728 x 90

حمله به اشرف - اعتصاب غذا,

«امروز روز چندم بود» درباره اعتصاب‌غذا ی مجاهدین و هوادارانشان

-

--
--
جهان در این محرم، و در این عاشورا، از داستانهای حسینی تاریخ، داستان رنج و مبارزه وعزمی تازه را تماشا می‌کند. در جهانی که در قرن بیست و یکم به‌سر می‌برد، آنها گروه گروه در این‌جا و آنجای جهان نشسته‌اند. در لیبرتی نشسته‌اند، و جهان هر روز می‌شمارد. امروز روز هفتادم بود، امروز روز هفتاد و یکم بود، امروز روز هفتاد و دوم، هفتاد و سوم، و همین طورشمار روزها که بالامی‌رود، نگرانی هم افزون می‌شود. و توجهات بیشتری از این سو و آنسوی جهان به این «دسته» های اعتصابی جلب می‌شود. بله! دهانهای بسته بر غذایشان، حتی در کمپی محصور در گوشهٴ بغداد، جهانی را متوجه خود می‌کند. آنها در ظاهر درجای خود نشسته‌اند. یکی در لیبرتی، یکی در ژنو، یکی در اتاوا… اما آنها در همهٴ توجهات نشسته‌اند. و تا عمق ضمائر و وجدانها و چشمها و قلبها نفوذ می‌کنند. به سیمایشان که نگاه می‌کنی، داستانها از آن می‌خوانی. بدون آن که حرفی با تو بزنند، یک داستان خونین از دهانهٴ زخمهای یاران شهیدشان در اشرف از عمق چشمهایشان برایت روایت می‌شود.

داستانی که هر کس می‌شنود تکان می‌خورد. مثل پرچم سرخ حسین درجهان که دربادهای جهان می‌چرخد و جهان را متوجه حضور زشتیها و پلیدیهای ستمکاران می‌کند.

حالا این خون و این رنج هم از چشمان اعتصابیها، زشتیهای جهان امروز را به همه می‌گوید. افشا می‌کند. گویی فریاد می‌زند و می‌گوید: آی! شیطانهای زمین! آی دجالان، آی قدرتمداران و غارتگران و تاراجگران! من با همین رنج، با همین زخم. با همین گرسنگی چند ده روزه، این‌چنین افشایتان می‌کنم!. با همین گروگانها که در دستان جانیان است و جهان بر آن سکوت می‌کند، شناعت چهره‌هایتان را پیش روی تاریخ می‌گذارم.

آری! چشمها و چهره‌هایی که در دسته‌های متعدد این‌جا و آنجای جهان نشسته‌اند، به تو می‌گویند:
آنها 52تیر خلاص بر 52 شهید ما زدند. ما با نشستن در این گرسنگی و اعتصاب، در هر لحظه پنج هزار و دویست گلوله حقیقت را بر مغز و سر باطل روانه می‌کنیم.

به چشمهای اعتصاب‌کنندگان باید نگریست. به چهره‌هایشان باید نگریست. چرا که هر نگاه، و هر شکنج این چهره‌های لاغر شده، حرفی می‌زند. بیدار می‌کند. این دهانهای بسته، از دستهای بستهٴ شهیدان در قتل‌عام اشرف می‌گوید. از دستهای بستهٴ ملت ایران که هر روز جوانانش بر دار کشیده می‌شوند می‌گوید، و با همین گفتنها، دستهای وجدان بشریت را باز می‌کند. تا به جهان مماشات با جانیان اعتراض کنند. به جهان تجارت و تاراج اعتراض کنند. این نگاه‌های ساکت، در کاسه‌های چشمان فرورفته، از نگاه‌های اعدامیان در ایران می‌گویند. می‌گویند از روزی که دولتی با ادعای سخفی «اعتدال» روی کارآمده است هر هفت ساعت یک نفر اعدام شده! و این حاصل سکوتی خائنانه، وحضوری یزیدی است در جهان امروز.

آری! امروز روز هفتاد و چندم است؟ آنها تا روز هشتادو چندم و نودوچندم خواهند رفت؟

کسی نمی‌داند. اما آنها می‌دانند که تا پایان خواهند ایستاد. سلام بر همهٴ آنها که قامت وجدان جهان را با نشستنهایشان برپا می‌دارند.

هر لحظه خونالود می‌شوم
از مرمی 52 گلوله
و خدا با بوسه‌های فرشتگانش
زخمهایم را مرهم می‌نهد.
و ابلیس مست خونریز
با دهان همهٴ زشتیها
دشنامم می‌دهد
تو نمی‌بینی
اما خدا با لبخند همهٴ صالحانش
به چشم می‌بینم
که همهٴ فرشتگانش را به تماشای من واداشته.
خدا
و هزار خرمای شیرین شهدآلود
در دهان بسته‌ام می‌گذارد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/24aa43b2-7932-454d-bf82-c7630d9114d3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات