان علیه باندهای رژیم و مطالبات انقلابی آنان، بار دیگر براین واقعیت و حقیقت سترگ تأکید کرد که دانشگاه سنگر انقلاب، یاور انقلابیون و خصم ارتجاع و نظام قرونوسطایی ولایتفقیه است.
بر پایه این واقعیت و این حقیقت سترگ است که درروز 16 آذر دانشجویان پلیتکنیک شعار میدادند «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «جای دانشجو زندان نیست»، «نه به فساد اداری» و «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد».
در دانشگاه صنعتی شریف نیز دانشجویان با شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» دست به تجمع زدند.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در تجمع اعتراضی خود: «اوین دانشجو میپذیرد»، «کیانوش عزیزم راهت ادامه دارد»، «من از زنجیر بیزارم».
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم نیز پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: «ما خواهان اخراج عاملان سرکوب دانشگاهها در سال 88 هستیم».
در دانشگاه ملی دانشجویان، فیلمبردارهای رادیو و تلویزیون رژیم را از جلسه بیرون کردند و شعار دادند؛ «ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما»، «مزدور برو بیرون».
در یزد دانشجویان دانشگاه حقوق جلسه مزدوران رژیم را با شعارهای «بسیجی، بسیجی اعدام باید گردد- نظام طاغوتشان ریشه کن باید گردد» بر هم زدند.
بر روی پلاکاردهایی که دانشجویان دانشگاههای مازندران و چمران اهواز در تجمعهای اعتراضی خود حمل میکردند، نوشته بود «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»، «جای دانشجو زندان نیست۰دانشجوبیداراست». و...
توطئههای رژیم برای جلوگیری از اعتراضات دانشجویی و یا به حداقل رساندن این اعتراضها درسه زمینه زیر بود.
اول، تمهیدات گسترده امنیتی در اطراف دانشگاهها برای به حداقل رساندن تعداد دانشجویان در دانشگاهها و بهطور مشخص در روز 16آذر.
دوم، قرق کردن دانشگاهها بهویژه دانشگاه تهران برای به صحنه آوردن سردمداران و مهرههای رژیم.
حاکمیت منحوس ولایتفقیه با به صحنه آوردن سرمداران و مهرههای ریز و درشت در صحن دانشگاهها، بر این گمان واهی بود که میتواند روز 16 آذر و اساسا مبارزات دانشجویی را به نفع خودش مصادره کند، و اینطور وانمود کند که جز صدای نعره گوش خراش مزدورانش از هر دو باند رژیم، هیچ صدای دیگری در دانشگاه طنینانداز نیست.
اما خروش دانشجویان آگاه و انقلابی در روز 16 آذر که به شمهای از آن اشاره خواهد شد، بساط دجالیت و فریب هر دو باند رژیم آخوندی را در روز 16 آذر به هم ریخت.
از جمله در جریان سخنرانی آخوند حسن روحانی، دانشجویان با سردادن شعارهای انقلابی و ضد رژیم مانند دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد و دانشگاه پادگان نیست، جواب قاطعی به سخنرانی مفتضح روحانی دادند که در پناه صفوف فشرده نیروهای امنیتی و قرق کردن دانشگاه در ابتدای صبح برگزار کرده بود.
سوم، به راهانداختن انواع شو و برنامههای بهاصطلاح سرگرم کننده، با این خیال باطل که دانشجویان جذب این خیمهشب بازیها و جلسات باندهای رژیم بشوند و از اعتراض علیه نظام خودداری کنند.
اما صحنههایی که دانشجویان در بسیاری از دانشگاهها آفریدند، نشان داد که تمامی این اقدامات نقش بر آب شده و به شکل مفتضحانهیی شکست خورده است.
تظاهرات دانشجویان در دانشگاه تهران با شعارهای کوبنده شعار مرگ بر دیکتاتور و تظاهرات در بسیاری از دانشگاههای ایران مانند تبریز، زاهدان و دانشگاههای مختلف تهران مثل خواجه نصیر، تربیت مدرس و علامه در تهران، نشان داد که تمامی اقدامات امنیتی و نقشههای رژیم آخوندی با شکست مواجه شده است.
همچنین مطالبات انقلابی دانشجویان در روز 16 آذر، بیانگر پیوند انقلابی آنان با مقاومت سازمانیافته مردم ایران است. در جریان همین اعتراضات، دانشجویانی با طرح این سؤال که قتل عام 67 چه شد؟ ، با جنبش دادخواهی قتلعام شدگان سال 67 و با مقاومت ایران همبستگیشان را نشان دادند.
همچنین دانشجویان بعضی از دانشگاهها جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، قتلهای زنجیرهیی و جنگ در سوریه را زیر علامت سؤال بردند. مشخصاً در جلسه سخنرانی علی مطهری نایبرئیس مجلس ارتجاع در دانشگاه پلیتکنیک تهران، یکی از دانشجویان واکاوی جعبههای سیاه رژیم آخوندی را درخواست کرد و به این وسیله اعتراض دانشجویان را علیه کشتار مردم سوریه و همبستگی آنان با جنبش دادخواهی قتلعام شدگان، و افشای پشت پرده همه کشتارها و قتلها در حاکمیت ولایتفقیه، بهروشنی بارز نمود.
شعارهای کوبنده دانشجویان علیه باندهای رژیم و مطالبات انقلابی آنان، بار دیگر براین واقعیت و حقیقت سترگ تأکید کرد که دانشگاه سنگر انقلاب، یاور انقلابیون و خصم ارتجاع و نظام قرونوسطایی ولایتفقیه است.
بر پایه این واقعیت و این حقیقت سترگ است که درروز 16 آذر دانشجویان پلیتکنیک شعار میدادند «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «جای دانشجو زندان نیست»، «نه به فساد اداری» و «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد».
در دانشگاه صنعتی شریف نیز دانشجویان با شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» دست به تجمع زدند.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در تجمع اعتراضی خود: «اوین دانشجو میپذیرد»، «کیانوش عزیزم راهت ادامه دارد»، «من از زنجیر بیزارم».
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم نیز پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: «ما خواهان اخراج عاملان سرکوب دانشگاهها در سال 88 هستیم».
در دانشگاه ملی دانشجویان، فیلمبردارهای رادیو و تلویزیون رژیم را از جلسه بیرون کردند و شعار دادند؛ «ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما»، «مزدور برو بیرون».
در یزد دانشجویان دانشگاه حقوق جلسه مزدوران رژیم را با شعارهای «بسیجی، بسیجی اعدام باید گردد- نظام طاغوتشان ریشه کن باید گردد» بر هم زدند.
بر روی پلاکاردهایی که دانشجویان دانشگاههای مازندران و چمران اهواز در تجمعهای اعتراضی خود حمل میکردند، نوشته بود «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»، «جای دانشجو زندان نیست۰دانشجوبیداراست». و...