۱۹شهریور سال ۱۳۹۵ آخرین گروه از مجاهدین مستقر در عراق، وارد آلبانی شدند و به این ترتیب، کتاب تاریخچه مجاهدین و مقاومت ایران یکبار دیگر ورق خورد.
این واقعه تأثیر جدی و انکارناپذیر در صحنه سیاسی ایران بهبار آورد و مقاومت ایران را وارد فاز تهاجمی و سازماندهی کانونهای شورشی در داخل ایران کرد.
یک خروج پیروزمند
خروج موفقیتآمیز مجاهدین از عراق و پرواز جمعی آنها به آلبانی، بیشک یکی از بزرگترین پروژههای سیاسی مجاهدین در سالهای اخیر است که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، حتی تصورش را هم نمیکرد.
آخوندها در مرداب تبلیغات خودساختهشان مبنی بر دروغهایی از قبیل ازهمپاشیدگی تشکیلاتی مجاهدین، جدا شدن مجاهدین از سازمانشان و مزخرفاتی از قبیل فروپاشی و اختلافهای درونی مجاهدین، خودشان هم گویا باورشان شده بود که مجاهدین توان تشکیلاتی خود را از دست داده و توان دفاع از خود در عراق را ندارند، با خیال آسوده دنبال رتقوفتق امور موشکپرانیهای جنایتکارانهشان با عوامل مزدور محلی خود در عراق بودند و این را یک هدیه بادآورده ناشی از اشغال عراق برای خود میدانستند که پایانی هم ندارد.
خروج غیرمنتظره و سریع مجاهدین آن هم تا آخرین نفر در میان شلوغبازیهای تبلیغاتی آخوندها، بیش از همه خود آخوندها را مات کرد.
پروژهیی که آخوندها حتی فکرش را هم نمیکردند و تنها هنگامی متوجه خطیر بودن آن شدند که مرغ از قفس پریده و مجاهدین در آلبانی مستقر شده بودند.
استقرار مجاهدین در آلبانی و پیامدهای آن
با ورود مجاهدین به آلبانی، این کشور حوزه بالکان بهسرعت به مرکز ثقل خبرهای جدید تبدیل شد.
ورود پیدرپی هیأتهای دیپلماتیک خارجی و شخصیتهای معروف سیاسی جهان به آلبانی برای دیدار با مجاهدین یکی از پیامدهای آن جابهجایی بزرگ بود.
در این نوشته برخی از بازتابهای خبری هجرت بزرگ مجاهدین در آلبانی و تأثیر سیاسی آنها مرور شده است.
گزارش پایگاه خبری تهششی مقدونیه درباره حضور مجاهدین در آلبانی
اعضای اپوزیسیون ایران(مجاهدین) در آلبانی به یک مرکز جاذبه مهم تبدیل شدهاند.
این پایگاه خبری در گزارشی که اردیبهشت ۹۶ در اینباره نوشت، به نکات قابل توجهی اشاره کرد و از جمله نوشت:
به مدت بیش از ۲سال آلبانی تبدیل به یک مقصد مستمر برای سیاستمداران ارشد آمریکایی شده است، در حالیکه مقامات آلبانیایی مستمراً برای ملاقاتهای اسرارآمیز اما مهم در کنسولگری واشنگتن فراخوانده میشوند.
در ۲۵مه ملاقاتی میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و ادی راما، نخستوزیر آلبانی، در حاشیه اجلاس سران ناتو برنامهریزی شده است.
اعضای اپوزیسیون ایران که به رهبری مریم رجوی (به آلبانی) منتقل شدهاند، به یک مرکز جاذبه مهم تبدیل گشتهاند...
دیتمیر بوشاتی، وزیر خارجه آلبانی، به کاخ سفید، پنتاگون و وزارتخارجه رفته است. در حالیکه سناتورها و اعضای دستگاه ترامپ به تیرانا سفر میکنند. آخرین دیدار (از آنها) توسط (سناتور) جمهوریخواه جان مککین صورت گرفت.
واقعیت درباره مجاهدین مستقر در آلبانی فراتر از این حرفهاست
پایگاه خبری تهششی در گزارش خود نوشت:
«اما واقعیت در مورد مجاهدین (خلق) ایران بهنظر میرسد، بسیار فراتر از این حرفها باشد.
مخالفان ایرانی که از مهندسان و پزشکان در میان صفوف خود برخوردارند، در ایران افرادی دارند که اطلاعات سری آمادهسازی تسلیحات اتمی (رژیم) ایران را بهدست آوردهاند.
آنها افرادی هستند که برای اولین بار (این برنامه را فاش کردند) و بیش از یک گروه سیاسی در سازمان آنها نمایندگی میشود. سازمانی که دسترسی قدرتمندی به افرادی روی زمین دارد».
مجاهدین مستقر در آلبانی و سابقه آنها
همین پایگاه خبری ادامه میدهد: «بهمدت ۵۳سال مجاهدین علیه ۲دیکتاتوری شاه و شیخ جهت برقراری دموکراسی در ایران مبارزه کردهاند. شبکه آنها، شامل افرادی از همه طیفهای مردم، به این سازمان فرصتی داده تا به اطلاعات سری رژیم ایران دسترسی پیدا کند. مجاهدین اولین سازمانی بود که برنامه تسلیحات اتمی (رژیم) ایران را فاش ساخت و مانع دستیابی این رژیم به بمب اتمی شد. دولت ترامپ که در حال تمرکز بر رژیم ایران است، مواضع خود علیه رژیم ایران را تقویت میکند و این مسأله جایگزین وضعیت گذشته خواهد بود...».
یک شکست سنگین برای اطلاعات خامنهای
با خروج موفقیتآمیز مجاهدین از عراق و ورود به آلبانی، خامنهای و دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و خیل مزدوران محلیاش در عراق متوجه عمق ضربهیی که متحمل شده بودند، گشتند!
خامنهای از آن پس باید بهدنبال راهکارهای دیگری برای ضربه زدن به مجاهدین میرفت که بسا سختتر از روزگاری بود که مجاهدین در یک جمعیت انبوه و فشرده در کانکسهای بیدفاع لیبرتی و در تیررس مستمر آخوندها قرار داشتند.
خامنهای وقتی از خواب پرید که مجاهدین وارد آلبانی شدند!
با استقرار مجاهدین در آلبانی، فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران تازه متوجه شکست خود در مقابله با مجاهدین شد.
تا پیش از این، خامنهای میپنداشت برای نابودی مجاهدین، اضافه بر طرحهای تروریستی و حملات پیدرپی موشکی، این امتیاز را هم برای خود محفوظ نگهداشته که هر گاه لازم دانست با حملات تروریستی زمینی (مانند آنچه که در روز ۱۰شهریور ۹۲ در اشرف واقع در استان دیالی عراق انجام داد) دست به حذف فیزیکی مجاهدین بزند، بهویژه که این امتیاز را نیز برای خود ابدی میدانست و در نتیجه تعجیل چندانی در حمله نهایی به مجاهدین از خود نشان نمیداد.
گویا خامنهای خودش هم فریب تبلیغات خودش را خورده بود و باورش شده بود که رهبری مجاهدین تمایلی به بیرون بردن نیروهایش از وضعیت موجود در عراق ندارد!
خامنهای تنها هنگامی از خواب بیدار شد که مرغ از قفس پریده و آخرین اکیپ مجاهدین وارد فرودگاه تیرانا پایتخت آلبانی شده بودند!
از این نقطه به بعد بود که رژیم آخوندی با درک شکست کامل در طرحهای تروریستی و توقیف و دستگیری و آدمربایی در لیبرتی، متوجه شد اوضاع تغییر کرده، از اینرو خیل مأموران آشکار و پنهانش را به سوی آلبانی سرازیر کرد.
با ورود مجاهدین به آلبانی، خامنهای هم سفیر خود در آلبانی را تغییر داد!
ساعت خواب! جمعبندی پس از رسیدن آخرین نفر مجاهدین به آلبانی!
در تابستان ۹۵ و در خاتمه انتقال موفقیتآمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی و خنثی کردن تمام طرحهای تروریستی و بازداشت و دستگیری و همچنین خنثی کردن طرحهای آدمربایی و ترور و گروگانگیری که قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس قصد انجام آن را با بکار گرفتن بریدهمزدوران و مأموران سپاه و اطلاعات تحت عنوان «خانواده مجاهدین» داشتند، پاسدار داناییفر به تهران رفت و برای توجیه شکست خود در برابر مجاهدین گزارش کرد.
پاسدار درهمشکسته داناییفر تمام گزارشش در یک جمله خلاصه میشد: «کارشکنی عبادی موجب فرار سران منافقین شد»!
تمامی دستگاه سیاسی و جاسوسی و سرویسهای محلی مزدور خامنهای با همه دلارهایی که خامنهای خرج عوامل تروریستی نیروی قدس و بدر و عصائب و کتائب و سایر وحوش آخوندی در عراق کرده بود، حرام شد! آنها حتی از درک سرعتعمل مجاهدین در خروج یکپارچه و تشکیلاتی از عراق و بیخگوش خامنهای غافل مانده بودند!
هنر مجاهدین پیش از پرواز به آلبانی
هنر دستگاه رهبری مجاهدین این بود که پس از حمله موشکی ۷آبان ۹۴ به لیبرتی، با تشکیل مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش، با طرحهای متعدد و متنوع، جدول احتمالات و تهدیدات را جزء به جزء بررسی کرده و برای مقابله با آنها آماده شده بود. هدف این بود که دشمن نتواند شبیخونی را که در شهریور ۱۳۹۲ در اشرف به اجرا گذاشت این بار بهنحو دیگری به اجرا بگذارد.
به همین منظور در مجموع ۷۳نشست متمرکز عمومی و نشست پراکنده و مکتوب همراه با پیام، برای توجیه یکانها و آمادگی و آمادهسازی آنها با کلیه نفرات برگزار شد که مفاد تمامی آنها ثبت و بارها مرور شد:
برخی از این نشستها به فرماندهان و مسئولان یا ستادهای ذیربط اختصاص داشت و مأموریت آنها همراه با برآورد وضعیت دشمن و طرحهای آن مورد بحث قرار میگرفت.
این در شرایطی بود که تمرکز و تجمع افراد، با خطر حملات موشکی روبهرو بود و بنابراین باید به نشستهای پراکنده و متعدد و نامتعین یا پیام اکتفا میشد. بهویژه که خامنهای با نصب انبوه دستگاههای پیشرفته شنود و دیدبانی شبانهروزی تلاش میکرد کلیه حرکات مجاهدین را زیر نظر داشته باشد.
آمادهسازیهای خامنهای برای حذف بیدردسر مجاهدین
اضافه بر تمامی طرحهای تروریستی و نقشههای شبیخون زمینی به مجاهدین توسط یکانهای ویژه خامنهای، رژیم با بکار گرفتن احکام دستگیری دوره مالکی و بکار گرفتن برگههای قرمز انترپل خیالش بهکلی راحت بود که از مجاهدین به اندازه کافی جلو افتاده بهویژه که در بکار گرفتن مزدوران عراقی از عصائب و کتائب حزبالله عراق و مزدوران موسوم به نجبا برای اجرای طرحهای تروریستیاش هم مشکلی نداشت و خیال میکرد همه چیز پیشاپیش با صاحبخانه هماهنگ شده و کار تمام است!
گوشهیی از گزارش پاسدار شمخانی
پس از گزارش پاسدار داناییفر، سفیر رژیم در عراق، پاسدار شمخانی به شورای عالی امنیت ملی رژیم گزارش کرد حتی در زمانی که مالکی بر سر کار بود و به حرف ما نکته به نکته گوش میکرد، نتوانست از پس مجاهدین بر بیاید چه رسد به دوران عبادی که پرونده مجاهدین و لیبرتی خیلی از سطح او بالاتر بود و تلاش ما برای ممانعت از خروج مسئولان و رهبری مجاهدین به جایی نرسید و «حتی فالح فیاض هم نتوانست جلوی خروج نفرات اصلی و کادر رهبری سازمان را بگیرد یا خروج آنها را حداقل به تأخیر بیندازد»!
ما مالکی را هم مخفیانه دعوت کردیم به ایران آمد و گفتیم که فقط با خودش طارق نجم را همراه بیاورد. هادی عامری و نمایندگان احزاب نزدیک به ایران در عراق هم در جلسه شورای عالی امنیت ملی شرکت میکنند و مأموریتها به آنها ابلاغ شد و گفتند تضمین میکنیم...
بخشی از گزارش ناصر شعبانی، عضو «اتاق منافقین» در نیروی قدس
سیاست اولیه ما خروج مجاهدین از عراق بود ولی بعداً از این سیاست پشیمان شدیم و از عراق خواستیم که مانع از خروج مجاهدین از عراق شود. اما دیر شده بود و آنها جلو افتادند و در اتاق مجاهدین در نیروی قدس پیشنهاد دادیم رهبری مجاهدین را در عراق به هر قیمت ترور کنند.
حرکت آخر مجاهدین و پرواز قائممقام رهبری مجاهدین به آلبانی
تمامی آنچه که آخوندها در طرحهای خود بافته بودند در ۲۴ساعت پنبه شد!
مجاهدین، با ۳هواپیما و پرواز در ۲۴ساعت آخر، دشمن را گیج و نقشههای آن را خنثی کردند.
۲هفته قبل از آن نیز در حالیکه دشمن گمان میکرد سوژههای مورد نظر بایستی در یکی از چارترها باشند، اما تعدادی از مسیر جداگانه با ترتیبات ویژهیی از عراق خارج شده بودند.
(منبع: گزارش کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا ۲۳فروردین ۹۶ پخش شده از اخبار سیمای آزادی)
با خروج موفقیتآمیز آخرین گروه از رهبران مجاهدین از عراق، و ورود پر سر و صدای آنها به آلبانی بود که تازه خامنهای و دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و خیل مزدوران محلیاش در عراق متوجه عمق ضربهیی که متحمل شده بودند، گشتند!
خامنهای از آن پس باید بهدنبال راهکارهای دیگری برای ضربه زدن به مجاهدین میرفت که بسا سختتر از روزگاری بود که مجاهدین در یک جمعیت انبوه و فشرده در کانکسهای بیدفاع لیبرتی و در تیررس مستمر آخوندها قرار داشتند.
مجاهدین از کمپ لیبرتی تا آلبانی
تپه و دکل ارتباطی مشرف به کمپ لیبرتی این امکان را به تروریستهای حاکم بر تهران میداد که بهراحتی و با رصد ۲۴ساعته مجاهدین، هر تحرک آنان را زیر نظر داشته باشند و با این همه، آنها باز هم متوجه مهمترین تحول و حساسترین جابهجایی آخرین گروهها از کادرهای مجاهدین بهویژه رهبری آنها نشده بودند.
سخنان مریم رجوی درباره هجرت بزرگ - ۲۰شهریور ۹۵
خانم مریم رجوی یک روز پس از پایان انتقال پیروزمند و سازمانیافته مجاهدین از عراق به آلبانی در مراسمی بههمین مناسبت گفت:
«سرانجام، کارزارهای بیوقفه سیاسی و بینالمللی برای حفاظت اشرفیها و انتقال امن جمعی و سازمانی آنها به بار نشست.
و توطئهها و طرحهای نابودی و متلاشیکردن مجاهدین درهمشکست. و رژیم ولایت فقیه با وزارت اطلاعاتش و با نیروی تروریستی قدس و با تمام مزدبگیران و مزدورانش در عراق، که همه آنها تشنه به خون مجاهدین بودند، کور و بور برجا ماند.
جنبش آزادی مردم ایران، یک گام کیفی از رژیم حاکم پیشی گرفت و طرح ولایت فقیه برای برونرفت از بحران سرنگونی، که سربریدن و انهدام فیزیکی مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک لازمه آن است، شکست خورد.
۱۴سال بمباران، خلع سلاح، حبس خانگی، محاصره، تیغ و تبر، حمله زرهی و حملات موشکی همراه با شکنجه روانی و ۳۲۰بلندگو، اثر نکرد. همچنانکه به خدمت گرفتن امکانات ۱۲دولت و ماجرای ۱۷ژوئن، برچسب تروریستی، پروندهسازی و بیش از ۲۰دادگاهی که پیروزمندانه از آنها عبور کردیم، بهجایی راه نبرد.
در این ۱۴سال، مجاهدین با پایداری در دل یک محاصره بیرحمانه، در حقیقت شعلههای مبارزه برای آزادی را فروزان نگهداشتند و پرچم سرنگونی رژیم ولایت فقیه را پراهتزازتر برافراشتند.
و در آخر، روی سخنام با جوانان و اشرفنشانها در داخل ایران است: این، بهصدا درآمدن زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی است. پیام، ۱۰۰۰اشرف است. تکرار میکنم: ۱۰۰۰اشرف، هم نقشهمسیر آزادی است، هم نیروی خیزش عمومی و هم آن پتک گرانی که بر سر ولایت فقیه فرود میآید».