روزنامه حکومتی اعتماد:
سعید قاسمی خطاب به احمدینژاد: عزیزم! وقت تمام است
«سعید قاسمی، کارشناس مسائل فرهنگی و از فرماندهان جنگ تحمیلی است که در جمع زایران شهدای بهشت حضرت زهرا (س) درباره سخنان اخیر احمدینژاد درباره تاثیر تحریمها بر وضعیت اقتصادی و تنشهای این حوزه سخنرانی کرد. به برخی از جملات وی که خطاب به محمود احمدینژاد و برخی دیگر از رجل سیاسی چون هاشمی و آملیلاریجانی است، اشاره میکنیم.
آقای احمدینژاد!
عزیزم حرف ناگفته با شما زیاد داریم. چندین بار خواستم وقت ملاقات بگیرم، شما گرفتار بودید اما به علت اتفاقاتی که پیش آمده و احتمالاً پیش خواهد آمد، رنجیده خاطرید؛ که هم نمیتوانیم نگوییم و اگر بخواهیم بگوییم نمیدانیم چطور بگوییم که دشمن از آن استفاده نکند.
عزیزم، حاج محمود اگر این حرفها را به جنابعالی نگوییم و دیر اقدام کنیم ممکن است کار به جاهایی برسد که مثل گذشته با بچه حزباللهیها در خیابان حاضر شویم و بحران را جمع کنیم. آقای احمدینژاد! داستان دلار پوسیده بدون پشتوانه و کاغذی چیست که هر روز روی اعصاب جامعه راه میرود و مسئولان را به جان هم میاندازد، این توطئه انگلیسی است که تفرقه میاندازد.
برادر عزیزم، مدل جدیدی را شروع کردهاید یا اینکه با شما شروع کردهاند اما میخواهم بگویم فرصت شما تمام شده است. مواضعی که دارید و برخی از آنها را در سفر اخیرتان به نیویورک مطرح کردید، حرفهای دوپهلو است و پالسها و چراغ سبز به آن طرف نشان میدهد. لذا مواضع شما ما را اذیت میکند. به همین خاطر میخواهم بگویم مواضعتان را برگردانید و حرفتان را عوض کنید. این مدلی که شما دارید در گذشته برخیها داشتند و آقا روحالله جلوی آن ایستاد. اگر مردم میخواستند نوکر آمریکا باشند و با آمریکا روابط داشته باشند اصلاً چرا انقلاب کردند. رأی مردم به شما رأی به ارزشهای عدالتمحور بود. پس بدانید الآن وقت این حرفها نیست.
آقای رئیسجمهور! مدار و محور حزبالله فقط و فقط حول حضرت آقا میگردد. برخی مواضع انقلابی شما از جمله هولوکاست از عمق وجود جوانان ما بیرون آمده بود. اما شما این روزها مواضع دیگری دارید که البته ممکن است برای آن توجیهاتی هم داشته باشید. مثلاً بگویید که میخواهید فشارها را کمتر کنید، اما برادر من، راه کم کردن فشارهای دشمن مدل شما نیست. در این مدت باقیمانده از عمر خدمتی شما نمیتوانید این مدل را پیش ببرید.
آقای احمدینژاد، پدر احمدی روشن را ببین، مصطفی را چه کسانی شهید کردند؟ اما عزیزم وقت نیست. اصرار نکنید. اگر احساس میکنی که میشود، بدان که آن مدل اجرایی نیست، حاج محمود عزیز مک فارلین را بدون هماهنگی به ایران آوردند اما امام اجازه نداد آن مدل اجرا شود.
آقای احمدینژاد ما میدانیم قبل از عید چه اتفاقاتی قرار بود رخ دهد، به یکی از بچه حزباللهیها گفته بودند کانتینر دلار میخری، گفته بود کانتینر چیست، گفته بود همانها که شهدا را با آن جابهجا میکردید. میخواستند یک مشت دلار چاپ شده بدون پشتوانه، مفت و ارزان را کف بازار بریزند، این بچه حزباللهی به آن دلال گفته بود کانتینر دلار را بگیرم چه کار. گفته بود بگیر حالشو ببر.
از قبل از عید امثال بنده میدانستند قرار است چه فتنهیی رخ دهد. وقتی کانتینر کاغذپاره دلار کثیف را به کف جامعه میریزند معلوم است که میخواهند اعلان جنگ کنند. از چند هفته پیش اعلان جنگ کردند و جنگ با ما را کلید زدند. نظام به این بزرگی را با مرغ زیر سؤال بردند. آقای احمدینژاد. امیدوارم دشمن نشنود اما ما را مسخره میکنند و میگویند شما مرغ را نمیتوانید مدیریت کنید.
آقای احمدینژاد نمیتوانی آن مدل را اجرا کنی. ما آن حرفهایی را که تو میگویی تجربه کردیم. ما میخواهیم مقاومت کنیم عزیزم. موهای سپید پدر مصطفی احمدیروشن را ببین و از او بپرس قطعنامه که امضا کردیم، چه اتفاقی افتاد. عزیزم وقتی قطعنامه را پذیرفتیم میدانی دشمن تا کجا آمد؟ تا جایی که در هشت سال جنگ نیامده بود. تا خرمشهر آمد. تا دهلران، سرپل ذهاب آمد تا اینکه به اسلامآباد و تنگه چهار زبر رسید. به خدا قسم کوتاه بیاییم، لهمان میکنند. محمود جان گفتی استعفا میدهم و میروم. کجا میروی؟ شما که گفته بودی دولت تمام نمیشود و ما هستیم. حالا چه شده است. این حرفهای شما پارادوکس است عزیزم. این دوره (دوره ریاستجمهوری احمدینژاد) خون دل خوردیم. هیچ دورهیی بهاندازه این دوره به قول دوست و دشمن آقا خودش را بهطور تمام و کامل خرج نکرد.
عزیزم، شش، هفت یا هشت ماه فرصت داری. بازی را تمام کن. ورزش را ول کن. این قراردادهای میلیاردی بازیکنان پرسپولیس و تراکتورسازی... خلاف حرف آقا درباره اقتصاد مقاومتی است. آنها همه نیروهایشان را در دولت تو چیدهاند. وزیر ارشادت میگوید نمیتواند هفت نفر را عوض کند. آقای احمدینژاد دیر شده است. بیا تصمیم عادلانه بگیر و فکر کن کهداری چه کار میکنی؟ در قضیه 11روز خانهنشینی تو ما خون دل خوردیم اما بدان حزبالله فقط و فقط حول محور ولایت میچرخد و لاغیر.
آقای هاشمی!
آقای هاشمی حلاوت جام زهر کجا بود؟ وقتی خاطره حاج عیسی خادم آقا روحالله را میشنوی، میگوید بعد از قطعنامه وارد اتاق شدم، امام مرا در بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد و گفت: حاج عیسی، شهدا به مقامی که بخواهند میرسند. جانبازان اجرشان را میگیرند، اسرا هم برمیگردند اما من چه کار کنم؟
در مجلس هم عدهیی به حضرت آقا نامه نوشتند و گفتند که جام زهر را بنوش اما صدا از کسی درنیآمد جز اینکه حاجیبخشی جلوی مجلس رفت و گفت اگر به آقا جام زهر بدهید، مجلس را به توپ میبندم.
رئیس قوه قضاییه!
آقای آملی لاریجانی درباره حکم صادر شده برای سعید تاجیک ما دست شما را میبوسیم. توصیه ما این است که عدالت اجرا شود. ما نمیگوییم سعید را ببخشید. سعید به آقا نامه نوشت و گفت که غلط کردهام و دل شما را آزردم. ما میگوییم نحوه برخورد با سعید مبنای برخورد دستگاه قضایی باشد.
این درست نبود حکم کسی (فائزه هاشمی) که با آن سابقه به نظام و رهبر انقلاب اهانت میکند و در خط مقدم فتنهگران برای براندازی به خیابان میآید، شش ماه زندان باشد و حکم کسی که در پرونده خود هشت سال دفاع مقدس با مجروحیت هشت ماه حضور در جبهه مبارزه با فتنه را دارد بهخاطر فحاشی به یک شخص حقیقی آن هم به جملسوار یکهتاز جریان فتنه هشت ماه زندان و 50 ضربه شلاق و تعلیق از خدمت باشد.
سعید رکب خورد و متأسفانه آن حرفها را زد که اگر من بودم کارهای بدتری از سعید انجام میدادم و تبعاتش را هم میپذیرفتم؛ اکنون هم از رئیس دستگاه قضا خواهش میکنیم که مثل حکم سعید را برای گردانندگان اغتشاشات و ستاد فرماندهی براندازی نظام، محاربین، فحاشان به رهبری و حزبالله و عاملان قتل دهها بسیجی و مجروحان فتنه صادر نمایید. متأسفانه درباره جنگ یک دروغ به مردم گفتهاند و به شهدا و ایران خیانت کردهاند. اگر بتوانم بجنگم، در باقی عمرم تلاش خواهم کرد لفظ دروغ جنگ ایران و عراق را از بین ببرم و حقیقت را به مردم بگویم چرا که جنگ ایران و عراق لفظ غلطی است، میخواهند عظمت شهدا را پایین بیاورند. برخی خائنانه و برخی نادانسته میگویند جنگ ایران و عراق در حالی که آن جنگ، جنگ جهانی سوم بود.
فتنه 88 کمرشکن بود. مدلی بود که آن را تجربه نکرده بودیم. فتنه در شرایطی رخ داد که عدهیی به بهانه انتخابات برای ناکام کردن لذت قدرت حضور مردم میخواستند آبروی نظام را ببرند. همه شکست خوردهها از رضا شاهیها گرفته تا شاه رضاییها، منافقین، ساواکیها، سروشیها، گوگوشیها و افراد منتسب به خودمان از آن سردار بیخاصیت گرفته تا آن روحانی بیبصیرت در یک صف قرار گرفتهاند و حزباللهیها در صف دیگر. شهید آوینی به درستی گفته بود که اگر خون دل دادن به خمینی سخت بود، اما دوره خامنهیی دوره خون دل خوردن است.
انتخابات
دوباره انتخابات شد و دوباره میخواهند کمرمان را بشکنند. 9ماه درد زایمان خواهیم داشت تا این فرد خلف یا ناخلف بیرون بیاید و متولد شود. برخی کت و شلوار ریاستجمهوری را دوختهاند و دوباره آمدهاند زودتر از موعد مقرر. اما ما باید خون دلش را بخوریم».
سعید قاسمی خطاب به احمدینژاد: عزیزم! وقت تمام است
«سعید قاسمی، کارشناس مسائل فرهنگی و از فرماندهان جنگ تحمیلی است که در جمع زایران شهدای بهشت حضرت زهرا (س) درباره سخنان اخیر احمدینژاد درباره تاثیر تحریمها بر وضعیت اقتصادی و تنشهای این حوزه سخنرانی کرد. به برخی از جملات وی که خطاب به محمود احمدینژاد و برخی دیگر از رجل سیاسی چون هاشمی و آملیلاریجانی است، اشاره میکنیم.
آقای احمدینژاد!
عزیزم حرف ناگفته با شما زیاد داریم. چندین بار خواستم وقت ملاقات بگیرم، شما گرفتار بودید اما به علت اتفاقاتی که پیش آمده و احتمالاً پیش خواهد آمد، رنجیده خاطرید؛ که هم نمیتوانیم نگوییم و اگر بخواهیم بگوییم نمیدانیم چطور بگوییم که دشمن از آن استفاده نکند.
عزیزم، حاج محمود اگر این حرفها را به جنابعالی نگوییم و دیر اقدام کنیم ممکن است کار به جاهایی برسد که مثل گذشته با بچه حزباللهیها در خیابان حاضر شویم و بحران را جمع کنیم. آقای احمدینژاد! داستان دلار پوسیده بدون پشتوانه و کاغذی چیست که هر روز روی اعصاب جامعه راه میرود و مسئولان را به جان هم میاندازد، این توطئه انگلیسی است که تفرقه میاندازد.
برادر عزیزم، مدل جدیدی را شروع کردهاید یا اینکه با شما شروع کردهاند اما میخواهم بگویم فرصت شما تمام شده است. مواضعی که دارید و برخی از آنها را در سفر اخیرتان به نیویورک مطرح کردید، حرفهای دوپهلو است و پالسها و چراغ سبز به آن طرف نشان میدهد. لذا مواضع شما ما را اذیت میکند. به همین خاطر میخواهم بگویم مواضعتان را برگردانید و حرفتان را عوض کنید. این مدلی که شما دارید در گذشته برخیها داشتند و آقا روحالله جلوی آن ایستاد. اگر مردم میخواستند نوکر آمریکا باشند و با آمریکا روابط داشته باشند اصلاً چرا انقلاب کردند. رأی مردم به شما رأی به ارزشهای عدالتمحور بود. پس بدانید الآن وقت این حرفها نیست.
آقای رئیسجمهور! مدار و محور حزبالله فقط و فقط حول حضرت آقا میگردد. برخی مواضع انقلابی شما از جمله هولوکاست از عمق وجود جوانان ما بیرون آمده بود. اما شما این روزها مواضع دیگری دارید که البته ممکن است برای آن توجیهاتی هم داشته باشید. مثلاً بگویید که میخواهید فشارها را کمتر کنید، اما برادر من، راه کم کردن فشارهای دشمن مدل شما نیست. در این مدت باقیمانده از عمر خدمتی شما نمیتوانید این مدل را پیش ببرید.
آقای احمدینژاد، پدر احمدی روشن را ببین، مصطفی را چه کسانی شهید کردند؟ اما عزیزم وقت نیست. اصرار نکنید. اگر احساس میکنی که میشود، بدان که آن مدل اجرایی نیست، حاج محمود عزیز مک فارلین را بدون هماهنگی به ایران آوردند اما امام اجازه نداد آن مدل اجرا شود.
آقای احمدینژاد ما میدانیم قبل از عید چه اتفاقاتی قرار بود رخ دهد، به یکی از بچه حزباللهیها گفته بودند کانتینر دلار میخری، گفته بود کانتینر چیست، گفته بود همانها که شهدا را با آن جابهجا میکردید. میخواستند یک مشت دلار چاپ شده بدون پشتوانه، مفت و ارزان را کف بازار بریزند، این بچه حزباللهی به آن دلال گفته بود کانتینر دلار را بگیرم چه کار. گفته بود بگیر حالشو ببر.
از قبل از عید امثال بنده میدانستند قرار است چه فتنهیی رخ دهد. وقتی کانتینر کاغذپاره دلار کثیف را به کف جامعه میریزند معلوم است که میخواهند اعلان جنگ کنند. از چند هفته پیش اعلان جنگ کردند و جنگ با ما را کلید زدند. نظام به این بزرگی را با مرغ زیر سؤال بردند. آقای احمدینژاد. امیدوارم دشمن نشنود اما ما را مسخره میکنند و میگویند شما مرغ را نمیتوانید مدیریت کنید.
آقای احمدینژاد نمیتوانی آن مدل را اجرا کنی. ما آن حرفهایی را که تو میگویی تجربه کردیم. ما میخواهیم مقاومت کنیم عزیزم. موهای سپید پدر مصطفی احمدیروشن را ببین و از او بپرس قطعنامه که امضا کردیم، چه اتفاقی افتاد. عزیزم وقتی قطعنامه را پذیرفتیم میدانی دشمن تا کجا آمد؟ تا جایی که در هشت سال جنگ نیامده بود. تا خرمشهر آمد. تا دهلران، سرپل ذهاب آمد تا اینکه به اسلامآباد و تنگه چهار زبر رسید. به خدا قسم کوتاه بیاییم، لهمان میکنند. محمود جان گفتی استعفا میدهم و میروم. کجا میروی؟ شما که گفته بودی دولت تمام نمیشود و ما هستیم. حالا چه شده است. این حرفهای شما پارادوکس است عزیزم. این دوره (دوره ریاستجمهوری احمدینژاد) خون دل خوردیم. هیچ دورهیی بهاندازه این دوره به قول دوست و دشمن آقا خودش را بهطور تمام و کامل خرج نکرد.
عزیزم، شش، هفت یا هشت ماه فرصت داری. بازی را تمام کن. ورزش را ول کن. این قراردادهای میلیاردی بازیکنان پرسپولیس و تراکتورسازی... خلاف حرف آقا درباره اقتصاد مقاومتی است. آنها همه نیروهایشان را در دولت تو چیدهاند. وزیر ارشادت میگوید نمیتواند هفت نفر را عوض کند. آقای احمدینژاد دیر شده است. بیا تصمیم عادلانه بگیر و فکر کن کهداری چه کار میکنی؟ در قضیه 11روز خانهنشینی تو ما خون دل خوردیم اما بدان حزبالله فقط و فقط حول محور ولایت میچرخد و لاغیر.
آقای هاشمی!
آقای هاشمی حلاوت جام زهر کجا بود؟ وقتی خاطره حاج عیسی خادم آقا روحالله را میشنوی، میگوید بعد از قطعنامه وارد اتاق شدم، امام مرا در بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد و گفت: حاج عیسی، شهدا به مقامی که بخواهند میرسند. جانبازان اجرشان را میگیرند، اسرا هم برمیگردند اما من چه کار کنم؟
در مجلس هم عدهیی به حضرت آقا نامه نوشتند و گفتند که جام زهر را بنوش اما صدا از کسی درنیآمد جز اینکه حاجیبخشی جلوی مجلس رفت و گفت اگر به آقا جام زهر بدهید، مجلس را به توپ میبندم.
رئیس قوه قضاییه!
آقای آملی لاریجانی درباره حکم صادر شده برای سعید تاجیک ما دست شما را میبوسیم. توصیه ما این است که عدالت اجرا شود. ما نمیگوییم سعید را ببخشید. سعید به آقا نامه نوشت و گفت که غلط کردهام و دل شما را آزردم. ما میگوییم نحوه برخورد با سعید مبنای برخورد دستگاه قضایی باشد.
این درست نبود حکم کسی (فائزه هاشمی) که با آن سابقه به نظام و رهبر انقلاب اهانت میکند و در خط مقدم فتنهگران برای براندازی به خیابان میآید، شش ماه زندان باشد و حکم کسی که در پرونده خود هشت سال دفاع مقدس با مجروحیت هشت ماه حضور در جبهه مبارزه با فتنه را دارد بهخاطر فحاشی به یک شخص حقیقی آن هم به جملسوار یکهتاز جریان فتنه هشت ماه زندان و 50 ضربه شلاق و تعلیق از خدمت باشد.
سعید رکب خورد و متأسفانه آن حرفها را زد که اگر من بودم کارهای بدتری از سعید انجام میدادم و تبعاتش را هم میپذیرفتم؛ اکنون هم از رئیس دستگاه قضا خواهش میکنیم که مثل حکم سعید را برای گردانندگان اغتشاشات و ستاد فرماندهی براندازی نظام، محاربین، فحاشان به رهبری و حزبالله و عاملان قتل دهها بسیجی و مجروحان فتنه صادر نمایید. متأسفانه درباره جنگ یک دروغ به مردم گفتهاند و به شهدا و ایران خیانت کردهاند. اگر بتوانم بجنگم، در باقی عمرم تلاش خواهم کرد لفظ دروغ جنگ ایران و عراق را از بین ببرم و حقیقت را به مردم بگویم چرا که جنگ ایران و عراق لفظ غلطی است، میخواهند عظمت شهدا را پایین بیاورند. برخی خائنانه و برخی نادانسته میگویند جنگ ایران و عراق در حالی که آن جنگ، جنگ جهانی سوم بود.
فتنه 88 کمرشکن بود. مدلی بود که آن را تجربه نکرده بودیم. فتنه در شرایطی رخ داد که عدهیی به بهانه انتخابات برای ناکام کردن لذت قدرت حضور مردم میخواستند آبروی نظام را ببرند. همه شکست خوردهها از رضا شاهیها گرفته تا شاه رضاییها، منافقین، ساواکیها، سروشیها، گوگوشیها و افراد منتسب به خودمان از آن سردار بیخاصیت گرفته تا آن روحانی بیبصیرت در یک صف قرار گرفتهاند و حزباللهیها در صف دیگر. شهید آوینی به درستی گفته بود که اگر خون دل دادن به خمینی سخت بود، اما دوره خامنهیی دوره خون دل خوردن است.
انتخابات
دوباره انتخابات شد و دوباره میخواهند کمرمان را بشکنند. 9ماه درد زایمان خواهیم داشت تا این فرد خلف یا ناخلف بیرون بیاید و متولد شود. برخی کت و شلوار ریاستجمهوری را دوختهاند و دوباره آمدهاند زودتر از موعد مقرر. اما ما باید خون دلش را بخوریم».