طبق معمول در اواخر هر سال، وزارت کار رژیم حداقل دستمزد کارگران و حقوقبگیران را اعلام میکند، روز چهارشنبه 19اسفند نیز این کار صورت گرفت و مقرر شد که در سال 95، 14درصد به دستمزد کنونی کارگران اضافه شود. به این ترتیب حداقل دستمزد از 712هزار تومان کنونی با کمتر از 100هزار تومان افزایش، به حدود 812هزار تومان میرسد. وزیر کار دولت روحانی، مهرهٴ جنایتکاری به نام علی ربیعی ضمن اعلام این مبلغ، وقیحانه در تلویزیون رژیم بهسر کارگران منت هم گذاشت که این افزایش بیشتر از نرخ تورم است!
ترفند رژیم آن است که هر سال در آستانهٴ تعیین حداقل دستمزد، در یک صحنهسازی و رقم سازی شیادانه، نرخ تورم را کمتر از واقعیت آن اعلام میکند و همین نرخ ساختگی را مبنای محاسبهٴ تعیین دستمزد قرار میدهد؛ امسال نیز چندی پیش، روحانی شیادانه نرخ تورم را زیر 13درصد اعلام کرد. این در حالی است که عموم مردم با پوست و گوشت خود، بهطور روزانه لمس میکنند که نرخ واقعی تورم، دو تا سه برابر این رقم است.
واقعیت این است که دولت روحانی امسال حتی کمتر از سالهای گذشته، حداقل دستمزد را افزایش داد. (افزایش دستمزد در سال 92 معادل 25درصد و در سال93، معادل 17درصد بود). این در حالی است که خط فقر بر اساس منابع خود رژیم، حداقل سه برابر دستمزد اعلام شده، یعنی بیش از 3میلیون تومان در ماه است. در همین رابطه غلامرضا عباسی، فردی که از وی بهعنوان رئیس بهاصطلاح انجمنهای صنفی کارگران نام برده میشود؛ در یک گفتگوی تلویزیونی، زبان به شکایت گشود که «712هزار تومان که بهعنوان حداقل دستمزد کارگران تعیین شده کجا و 3میلیون 230هزار تومان که سبد هزینه زندگی خانواده 4نفره است، کجا؟!» (تلویزیون رژیم 5اسفند 94).
شاید از همین رو بود که رژیم ضدکارگری، حداقل دستمزد سال 95 را نه تنها بدون حضور و اطلاع نمایندهٴ واقعی کارگران تعیین کرد، بلکه همین نمایندهٴ فرمایشی کارگران را هم بر خلاف سالهای قبل، به جلسه تعیین حداقل دستمزد راه نداد و او در یک گفتگوی تلویزیونی فاش کرد که: «ما در این تصمیمگیری هیچ دخالتی نداشتیم، ما آنجانه امضا کردیم، نه از پیگیریها اطلاع داشتیم، ولی متأسفانه آن چیز که بهعنوان معیشت کارگری دنبال میکردیم، آن اتفاق نیفتاد و متأسفانه این 14درصد تصویب شد که من خودم هم صبح وقتی شنیدم، بسیار ناراحت شدم. مرتباً از ناحیههای مختلف کارگری زنگ میزنند و نارضایتی خودشان را اعلام میکنند و من هم عرض میکنم، آن کسانی که امضا کردند، خودشان باید در برابر جامعه کارگری و بازنشستهها پاسخگو باشند» (تلویزیون رژیم 19اسفند 94).
بله، تمام جامعه کارگران ایران از این ستم و غارتگری عریان که باعث شده کارگران هر سال محرومتر از سال پیش شوند و قادر به تأمین یک زندگی بهواقع بخور و نمیر برای خود و خانوادهشان نباشند بهشدت خشمگین و منزجر هستند.
از سوی دیگر، رژیم که میدانست اعلام حداقل دستمزدی بسا پایینتر از حداقل معیشت کارگران، باعث خشم و خروش آنها خواهد شد، طبق طرح و برنامه حسابشدهیی تاکتیک به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن را در پیش گرفت؛ ابتدا شایع کرد که میخواهد حداقل دستمزد کارگران در سال 95 را کمتر از سال 94 اعلام کند. پس از آن هم نمایندهٴ کارفرمایان در تلویزیون رژیم اعلام کرد که به علت شرایط رکود، انباشت کالاهای تولید شده در انبارها و… و… کارفرمایان نمیتوانند دستمزد کارگران را افزایش دهند (تلویزیون رژیم 15اسفند 94). و حال آن که سهم دستمزد نیروی کار در بهای تمام شده کالا در ایران، اساساً تک رقمی است و بسته به صنایع مختلف و ابعاد کارگاه یا کارخانه، بین 3 تا 10درصد است؛ بنابراین افزایش دستمزد کارگران تأثیر ناچیزی در افزایش قیمت تمام شده دارد.
با این همه حتی همین حداقل دستمزد بسیار ناچیز ماهانه که تنها میتواند هزینهٴ 10روز یک خانوادهٴ کارگری را پوشش دهد؛ بهطور واقع به کارگران پرداخت نمیشود یا با تأخیر چند ماهه پرداخت میشود؛ چرا که کار هم مثل هر کالای دیگری تابع قانون عرضه و تقاضاست. وقتی که به قول ابراهیم رزاقی یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم، آمار واقعی بیکاران کشور 15میلیون نفر است (تلویزیون رژیم 18اسفند 94)، وقتی که پشت در هر کارخانه انبوه بیکاران گرسنه صف کشیدهاند تا نیروی کار خود را به بهایی ارزانتر بفروشند؛ وقتی که بیش از 90درصد کارگران کشور قراردادی هستند و کارفرما هر وقت اراده کند، میتواند کارگر را اخراج کند… حتی همین حداقل دستمزد هم روی کاغذ است و اکثر کارگران ناچارند با هر دستمزدی و با هر شرایطی بهکار تن بدهند.
در واقع رژیم آخوندی، کارگران ایران را از همهٴ حقوق خودشان محروم کرده و آنها را در شرایطی شبیه دوران بردهداری به بند کشیده است. اما کارگران ایران آگاهتر و شجاعتر از آن هستند که به این تحمیلهای ظالمانه و بردهساز تسلیم شوند.
ترفند رژیم آن است که هر سال در آستانهٴ تعیین حداقل دستمزد، در یک صحنهسازی و رقم سازی شیادانه، نرخ تورم را کمتر از واقعیت آن اعلام میکند و همین نرخ ساختگی را مبنای محاسبهٴ تعیین دستمزد قرار میدهد؛ امسال نیز چندی پیش، روحانی شیادانه نرخ تورم را زیر 13درصد اعلام کرد. این در حالی است که عموم مردم با پوست و گوشت خود، بهطور روزانه لمس میکنند که نرخ واقعی تورم، دو تا سه برابر این رقم است.
واقعیت این است که دولت روحانی امسال حتی کمتر از سالهای گذشته، حداقل دستمزد را افزایش داد. (افزایش دستمزد در سال 92 معادل 25درصد و در سال93، معادل 17درصد بود). این در حالی است که خط فقر بر اساس منابع خود رژیم، حداقل سه برابر دستمزد اعلام شده، یعنی بیش از 3میلیون تومان در ماه است. در همین رابطه غلامرضا عباسی، فردی که از وی بهعنوان رئیس بهاصطلاح انجمنهای صنفی کارگران نام برده میشود؛ در یک گفتگوی تلویزیونی، زبان به شکایت گشود که «712هزار تومان که بهعنوان حداقل دستمزد کارگران تعیین شده کجا و 3میلیون 230هزار تومان که سبد هزینه زندگی خانواده 4نفره است، کجا؟!» (تلویزیون رژیم 5اسفند 94).
شاید از همین رو بود که رژیم ضدکارگری، حداقل دستمزد سال 95 را نه تنها بدون حضور و اطلاع نمایندهٴ واقعی کارگران تعیین کرد، بلکه همین نمایندهٴ فرمایشی کارگران را هم بر خلاف سالهای قبل، به جلسه تعیین حداقل دستمزد راه نداد و او در یک گفتگوی تلویزیونی فاش کرد که: «ما در این تصمیمگیری هیچ دخالتی نداشتیم، ما آنجانه امضا کردیم، نه از پیگیریها اطلاع داشتیم، ولی متأسفانه آن چیز که بهعنوان معیشت کارگری دنبال میکردیم، آن اتفاق نیفتاد و متأسفانه این 14درصد تصویب شد که من خودم هم صبح وقتی شنیدم، بسیار ناراحت شدم. مرتباً از ناحیههای مختلف کارگری زنگ میزنند و نارضایتی خودشان را اعلام میکنند و من هم عرض میکنم، آن کسانی که امضا کردند، خودشان باید در برابر جامعه کارگری و بازنشستهها پاسخگو باشند» (تلویزیون رژیم 19اسفند 94).
بله، تمام جامعه کارگران ایران از این ستم و غارتگری عریان که باعث شده کارگران هر سال محرومتر از سال پیش شوند و قادر به تأمین یک زندگی بهواقع بخور و نمیر برای خود و خانوادهشان نباشند بهشدت خشمگین و منزجر هستند.
از سوی دیگر، رژیم که میدانست اعلام حداقل دستمزدی بسا پایینتر از حداقل معیشت کارگران، باعث خشم و خروش آنها خواهد شد، طبق طرح و برنامه حسابشدهیی تاکتیک به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن را در پیش گرفت؛ ابتدا شایع کرد که میخواهد حداقل دستمزد کارگران در سال 95 را کمتر از سال 94 اعلام کند. پس از آن هم نمایندهٴ کارفرمایان در تلویزیون رژیم اعلام کرد که به علت شرایط رکود، انباشت کالاهای تولید شده در انبارها و… و… کارفرمایان نمیتوانند دستمزد کارگران را افزایش دهند (تلویزیون رژیم 15اسفند 94). و حال آن که سهم دستمزد نیروی کار در بهای تمام شده کالا در ایران، اساساً تک رقمی است و بسته به صنایع مختلف و ابعاد کارگاه یا کارخانه، بین 3 تا 10درصد است؛ بنابراین افزایش دستمزد کارگران تأثیر ناچیزی در افزایش قیمت تمام شده دارد.
با این همه حتی همین حداقل دستمزد بسیار ناچیز ماهانه که تنها میتواند هزینهٴ 10روز یک خانوادهٴ کارگری را پوشش دهد؛ بهطور واقع به کارگران پرداخت نمیشود یا با تأخیر چند ماهه پرداخت میشود؛ چرا که کار هم مثل هر کالای دیگری تابع قانون عرضه و تقاضاست. وقتی که به قول ابراهیم رزاقی یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم، آمار واقعی بیکاران کشور 15میلیون نفر است (تلویزیون رژیم 18اسفند 94)، وقتی که پشت در هر کارخانه انبوه بیکاران گرسنه صف کشیدهاند تا نیروی کار خود را به بهایی ارزانتر بفروشند؛ وقتی که بیش از 90درصد کارگران کشور قراردادی هستند و کارفرما هر وقت اراده کند، میتواند کارگر را اخراج کند… حتی همین حداقل دستمزد هم روی کاغذ است و اکثر کارگران ناچارند با هر دستمزدی و با هر شرایطی بهکار تن بدهند.
در واقع رژیم آخوندی، کارگران ایران را از همهٴ حقوق خودشان محروم کرده و آنها را در شرایطی شبیه دوران بردهداری به بند کشیده است. اما کارگران ایران آگاهتر و شجاعتر از آن هستند که به این تحمیلهای ظالمانه و بردهساز تسلیم شوند.