پیروزی بزرگ عدالت در کارزار جهانی
اعلام خبر صدور حکم دادگاه اسپانیا
و توسط پاتریک کندی
پاتریک کندی
من امروز خوشوقت هستم که یک خبر فوری را به شما بدهم. بهخاطر همهٴ فداکاریها و بهخاطر اعتصابغذاکنندگان، نه فقط در لیبرتی، بلکه در سراسر جهان، توسط آنهایی که تلاش کردند وجدانهای بشری را در مورد سرنوشت این افراد و نیز هموطنانشان در ایران که روزانه در درد و رنج هستند، بیدار کنند. بهخاطر آن اعتصابغذاکنندگان و بهخاطر رهبری بینظیر خانم رجوی، امروز دادگاه سراسری اسپانیا یک تحقیقات رسمی را در مورد دخالت عراق در قتلعام اول سپتامبر امسال شروع کرده است
خانم رجوی از همه اعتصاب غذاکنندگان که این جنگ را به پیش بردهاند، خواسته است اعتصابغذای خودشان را خاتمه دهند زیرا آنها با مطرح کردن این مسأله در سطح بینالمللی، یک پیروزی به دست آوردهاند. من از خانم رجوی بهخاطر رهبریاش تقدیر میکنم و همچنین همهٴ ما از اشرفیها در لیبرتی بهخاطر پرداخت بها برای آن که ما این خبر را امروز داشته باشیم، تقدیر میکنیم.
ـ رودی جولیانی، شهردار جامعه بینالمللی در نیویورک
ـ سناتور جان بوزمن عضو سنای ایالات متحد
ـ ارتشبد هیو شلتون رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح (1997 ـ 2001)
ـ جیمز وولسی، رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا (1993-1995)
و پاتریک کندی
پاتریک کندی
صبح همگی بهخیر و خوش آمدید. خوشآمد به شما برای حضور در سالن کندی کاکوس در سنا که نه فقط بهخاطر پدر گرانقدر من، بلکه عموهایم، رابرت کندی که ایالت نیویورک را نمایندگی میکرد و عمویم جان اف کندی که بیش از هر چیز به اینکه رئیسجمهور ایالات متحده و عضو این نهاد بود، شناخته میشود. این سالن کاکوس کندی است.
برنامههای تاریخی در این سالن برگزار شدهاند. مباحث تاریخی در این جا آغاز شدهاند. و امروز، در ادامه این سنت، من افتخار دارم که اداره کننده گروهی از متخصصان باشم درباره موضوعی که توجهات بسیار زیادی را در سطح کشور به خودش جلب کرده است. نه فقط در ایالات متحده، بلکه توجهات بینالمللی زیادی را برای مردم سراسر جهان برانگیخته است.
البته ما امروز اینجا گردهم آمدهایم تا درباره چشمانداز توافق اتمی بین ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهان با آخوندهای تهران به بحث بنشینیم. در این رابطه، اولین شهردار آمریکا در جریان حمله 11سپتامبر در نیویورک، به ما پیوسته است. نیویورک به شهر آمریکا تبدیل شد و شهردار جولیانی به شهردار آمریکا. لذا، در حالی که ما این برنامه را شروع میکنیم، مایل هستم در ابتدا زمینه آن را مشخص کنم. برخی میگویند که این صرفاً بهخاطر بحث روی خود توافق است و اینکه آیا یک توافق قابل دفاع است، آیا این توافق نقاط قوتی دارد و این نقاط چه هستند و اینکه نقاط ضعف این توافق چه هستند؟
اما، من میخواهم در ابتدا چند قدم به عقب بردارم و درباره زمینه عامتر که ما را امروز در اینجا گردهم آورده است صحبت کنم. زیرا، فکر میکنم یک بحث عامتر، پایه بحثی را که امروز درباره معامله اتمی به آن میپردازیم، میسازد. و این البته به سیاست ربط دارد، حتی مهمتر از آن، به حقوقبشر و موضع بینالمللی ایالات متحده در خصوص احترام به حکومت قانون، ربط دارد. موضع آمریکا در سطح کشوری، در خصوص نگاهبانی از اصولی است که این کشور بر پایه آنها بنا نهاده شد. اصول دموکراسی و آزادی که سنگ بنا را تشکیل میدهند و باید سنگ بنای همه سیاستها در داخل و در سطح بینالمللی باشند.
البته، آنچه من به آن اشاره دارم، بحران حقوقبشری در ایران و این واقعیت است که این بحران حقوقبشر توسط یک استبداد مذهبی بیرحم ایجاد شده است که مصمم است اراده خشونتبار خود را علیه مردم ایران و همه مردم جهان اعمال کند. به همین دلیل است که رژیم ایران بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم دولتی شناخته شده است. به همین دلیل است که اینجا، کسانی به ما پیوستهاند که برای آزادی کشور مادریشان مبارزه میکنند. و این مبارزه برای آزادی در حال حاضر، در بستر مبارزات سازش ناپذیرترین و حقوق بشریترین سازمان مردم ایران صورت میگیرد. آنها پرچمداران آزادی هستند، جنگجویان دموکراسی، این بار دموکراسی برای ایران. این چیزی است که امروز ما را گردهم آورده است. مبارزه برای آزادی، مبارزه برای دموکراسی توسط ساکنان کمپ لیبرتی و اشرف بهطور واقعی یک مبارزه جهانی برای دموکراسی و آزادی است. به همین خاطر، ایالات متحده در خاتمه جنگ عراق یک تعهد داد که آمریکا در کنار این مخالفان خواهد ایستاد. ایالات متحده به این مخالفان قول داد که آنها مورد حفاظت قرار میگیرند نه تنها توسط ایالات متحده، بلکه توسط قانون بینالملل و کنوانسیون چهارم ژنو. تصور کنید. یک کشور بزرگی مانند کشور ما، نه تنها تعهد خود به این مخالفان را که برای آزادی مبارزه میکنند، زیر پا گذاشته است بلکه خلاف همهٴ تعهدات ما طبق قانون بینالملل، عمل کرده و باید این پناهجویان، یکبار و برای همیشه مورد حفاظت قرار گیرند.
آنچه به من انگیزه میدهد، شور و توجهات ایرانیان در سراسر جهان است که میخواهند آزادی کشورشان را ببینند.
جیمز وولسی- رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا
بسیار سپاسگزارم پاتریک
در دولت کلینتون که من در آن مدیر اطلاعات مرکزی بودم برای همه ما بسیار روشن بود که رئیسجمهور کلینتون از وضعیت رواندا بسیار آزرده خاطر بود. آمریکا در آن موضوع دخالت نکرد. ما عمیقاً از این مسأله ناراحت بودیم که آمریکا طرف کسانی که باید در مقابل تباهی و در حقیقت نسلکشی مورد حفاظت قرار میگرفتند را نگرفت.
ایالات متحده ممکن است اشتباهاتی مرتکب شود. برخی مواقع ممکن است در مواقعی که لازم نیست از زور استفاده کند. گاه ممکن است در مواقعی که لازم است از زور استفاده نکند. اما سرگذشت نویل چمبرلن و بازگشت او از مونیخ در سال 1938، زمانی که با لبخندی بر لب مدعی صلح در عصر ما از طریق مماشات شد، نوعی عملکرد است که مردم آمریکا نه تنها آن را قابل دفاع و توجیه نمیدانند بلکه اکثر آمریکاییها احساس شرم در برابر آن میکنند.
و این مهم است که ما بدانیم آنچه که امروز در رابطه با کمپ اشرف و لیبرتی میگوییم و اصولاً سیاست کلی ما در قبال رژیم ایران بهطور عام سیاست مماشات است. ما نمیتوانیم آن را درک کنیم تا اینکه با آن روبهرو شویم.
حال در روز 24نوامبر 2013، آمریکا و قدرتهای جهانی به همراه رژیم ایران یک طرح مشترک عملی را در ژنو اعلام کردند. خب اول از همه، این چه چیزی بود که رژیم ایران را مجبور کرد پشت میز مذاکره نشسته و توافق را امضا کند؟ توافق (ژنو) و تفسیر رژیم ایران از آن، وضعیت مذبوحانهیی را در رژیم آشکار میکند که بهخاطر تحریمهای بینالمللی و سوء مدیریت اقتصادی، و نارضایتی رو به افزایش داخلی و اختلافات درون رژیم و همچنین افشاگریهای کوبندهٴ اپوزیسیون سازمانیافته در مورد تأسیسات اتمی رژیم ایران، ٍ فلج شده است. این وضعیت، موجودیت رژیم آخوندها را به خطر انداخته و زمینهیی را برای عقبنشینی آنها در چارچوب مسائل اتمی مهیا ساخته است.
دولت اوباما نتوانست از ضعف ملایان استفاده کند تا دستآوردهای بیشتری را در مقایسه با آنچه در این مذاکرات حاصل شد، رقم زند. این دولت خیلی عجله داشت که هر چه زودتر به یک توافق دست یابد. دولت آمریکا نخواست عقبنشینی قاطعانهتری را از ملایان در زمینه اتمیطلب کند در حالیکه شرایط نابسامان اقتصادی در ایران میتوانست پشتوانه برای مواضع قاطعانهتری را مهیا سازد.
یک توافق برای عقبگرد در تحریمها، دسترسی به ذخایر ارزی، که کلید خرید وقت برای رژیمی در حال سقوط است، اما لبخندهای روحانی اعدامهای بیشتر بهطور خاص در مورد زندانیان سیاسی را به همراه داشته است. از زمانی که روحانی در ماه ژوئن به قدرت رسید، نزدیک به 400 اعدام، از جمله اعدام 22 زندانی سیاسی، ثبت شده است. سازمان عفو بینالملل در اطلاعیهیی در مورد 100روز اول ریاستجمهوری روحانی نوشته است: «عفو بینالملل از آمار رو به افزایش اعدامها در ایران مخصوصاً بعد از به قدرت رسیدن روحانی بهشدت نگران است». این سازمان حقوقبشری افزود: «زندانهای ایران همچنان مملو از زندانیان سیاسی و عقیدتی است و بسیاری از آنان از مراقبتهای کافی پزشکی محرومند».
در روز 25نوامبر، نزدیک به سه هزار تن از زندانیان در زندان قزلحصار در غرب تهران به یک اعتصابغذای محدود دست زدند تا در قبال اعدام 11تن اعتراض کنند.
بهرغم دست آوردهای اقتصادی، رژیم ایران عمیقاً نسبت به دور بعدی مذاکرات آسیبپذیر و مستأصل است. در حالیکه از جمعیتی که خواهان تغییرات زیربنایی بعد از توافق است هراس دارد، روحانی گفته است که مشکلات ایران فراتر از تحریمها میرود. و رژیم با تورم غیرقابل کنترل مواجه است که محصول ابعاد وسیع ولخرجی و سوء مدیریت بوده است و تقصیر همه اینها را به گردن احمدینژاد انداخت.
حال آمریکا بعد از حصول توافق چه کاری را باید انجام دهد؟ به نظر من آمریکا باید از اهرمهای خود استفاده کند تا خواستار اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل توسط رژیم در راستای توقف تمامی فعالیتهای غنیسازی در داخل ایران شود. باید خواستار بازرسی همه سایتهای رژیم ایران، چه اعلام شده و چه اعلام نشده، شود. این نیت، حفظ قدرت و نه حسننیت بود که رژیم ایران را به پای میز مذاکرات کشاند و اگر آمریکا نتواند این مهم را درک کند آنوقت تمام دنیا بهای آن را خواهد پرداخت. اینکه به رژیم ایران اعتماد کنیم تا به مفاد توافق پایبند بماند و برنامه تسلیحات هستهیی خود را کنار بگذار، سادهلوحانه و خیال واهی است. این رژیم هرچه آسیب پذیرتر شود بیشتر سعی خواهد کرد تا برنامه هستهیی خود را پنهان سازد تا اهرم فشار در برابر غرب را حفظ نماید. بر همین سیاق، غرب تنها یک راه برای مقابله با تهدید اتمی شدن رژیم ایران دارد و آن کمک به مردم ایران است که خواهان یک دولت غیراتمی، غیرمهاجم و غیرمذهبی هستند که بتواند قبل از اینکه آخوندها به بمب اتمی مجهز شوند به روی کار آید. هیچ راهحل واقعی دیگری در رابطه با این دسته از مشکلات وحشتناک وجود ندارد.
دولت اوباما باید بر سطح فشار خود بر روی رژیم تهران بیافزاید، به حمایت از اپوزیسیون ایران برخیزد، خواهان حفاظت برای سازمان مجاهدین خلق ایران و کمپ لیبرتی شود، خواهان بازرسیهای گسترده از تمامی سایتهای اتمی رژیم ایران شود و رژیم را وادار کند تا قبل از هر گونه کاهش تحریمها بهطور کامل مفاد توافق را اجرا کند.
سناتور جان بوزمن- عضو سنای آمریکا
با تشکر از همه شما، من به این جمعیت پرشور بسیار علاقمندم. من باید همه شما را به ارکانزاس ببرم! من از اینکه باید سریع بیایم و سریع بروم عذر میخواهم. زیرا همانطور که میدانید در حال حاضر، سنا درگیر حل و فصل مسأله بودجه سال آینده است و بهشدت درگیر است تا کار را تمام کند. مشکل این است که دولت درست مثل زمانی عمل میکند که من در دانشگاه بودم! همه چیز را به روزهای آخر موکول میکند. من خیلی ناراحتم که نمیتوانم زیاد بمانم. من از شنیدن صحبتهای شهردار جولیانی خیلی لذت بردم. میدانم شما چقدر زیاد کار کردهاید. من میدانم این موضوع تا چه اندازه اهمیت دارد. کارهای پایهیی شما کنگره را نسبت به این مسأله آگاه کرده است و واقعاً به شیوههای مختلفی بهطور مکرر نتیجه بخش بوده است. شما به آگاه کردن اعضای کنگره آمریکا و مردم آمریکا درباره جنایات این رژیم به شیوههای گوناگونی کمک میکنید، لذا من از فعالیتهای شما بسیار قدردانی میکنم. قطعاً ما به هر نحوی که بتوانیم از شما حمایت خواهیم کرد و خیلی خوشحالم که شما این جا هستید. با تشکر از همه شما.
ژنرال هیو شلتون، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا (1997ـ 2001)
با تشکر زیاد از شما. خانمها و آقایان صبح شما بهخیر. اجازه بدهید به ساکنان کمپ لیبرتی بگویم، «سلام». من با همهٴ اظهارات شهردار جولیانی موافق هستم. آنها قهرمانان واقعی هستند. من همچنین به پایداری و تعهد کسانی که در اعتصابغذا بودهاند، تا توجه جهان را به این موضوع، سرنوشت شمایی که در لیبرتی ماندهاید، جلب کنند، درود میفرستم.
من همچنین میخواهم به خانم رجوی درود بفرستم برای رهبری مجاهدین و شورا در این دوران بسیار سخت که به خروج نام مجاهدین (از لیست) منجر شد. او در این شرایط بسیار مشکل، بسیار مصمم ایستاده است و این کارزار را بدون حمایت قوی کشور ما که من بهخاطر آن پوزش میخواهم، به پیش برده است. من تصور نمیکنم که ما نسبت به قولها یا تعهداتمان پایبند ماندهایم. من میدانم که ما به تعهداتمان عمل نکردهایم و این کار خانم رجوی را خیلی مشکلتر کرده است. من میخواهم چند دقیقه درباره توافق ژنو صحبت کنم.
من فکر میکنم همهٴ ما در این اتاق مایل هستیم یک جهان غیراتمی را ببینیم، بهخصوص برای آندسته از ما که میدانند خطرات دهشتناک تسلیحات اتمی چیست. در دورهیی از کار نظامی، من هدف یابی تسلیحات اتمی را آموزش دیدهام. من میدانم تسلیحات اتمی چه قدرتی دارند و چه تأثیراتی میتوانند داشته باشند. من نمیتوانم هیچ چیزی را بدتر از داشتن این توانایی که یک کشور یا یک سازمان تروریستی از آن استفاده منطقی نکند، تصور کنم. همانطور که شهردار جولیانی گفت، رژیم ایران در حال حاضر، منطقی نیست. لذا، وقتی شما رژیم ایران را نظاره میکنید و اینکه تسلیحات اتمی در اختیار آنها باشد، آنها میتوانند بهترین را در دو دنیا داشته باشند. وقتی شما بمب اتمی را در دست یک رژیم غیرمنطقی و در دستان بزرگترین دولت حامی تروریسم، بزرگترین دولت حامی تروریسم در جهان امروز، داشته باشید، آنوقت به این توافق نگاه میکنیم که آن را امضا کردیم و میگوییم «آیا این یک توافق خوب است؟».
شما میدانید که ما در ارتش دوست داریم چیزی را که به آن «اقدامات تیم قرمز» مینامیم انجام دهیم. یعنی به طرف مقابل نگاه کنید. رژیم ایران چگونه به این توافق نگاه میکند؟ به این ویدئو نگاه کردم و ما امروز دیدیم که عراقیها به کمپ اشرف حمله کردند و وقتی به آن نگاه کردم، هر چند کوتاه بود، اما حمله خیلی خوبی نبود. زیرا آنها به چه کسانی حمله میکردند؟ آنها به افراد غیرمسلح حمله میکردند. این یک عملیات نظامی پیروزمندی نیست و این یک کشتار بود و شما باید آن را همین بخوانید.
وقتی من بهعنوان «عضو تیم قرمز» به این توافق نگاه میکنم، ما به همان نتیجهگیریهایی میرسم که فکر میکنم مدیر ولسی به آنها اشاره کرد.
خامنهای میگوید که الآن دیگر دنیا قبول کرده است که ما غنیسازی اورانیوم را داریم. اگر از منظر رئیسجمهور آنها به این نگاه کنید، رئیسجمهور اینطور میگوید، ما نباید غنیسازی را متوقف میکردیم، آنها خط سرخ ما را رد نکردند؛ شما میتوانید برای انرژی اتمی غنیسازی بکنی ولی خیلی ساده این میتواند به سلاح اتمی تبدیل شود. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفته است که تحقیقات و تولیدات ادامه پیدا میکند.
ما باید از این معامله (توافقنامه ژنو) استفاده کنیم و غنیسازی را متوقف کنیم. ما باید از این معامله استفاده کنیم تا برای بازرسی سایتها فشار بیاوریم. نه تنها سایتهایی را که اعلام کردهاند، بلکه آنچه را که مظنون هم هستند، یا سایتهای اعلام نشده، شامل شود. همان طوریکه ما میخواهیم اصرار کنیم که این بازرسیها را داشته باشیم تا زمانیکه بدانیم دیگر چیزی نیست. النهایه من برای نابود کردن کامل ساختار توانمندی اتمی آنها فشار میآورم.
ما باید به یاد بیاوریم رژیم ایران زمانی این معامله را امضا میکند که حیاتش را حفظ کند. این انگیزهٴ آنهاست. آنها میخواهند که باقی بمانند. به همین دلیل است که از سازمان مجاهدین اینقدر کینه دارند. آنها به هر چیزی که مجاهدین برای آن ایستادهاند، کینه دارند چون مجاهدین درست آنتیتز چیزهای هستند که آنها برایشان ارزش است. آنها فقط چیزی را امضا میکنند که باعث شود دوام بیاورند. بنابراین باید خیلی خیلی با دقت قدمهای بعدی در مورد این قطعنامه را برداریم.
اجازه بدهید در این چند دقیقه وقتی که برایم باقیمانده است بحث را عوض کنم. میدانم که امروز در این سالن ما، بسیاری دوستان و اقوام کسانی هستند که در لیبرتی یا اشرف بودهاند یا در نتیجه حمله اول سپتامبر که منجر به کشته شدن ۵۲ نفر شد، عزیزانی را از دست دادهاند. اینها برای همه ما بسیار عزیز هستند. بهطور خاص خیلی برای من عزیز هستند. چرا که این تعهدی هست که آمریکا به آنها داده است. و من میخواهم به خودم بهعنوان یک فرد با شرف نگاه کنم، مانند این سه نفر دیگری که اکنون روی سن هستند. افراد با شرافتی که به حرفشان متعهد هستند و برای حقیقت میجنگند. وقتی ما تعهدی میدهیم باید به آن تعهد عمل کنیم.
هنگامی که مجاهدین تحت کنترل نیروهای آمریکایی قرار داشتند، بارها توسط ارتش آمریکا مورد تحقیقات قرار گرفتند، و تکتک اعضای مجاهدین خلق ایران از هر گونه فعالیتهایی که تهدیدآمیز باشد مبرا شناخته شدند. ما میدانیم که بسیاری از آنها ساکنان آمریکا بودهاند و بسیاری از آنها مدارکی از دانشگاههای آمریکا دارند. به آنها بارها و بارها توسط کشورهای زیادی از آمریکا تا عراق قول داده شده است که حفاظت شوند. من شخصاً یادم میآید که سفیر دن فرید از وزارتخارجه گفت، «نگران نباشید، کمپ لیبرتی تنها یک مکان ترانزیت کوتاه است. که از آن طریق آنها را به کشوهای دیگر از جمله ایالات متحده آمریکا ببریم».
ما بودهایم که بارها و بارها به تعهد خودمان در قبال مجاهدین خلق ایران عمل نکردهایم. ما باید شرمنده باشیم. امروزه همانطور که مطرح شد آنها تحت شرایطی زندگی میکنند که من آن را شرایط قساوتبار توصیف میکنم. جایی که حفاظت لازم را در مقابل حملات موشکهای غیرمستقیم ندارند، چرا که آنها تیوالهای مورد نیاز را ندارند. چند عدد تی وال را داخل کمپ آوردهاند در حالیکه انبوهی از آنها را در خارج از کمپ تلنبار کردهاند. اما نیروهای عراقی نمیگذارند که تیوالها را به داخل کمپ بیاورند. بسیاری از شهروندان اشرف و اکنون لیبرتی برای بسیاری در آمریکا شناخته شدهاند. تعدادی از افسران ارتش ما آنها را به خوبی میشناسند چرا که به آنها در عراق خدمت میکردند و بارها و بارها مطرح کردهاند که اینها تهدید امنیتی برای ما ندارند. حتی یکی از آنها تهدید برای امنیت ملی آمریکا نیست. آنها هزاران هوادار در آمریکا دارند که میتوانند شبکه آنها باشند. آنها مهارتهای صنعتی زیادی دارند، بسیار باهوش هستند، بسیار تحصیلکرده هستند، آنها میتوانند صدای تغییر در ایران باشند، برای خلاصی از شر آخوندها و رژیمی که در آنجا حاکم است و بگذارند دموکراسی در داخل کشورشان جاری بشود. اگر آمریکا به تعهد خودش پایبند باشد، اگر ما از قدرت فوقالعادهیی که داریم استفاده کنیم، بهطور خاص قدرتی که اینجا در کنگره داریم که نه تنها بودجه عراق و دولت مالکی، بلکه بودجه وزارتخارجه ما را هم کنترل میکند. هنگامی وزارتخارجه گوش به فرمان خواهد بود که کنگره به آنها میگوید، کار درست را انجام بدهید وگرنه شما را تنبیه خواهیم کرد. و راه اینکه آنها را تنبیه کنید این است که بودجهشان را محدود کنید. آن وقت به شما گوش خواهند کرد. آن وقت سریع متوجه حرفهای شما خواهند شد. تنها شکلی که آمریکا میتواند بهعنوان یک کشور بزرگ باقی بماند این است که ما کماکان برای حقیقت بایستیم. اگر ما کار درست را انجام بدهیم، اگر به قول خودمان وفادار باشیم، اگر به تعهد خودمان پایبند باشیم، خانمها و آقایان این کاری هست که ملتهای بزرگ انجام میدهند و این همان کاری هست که کشور ما باید بکند. از شما بسیار متشکرم.
شهردار رودی جولیانی
جناب سفیر، ژنرال، پاتریک و حضاری که در اینجا جمع شدهاید،
بسیار مایه افتخار من است که برای پرداختن به این موضوع در اینجا حضور داشته باشم و بهطور خاص در حمایت از ساکنان کمپ لیبرتی صحبت کنم زیرا آنها کسانی هستند که اکنون در معرض خطرند. کسانیکه جانشان در خطر است. ما در این ساختمان زیبا هستیم که نام عموها و پدر پاتریک بر روی آن نهاده شده، در امنیت بهسر میبریم و غذای مناسب صرف میکنیم و در آستانه تعطیلات پایان سال هم هستیم. اما آنها در شرایطی هستند که من قبلاً نام آن را یک اردوگاه کار اجباری گذاشتم. نام رسمی کمپ لیبرتی شاید به این تصور دامن زند که آنجا یک مکان نسبتاً امن و مناسب است. اما در حقیقت آنجا یک اردوگاه کار اجباری وحشتناک است، با مساحت و فضای محدود، گرمای ناچیز، منابع آب بسیار کم و فاقد حفاظت. آنجا تبدیل به یک قتلگاه شده است که نیروهای عراقی و شرکای آنها وارد آن میشوند و ساکنان را میکشند. بنابراین لیبرتی هم اردوگاه کار اجباری و هم قتلگاه است و ما نمیدانیم که چه زمان باز هم تکرار خواهد شد. بنابراین این موضوع بسیار اضطراری است و نه مسألهیی که بتوان بهراحتی آن را فراموش کرد. آقای سفیر در رابطه با مماشات صحبت کردند. ما در سالنی هستیم که خاطرات خانواده پاتریک در آن موج میزند. عموی او که رئیسجمهور آمریکا بود در دوران جوانی خود کتابی نوشت بهنام «چرا انگلیس در خواب فرو رفت». فکر میکنم موضوع تز او در هاروارد همین بود که بعداً یکی از پرفروشترین کتابها هم شد. میدانید درباره چه بود؟ درباره اینکه چگونه انگلیس در زمانی که تهدید هیتلر بالا میگرفت در خواب فرو رفته بود. و چگونه هشدارهای مسجل در رابطه با فزونی گرفتن قدرت هیتلر حتی قبل از زمامداری چمبرلن، یعنی چهار، پنچ و شش سال قبل از آن را نادیده گرفت و در دوران چمبرلن توافقات رعب آوری را با هیتلر منعقد کرد که جنگ جهانی دوم را نه تنها ممکن ساخت بلکه بسیار خطرناکتر و بسیار فاجعهبارتر و بسا مشکلتر ساخت. سؤال این است که چرا از تاریخ درس گرفته نمیشود؟ چرا؟ آیا ابله هستیم؟ ما یاد نگرفتهایم که اگر با دیکتاتورها و مستبدین مماشات کنیم، یعنی با نیروهای سرکوبگر، آنها بدتر و بدتر و بدتر خواهند شد و میزان خواستهای آنها هرچه بیشتر و بیشتر خواهد شد. تنها راهی که میتوان با توسل به آن، افراد مستبد، سرکوبگر و زورگو را وادار کرد تا به یک توافق عاقلانه گردن بگذارند این است که در مقابل آنها محکم ایستاد. ارادهٴ ایستادگی کردن در مقابل آنها و نه کرنش و مماشات یا دادن این اشعه که میتوانند سوءاستفاده کنند. این موضوع مربوط میشود به توافقی که چند هفته پیش صورت گرفت. به نظر من ما در آستانه یک پیروزی بودیم. تحریمها تأثیرگذار بودند و تشدید میشدند. بسیاری از آنها بهرغم اعتراضات دولت آمریکا تشدید شدند در حالیکه دولت اکنون درصدد است اعتبار کارآمد بودن تحریمها را به حساب خودش بریزد. آنها به بسیاری از اقدامات اعتراض کردند که بر مبنای آنها تحریمها شدیدتر شد. اما به هر حال، و به هر صورتی ما به آن نقطه رسیده بودیم، موضوع این بود که تحریمها در نقطهیی از راه تأثیرگذار بودند و اهرمها شکل میگرفت و فشار بسیار زیادی از طریق مردم ایران بر روی رژیم ایجاد میشد که کاری باید صورت گیرد و از مواضع بهغایت تهاجمی باید عقبنشینی میکردند. اما از این موقعیت در جهت برقراری اهداف ده ساله یعنی اجرای شش قطعنامه سازمان ملل، با هدف یک ایران غیراتمی، استفاده نشد. در گذشته بحث بر سر این بود که آیا میتوان به آنها اجازه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی را داد یا نه. و پاسخ همه این قطعنامهها «خیر» بود، یعنی نمیتوان به رژیم اعتماد کرد که از انرژی هستهیی استفاده صلحآمیز داشته باشد. این یک نظر خارقالعادهیی نیست. این رژیمی است که چندصد هزار تن از مردم را به قتل رسانده است. رژیمی که بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. این رژیمی است که دروغ و دروغ و باز هم بیشتر دروغ گفته است.
اگر بخواهید رژیمی را در ذهن خود تصور کنید که اتمی شدن آن از همه رژیمهای دیگر بدتر باشد همین رژیم ایران است. رژیمی که با نوعی استبداد مذهبی غیرمنطقی و جنونآمیز مدیریت میشود. بر همین اساس شش قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. و مذاکرات و بحث و جدلها و تحریمها در ده ساله گذشته جریان داشت تا رژیم ایران به قابلیت هستهیی دست نیابد. بنابراین رژیم ایران نخواهد توانست بهطور صلحآمیز هم از نیروی هستهیی استفاده کند زیرا نمیتوان به آن اطمینان داشت که روزی از آن در زمینه نظامی استفاده نکند، چیزی که بسیار بسیار ساده خواهد بود. این موضوع اصلی بحث و جدلها است.
چرا رژیم ایران نباید به شیوههای صلحآمیز به نیروی هستهیی دست یابد؟ جدا از اینکه این یک رژیم دیوانه و غیرمنطقی و بیثبات است، پاسخ این است که رژیم اصلاً به آن نیازی ندارد. آنها چه نیازی به نیروی هستهیی دارند؟ در حالیکه از مقادیر زیادی منابع نفت و گاز برخوردارند. آیا ما آنقدر سادهلوح، کم تجربه و ابله هستیم که باور کنیم آنها نیازمند نیروی هستهیی برای تولید برق هستند؟ امیدوارم که اینطور نباشد ولی فکر میکنم که همینطور است. وضعیت بسیار مضحک و پوچی است. آمریکا به این دلیل ده سال با این موضوع مخالفت میکرد زیرا میدانست که بسیار مضحک است کسی فکر کند خامنهای یا روحانی یا نمایندگان آنها بگویند «ما باید بتوانیم از نیروی هستهیی برای اهداف صلحآمیز استفاده کنیم». رژیم نیازی به انرژی هستهیی برای اهداف صلحآمیز ندارد. آنها دارای منابع زیادی از انرژی هستند که برای عرضه به خود ایران و دنیا کافی است. و طی چند نسل هم همینطور بوده است. نیاز رژیم به نیروی هستهیی فقط و فقط در یک چیز خلاصه میشود: آنها نیاز به قدرت نظامی در خاورمیانه دارند تا بتوانند به اهداف خود برسند. شاید بخواهند عربستان سعودی را مطیع خود کنند و شاید بخواهند هژمونی و تسلط خود را ایجاد کنند و عراق و سایرین را تهدید کنند. این دلیلی است که آنها میخواهند به قدرت اتمی تبدیل شوند. به باور من رابطهیی بین مذاکرات و وقایع کمپ لیبرتی یا بهتر بگوییم اردوگاه کار اجباری لیبرتی وجود دارد. ما قبلاً هم این را تجربه کرده بودیم. قبلاً با رژیم مذاکرات انجام شده و قبلاً هم با رژیم مماشات شده است. بهمثابه تاریخچه میتوان گفت، همانطور که اکثر شما میدانید، سازمان مجاهدین خلق ایران تا یک سال پیش لیستگذاری شده بود.
دولت کلینتون برای دلجویی از رژیم ایران تصمیم گرفت که سازمان مجاهدین خلق ایران را لیستگذاری کند. این اقدام البته که نتیجه عملی نداشت زیرا تمایل به رفرم در رژیم فوراً محو شد. رژیم به کشتار، دستگیری، زورگویی و شانتاژ ادامه داد و سپس با آمریکا وارد مذاکرات شد. بازرسان اتمی خیلی مطمئن بودند که برنامه هستهیی رژیم تحت کنترل است. در نهایت چطور کشف شد که تحت کنترل نیست؟ آیا از طریق بازرسی، که طبق توافق اخیر هم ما به آن تکیه خواهیم کرد؟ (ما به بازرسی اتکا میکنیم تا اطمینان کسب کنیم که رژیم به قول خود وفا خواهد کرد). خب، بازرسیها انجام شد و بازرسان میگفتند که رژیم ایران به توافقات پایبند است. خیر، اینطور نبود، این سازمان مجاهدین خلق و هواداران آن در داخل ایران بودند که با به خطر انداختن جانهای خود، که شماری از آنها بهخاطر این کار جان خود را از دست دادند، در اوت 2002 سایتهای اتمی در ایران را افشا کردند. بعد در سال 2005، آنها یک سایت اتمی در مرکز ایران بهنام فردو را افشا کردند، تأسیساتی که رژیم میتواند در آن در دل کوهها به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد. در طول هفت یا هشت سال اخیر، سازمان مجاهدین خلق افشاگریهای بسیار دیگری در این زمینه انجام داده است که اساساً تصویر دروغی را که روحانی و دیگر مقامات رژیم ارائه میدادند، برملا کرد و این دروغ را که آنها فقط تا همین حد اورانیوم غنیسازی میکنند، افشا کرد.
به باور من، این به یمن افشاگریهای سازمان مجاهدین خلق است، بهخصوص افشاگریهای عمده در رابطه با تأسیسات نطنز و اراک و فردو، که رژیم ایران در حال حاضر یک قدرت اتمی نیست. من فکر نمیکنم که تقارن افزایش اعدامها در زمان روحانی و همچنین حمله به لیبرتی امری تصادفی است. آنچه من فکر میکنم دارد اتفاق میافتد این است که رژیم ایران قصد دارد به توافقی با آمریکا برسد که از شر بسیاری از تحریمها نجات یابد. آنها میدانند که این توافق نوعی بازرسی را الزامآور میسازد. آنها در این فکرند که اجازه خواهند یافت بهطور صلحآمیز غنیسازی اورانیوم را ادامه دهند و اینکه توافق میگوید این نکته در نظر گرفته شده است. لذا خیلی به خودشان مطمئن هستند که این کار را در مقابله با ما انجام خواهند داد و روحانی در واقع با «افتخار» گفت که میتوانند همان کاری را با ما انجام دهند که قبلاً انجام دادهاند، یعنی اجازهٴ ورود به بازرسان در حالیکه بازرسان به هیچ چیزی دست نخواهند یافت زیرا رژیم همه چیز را پنهان میکند. در دور قبل هم این بازرسان نبودند که رژیم را افشا کردند، این کار مجاهدین و مخالفان بود که اطلاعات را افشا کردند.
من فکر میکنم آنچه رژیم اکنون میخواهد انجام دهد این است که قبل از اینکه آنها بتوانند افشاگری کنند آنها را از میان بردارد تا به توافق مورد نظر خود دست یابد. آنگاه رژیم امنیت و اطمینان خاطر خواهد داشت که تعداد بسیار کمی از افراد توانایی آن را دارند که دروغگویی یا فریبکاریش را برملا کنند و این بهوضوح هدف رژیم است تا بتواند در حد امکان به نیروی اتمی دست یابد و قادر باشد ظرف یک یا دو ماه استراتژی خود را تغییر داده و به همان طرف برود.
حال اگر ما میتوانیم این موضوع را درک کنیم، باید پرسید چه کسانی به نیابت از ما مشغول مذاکره با رژیم هستند؟ این افراد چه کسانی هستند؟ آیا عقل سلیم ندارند؟ آیا نمیتوانند تاریخ را مطالعه کنند؟ خوب، این یک طرف موضوع. حال مهمترین موضوع این است که آیا آنها شرافت و اخلاق و آبرو ندارند؟ کشور آمریکا قول داده است. در دنیا موارد زیادی وجود دارد که افراد در معرض خطر هستند، مجروح میشوند و صدمه میبینند، کشته میشوند و به دست رژیمهای سرکوبگر شکنجه میشوند. خیلی از این موارد وجود دارد. ما بسیار مایلیم که به همه این موارد بپردازیم ولی میدانیم که نمیتوان این کار را انجام داد. اما این موضوع (لیبرتی) خیلی متفاوت است با نمونههای دیگری که افراد تنها در معرض کشتار توسط رژیمهای سرکوبگر قرار دارند. در این نمونه، افراد کشته میشوند، در حالیکه آمریکا با رژیم حاکم بر آنان مذاکره میکند، در حالیکه آن افراد توافق نامههایی را با ایالات متحده آمریکا در رابطه با تأمین حفاظتشان امضا کردهاند. آیا قول ما هیچ اعتباری از نظر این دولت دارد؟ اگر اعتبار دارد، دولت آمریکا باید به این قول وفا کند. اگر ندارد، آنوقت من نمیدانم آمریکا از چه چیزی در جهان دفاع میکند. نمیدانم چه صدمهیی به کسانی خواهد زد که به قول ما اعتماد کردهاند.
اجازه بدهید سخنانم را با ارائه چهار پیشنهاد به پایان ببرم.
اول اینکه ایالات متحده آمریکا باید به تعهدات خود پایبند باشد و فوراً تکتک ساکنان در کمپ لیبرتی را حفاظت کند. آمریکا باید آنها را به خاک این کشور انتقال دهد. این رقم برای کشوری به وسعت آمریکا زیاد نیست. در ضمن این افراد پرکار و خلاق هستند، آنها یک شهر تأسیس کرده بودند. کمپ اشرف یک شهر بود. خلاقیت و ظرفیتشان از آنها افرادی فوقالعاده مولد ساخته است. بنابراین افرادی نیستند که بخواهند به دولت و مقامات محلی متکی باشند. آنها میتوانند نیازمندیهای خودشان را تأمین کنند و تا بهحال هم همین کار را کردهاند. زیرا برای خود شهری ساختند، بنابراین میدانند چطور نیازهای خود را تأمین کنند، و منابع خود را هم دارند. بنابراین هرکجا که بروند هیچ باری بر روی دوش دیگران نخواهند گذاشت. بلکه یک سرمایه هم خواهند بود، همانطور که در عراق بودند. بنابراین، هیچ دلیلی برای امتناع از جابهجایی آنها وجود ندارد. حتی اگر بخواهیم آنها را به نقاط دیگر منتقل کنیم، میتوان در اسرع وقت آنها را به آمریکا منتقل کرد تا در امنیت باشند و بتوانند از آنجا بهطور منطقی و معقول به نقاط دیگر منتقل شوند. به بنابراین ما باید خیلی سخت تلاش کنیم تا آنها بهطور جمعی به آمریکا جابهجا شوند.
دوم، هر گونه توافق با رژیم ایران باید بهطور مطلق از این شق جلوگیری کند که رژیم ایران به نیروی اتمی برای نیات صلحآمیز دست پیدا کند. هیچ دلیل موجهی برای استفاده از نیروی اتمی وجود ندارد. آنها نیازی به این انرژی برای تولید برق ندارند. آنها هیچ نیازی به انرژی هستهیی جز در جهت مقاصد نظامی و تهاجمی ندارند. صرفنظر از اینکه تصادفی یا عمدی بوده است، این نظر در توافق موقت باید لغو شود چنانچه بخواهیم وارد توافقی با رژیم ایران شویم که به موجب آن تحریمها لغو شود. توافق نهایی باید آنچه را شامل شود که طی ده سال گذشته مبنای خواستها بود، یعنی یک ایران غیراتمی. سازمان مجاهدین خلق از یک ایران غیراتمی حمایت میکند.
سوم، صرفنظر از اینکه به توافق دستیابیم یا خیر، نباید این رژیم را بهرسمیت شناخت. ما باید از تغییر رژیم در ایران حمایت کنیم. غیر از این، غیرممکن و از نظر تاریخی هم غیرممکن است که توجیه کنیم چرا از تغییر رژیم در مصر و لیبی و حالا سوریه دفاع میکنیم. مسائل وحشتناک و دهشتناکی در رابطه با هر سه رژیم وجود داشت. دو تن از آنها متحد ما بودند، از جمله مبارک. او آدم بدی بود اما متحد آمریکا بود. یکی دیگر جدیدتر بود، قذافی. سومی اسد است که آدم بسیار بدی است و کارهای بسیار شنیعی در رابطه با مردم سوریه انجام داده است. اما اگر همه اعمال آنها را سرجمع کنید، به گرد پای رژیم ایران هم نمیرسد. پس چطور ممکن است که خواستار تغییر رژیم در مصر و لیبی و سوریه بود اما نه در ایران؟ رژیمی که بدترین رژیم در مقابل ما بوده است و بیشترین آمریکایی را کشته است و بزرگترین حامی کشتار در مقایسه با سایر رژیمها است. ما باید عملکرد بیتناقضی داشته باشیم و در نتیجه از تغییر رژیم در ایران حمایت کنیم صرفنظر از هر توافقی که با رژیم در رابطه با موضوع اتمی دستیابیم.
و بالاخره، پیشنهاد چهارم، ما باید آلترناتیو دموکراتیک در ایران را بهرسمیت بشناسیم. هیچ چیزی بیشتر از این بر روی رژیم فشار وارد نخواهد کرد. این داعیه که نمیتوان هم مذاکره کرد و به مقاصد اتمی رژیم ایران پایان داد و هم در آن واحد تغییر رژیم را بهعنوان یک آلترناتیو بهرسمیت شناخت واقعاً ادعایی برخلاف منطق است و برخلاف نمونههای تاریخی. ما باید از آلترناتیو دموکراتیک در ایران حمایت کنیم. این آلترناتیو دموکراتیک قطعاً واضح و روشن است. سازمان مجاهدین خلق ایران و برنامه آن و اصولی که خانم رجوی اعلام کرده است، چیزهایی که مانند خواستهای ما برای خاورمیانه و ایران است. این مانند شرایطی نیست که ما در سوریه ایجاد کردهایم، شرایطی که نمیدانیم از چه کسانی حمایت کنیم و چه کسانی از اصول و اهداف صحیح برخوردارند و چه کسانی مثل اخوان المسلمین هستند که در مصر حاکم بودند. اما در اینجا ما میدانیم از چه کسانی باید حمایت کرد. ما از سازمانی حمایت میکنیم که به دموکراسی باور دارد، سازمانی که خواهان حقوق برابر زنان است، سازمانی که اصلاً توسط زنان رهبری میشود، سازمانی که یک ایران غیراتمی میخواهد، سازمانی که خواهان یک دولت مبتنی بر جدایی دین و دولت با حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همگان است. بنابراین آلترناتیو بسیار بسیار واضحی وجود دارد. و بهرسمیت شناختن چنین آلترناتیوی در ایران صحیح است و فشار فوقالعادهیی را بر روی رژیم ایران وارد خواهد آورد. ما باید به آنها فشار آوریم نه اینکه با آنها مماشات کنیم.
و در آخر میخواهم رو به ساکنان لیبرتی صحبت کنم چون میدانم این فیلم برای آنها هم پخش خواهد شد. میخواهم به آنها بگویم که من میدانم لحظاتی وجود دارد که آنها احساس میکنند بهحال خود رها شدهاند. رنجی که آنها تحمل میکنند را نمیتوانم تصور کنم. ما در اینجا در امنیت بهسر میبریم. آنها با محدودیتها دست و پنجه نرم میکنند، در سرما و رنج بهسر میبرند. وقتی تاریخ سالی که سپری شد، نوشته شود، بعد از اینکه ایران تبدیل به یک کشور آزاد و دموکراتیک شود، چیزی که مردم ایران میخواهند، حاصل خواهد شد اما نمیدانیم چه زمانی، نام شهیدان اشرف و لیبرتی و کسانی که در آنجا متحمل رنج بودند بر روی اماکن سراسر ایران نقش خواهد بست، و آنها تبدیل به قهرمانانی خواهند شد در برابر اوباش و جانیان و سرکوبگران و دیکتاتورهایی که حق حاکمیت را اکنون از مردم غصب کردهاند. بنابراین خطاب به آنها میگویم که خدا شما را حفظ کند. ما شما را همواره در خاطر داریم و هیچگاه شما را فراموش نخواهیم کرد. ما در کنار شما خواهیم بود. از شما سپاسگزارم.
رودی جولیانی
من میخواهم چند کلامی دیگر اضافه کنم. دو هفته پیش با خانم رجوی در پاریس ملاقات کردم، ایشان نگرانی عمیق خود را نسبت به اعتصابیها ابراز کرد، نگرانی در مورد سلامتی و امنیت آنها. میخواهم بگویم من ایشان را بهخاطر کار فوقالعادهیی که انجام داده، تحسین میکنم، او قادر بود همهٴ این اعتصابها و فداکاریها را تبدیل به صدور حکم دادگاه اسپانیا کند. میخواهم به پاتریک و خانم رجوی برای درخواست از اعتصابیها برای پایان دادن به اعتصابغذا بپیوندم. اکنون شما به هدف بزرگی دست یافتید، به چیزی دست یافتید که کسی فکر نمیکرد عملی باشد. شما اکنون به گشوده شدن پرونده علیه این قاتل دست یافتید و امیدواریم که علیه سایر قاتلان هم که به نیابت از رژیم ایران عمل میکنند، پرونده باز شود. همانطور که قبلاً هم گفتهام شما قهرمانانی هستید که موجب دستیابی به این پیشرفت شدید. هیچکدام از این کارها به آسانی انجام نشده، خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، فداکاری بزرگی را میطلبید، از جمله بسیاری از کسانی که زندگی خود را به مخاطره انداختند یا حتی جان باختند. این چیزها به قیمت گزافی به دست آمدهاند و از شما بهخاطر کاری که انجام دادهاید تشکر کنم و آماده پذیرش هر آنچه برای اهداف آیندهمان نیاز داریم، هستیم. و باید اطمینان حاصل کنیم که همچنان قوی و زنده بمانیم و صدایمان را همچنان رسا نگهداریم، زیرا هیچ چیز در مقابل این سرکوب ما را ساکت نخواهد کرد. ما آنجا برای شما هستیم و صدایمان قوی و بلند و روشن است. ما یک ایران آزاد و دموکراتیک خواهیم داشت، ما یک ایران غیراتمی خواهیم داشت و ما شاهد برگشت همه شما از جمله خانم رجوی، بهزودی زود به ایران خواهیم بود. این هدف ما است.. فقط به این پیروزی که به دست آوردهاید نگاه کنید و آن را در مسیر دستیابی به پیروزیهای بعدی مورد استفاده قرار دهید.
پاتریک کندی
در اوج جنگ سرد، رئیسجمهور جان کندی بهطور واقعی و به روشنترین وجهی، در سخنرانی خود در برلین، روشن کرد که در جریان بحران بزرگی که در جریان بود، موضوع دعوا چه بود و اینکه تصمیم ایالات متحده این بود در کنار کسانی قرار بگیرد که در برلین در محاصره بودند. این نه فقط یک آرمان برای برلینیها را نمایندگی میکرد، بلکه یک آرمان برای همه مردمی بود که خواهان آزادی بودند. به همین خاطر است که ما در این لحظه در نقطهیی هستیم که بزرگترین تهدید نه فقط برای امنیت ملی خودمان، بلکه جهان از سوی رژیم ایران است. لذا شاید مناسب باشد آن نقل معروف او را بازگو کنم که «من ایرانی هستم».
ما این را میگوییم زیرا در پایان بحث، این مسأله نهایتاً یک موضوع اخلاقی است. رفتار با سایر انسانها، همانطور که با خودمان میکنیم و همانطور که میخواهیم خانوادههای خودمان مورد رفتار قرار گیرند. امروز ما اساساً درباره یک مسأله سیاسی شنیدیم. موضوع امنیت ملی، مسأله حقوقبشری حول سرنوشت ساکنان لیبرتی و سرنوشت جهان برای یک ایران غیراتمی شکل گرفت. این دو از هم غیرقابل تفکیک هستند. و این امر بهخاطر فداکاری ساکنان لیبرتی است که ما امروز درباره آنها صحبت میکنیم.
من امروز خوشوقت هستم که یک خبر فوری را به شما بدهم. بهخاطر این اعتصاب غذاها، نه فقط در لیبرتی، بلکه در سراسر جهان، توسط آنهایی که تلاش کردند وجدانهای بشری را در مورد سرنوشت این افراد و نیز هموطنانشان در ایران که روزانه در درد و رنج هستند، بیدار کنند بهخاطر آن اعتصابغذاکنندگان و بهخاطر رهبری بینظیر خانم رجوی، امروز دادگاه سراسری اسپانیا یک تحقیقات رسمی را در مورد دخالت عراق در قتلعام اول سپتامبر امسال شروع کرده است.
با تشکر از شما، بهخاطر آنکه صدای شما اکنون در پایتخت ایالات متحده آمریکا شنیده میشود. و این بهخاطر فداکاری ساکنان لیبرتی که سابقا در اشرف بودند، است که ما امروز اینجا هستیم. بهرغم آنکه ایالات متحده چشمانش را بسته است در حالی که دهها تن از همرزمان شما به قتل رسیدند. بهرغم آنکه به آنها توسط آمریکا قول حفاظت داده شده بود، بله بهرغم همهٴ اینها، شما پیروز شدید و بهدلیل گستردگی بینالمللی کنوانسیون چهارم ژنو، یک دادگاه دست به اقدام زده است، هر چند هر دادگاهی این اختیارات را دارد، ولی دادگاه سراسری اسپانیا رسماً تحقیقات علیه فالح فیاض، مشاور امنیتی ملی نوری مالکی را شروع کرده است. این به آن معنی است که ما بالاخره عدالت را در کنار خودمان خواهیم داشت. لذا، در حالی ما برنامه امروز را به پایان میبریم، من همانطور که در هر فرصتی که برای سخنرانی حول این موضوع داشتهام، گفتم، باز هم میگویم که سکوت، سکوت بزرگترین دشمن ماست. و اگر بهخاطر انرژی و فریادهای اشرفیها در لیبرتی و جامعه تبعیدی نبود که این نبرد را ادامه دهند، این سکوت ادامه مییافت، با توجه به همه موضوعاتی که شما امروز بحث در مورد آنها را شنیدید.
ما نمیتوانیم نسبت به حقایق بیاعتنا باشیم. حقایق ارائه شدهاند. اکنون برعهدهٴ ماست که کار درست را انجام دهیم و در حمایت از این موضوع برخیزیم. نه به این خاطر که یک مسأله امنیت بینالمللی است، نه به این خاطر که مسأله حقوقی است، و البته هیچ موضوع حقوقی مهمتر از کنوانسیون چهارم ژنو وجود ندارد، بلکه نهایتاً به این خاطر که یک موضوع اخلاقی است و ما یک تعهد به انسانیت مشترکمان داریم تا از افرادی که سرکوب شدهاند، شکنجه شدهاند و به قتل رسیدهاند توسط بزرگترین حامی تروریسم در سطح جهان، که آن رژیم ایران است، حفاظت کنیم. باید به جنگمان ادامه دهیم و با تشکر از همه شما.
و مایلم این را متذکر شوم که با این خبر جدید، خانم رجوی از همه اعتصاب غذاکنندگان که این جنگ را به پیش بردهاند، خواسته است اعتصابغذای خودشان را خاتمه دهند زیرا آنها با مطرح کردن این مسأله در سطح بینالمللی، یک پیروزی به دست آوردهاند. من از خانم رجوی بهخاطر رهبریاش تقدیر میکنم و همچنین همهٴ ما از اشرفیها در لیبرتی بهخاطر پرداخت بها برای آنکه ما این خبر را امروز داشته باشیم، تقدیر میکنیم.
اعلام خبر صدور حکم دادگاه اسپانیا
و توسط پاتریک کندی
پاتریک کندی
من امروز خوشوقت هستم که یک خبر فوری را به شما بدهم. بهخاطر همهٴ فداکاریها و بهخاطر اعتصابغذاکنندگان، نه فقط در لیبرتی، بلکه در سراسر جهان، توسط آنهایی که تلاش کردند وجدانهای بشری را در مورد سرنوشت این افراد و نیز هموطنانشان در ایران که روزانه در درد و رنج هستند، بیدار کنند. بهخاطر آن اعتصابغذاکنندگان و بهخاطر رهبری بینظیر خانم رجوی، امروز دادگاه سراسری اسپانیا یک تحقیقات رسمی را در مورد دخالت عراق در قتلعام اول سپتامبر امسال شروع کرده است
خانم رجوی از همه اعتصاب غذاکنندگان که این جنگ را به پیش بردهاند، خواسته است اعتصابغذای خودشان را خاتمه دهند زیرا آنها با مطرح کردن این مسأله در سطح بینالمللی، یک پیروزی به دست آوردهاند. من از خانم رجوی بهخاطر رهبریاش تقدیر میکنم و همچنین همهٴ ما از اشرفیها در لیبرتی بهخاطر پرداخت بها برای آن که ما این خبر را امروز داشته باشیم، تقدیر میکنیم.
ـ رودی جولیانی، شهردار جامعه بینالمللی در نیویورک
ـ سناتور جان بوزمن عضو سنای ایالات متحد
ـ ارتشبد هیو شلتون رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح (1997 ـ 2001)
ـ جیمز وولسی، رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا (1993-1995)
و پاتریک کندی
پاتریک کندی
صبح همگی بهخیر و خوش آمدید. خوشآمد به شما برای حضور در سالن کندی کاکوس در سنا که نه فقط بهخاطر پدر گرانقدر من، بلکه عموهایم، رابرت کندی که ایالت نیویورک را نمایندگی میکرد و عمویم جان اف کندی که بیش از هر چیز به اینکه رئیسجمهور ایالات متحده و عضو این نهاد بود، شناخته میشود. این سالن کاکوس کندی است.
برنامههای تاریخی در این سالن برگزار شدهاند. مباحث تاریخی در این جا آغاز شدهاند. و امروز، در ادامه این سنت، من افتخار دارم که اداره کننده گروهی از متخصصان باشم درباره موضوعی که توجهات بسیار زیادی را در سطح کشور به خودش جلب کرده است. نه فقط در ایالات متحده، بلکه توجهات بینالمللی زیادی را برای مردم سراسر جهان برانگیخته است.
البته ما امروز اینجا گردهم آمدهایم تا درباره چشمانداز توافق اتمی بین ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهان با آخوندهای تهران به بحث بنشینیم. در این رابطه، اولین شهردار آمریکا در جریان حمله 11سپتامبر در نیویورک، به ما پیوسته است. نیویورک به شهر آمریکا تبدیل شد و شهردار جولیانی به شهردار آمریکا. لذا، در حالی که ما این برنامه را شروع میکنیم، مایل هستم در ابتدا زمینه آن را مشخص کنم. برخی میگویند که این صرفاً بهخاطر بحث روی خود توافق است و اینکه آیا یک توافق قابل دفاع است، آیا این توافق نقاط قوتی دارد و این نقاط چه هستند و اینکه نقاط ضعف این توافق چه هستند؟
اما، من میخواهم در ابتدا چند قدم به عقب بردارم و درباره زمینه عامتر که ما را امروز در اینجا گردهم آورده است صحبت کنم. زیرا، فکر میکنم یک بحث عامتر، پایه بحثی را که امروز درباره معامله اتمی به آن میپردازیم، میسازد. و این البته به سیاست ربط دارد، حتی مهمتر از آن، به حقوقبشر و موضع بینالمللی ایالات متحده در خصوص احترام به حکومت قانون، ربط دارد. موضع آمریکا در سطح کشوری، در خصوص نگاهبانی از اصولی است که این کشور بر پایه آنها بنا نهاده شد. اصول دموکراسی و آزادی که سنگ بنا را تشکیل میدهند و باید سنگ بنای همه سیاستها در داخل و در سطح بینالمللی باشند.
البته، آنچه من به آن اشاره دارم، بحران حقوقبشری در ایران و این واقعیت است که این بحران حقوقبشر توسط یک استبداد مذهبی بیرحم ایجاد شده است که مصمم است اراده خشونتبار خود را علیه مردم ایران و همه مردم جهان اعمال کند. به همین دلیل است که رژیم ایران بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم دولتی شناخته شده است. به همین دلیل است که اینجا، کسانی به ما پیوستهاند که برای آزادی کشور مادریشان مبارزه میکنند. و این مبارزه برای آزادی در حال حاضر، در بستر مبارزات سازش ناپذیرترین و حقوق بشریترین سازمان مردم ایران صورت میگیرد. آنها پرچمداران آزادی هستند، جنگجویان دموکراسی، این بار دموکراسی برای ایران. این چیزی است که امروز ما را گردهم آورده است. مبارزه برای آزادی، مبارزه برای دموکراسی توسط ساکنان کمپ لیبرتی و اشرف بهطور واقعی یک مبارزه جهانی برای دموکراسی و آزادی است. به همین خاطر، ایالات متحده در خاتمه جنگ عراق یک تعهد داد که آمریکا در کنار این مخالفان خواهد ایستاد. ایالات متحده به این مخالفان قول داد که آنها مورد حفاظت قرار میگیرند نه تنها توسط ایالات متحده، بلکه توسط قانون بینالملل و کنوانسیون چهارم ژنو. تصور کنید. یک کشور بزرگی مانند کشور ما، نه تنها تعهد خود به این مخالفان را که برای آزادی مبارزه میکنند، زیر پا گذاشته است بلکه خلاف همهٴ تعهدات ما طبق قانون بینالملل، عمل کرده و باید این پناهجویان، یکبار و برای همیشه مورد حفاظت قرار گیرند.
آنچه به من انگیزه میدهد، شور و توجهات ایرانیان در سراسر جهان است که میخواهند آزادی کشورشان را ببینند.
جیمز وولسی- رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا
بسیار سپاسگزارم پاتریک
در دولت کلینتون که من در آن مدیر اطلاعات مرکزی بودم برای همه ما بسیار روشن بود که رئیسجمهور کلینتون از وضعیت رواندا بسیار آزرده خاطر بود. آمریکا در آن موضوع دخالت نکرد. ما عمیقاً از این مسأله ناراحت بودیم که آمریکا طرف کسانی که باید در مقابل تباهی و در حقیقت نسلکشی مورد حفاظت قرار میگرفتند را نگرفت.
ایالات متحده ممکن است اشتباهاتی مرتکب شود. برخی مواقع ممکن است در مواقعی که لازم نیست از زور استفاده کند. گاه ممکن است در مواقعی که لازم است از زور استفاده نکند. اما سرگذشت نویل چمبرلن و بازگشت او از مونیخ در سال 1938، زمانی که با لبخندی بر لب مدعی صلح در عصر ما از طریق مماشات شد، نوعی عملکرد است که مردم آمریکا نه تنها آن را قابل دفاع و توجیه نمیدانند بلکه اکثر آمریکاییها احساس شرم در برابر آن میکنند.
و این مهم است که ما بدانیم آنچه که امروز در رابطه با کمپ اشرف و لیبرتی میگوییم و اصولاً سیاست کلی ما در قبال رژیم ایران بهطور عام سیاست مماشات است. ما نمیتوانیم آن را درک کنیم تا اینکه با آن روبهرو شویم.
حال در روز 24نوامبر 2013، آمریکا و قدرتهای جهانی به همراه رژیم ایران یک طرح مشترک عملی را در ژنو اعلام کردند. خب اول از همه، این چه چیزی بود که رژیم ایران را مجبور کرد پشت میز مذاکره نشسته و توافق را امضا کند؟ توافق (ژنو) و تفسیر رژیم ایران از آن، وضعیت مذبوحانهیی را در رژیم آشکار میکند که بهخاطر تحریمهای بینالمللی و سوء مدیریت اقتصادی، و نارضایتی رو به افزایش داخلی و اختلافات درون رژیم و همچنین افشاگریهای کوبندهٴ اپوزیسیون سازمانیافته در مورد تأسیسات اتمی رژیم ایران، ٍ فلج شده است. این وضعیت، موجودیت رژیم آخوندها را به خطر انداخته و زمینهیی را برای عقبنشینی آنها در چارچوب مسائل اتمی مهیا ساخته است.
دولت اوباما نتوانست از ضعف ملایان استفاده کند تا دستآوردهای بیشتری را در مقایسه با آنچه در این مذاکرات حاصل شد، رقم زند. این دولت خیلی عجله داشت که هر چه زودتر به یک توافق دست یابد. دولت آمریکا نخواست عقبنشینی قاطعانهتری را از ملایان در زمینه اتمیطلب کند در حالیکه شرایط نابسامان اقتصادی در ایران میتوانست پشتوانه برای مواضع قاطعانهتری را مهیا سازد.
یک توافق برای عقبگرد در تحریمها، دسترسی به ذخایر ارزی، که کلید خرید وقت برای رژیمی در حال سقوط است، اما لبخندهای روحانی اعدامهای بیشتر بهطور خاص در مورد زندانیان سیاسی را به همراه داشته است. از زمانی که روحانی در ماه ژوئن به قدرت رسید، نزدیک به 400 اعدام، از جمله اعدام 22 زندانی سیاسی، ثبت شده است. سازمان عفو بینالملل در اطلاعیهیی در مورد 100روز اول ریاستجمهوری روحانی نوشته است: «عفو بینالملل از آمار رو به افزایش اعدامها در ایران مخصوصاً بعد از به قدرت رسیدن روحانی بهشدت نگران است». این سازمان حقوقبشری افزود: «زندانهای ایران همچنان مملو از زندانیان سیاسی و عقیدتی است و بسیاری از آنان از مراقبتهای کافی پزشکی محرومند».
در روز 25نوامبر، نزدیک به سه هزار تن از زندانیان در زندان قزلحصار در غرب تهران به یک اعتصابغذای محدود دست زدند تا در قبال اعدام 11تن اعتراض کنند.
بهرغم دست آوردهای اقتصادی، رژیم ایران عمیقاً نسبت به دور بعدی مذاکرات آسیبپذیر و مستأصل است. در حالیکه از جمعیتی که خواهان تغییرات زیربنایی بعد از توافق است هراس دارد، روحانی گفته است که مشکلات ایران فراتر از تحریمها میرود. و رژیم با تورم غیرقابل کنترل مواجه است که محصول ابعاد وسیع ولخرجی و سوء مدیریت بوده است و تقصیر همه اینها را به گردن احمدینژاد انداخت.
حال آمریکا بعد از حصول توافق چه کاری را باید انجام دهد؟ به نظر من آمریکا باید از اهرمهای خود استفاده کند تا خواستار اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل توسط رژیم در راستای توقف تمامی فعالیتهای غنیسازی در داخل ایران شود. باید خواستار بازرسی همه سایتهای رژیم ایران، چه اعلام شده و چه اعلام نشده، شود. این نیت، حفظ قدرت و نه حسننیت بود که رژیم ایران را به پای میز مذاکرات کشاند و اگر آمریکا نتواند این مهم را درک کند آنوقت تمام دنیا بهای آن را خواهد پرداخت. اینکه به رژیم ایران اعتماد کنیم تا به مفاد توافق پایبند بماند و برنامه تسلیحات هستهیی خود را کنار بگذار، سادهلوحانه و خیال واهی است. این رژیم هرچه آسیب پذیرتر شود بیشتر سعی خواهد کرد تا برنامه هستهیی خود را پنهان سازد تا اهرم فشار در برابر غرب را حفظ نماید. بر همین سیاق، غرب تنها یک راه برای مقابله با تهدید اتمی شدن رژیم ایران دارد و آن کمک به مردم ایران است که خواهان یک دولت غیراتمی، غیرمهاجم و غیرمذهبی هستند که بتواند قبل از اینکه آخوندها به بمب اتمی مجهز شوند به روی کار آید. هیچ راهحل واقعی دیگری در رابطه با این دسته از مشکلات وحشتناک وجود ندارد.
دولت اوباما باید بر سطح فشار خود بر روی رژیم تهران بیافزاید، به حمایت از اپوزیسیون ایران برخیزد، خواهان حفاظت برای سازمان مجاهدین خلق ایران و کمپ لیبرتی شود، خواهان بازرسیهای گسترده از تمامی سایتهای اتمی رژیم ایران شود و رژیم را وادار کند تا قبل از هر گونه کاهش تحریمها بهطور کامل مفاد توافق را اجرا کند.
سناتور جان بوزمن- عضو سنای آمریکا
با تشکر از همه شما، من به این جمعیت پرشور بسیار علاقمندم. من باید همه شما را به ارکانزاس ببرم! من از اینکه باید سریع بیایم و سریع بروم عذر میخواهم. زیرا همانطور که میدانید در حال حاضر، سنا درگیر حل و فصل مسأله بودجه سال آینده است و بهشدت درگیر است تا کار را تمام کند. مشکل این است که دولت درست مثل زمانی عمل میکند که من در دانشگاه بودم! همه چیز را به روزهای آخر موکول میکند. من خیلی ناراحتم که نمیتوانم زیاد بمانم. من از شنیدن صحبتهای شهردار جولیانی خیلی لذت بردم. میدانم شما چقدر زیاد کار کردهاید. من میدانم این موضوع تا چه اندازه اهمیت دارد. کارهای پایهیی شما کنگره را نسبت به این مسأله آگاه کرده است و واقعاً به شیوههای مختلفی بهطور مکرر نتیجه بخش بوده است. شما به آگاه کردن اعضای کنگره آمریکا و مردم آمریکا درباره جنایات این رژیم به شیوههای گوناگونی کمک میکنید، لذا من از فعالیتهای شما بسیار قدردانی میکنم. قطعاً ما به هر نحوی که بتوانیم از شما حمایت خواهیم کرد و خیلی خوشحالم که شما این جا هستید. با تشکر از همه شما.
ژنرال هیو شلتون، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا (1997ـ 2001)
با تشکر زیاد از شما. خانمها و آقایان صبح شما بهخیر. اجازه بدهید به ساکنان کمپ لیبرتی بگویم، «سلام». من با همهٴ اظهارات شهردار جولیانی موافق هستم. آنها قهرمانان واقعی هستند. من همچنین به پایداری و تعهد کسانی که در اعتصابغذا بودهاند، تا توجه جهان را به این موضوع، سرنوشت شمایی که در لیبرتی ماندهاید، جلب کنند، درود میفرستم.
من همچنین میخواهم به خانم رجوی درود بفرستم برای رهبری مجاهدین و شورا در این دوران بسیار سخت که به خروج نام مجاهدین (از لیست) منجر شد. او در این شرایط بسیار مشکل، بسیار مصمم ایستاده است و این کارزار را بدون حمایت قوی کشور ما که من بهخاطر آن پوزش میخواهم، به پیش برده است. من تصور نمیکنم که ما نسبت به قولها یا تعهداتمان پایبند ماندهایم. من میدانم که ما به تعهداتمان عمل نکردهایم و این کار خانم رجوی را خیلی مشکلتر کرده است. من میخواهم چند دقیقه درباره توافق ژنو صحبت کنم.
من فکر میکنم همهٴ ما در این اتاق مایل هستیم یک جهان غیراتمی را ببینیم، بهخصوص برای آندسته از ما که میدانند خطرات دهشتناک تسلیحات اتمی چیست. در دورهیی از کار نظامی، من هدف یابی تسلیحات اتمی را آموزش دیدهام. من میدانم تسلیحات اتمی چه قدرتی دارند و چه تأثیراتی میتوانند داشته باشند. من نمیتوانم هیچ چیزی را بدتر از داشتن این توانایی که یک کشور یا یک سازمان تروریستی از آن استفاده منطقی نکند، تصور کنم. همانطور که شهردار جولیانی گفت، رژیم ایران در حال حاضر، منطقی نیست. لذا، وقتی شما رژیم ایران را نظاره میکنید و اینکه تسلیحات اتمی در اختیار آنها باشد، آنها میتوانند بهترین را در دو دنیا داشته باشند. وقتی شما بمب اتمی را در دست یک رژیم غیرمنطقی و در دستان بزرگترین دولت حامی تروریسم، بزرگترین دولت حامی تروریسم در جهان امروز، داشته باشید، آنوقت به این توافق نگاه میکنیم که آن را امضا کردیم و میگوییم «آیا این یک توافق خوب است؟».
شما میدانید که ما در ارتش دوست داریم چیزی را که به آن «اقدامات تیم قرمز» مینامیم انجام دهیم. یعنی به طرف مقابل نگاه کنید. رژیم ایران چگونه به این توافق نگاه میکند؟ به این ویدئو نگاه کردم و ما امروز دیدیم که عراقیها به کمپ اشرف حمله کردند و وقتی به آن نگاه کردم، هر چند کوتاه بود، اما حمله خیلی خوبی نبود. زیرا آنها به چه کسانی حمله میکردند؟ آنها به افراد غیرمسلح حمله میکردند. این یک عملیات نظامی پیروزمندی نیست و این یک کشتار بود و شما باید آن را همین بخوانید.
وقتی من بهعنوان «عضو تیم قرمز» به این توافق نگاه میکنم، ما به همان نتیجهگیریهایی میرسم که فکر میکنم مدیر ولسی به آنها اشاره کرد.
خامنهای میگوید که الآن دیگر دنیا قبول کرده است که ما غنیسازی اورانیوم را داریم. اگر از منظر رئیسجمهور آنها به این نگاه کنید، رئیسجمهور اینطور میگوید، ما نباید غنیسازی را متوقف میکردیم، آنها خط سرخ ما را رد نکردند؛ شما میتوانید برای انرژی اتمی غنیسازی بکنی ولی خیلی ساده این میتواند به سلاح اتمی تبدیل شود. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفته است که تحقیقات و تولیدات ادامه پیدا میکند.
ما باید از این معامله (توافقنامه ژنو) استفاده کنیم و غنیسازی را متوقف کنیم. ما باید از این معامله استفاده کنیم تا برای بازرسی سایتها فشار بیاوریم. نه تنها سایتهایی را که اعلام کردهاند، بلکه آنچه را که مظنون هم هستند، یا سایتهای اعلام نشده، شامل شود. همان طوریکه ما میخواهیم اصرار کنیم که این بازرسیها را داشته باشیم تا زمانیکه بدانیم دیگر چیزی نیست. النهایه من برای نابود کردن کامل ساختار توانمندی اتمی آنها فشار میآورم.
ما باید به یاد بیاوریم رژیم ایران زمانی این معامله را امضا میکند که حیاتش را حفظ کند. این انگیزهٴ آنهاست. آنها میخواهند که باقی بمانند. به همین دلیل است که از سازمان مجاهدین اینقدر کینه دارند. آنها به هر چیزی که مجاهدین برای آن ایستادهاند، کینه دارند چون مجاهدین درست آنتیتز چیزهای هستند که آنها برایشان ارزش است. آنها فقط چیزی را امضا میکنند که باعث شود دوام بیاورند. بنابراین باید خیلی خیلی با دقت قدمهای بعدی در مورد این قطعنامه را برداریم.
اجازه بدهید در این چند دقیقه وقتی که برایم باقیمانده است بحث را عوض کنم. میدانم که امروز در این سالن ما، بسیاری دوستان و اقوام کسانی هستند که در لیبرتی یا اشرف بودهاند یا در نتیجه حمله اول سپتامبر که منجر به کشته شدن ۵۲ نفر شد، عزیزانی را از دست دادهاند. اینها برای همه ما بسیار عزیز هستند. بهطور خاص خیلی برای من عزیز هستند. چرا که این تعهدی هست که آمریکا به آنها داده است. و من میخواهم به خودم بهعنوان یک فرد با شرف نگاه کنم، مانند این سه نفر دیگری که اکنون روی سن هستند. افراد با شرافتی که به حرفشان متعهد هستند و برای حقیقت میجنگند. وقتی ما تعهدی میدهیم باید به آن تعهد عمل کنیم.
هنگامی که مجاهدین تحت کنترل نیروهای آمریکایی قرار داشتند، بارها توسط ارتش آمریکا مورد تحقیقات قرار گرفتند، و تکتک اعضای مجاهدین خلق ایران از هر گونه فعالیتهایی که تهدیدآمیز باشد مبرا شناخته شدند. ما میدانیم که بسیاری از آنها ساکنان آمریکا بودهاند و بسیاری از آنها مدارکی از دانشگاههای آمریکا دارند. به آنها بارها و بارها توسط کشورهای زیادی از آمریکا تا عراق قول داده شده است که حفاظت شوند. من شخصاً یادم میآید که سفیر دن فرید از وزارتخارجه گفت، «نگران نباشید، کمپ لیبرتی تنها یک مکان ترانزیت کوتاه است. که از آن طریق آنها را به کشوهای دیگر از جمله ایالات متحده آمریکا ببریم».
ما بودهایم که بارها و بارها به تعهد خودمان در قبال مجاهدین خلق ایران عمل نکردهایم. ما باید شرمنده باشیم. امروزه همانطور که مطرح شد آنها تحت شرایطی زندگی میکنند که من آن را شرایط قساوتبار توصیف میکنم. جایی که حفاظت لازم را در مقابل حملات موشکهای غیرمستقیم ندارند، چرا که آنها تیوالهای مورد نیاز را ندارند. چند عدد تی وال را داخل کمپ آوردهاند در حالیکه انبوهی از آنها را در خارج از کمپ تلنبار کردهاند. اما نیروهای عراقی نمیگذارند که تیوالها را به داخل کمپ بیاورند. بسیاری از شهروندان اشرف و اکنون لیبرتی برای بسیاری در آمریکا شناخته شدهاند. تعدادی از افسران ارتش ما آنها را به خوبی میشناسند چرا که به آنها در عراق خدمت میکردند و بارها و بارها مطرح کردهاند که اینها تهدید امنیتی برای ما ندارند. حتی یکی از آنها تهدید برای امنیت ملی آمریکا نیست. آنها هزاران هوادار در آمریکا دارند که میتوانند شبکه آنها باشند. آنها مهارتهای صنعتی زیادی دارند، بسیار باهوش هستند، بسیار تحصیلکرده هستند، آنها میتوانند صدای تغییر در ایران باشند، برای خلاصی از شر آخوندها و رژیمی که در آنجا حاکم است و بگذارند دموکراسی در داخل کشورشان جاری بشود. اگر آمریکا به تعهد خودش پایبند باشد، اگر ما از قدرت فوقالعادهیی که داریم استفاده کنیم، بهطور خاص قدرتی که اینجا در کنگره داریم که نه تنها بودجه عراق و دولت مالکی، بلکه بودجه وزارتخارجه ما را هم کنترل میکند. هنگامی وزارتخارجه گوش به فرمان خواهد بود که کنگره به آنها میگوید، کار درست را انجام بدهید وگرنه شما را تنبیه خواهیم کرد. و راه اینکه آنها را تنبیه کنید این است که بودجهشان را محدود کنید. آن وقت به شما گوش خواهند کرد. آن وقت سریع متوجه حرفهای شما خواهند شد. تنها شکلی که آمریکا میتواند بهعنوان یک کشور بزرگ باقی بماند این است که ما کماکان برای حقیقت بایستیم. اگر ما کار درست را انجام بدهیم، اگر به قول خودمان وفادار باشیم، اگر به تعهد خودمان پایبند باشیم، خانمها و آقایان این کاری هست که ملتهای بزرگ انجام میدهند و این همان کاری هست که کشور ما باید بکند. از شما بسیار متشکرم.
شهردار رودی جولیانی
جناب سفیر، ژنرال، پاتریک و حضاری که در اینجا جمع شدهاید،
بسیار مایه افتخار من است که برای پرداختن به این موضوع در اینجا حضور داشته باشم و بهطور خاص در حمایت از ساکنان کمپ لیبرتی صحبت کنم زیرا آنها کسانی هستند که اکنون در معرض خطرند. کسانیکه جانشان در خطر است. ما در این ساختمان زیبا هستیم که نام عموها و پدر پاتریک بر روی آن نهاده شده، در امنیت بهسر میبریم و غذای مناسب صرف میکنیم و در آستانه تعطیلات پایان سال هم هستیم. اما آنها در شرایطی هستند که من قبلاً نام آن را یک اردوگاه کار اجباری گذاشتم. نام رسمی کمپ لیبرتی شاید به این تصور دامن زند که آنجا یک مکان نسبتاً امن و مناسب است. اما در حقیقت آنجا یک اردوگاه کار اجباری وحشتناک است، با مساحت و فضای محدود، گرمای ناچیز، منابع آب بسیار کم و فاقد حفاظت. آنجا تبدیل به یک قتلگاه شده است که نیروهای عراقی و شرکای آنها وارد آن میشوند و ساکنان را میکشند. بنابراین لیبرتی هم اردوگاه کار اجباری و هم قتلگاه است و ما نمیدانیم که چه زمان باز هم تکرار خواهد شد. بنابراین این موضوع بسیار اضطراری است و نه مسألهیی که بتوان بهراحتی آن را فراموش کرد. آقای سفیر در رابطه با مماشات صحبت کردند. ما در سالنی هستیم که خاطرات خانواده پاتریک در آن موج میزند. عموی او که رئیسجمهور آمریکا بود در دوران جوانی خود کتابی نوشت بهنام «چرا انگلیس در خواب فرو رفت». فکر میکنم موضوع تز او در هاروارد همین بود که بعداً یکی از پرفروشترین کتابها هم شد. میدانید درباره چه بود؟ درباره اینکه چگونه انگلیس در زمانی که تهدید هیتلر بالا میگرفت در خواب فرو رفته بود. و چگونه هشدارهای مسجل در رابطه با فزونی گرفتن قدرت هیتلر حتی قبل از زمامداری چمبرلن، یعنی چهار، پنچ و شش سال قبل از آن را نادیده گرفت و در دوران چمبرلن توافقات رعب آوری را با هیتلر منعقد کرد که جنگ جهانی دوم را نه تنها ممکن ساخت بلکه بسیار خطرناکتر و بسیار فاجعهبارتر و بسا مشکلتر ساخت. سؤال این است که چرا از تاریخ درس گرفته نمیشود؟ چرا؟ آیا ابله هستیم؟ ما یاد نگرفتهایم که اگر با دیکتاتورها و مستبدین مماشات کنیم، یعنی با نیروهای سرکوبگر، آنها بدتر و بدتر و بدتر خواهند شد و میزان خواستهای آنها هرچه بیشتر و بیشتر خواهد شد. تنها راهی که میتوان با توسل به آن، افراد مستبد، سرکوبگر و زورگو را وادار کرد تا به یک توافق عاقلانه گردن بگذارند این است که در مقابل آنها محکم ایستاد. ارادهٴ ایستادگی کردن در مقابل آنها و نه کرنش و مماشات یا دادن این اشعه که میتوانند سوءاستفاده کنند. این موضوع مربوط میشود به توافقی که چند هفته پیش صورت گرفت. به نظر من ما در آستانه یک پیروزی بودیم. تحریمها تأثیرگذار بودند و تشدید میشدند. بسیاری از آنها بهرغم اعتراضات دولت آمریکا تشدید شدند در حالیکه دولت اکنون درصدد است اعتبار کارآمد بودن تحریمها را به حساب خودش بریزد. آنها به بسیاری از اقدامات اعتراض کردند که بر مبنای آنها تحریمها شدیدتر شد. اما به هر حال، و به هر صورتی ما به آن نقطه رسیده بودیم، موضوع این بود که تحریمها در نقطهیی از راه تأثیرگذار بودند و اهرمها شکل میگرفت و فشار بسیار زیادی از طریق مردم ایران بر روی رژیم ایجاد میشد که کاری باید صورت گیرد و از مواضع بهغایت تهاجمی باید عقبنشینی میکردند. اما از این موقعیت در جهت برقراری اهداف ده ساله یعنی اجرای شش قطعنامه سازمان ملل، با هدف یک ایران غیراتمی، استفاده نشد. در گذشته بحث بر سر این بود که آیا میتوان به آنها اجازه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی را داد یا نه. و پاسخ همه این قطعنامهها «خیر» بود، یعنی نمیتوان به رژیم اعتماد کرد که از انرژی هستهیی استفاده صلحآمیز داشته باشد. این یک نظر خارقالعادهیی نیست. این رژیمی است که چندصد هزار تن از مردم را به قتل رسانده است. رژیمی که بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. این رژیمی است که دروغ و دروغ و باز هم بیشتر دروغ گفته است.
اگر بخواهید رژیمی را در ذهن خود تصور کنید که اتمی شدن آن از همه رژیمهای دیگر بدتر باشد همین رژیم ایران است. رژیمی که با نوعی استبداد مذهبی غیرمنطقی و جنونآمیز مدیریت میشود. بر همین اساس شش قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. و مذاکرات و بحث و جدلها و تحریمها در ده ساله گذشته جریان داشت تا رژیم ایران به قابلیت هستهیی دست نیابد. بنابراین رژیم ایران نخواهد توانست بهطور صلحآمیز هم از نیروی هستهیی استفاده کند زیرا نمیتوان به آن اطمینان داشت که روزی از آن در زمینه نظامی استفاده نکند، چیزی که بسیار بسیار ساده خواهد بود. این موضوع اصلی بحث و جدلها است.
چرا رژیم ایران نباید به شیوههای صلحآمیز به نیروی هستهیی دست یابد؟ جدا از اینکه این یک رژیم دیوانه و غیرمنطقی و بیثبات است، پاسخ این است که رژیم اصلاً به آن نیازی ندارد. آنها چه نیازی به نیروی هستهیی دارند؟ در حالیکه از مقادیر زیادی منابع نفت و گاز برخوردارند. آیا ما آنقدر سادهلوح، کم تجربه و ابله هستیم که باور کنیم آنها نیازمند نیروی هستهیی برای تولید برق هستند؟ امیدوارم که اینطور نباشد ولی فکر میکنم که همینطور است. وضعیت بسیار مضحک و پوچی است. آمریکا به این دلیل ده سال با این موضوع مخالفت میکرد زیرا میدانست که بسیار مضحک است کسی فکر کند خامنهای یا روحانی یا نمایندگان آنها بگویند «ما باید بتوانیم از نیروی هستهیی برای اهداف صلحآمیز استفاده کنیم». رژیم نیازی به انرژی هستهیی برای اهداف صلحآمیز ندارد. آنها دارای منابع زیادی از انرژی هستند که برای عرضه به خود ایران و دنیا کافی است. و طی چند نسل هم همینطور بوده است. نیاز رژیم به نیروی هستهیی فقط و فقط در یک چیز خلاصه میشود: آنها نیاز به قدرت نظامی در خاورمیانه دارند تا بتوانند به اهداف خود برسند. شاید بخواهند عربستان سعودی را مطیع خود کنند و شاید بخواهند هژمونی و تسلط خود را ایجاد کنند و عراق و سایرین را تهدید کنند. این دلیلی است که آنها میخواهند به قدرت اتمی تبدیل شوند. به باور من رابطهیی بین مذاکرات و وقایع کمپ لیبرتی یا بهتر بگوییم اردوگاه کار اجباری لیبرتی وجود دارد. ما قبلاً هم این را تجربه کرده بودیم. قبلاً با رژیم مذاکرات انجام شده و قبلاً هم با رژیم مماشات شده است. بهمثابه تاریخچه میتوان گفت، همانطور که اکثر شما میدانید، سازمان مجاهدین خلق ایران تا یک سال پیش لیستگذاری شده بود.
دولت کلینتون برای دلجویی از رژیم ایران تصمیم گرفت که سازمان مجاهدین خلق ایران را لیستگذاری کند. این اقدام البته که نتیجه عملی نداشت زیرا تمایل به رفرم در رژیم فوراً محو شد. رژیم به کشتار، دستگیری، زورگویی و شانتاژ ادامه داد و سپس با آمریکا وارد مذاکرات شد. بازرسان اتمی خیلی مطمئن بودند که برنامه هستهیی رژیم تحت کنترل است. در نهایت چطور کشف شد که تحت کنترل نیست؟ آیا از طریق بازرسی، که طبق توافق اخیر هم ما به آن تکیه خواهیم کرد؟ (ما به بازرسی اتکا میکنیم تا اطمینان کسب کنیم که رژیم به قول خود وفا خواهد کرد). خب، بازرسیها انجام شد و بازرسان میگفتند که رژیم ایران به توافقات پایبند است. خیر، اینطور نبود، این سازمان مجاهدین خلق و هواداران آن در داخل ایران بودند که با به خطر انداختن جانهای خود، که شماری از آنها بهخاطر این کار جان خود را از دست دادند، در اوت 2002 سایتهای اتمی در ایران را افشا کردند. بعد در سال 2005، آنها یک سایت اتمی در مرکز ایران بهنام فردو را افشا کردند، تأسیساتی که رژیم میتواند در آن در دل کوهها به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد. در طول هفت یا هشت سال اخیر، سازمان مجاهدین خلق افشاگریهای بسیار دیگری در این زمینه انجام داده است که اساساً تصویر دروغی را که روحانی و دیگر مقامات رژیم ارائه میدادند، برملا کرد و این دروغ را که آنها فقط تا همین حد اورانیوم غنیسازی میکنند، افشا کرد.
به باور من، این به یمن افشاگریهای سازمان مجاهدین خلق است، بهخصوص افشاگریهای عمده در رابطه با تأسیسات نطنز و اراک و فردو، که رژیم ایران در حال حاضر یک قدرت اتمی نیست. من فکر نمیکنم که تقارن افزایش اعدامها در زمان روحانی و همچنین حمله به لیبرتی امری تصادفی است. آنچه من فکر میکنم دارد اتفاق میافتد این است که رژیم ایران قصد دارد به توافقی با آمریکا برسد که از شر بسیاری از تحریمها نجات یابد. آنها میدانند که این توافق نوعی بازرسی را الزامآور میسازد. آنها در این فکرند که اجازه خواهند یافت بهطور صلحآمیز غنیسازی اورانیوم را ادامه دهند و اینکه توافق میگوید این نکته در نظر گرفته شده است. لذا خیلی به خودشان مطمئن هستند که این کار را در مقابله با ما انجام خواهند داد و روحانی در واقع با «افتخار» گفت که میتوانند همان کاری را با ما انجام دهند که قبلاً انجام دادهاند، یعنی اجازهٴ ورود به بازرسان در حالیکه بازرسان به هیچ چیزی دست نخواهند یافت زیرا رژیم همه چیز را پنهان میکند. در دور قبل هم این بازرسان نبودند که رژیم را افشا کردند، این کار مجاهدین و مخالفان بود که اطلاعات را افشا کردند.
من فکر میکنم آنچه رژیم اکنون میخواهد انجام دهد این است که قبل از اینکه آنها بتوانند افشاگری کنند آنها را از میان بردارد تا به توافق مورد نظر خود دست یابد. آنگاه رژیم امنیت و اطمینان خاطر خواهد داشت که تعداد بسیار کمی از افراد توانایی آن را دارند که دروغگویی یا فریبکاریش را برملا کنند و این بهوضوح هدف رژیم است تا بتواند در حد امکان به نیروی اتمی دست یابد و قادر باشد ظرف یک یا دو ماه استراتژی خود را تغییر داده و به همان طرف برود.
حال اگر ما میتوانیم این موضوع را درک کنیم، باید پرسید چه کسانی به نیابت از ما مشغول مذاکره با رژیم هستند؟ این افراد چه کسانی هستند؟ آیا عقل سلیم ندارند؟ آیا نمیتوانند تاریخ را مطالعه کنند؟ خوب، این یک طرف موضوع. حال مهمترین موضوع این است که آیا آنها شرافت و اخلاق و آبرو ندارند؟ کشور آمریکا قول داده است. در دنیا موارد زیادی وجود دارد که افراد در معرض خطر هستند، مجروح میشوند و صدمه میبینند، کشته میشوند و به دست رژیمهای سرکوبگر شکنجه میشوند. خیلی از این موارد وجود دارد. ما بسیار مایلیم که به همه این موارد بپردازیم ولی میدانیم که نمیتوان این کار را انجام داد. اما این موضوع (لیبرتی) خیلی متفاوت است با نمونههای دیگری که افراد تنها در معرض کشتار توسط رژیمهای سرکوبگر قرار دارند. در این نمونه، افراد کشته میشوند، در حالیکه آمریکا با رژیم حاکم بر آنان مذاکره میکند، در حالیکه آن افراد توافق نامههایی را با ایالات متحده آمریکا در رابطه با تأمین حفاظتشان امضا کردهاند. آیا قول ما هیچ اعتباری از نظر این دولت دارد؟ اگر اعتبار دارد، دولت آمریکا باید به این قول وفا کند. اگر ندارد، آنوقت من نمیدانم آمریکا از چه چیزی در جهان دفاع میکند. نمیدانم چه صدمهیی به کسانی خواهد زد که به قول ما اعتماد کردهاند.
اجازه بدهید سخنانم را با ارائه چهار پیشنهاد به پایان ببرم.
اول اینکه ایالات متحده آمریکا باید به تعهدات خود پایبند باشد و فوراً تکتک ساکنان در کمپ لیبرتی را حفاظت کند. آمریکا باید آنها را به خاک این کشور انتقال دهد. این رقم برای کشوری به وسعت آمریکا زیاد نیست. در ضمن این افراد پرکار و خلاق هستند، آنها یک شهر تأسیس کرده بودند. کمپ اشرف یک شهر بود. خلاقیت و ظرفیتشان از آنها افرادی فوقالعاده مولد ساخته است. بنابراین افرادی نیستند که بخواهند به دولت و مقامات محلی متکی باشند. آنها میتوانند نیازمندیهای خودشان را تأمین کنند و تا بهحال هم همین کار را کردهاند. زیرا برای خود شهری ساختند، بنابراین میدانند چطور نیازهای خود را تأمین کنند، و منابع خود را هم دارند. بنابراین هرکجا که بروند هیچ باری بر روی دوش دیگران نخواهند گذاشت. بلکه یک سرمایه هم خواهند بود، همانطور که در عراق بودند. بنابراین، هیچ دلیلی برای امتناع از جابهجایی آنها وجود ندارد. حتی اگر بخواهیم آنها را به نقاط دیگر منتقل کنیم، میتوان در اسرع وقت آنها را به آمریکا منتقل کرد تا در امنیت باشند و بتوانند از آنجا بهطور منطقی و معقول به نقاط دیگر منتقل شوند. به بنابراین ما باید خیلی سخت تلاش کنیم تا آنها بهطور جمعی به آمریکا جابهجا شوند.
دوم، هر گونه توافق با رژیم ایران باید بهطور مطلق از این شق جلوگیری کند که رژیم ایران به نیروی اتمی برای نیات صلحآمیز دست پیدا کند. هیچ دلیل موجهی برای استفاده از نیروی اتمی وجود ندارد. آنها نیازی به این انرژی برای تولید برق ندارند. آنها هیچ نیازی به انرژی هستهیی جز در جهت مقاصد نظامی و تهاجمی ندارند. صرفنظر از اینکه تصادفی یا عمدی بوده است، این نظر در توافق موقت باید لغو شود چنانچه بخواهیم وارد توافقی با رژیم ایران شویم که به موجب آن تحریمها لغو شود. توافق نهایی باید آنچه را شامل شود که طی ده سال گذشته مبنای خواستها بود، یعنی یک ایران غیراتمی. سازمان مجاهدین خلق از یک ایران غیراتمی حمایت میکند.
سوم، صرفنظر از اینکه به توافق دستیابیم یا خیر، نباید این رژیم را بهرسمیت شناخت. ما باید از تغییر رژیم در ایران حمایت کنیم. غیر از این، غیرممکن و از نظر تاریخی هم غیرممکن است که توجیه کنیم چرا از تغییر رژیم در مصر و لیبی و حالا سوریه دفاع میکنیم. مسائل وحشتناک و دهشتناکی در رابطه با هر سه رژیم وجود داشت. دو تن از آنها متحد ما بودند، از جمله مبارک. او آدم بدی بود اما متحد آمریکا بود. یکی دیگر جدیدتر بود، قذافی. سومی اسد است که آدم بسیار بدی است و کارهای بسیار شنیعی در رابطه با مردم سوریه انجام داده است. اما اگر همه اعمال آنها را سرجمع کنید، به گرد پای رژیم ایران هم نمیرسد. پس چطور ممکن است که خواستار تغییر رژیم در مصر و لیبی و سوریه بود اما نه در ایران؟ رژیمی که بدترین رژیم در مقابل ما بوده است و بیشترین آمریکایی را کشته است و بزرگترین حامی کشتار در مقایسه با سایر رژیمها است. ما باید عملکرد بیتناقضی داشته باشیم و در نتیجه از تغییر رژیم در ایران حمایت کنیم صرفنظر از هر توافقی که با رژیم در رابطه با موضوع اتمی دستیابیم.
و بالاخره، پیشنهاد چهارم، ما باید آلترناتیو دموکراتیک در ایران را بهرسمیت بشناسیم. هیچ چیزی بیشتر از این بر روی رژیم فشار وارد نخواهد کرد. این داعیه که نمیتوان هم مذاکره کرد و به مقاصد اتمی رژیم ایران پایان داد و هم در آن واحد تغییر رژیم را بهعنوان یک آلترناتیو بهرسمیت شناخت واقعاً ادعایی برخلاف منطق است و برخلاف نمونههای تاریخی. ما باید از آلترناتیو دموکراتیک در ایران حمایت کنیم. این آلترناتیو دموکراتیک قطعاً واضح و روشن است. سازمان مجاهدین خلق ایران و برنامه آن و اصولی که خانم رجوی اعلام کرده است، چیزهایی که مانند خواستهای ما برای خاورمیانه و ایران است. این مانند شرایطی نیست که ما در سوریه ایجاد کردهایم، شرایطی که نمیدانیم از چه کسانی حمایت کنیم و چه کسانی از اصول و اهداف صحیح برخوردارند و چه کسانی مثل اخوان المسلمین هستند که در مصر حاکم بودند. اما در اینجا ما میدانیم از چه کسانی باید حمایت کرد. ما از سازمانی حمایت میکنیم که به دموکراسی باور دارد، سازمانی که خواهان حقوق برابر زنان است، سازمانی که اصلاً توسط زنان رهبری میشود، سازمانی که یک ایران غیراتمی میخواهد، سازمانی که خواهان یک دولت مبتنی بر جدایی دین و دولت با حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همگان است. بنابراین آلترناتیو بسیار بسیار واضحی وجود دارد. و بهرسمیت شناختن چنین آلترناتیوی در ایران صحیح است و فشار فوقالعادهیی را بر روی رژیم ایران وارد خواهد آورد. ما باید به آنها فشار آوریم نه اینکه با آنها مماشات کنیم.
و در آخر میخواهم رو به ساکنان لیبرتی صحبت کنم چون میدانم این فیلم برای آنها هم پخش خواهد شد. میخواهم به آنها بگویم که من میدانم لحظاتی وجود دارد که آنها احساس میکنند بهحال خود رها شدهاند. رنجی که آنها تحمل میکنند را نمیتوانم تصور کنم. ما در اینجا در امنیت بهسر میبریم. آنها با محدودیتها دست و پنجه نرم میکنند، در سرما و رنج بهسر میبرند. وقتی تاریخ سالی که سپری شد، نوشته شود، بعد از اینکه ایران تبدیل به یک کشور آزاد و دموکراتیک شود، چیزی که مردم ایران میخواهند، حاصل خواهد شد اما نمیدانیم چه زمانی، نام شهیدان اشرف و لیبرتی و کسانی که در آنجا متحمل رنج بودند بر روی اماکن سراسر ایران نقش خواهد بست، و آنها تبدیل به قهرمانانی خواهند شد در برابر اوباش و جانیان و سرکوبگران و دیکتاتورهایی که حق حاکمیت را اکنون از مردم غصب کردهاند. بنابراین خطاب به آنها میگویم که خدا شما را حفظ کند. ما شما را همواره در خاطر داریم و هیچگاه شما را فراموش نخواهیم کرد. ما در کنار شما خواهیم بود. از شما سپاسگزارم.
رودی جولیانی
من میخواهم چند کلامی دیگر اضافه کنم. دو هفته پیش با خانم رجوی در پاریس ملاقات کردم، ایشان نگرانی عمیق خود را نسبت به اعتصابیها ابراز کرد، نگرانی در مورد سلامتی و امنیت آنها. میخواهم بگویم من ایشان را بهخاطر کار فوقالعادهیی که انجام داده، تحسین میکنم، او قادر بود همهٴ این اعتصابها و فداکاریها را تبدیل به صدور حکم دادگاه اسپانیا کند. میخواهم به پاتریک و خانم رجوی برای درخواست از اعتصابیها برای پایان دادن به اعتصابغذا بپیوندم. اکنون شما به هدف بزرگی دست یافتید، به چیزی دست یافتید که کسی فکر نمیکرد عملی باشد. شما اکنون به گشوده شدن پرونده علیه این قاتل دست یافتید و امیدواریم که علیه سایر قاتلان هم که به نیابت از رژیم ایران عمل میکنند، پرونده باز شود. همانطور که قبلاً هم گفتهام شما قهرمانانی هستید که موجب دستیابی به این پیشرفت شدید. هیچکدام از این کارها به آسانی انجام نشده، خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، فداکاری بزرگی را میطلبید، از جمله بسیاری از کسانی که زندگی خود را به مخاطره انداختند یا حتی جان باختند. این چیزها به قیمت گزافی به دست آمدهاند و از شما بهخاطر کاری که انجام دادهاید تشکر کنم و آماده پذیرش هر آنچه برای اهداف آیندهمان نیاز داریم، هستیم. و باید اطمینان حاصل کنیم که همچنان قوی و زنده بمانیم و صدایمان را همچنان رسا نگهداریم، زیرا هیچ چیز در مقابل این سرکوب ما را ساکت نخواهد کرد. ما آنجا برای شما هستیم و صدایمان قوی و بلند و روشن است. ما یک ایران آزاد و دموکراتیک خواهیم داشت، ما یک ایران غیراتمی خواهیم داشت و ما شاهد برگشت همه شما از جمله خانم رجوی، بهزودی زود به ایران خواهیم بود. این هدف ما است.. فقط به این پیروزی که به دست آوردهاید نگاه کنید و آن را در مسیر دستیابی به پیروزیهای بعدی مورد استفاده قرار دهید.
پاتریک کندی
در اوج جنگ سرد، رئیسجمهور جان کندی بهطور واقعی و به روشنترین وجهی، در سخنرانی خود در برلین، روشن کرد که در جریان بحران بزرگی که در جریان بود، موضوع دعوا چه بود و اینکه تصمیم ایالات متحده این بود در کنار کسانی قرار بگیرد که در برلین در محاصره بودند. این نه فقط یک آرمان برای برلینیها را نمایندگی میکرد، بلکه یک آرمان برای همه مردمی بود که خواهان آزادی بودند. به همین خاطر است که ما در این لحظه در نقطهیی هستیم که بزرگترین تهدید نه فقط برای امنیت ملی خودمان، بلکه جهان از سوی رژیم ایران است. لذا شاید مناسب باشد آن نقل معروف او را بازگو کنم که «من ایرانی هستم».
ما این را میگوییم زیرا در پایان بحث، این مسأله نهایتاً یک موضوع اخلاقی است. رفتار با سایر انسانها، همانطور که با خودمان میکنیم و همانطور که میخواهیم خانوادههای خودمان مورد رفتار قرار گیرند. امروز ما اساساً درباره یک مسأله سیاسی شنیدیم. موضوع امنیت ملی، مسأله حقوقبشری حول سرنوشت ساکنان لیبرتی و سرنوشت جهان برای یک ایران غیراتمی شکل گرفت. این دو از هم غیرقابل تفکیک هستند. و این امر بهخاطر فداکاری ساکنان لیبرتی است که ما امروز درباره آنها صحبت میکنیم.
من امروز خوشوقت هستم که یک خبر فوری را به شما بدهم. بهخاطر این اعتصاب غذاها، نه فقط در لیبرتی، بلکه در سراسر جهان، توسط آنهایی که تلاش کردند وجدانهای بشری را در مورد سرنوشت این افراد و نیز هموطنانشان در ایران که روزانه در درد و رنج هستند، بیدار کنند بهخاطر آن اعتصابغذاکنندگان و بهخاطر رهبری بینظیر خانم رجوی، امروز دادگاه سراسری اسپانیا یک تحقیقات رسمی را در مورد دخالت عراق در قتلعام اول سپتامبر امسال شروع کرده است.
با تشکر از شما، بهخاطر آنکه صدای شما اکنون در پایتخت ایالات متحده آمریکا شنیده میشود. و این بهخاطر فداکاری ساکنان لیبرتی که سابقا در اشرف بودند، است که ما امروز اینجا هستیم. بهرغم آنکه ایالات متحده چشمانش را بسته است در حالی که دهها تن از همرزمان شما به قتل رسیدند. بهرغم آنکه به آنها توسط آمریکا قول حفاظت داده شده بود، بله بهرغم همهٴ اینها، شما پیروز شدید و بهدلیل گستردگی بینالمللی کنوانسیون چهارم ژنو، یک دادگاه دست به اقدام زده است، هر چند هر دادگاهی این اختیارات را دارد، ولی دادگاه سراسری اسپانیا رسماً تحقیقات علیه فالح فیاض، مشاور امنیتی ملی نوری مالکی را شروع کرده است. این به آن معنی است که ما بالاخره عدالت را در کنار خودمان خواهیم داشت. لذا، در حالی ما برنامه امروز را به پایان میبریم، من همانطور که در هر فرصتی که برای سخنرانی حول این موضوع داشتهام، گفتم، باز هم میگویم که سکوت، سکوت بزرگترین دشمن ماست. و اگر بهخاطر انرژی و فریادهای اشرفیها در لیبرتی و جامعه تبعیدی نبود که این نبرد را ادامه دهند، این سکوت ادامه مییافت، با توجه به همه موضوعاتی که شما امروز بحث در مورد آنها را شنیدید.
ما نمیتوانیم نسبت به حقایق بیاعتنا باشیم. حقایق ارائه شدهاند. اکنون برعهدهٴ ماست که کار درست را انجام دهیم و در حمایت از این موضوع برخیزیم. نه به این خاطر که یک مسأله امنیت بینالمللی است، نه به این خاطر که مسأله حقوقی است، و البته هیچ موضوع حقوقی مهمتر از کنوانسیون چهارم ژنو وجود ندارد، بلکه نهایتاً به این خاطر که یک موضوع اخلاقی است و ما یک تعهد به انسانیت مشترکمان داریم تا از افرادی که سرکوب شدهاند، شکنجه شدهاند و به قتل رسیدهاند توسط بزرگترین حامی تروریسم در سطح جهان، که آن رژیم ایران است، حفاظت کنیم. باید به جنگمان ادامه دهیم و با تشکر از همه شما.
و مایلم این را متذکر شوم که با این خبر جدید، خانم رجوی از همه اعتصاب غذاکنندگان که این جنگ را به پیش بردهاند، خواسته است اعتصابغذای خودشان را خاتمه دهند زیرا آنها با مطرح کردن این مسأله در سطح بینالمللی، یک پیروزی به دست آوردهاند. من از خانم رجوی بهخاطر رهبریاش تقدیر میکنم و همچنین همهٴ ما از اشرفیها در لیبرتی بهخاطر پرداخت بها برای آنکه ما این خبر را امروز داشته باشیم، تقدیر میکنیم.