بمباران اهدافی در خاک سوریه توسط جنگندههای آمریکایی، بهطور گسترده مورد توجه رسانهها و محافل سیاسی قرار گرفته است. چرا که آغاز مرحلهیی جدید در راستای تحولی مهم در جغرافیای سیاسی منطقه است. تحولاتی که طی دو هفته اخیر و پس از برگزاری کنفرانس جده، شتابی فوقالعاده گرفته است. اگر بخواهیم این تحولات را در یک جمله خلاصه کنیم آن جمله این است: زمان تصمیمگیری برای نظام ولایتفقیه فرا رسیده است که بهطور نهایی یکی از دو جادهای را که از مدتها پیش بر سر دوراهی آن گرفتار است انتخاب کند.
برای بررسی این موضوع مروری کوتاه بر تحولات اخیر منطقه ضروری است.
تحولات مهم جغرافیای سیاسی منطقه با فروریختن ارتش عراق در برابر عشایری که حقوق خود را طلب میکردند و سپس ظهور گسترده داعش در عراق آغاز شد. آمریکا و متحدان غربی آن خطر بنیادگرایی را در فاصلهٴ بسیار نزدیکی از منافع ملی خود احساس کردند و در نتیجه با کنار گذاشتن بسیاری از ملاحظات و محاسبات قبلی از جمله ملاحظات مماشاتگرانه در منطقه، مجبور به تشکیل یک ائتلاف بینالمللی برای مقابله با داعش شدند. در چنین وضعیتی آمریکا در قبال رژیم آخوندی که همچنان بر سر دوراهی خوردن زهر کامل اتمی و یا ادامه جاده بمبسازی و جنگ و افروزی، این پا و آن پا میکرد با یک سؤال جدی مواجه شد.
آیا باند رفسنجانی روحانی آنطور که شعار میدادند یا وانمود میکردند، در این جبههبندی منطقهای، در کنار آمریکا و متحدانش قرار خواهند گرفت و میتوانند خامنهای هم با خود همراه کنند؟ روشن است که متحد شدن با جبهه ضدا داعش مستلزم خوردن کامل جام زهر و دست کشیدن از آنچه بهعنوان عمق استراتژیک از آن یاد میکنند، خواهد بود. یعنی در این نقطه تعیینتکلیف مسألهٴ اتمی و تروریسم رژیم آخوندی به هم گره خورد و در یک نقطه ظاهر شده است.
بالاخره رژیم آخوندی کدام یک از این دو مسیر را انتخاب میکند و عواقب آنرا بهجان میخرد. با دقت روی اخبار و تحولات بهویژه طی دو هفته اخیر و از نظر گذراندن مواضع دو باند رژیم آخوندی میتوان پاسخ را دنبال کرد. رسانههای حکومتی هر کدام به ترتیبی به این سؤال پاسخ دادهاند. کیهان، ارگان ولیفقیه ارتجاع در یادداشت روز 31شهریور خود، به قلم پاسدار شریعتمداری، تابلوهای مختلفی را ترسیم کرده که در واقع پاسخی به این سؤال است. با مرور این تابلو ها بحث را بهپایان میبریم و رسیدن به پاسخ قطعی را به تمرکز روی تحولات روزهای آینده بهویژه اخبار مربوط به سفر روحانی به نیویورک، موکول میکنیم.
کیهان سه راهکار مختلف را «در پیش روی حریف» دانسته است. اول: ترک کردن میز مذاکره که پیآمد آن بازگشت «گزینهٴ نظامی بهروی میز» و تشدید تحریمهاست. کیهان برای کاستن از وحشتزدگی دلواپسان و ریزشیها مدعی شده که «گزینه نظامی» در توان «حریف نیست» و تحریمها نیز «بی اثر» هستند. راه کار دوم: «حفظ ظاهر خطوط قرمز» نظام توسط آمریکا. کیهان خامنهای این راه کار را خطرناک دانسته و با تشویق تیم مذاکرهکنند بهخاطر مخالفت لفظی با آن ابراز امیدواری کرده است که «این مخالفت ادامه داشته باشد». و بالاخره راهکار سوم: اینکه آمریکا درصدد است تا با «جذب» یک جناح راهحل «غیر هستهیی» شدن نظام را پیش ببرد. تصمیمی که بهنوشته پاسدار شریعتمداری در یادداشت روز 31شهریور «توجه به حضور شماری از غرب گرایان» در دولت حسن روحانی موضوعیت پیدا میکند و با توجه به «پالسها و پیامهای مشابهی» که از سوی این جریان برای آمریکا فرستاده شده، بسیار خطرناک است. جالب این جاست که در همان حال که پاسدار دلواپس، حسین شریعتمداری برای آرامش دلواپسان، با قاطعیت گزینهٴ نظامی و تشدید تحریمها را رد میکند، همزمان روزنامه «حمایت» ارگان قضاییه آخوندی در سرمقالهاش تهاجم آمریکا و متحدانش به محور «دمشق – تهران» را محتمل دانسته و بهخاطر آن جیغ بنفش کشیده است.
کیهان خامنهای راهکارهای طرف مقابل را بررسی کرده اما در مورد راهکاری که نظام آخوندی باید در پیش بگیرد، هیچ چیز ننوشته و هیچ علامتی نداده است که بالاخره خامنهای بر سر دوراهی زهر خوران کامل یا به هم زدن میز مذاکرات و تندادن به عواقب خطرناک آن کدام یک را انتخاب میکند. البته تصمیمگیری برای انتخاب نهایی برای رژیم درماندهٴ ولایتفقیه بسا دشوار و بهراستی انتخاب میان مرگ یا خودکشی از ترس مرگ است. اما اگر خامنهای از این انتخاب میگریزد و آن را بهعقب میاندازد، شتاب تحولات که بمباران اهدافی در خاک سوریه توسط هواپیماهای آمریکایی نمودی از آن است، حرف دیگری دارد. شتاب تحولات خبر از نزدیک شدن زمان تعیینتکلیف میدهد.
برای بررسی این موضوع مروری کوتاه بر تحولات اخیر منطقه ضروری است.
تحولات مهم جغرافیای سیاسی منطقه با فروریختن ارتش عراق در برابر عشایری که حقوق خود را طلب میکردند و سپس ظهور گسترده داعش در عراق آغاز شد. آمریکا و متحدان غربی آن خطر بنیادگرایی را در فاصلهٴ بسیار نزدیکی از منافع ملی خود احساس کردند و در نتیجه با کنار گذاشتن بسیاری از ملاحظات و محاسبات قبلی از جمله ملاحظات مماشاتگرانه در منطقه، مجبور به تشکیل یک ائتلاف بینالمللی برای مقابله با داعش شدند. در چنین وضعیتی آمریکا در قبال رژیم آخوندی که همچنان بر سر دوراهی خوردن زهر کامل اتمی و یا ادامه جاده بمبسازی و جنگ و افروزی، این پا و آن پا میکرد با یک سؤال جدی مواجه شد.
آیا باند رفسنجانی روحانی آنطور که شعار میدادند یا وانمود میکردند، در این جبههبندی منطقهای، در کنار آمریکا و متحدانش قرار خواهند گرفت و میتوانند خامنهای هم با خود همراه کنند؟ روشن است که متحد شدن با جبهه ضدا داعش مستلزم خوردن کامل جام زهر و دست کشیدن از آنچه بهعنوان عمق استراتژیک از آن یاد میکنند، خواهد بود. یعنی در این نقطه تعیینتکلیف مسألهٴ اتمی و تروریسم رژیم آخوندی به هم گره خورد و در یک نقطه ظاهر شده است.
بالاخره رژیم آخوندی کدام یک از این دو مسیر را انتخاب میکند و عواقب آنرا بهجان میخرد. با دقت روی اخبار و تحولات بهویژه طی دو هفته اخیر و از نظر گذراندن مواضع دو باند رژیم آخوندی میتوان پاسخ را دنبال کرد. رسانههای حکومتی هر کدام به ترتیبی به این سؤال پاسخ دادهاند. کیهان، ارگان ولیفقیه ارتجاع در یادداشت روز 31شهریور خود، به قلم پاسدار شریعتمداری، تابلوهای مختلفی را ترسیم کرده که در واقع پاسخی به این سؤال است. با مرور این تابلو ها بحث را بهپایان میبریم و رسیدن به پاسخ قطعی را به تمرکز روی تحولات روزهای آینده بهویژه اخبار مربوط به سفر روحانی به نیویورک، موکول میکنیم.
کیهان سه راهکار مختلف را «در پیش روی حریف» دانسته است. اول: ترک کردن میز مذاکره که پیآمد آن بازگشت «گزینهٴ نظامی بهروی میز» و تشدید تحریمهاست. کیهان برای کاستن از وحشتزدگی دلواپسان و ریزشیها مدعی شده که «گزینه نظامی» در توان «حریف نیست» و تحریمها نیز «بی اثر» هستند. راه کار دوم: «حفظ ظاهر خطوط قرمز» نظام توسط آمریکا. کیهان خامنهای این راه کار را خطرناک دانسته و با تشویق تیم مذاکرهکنند بهخاطر مخالفت لفظی با آن ابراز امیدواری کرده است که «این مخالفت ادامه داشته باشد». و بالاخره راهکار سوم: اینکه آمریکا درصدد است تا با «جذب» یک جناح راهحل «غیر هستهیی» شدن نظام را پیش ببرد. تصمیمی که بهنوشته پاسدار شریعتمداری در یادداشت روز 31شهریور «توجه به حضور شماری از غرب گرایان» در دولت حسن روحانی موضوعیت پیدا میکند و با توجه به «پالسها و پیامهای مشابهی» که از سوی این جریان برای آمریکا فرستاده شده، بسیار خطرناک است. جالب این جاست که در همان حال که پاسدار دلواپس، حسین شریعتمداری برای آرامش دلواپسان، با قاطعیت گزینهٴ نظامی و تشدید تحریمها را رد میکند، همزمان روزنامه «حمایت» ارگان قضاییه آخوندی در سرمقالهاش تهاجم آمریکا و متحدانش به محور «دمشق – تهران» را محتمل دانسته و بهخاطر آن جیغ بنفش کشیده است.
کیهان خامنهای راهکارهای طرف مقابل را بررسی کرده اما در مورد راهکاری که نظام آخوندی باید در پیش بگیرد، هیچ چیز ننوشته و هیچ علامتی نداده است که بالاخره خامنهای بر سر دوراهی زهر خوران کامل یا به هم زدن میز مذاکرات و تندادن به عواقب خطرناک آن کدام یک را انتخاب میکند. البته تصمیمگیری برای انتخاب نهایی برای رژیم درماندهٴ ولایتفقیه بسا دشوار و بهراستی انتخاب میان مرگ یا خودکشی از ترس مرگ است. اما اگر خامنهای از این انتخاب میگریزد و آن را بهعقب میاندازد، شتاب تحولات که بمباران اهدافی در خاک سوریه توسط هواپیماهای آمریکایی نمودی از آن است، حرف دیگری دارد. شتاب تحولات خبر از نزدیک شدن زمان تعیینتکلیف میدهد.