دومین اجلاس جهانی ایران آزاد برای دادخواهی، در سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت، لحظاتی پیش آغاز شد.
در این گردهمایی خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت حضور دارند و سخنرانی میکنند.
همچنین در این گردهمایی شخصیتها و حقوقدانان برجسته از کشورهای مختلف سخنرانی میکنند.
گواهی شاهدانی از زندانهای رژیم ضد بشری آخوندی در پایداری مجاهدان سر بدار و توحش جلادان بخش دیگری از این گردهمایی است.
سناتور لئو هوساکاس رئیس پیشین سنای کانادا
مردم ایران در برابر سپاه پاسداران و نظام جنایتکار میجنگند و عقب نمینشینند. اجلاس جهانی مقاومت که اجرا شد نشان داد که هیچ چیز مانع مبارزه نخواهد بود.
سناتور لئو هوساکاس رئیس پیشین سنای کانادا
رناتا پولورینی تایب رئیس کمیسیون کار پارلمان ایتالیا:
در دورانی که شما را شناختم حملاتی علیه کمپ لیبرتی صورت میگرفت که یک بحران انسانی بود. با کمال افتخار در استقبال تعدادی از مجروحان شما شرکت داشتم آرزو میکنم به مبارزه خودتان ادامه دهید. در این سالها به عنوان یک نماینده تلاش کردم و باز هم تلاش میکنم هیچ فرصتی را در این مسیر از دست ندهم.
رناتا پولورینی تایب رئیس کمیسیون کار پارلمان ایتالیا
آلن درشویتز استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد
بزرگترین ناقض حقوقبشر در جهان رژیم ایران است بایستی پرونده علیه رژیم و به سود مردم را به مطبوعات کشاند. باید توجه جهان را به ایران معطوف کرد.
برای هر انسان خوبی که برای صلح و حقوقبشر ارزش قائل است رژیم ایران تهدید محسوب میشود. تصور کنید اگر رژیم به سلاح هستهیی مسلح شود نه تنها با مردم خودش با مردم جهان چه میکند. رژیم برای حفظ حکومت خودش از هیچ اقدامی صرفنظر نمیکند.
سازمانی که بیش از هر سازمان دیگر برای در معرض جهان قرار دادن جنایتهای رژیم کار کرده است مجاهدین هستند. اگر برای نجات بشریت علاقمند هستید به سازمان مجاهدین بپیوندید.
آلن درشویتز استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد
الس وانهوف رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس فدرال بلژیک:
من در کارهای پارلمانی در پی تحقیق عدالت هستم. برای کسانی که فرصتهای برابر ندارند رژیم ایران سیستماتیک حقوق زنان را نقض میکند و باید مقابل آنان ایستاد.
ما همیشه در کنار مردم ایران خواهیم بود. مجدداً از جنبش شما و خانم رجوی حمایت میکنیم.
الس وانهوف رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس فدرال بلژیک
کنت بلکول - سفیر پیشین آمریکا در کمیسیون حقوقبشر ملل متحد:
همه ما با جنایات رژیم در سراسر جهان آشنا هستیم باید هر چه در توان داریم بکنیم تا این رژیم را برکنار کنیم.
بایستی مردم ایران را ترغیب کنیم که این ریسک را بپذیرند برای تحقق آزادی این کار را الآن انجام میدهند.
کنت بلکول - سفیر پیشین آمریکا در کمیسیون حقوقبشر ملل متحد
بارونس بوتروید رئیس پیشین پارلمان انگلستان
برای من شرکت در این جلسه موجب افتخار است. میخواهم بگویم که از مقاومت ایران و شورای ملی مقاومت تشکر میکنم که این گردهمایی بینالمللی را برگزار کرد تا حمایتمان را از مردم اعلام کنیم. ما نشان میدهیم که حتی یک پاندمی نمیتواند ما را متوقف کند و از خواست مردم حمایت نکنیم. هیچکس بهتر از شورای ملی مقاومت و بهطور خاص دوست ویژه من خانم رجوی نمیتواند این کار را انجام بدهد. نام مریم رجوی رژیم را به لرزه می اندازند.
من در کنار شما هستم و دولت انگلستان را فراخوان میدهم که مریم رجوی را بهعنوان آلترناتیو واقعی این رژیم حمایت کند. ایران آزاد خواهد شد.
این رژیم قوانین بینالمللی را رعایت نمیکند و تروریسم جهانی را حمایت میکند.
در قیام ۹۸ مردم شعار میدادند سوریه را رها کن فکر ی بهحال ما کن.
باید تحریم تسلیحاتی علیه رژیم تمدید شود. والا رژیم بیشتر سلاح منتقل میکند.
الان کشورهای سراسر منطقه را بیثبات میکند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته رژیم برجام را نقض کرده و فریبکاری کرده است. پس دلیلی ندارد که تحریم تسلیحاتی تصویب نشود. باید آن را تمدید کرد.
باید این کار را بهخاطر امنیت بینالمللی و حمایت از مردم و جنبش مقاومتشان برای رسیدن به دمکراسی انجام دهیم.
بارونس بوتروید رئیس پیشین پارلمان انگلستان
لارش ریسه رئیس کمیته دوستان ایران آزاد در نروژ:
سلام به همه تبریک بابت گردهمایی تاثیرگذار دو روز گذشته.
این گردهمایی یک شاهد بسیار قوی بر ریشه هی عمیق این مقاومت در جامعه ایران است.
فراخوان خانم رجوی برای بررسی و بازگشایی پرونده جنایی ۱۹۸۸ بسیار مهم است.
اگر حسابرسی در کار نباشد این جنایت ادامه پیدا میکند.
بیش از ۶۰قطعنامه نقض حقوقبشر صادر شده است. چرا ادامه دارد؟ چون حسابرسی صورت نگرفته است.
حقیقتی در جریان قتلعام ۱۹۸۸ برجسته شد حاکمان جنایتکار هر کسی که با مجاهدین ارتباط داشت بهقتل رساندند چون هدف مجاهدین مورد حمایت مردم ایران است.
به سی هزار شهید که اغلب آنها از سازمان مجاهدین هستند گفتند کلمه مجاهد را به کار ببرید کشته میشوید. نفس این قتلعام افشاگر دروغ بزرگی است که مجاهدین را فاقد حمایت مردم معرفی میکند. بهنظر میرسد اینها درسشان را از گوبلز گرفتند که میگویند دروغ هر چه بزرگتر باورپذیرتر است.
لارش ریسه رئیس کمیته دوستان ایران آزاد در نروژ
سر جفری بایندمن حقوقدان با رتبه مشاورت ملکه:
بسیار خوشحالم در این گردهمایی بزرگ بینالمللی اینترنتی هستم.
جنایت رژیم علیه حقوقبشر مستند شدهاند و استمرار آن بهدلیل عدم حسابرسی است.
بسیاری از مقامات رژیم در لیست ناقضان حقوقبشر قرار ندارند و بایستی چنین شود.
بایستی به دولت انگلستان فشار آورد.
باید اقدام کنیم در قطعنامه سازمان ملل که هر سال علیه رژیم تصویب میشود پاراگرافی اضافه شود برای حسابرسی.
بایستی رژیم را زیر فشار قرار دهیم تا یک هیات حقیقتیاب را بپذیرد.
۳۲سال پس از قتلعامی که هنوز مجازات نشده باید دادگاههای برای رسیدگی به آن جنایت بر گزارش شود.
باید این اقدامات انجام شود اگر نشود رژیم ارگانها و ارزشهای حقوقبشری را مورد تمسخر قرار خواهد داد.
من تلاش میکنم ضمن حمایت از شما جنایتکاران را در رژیم مورد حسابرسی قرار دهیم.
سر جفری بایندمن حقوقدان با رتبه مشاورت ملکه
شیخ تیسیر تمیمی قاضیالقضات پیشین فلسطین:
درود میفرستم به همه شهدای سازمان مجاهدین از خدا میخواهم که این شهیدان را بهعنوان نوری مقابل مردم ایران به سمت آزادی قرار دهد. دعا میکنم که این شهیدان به آتشی علیه جلادان تبدیل شوند.
اکنون به یادآوری قتلعام ۶۷ نشستیم و گرامیداشت شهدای آن در ۳۲سال پیش
۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شدند.
در بین این ۳۰هزار ۷۰۰تن زیر ۱۸سال داشتند. تعدادی زنان باردار در میان آنان بودند.
نوار صحبتهای منتظری منتشر شد و ما شنیدیم که گفت این بزرگترین جنایت است و او پیشبینی کرد که دست اندکاران این جنایت بهعنوان جنایتکارترین در تاریخ نامیده می شوند.
دلیل جنایت قتلعام ۶۷ برای پوشاندن شکست بزرگ رژیم در آن زمان (جنگ) بود.
آن چه رژیم تحت عنوان انقلاب اسلامی نام میبرد شعاری پوشالی است برای ادامه حکومت.
جهانیان باید در کنار خلق ایران قرار بگیرند و ما بهزودی در کنار مردم ایران به جشن پیروزی خواهیم پرداخت.
شیخ تیسیر تمیمی قاضیالقضات پیشین فلسطین
سفیر لینکلن بلومفیلد معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا:
تبریک میگویم بهخاطر گردهمایی عظیم روز جمعه
۹سال پیش یک مؤسسه حقوقی از من خواست در مورد مجاهدین تحقیق کنم.
رفتم تحقیق کردم دیدم هیچکدام از اتهامات پشت ندارد و حاصل آن کتابی شد که میبینید.
علاقمند شدم تاریخچه این سازمان را تحقیق کنم هر چه بیشتر تحقیق کردم دیدم داستان مجاهدین در غرب کاملاً وارونه بیان شده است.
دیدم خمینی از رجوی میخواست از قانون اساسی حمایت کند او نکرد.
سی خرداد را تحقیق کردم دیدم جنایت است.
تحقیق کردم دیدم در تبلیغات شاه برچسب تروریستی به آنان زدند دیدم هیچ ارتباطی بین مجاهدین و تروریستها وجود ندارد.
تا فروغ جاویدان تحقیق کردم و دیدم رژیم تلاش کرده مجاهدین را خائن معرفی کند در صورتیکه وطنپرستان واقعی هستند.
سال گذشته کتاب آیتاللهها و مجاهدین را نوشتم و خواستم نشان بدهم که چرا سازمانی که پیشتاز آزادی است چنین معرفی میشود.
فکر میکردم غیرممکن است آدمهای معتبر این حرفها رو تکرار کنند.
خانم رجوی و شورا را بسیار خوب میشناسم.
رهبران رژیم و خامنهای علناً از مجاهدین آه و ناله میکنند زیرا قیام را راه می اندازند و منشاء قیام هستند.
مجاهدین که از سال ۵۷ تا حالا بی وقفه دنبال انتخابات آزاد بودند هدفشان برگرداندن حق انتخاب به مردمشون بوده.
آیا هیچ گروه مقاومت دیگری هست که در مقابل این رژیم از حق برابری زن و مرد دفاع کند.
آیا هیچ گروه مقاومت دیگری هست که بتواند یک چنین گردهمایی عظیمی را برگزار کند.
آیا هیچ گروه دیگری بوده که از جان این جوانانی که در معرض اعدام بودند اینچنین دفاع کند. حقیقت برای همه جهان در اشرف ۳ در حال دیده شدن است.
سفیر لینکلن بلومفیلد معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا
جولیو ترزی ـ وزیر خارجه پیشین ایتالیا:
جنایتهای رژیم آخوندی علیه مردم ایران و علیه منطقه است. این حکومت حامی تروریسم در جهان است.
رژیم بسیار وحشت دارد از قیام و از این جنبش که خانم مریم رجوی با برنامه ده مادهای رهبری میکند
در ماه می گذشته نمایندگان مجلسین آمریکا از برنامه خانم رجوی حمایت کرد.
جولیو ترزی ـ وزیر خارجه پیشین ایتالیا
استیو مک کیب نماینده پارلمان انگلستان
مایه افتخار است پیوستن به این اجلاس بینالمللی برای اینکه خواهان عدالت شویم و یاد قتلعام ۶۷ را گرامی بداریم.
در بیستم ژوئن امسال من گفتم تلاشهای رژیم برای شیطانسازی علیه مجاهدین چه معنا و مفهومی دارد و حالا میخواهم ارتباط آن قتلعام و شیطانسازی را بیان کنم.
وقتی در سال۲۰۱۶ خانم رجوی یعنی مدتی بعد از آن خواهان جنبش دادخواهی شدند ۱۸روز بعد نوار هیات مرگ منتشر شد که نشان میداد رژیم وارد یک نسلکشی شده بود.
همچنین نشان داد که جناحهای مختلف رژیم در جنایت شرکت داشتند.
طبیعی است که رژیم تلاش بکند قتلعام را کمرنگ کند و تلاش کند به جای آن قربانیان اصلی را شیطانسازی کند.
استیو مک کیب نماینده پارلمان انگلستان
آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت:
برای من افتخار بزرگی که در مراسم بزرگ مقاوت شرکت کنم هر چند آنلاین باشد ولی درد و رنج ناشی از قتلعام ۶۷ همچنان باقی مانده است.
وقتی درباره جنایتهای این رژیم صحبت میکنیم قتلعام ۶۷ یا دستگیریهای آبان ۹۸ و مقامهای رژیم را فرامیخوانیم که عاملان را مجازات کنند. صادقانه بگویم این حرفها جوک مسخرهای بیش نیست. شخص ولیفقیه رژیم در این جنایتها دست داشته و از آنها دفاع میکند بنابراین جامعه بینالمللی باید دخالت کند.
چرا ارگانهای مختلف سازمان ملل و آمریکا و اتحادیه اروپا و دولتها مردد هستند که مورد تحقیق قرار بدهند.
بعضی وقتها ملاحظات سیاسی است و مماشاتگران نمیخواهند، آنها علیه ارزشها و اصول خود ما اقدام میکنند.
مماشاتگران میگویند نباید در امور داخلی ایران دخالت کنیم این یک امر داخلی نیست این یک امر بینالمللی است.
بعضی وقتها هم از جامعه بینالمللی از اقدام تلافیجویانه رژیم میترسند.
رژیم همیشه دروغ میگوید و همیشه ضعیفتر از چیزی بوده که مدعی است و الآن هم در ضعیفترین موقعیتش است.
آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت
طاهر بومدرا رئیس حقوقبشر یونامی و نماینده دبیرکل برای اشرف - ۲۰۱۲
جنایت ۶۷ بهخوبی مستند شده و به همه اطلاع داده شده است. اطلاعات و اسناد هم دریافت کردهاند. از پیشرفت کمی که در این رابطه داشتهایم مقداری سرخورده هستم.
اول فوریه ۲۰۱۸ وقتی زیدالحسین کمیته عالی وقت حقوقبشر در ژنو بود اعلام کرد که سازمان ملل خواهان تحقیقات از رژیم ایران است. دو سال و سه سال گذشت گزارشگر وضعیت حقوقبشر در ایران همچنان همان حرف را می زند. خواهان تحقیقات از سوی مقامات ایران است.
در حالی که میدانیم رژیم آخوندها دست به تحقیق نمیزند. سادهلوحانه است که فکر کنیم آنها تحقیقات میکنند. بیایید این پیام را به سازمان ملل و آمریکا بدهیم که دیگر کافی است. رژیم ایران که نمیآید سر جنایتهای خودش تحقیقات کند.
وقتی کارزار دادخواهی شروع شد ما راه درازی را شروع کردیم و اکنون واقعیتهایی هست که نباید فراموش کنیم و آن اینکه سازمان ملل حرف اعضای خودش را میزند پس نباید بیش از حد از این نهادها انتظار داشته باشیم.
تا آلان مصونیت به نفع رژیم بوده و آنان همچنان ادامه میدهند. اکنون زمان آن فرا رسیده که ائتلافی از جامعه مدنی تشکیل شود تا بتوانیم این جنایت را در سراسر جهان به دادگاههای ملی بکشانیم .
این یک امکان است. یک امکان دیگر هم این است که اعضای شورای امنیت این پرونده را به دادگاه جنایتها جنایی ارجاع دهند. البته چالش بزرگی است اما غیرممکن نیست.
می دانیم که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت میتوانند غیرممکن را ممکن کنند.
بنابراین ما به کارمان ادامه میدهیم در راستای احقاق حقوق و اجرای عدالت و خواهان دستگیری و محاکمه عاملان این جنایت خواهیم شد و فعالیت ما باید همچنان تلاش برای ارجاع این پرونده به شورای امنیت باشد.
طاهر بومدرا رئیس حقوقبشر یونامی و نماینده دبیرکل برای اشرف - ۲۰۱۲
اینگرید بتانکور ـ کاندیدای پیشین ریاستجمهوری کلمبیا:
دوستان عزیز در اعتراضاتی که در دیماه صورت گرفت مردم شعار دادند مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر.
نام شاه در کنار دیکتاتورها قرار گرفت حکام مذهبی و سلطنت همیشه علیه مردم بودند.
دکتر مصدق که راه را برای مردم باز میکرد کاشانی در کنار شاه تلاش کرد مصدق را سرنگون کنند و به بهار تازه شکفته ایران پایان دهد.
اکنون آخوندها بر سر کار هستند و با سلطنت کارها همکاری میکنند. مثلا اخیراً اردشیر زاهدی گفت تروریستهای واقعی ایالات متحده است و اضافه کرد من همیشه به قاسم سلیمانی افتخار میکنم
ما میدانیم که قاسم سلیمان نفر شماره دو رژیم بعد از خامنهایست.
او صدها هزار نفر را بهقتل رساند منابع مملکت را،
پس اردشیر زاهدی پیرو شاه می خواهد کی رو فریب دهد ولی مردم به ما گفتند که فریب نمیخوریم.
رژیم نمیفهمد که یک زن یعنی خانم رجوی رهبر این مقاومته کسی که بیش از همه اعضا این مقاومت رنج کشیده و قابل خریدن نیست او خودش قربانی است او کلید آزادی است او مثل دشمنانش نیست. او برای عدالت مبارزه میکند و چیزی برای خودش نمیخواهد و برای مردم مبارزه میکند و مردم می خواهند او را الگو قرار بدهند و یک اشرفی باشند سرنوشت را کسانی انتخاب کردهاند که تسلیم نمیشوند.
هر چند من به اندازه اشرفیها فداکاری نکردهام و یک اشرفی باشم ولی انتخاب کردهام مثل شما مبارزه کنم علیه سرکوب مبارزه کنم.
اینگرید بتانکور ـ کاندیدای پیشین ریاستجمهوری کلمبیا
سر جفری رابرتسون قاضی دادگاه ویژه مللمتحد برای سیرالئون:
چند سال پیش از من خواسته شد در رابطه با قتلعام تحقیقی کنم که جهان خبردار نشد.
در سراسر اروپا با ۱۴تن از بازماندگان آن مصاحبه کردم حاصل این مصاحبهها گزارشی بود که تحت عنوان ملاهای بیرحم منتشر شد.
قتلعامی که رژیم آخوندی مرتکب شدند بدترین جنایت بعد از جنگ جهانی دوم بود.
در اواخر ژوییه سال۱۹۸۸ تمامی ملاقاتهای خانوادگی در زندانها قطع شد. هیاتی از عمامه به سران ریشو با ماشینهای دولتی بیام و وارد شدند زندانیان را تک به تک در مدت زمان کوتاه مقابل آنان قرار دادند. همه زندانیانی که به اتهام مجاهدین دستگیر شدند در مقابل آنها قرار دادند.
بسیاری از زندانیان کسانی بودند که دوره محکومیت خودشان را سپری کرده بودند. از هر کس یک سؤال میکردند. سؤالی که زندگیشان به آن بستگی داشت. اگر در پاسخ نشان میدادند که کماکان هوادار مجاهدین هستند از ادامه حیات محروم می شدند.
آنها را در دستههای ۶نفری دار میزدند.
آنها را در گورهای دستهجمعی دفن کردند بعد هم به اقوامشان یک کیسه پلاستیکی میدادند که آخرین وسایل آنان در آن بود به خانوادهها میگفتند حق برگزاری مراسم عزاداری را ندارند.
بدون محاکمه و دادرسی. این حاصل تمامی شواهدی بود که من با آنان مصاحبه کردم.
سر جفری رابرتسون قاضی دادگاه ویژه ملل متحد برای سیرالئون
سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
بخشی از سخنان مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت، دادخواهی در گردهمایی جهانی ایران آزاد:
تبریک بهخاطر وادار کردن رژیم و قضاییه جلادان به یک گام عقبنشینی و فعلاً متوقف کردن اعدام سه جوان.
اگر چه قضاییه جلادان ۳جوان کرد را در سقز به بیش از ۱۶سال محکوم کرد اما خشم و اعتراض مردم تا سرنگون کردن این رژیم و پیروزی نهایی ادامه دارد. این جوانان باید هر چه سریعتر آزاد شوند.
امروز جمع شدیم به ۵رخداد بزرگ تاریخی و درسهای آن
نگاهی به نقشهمسیر و راهی که تاکنون پیمودهایم،
سالگرد قیام مردم تهران در ۳۰تیر ۳۱ در برابر شاه
سالگرد تشکیل شورای ملی مقاومت ایران و آغاز چهلمین سال حیات آن
سالگرد زهر آتشبس در جنگ ضدمیهنی
واقعه دیگر حکم خمینی به قتلعام زندانیان استوار و سرموضع
و سالگرد عملیات کبیر فروغ جاودان و پیشروی ارتش آزادیبخش
آری نبرد برای پس گرفتن ایران از آخوندهای اشغالگر همچنان ادامه دارد و بیگمان به پیروزی میرسد.
با ادای احترام به دکتر مصدق پیشوای بزرگ نهضت ملی ایران که بعد از ۲۸مرداد به نسل جوان پیام داد که شما آخرین تیر ترکش مردم ایران هستید پس از آنچه دیدید درس بگیرید. او گفت عقبماندگی ما بهخاطر نداشتن تشکیلات سیاسی است. او به مجاهدینی چشم دوخته بود که در راه آزادی از همه چیز خود میگذرند و در راه آزادی یک دندهگی به خرج میدهند.
سالها بعد مسعود در بیدادگاه شاه گفت:
من و دوستانم از فرزندان مصدق هستیم مصدق طلوع آزادی و استقلال را میخواست.
یک دهه بعد در ۳۰تیر۶۰ مسعود شورای ملی مقاومت را تأسیس کرد تا رنج و خون مردم لگدمال نشود و ایران دموکراتیک فردا را تضمین کند.
به برنامه و طرحهای شورا از ۴دهه قبل نگاه کنید حقانیت آنها ثابت شده، از اصل حاکمیت و رأی جمهور مردم تا اعلام اصلاح ناپذیری و مذاکره ناپذیری رژیم ولایت فقیه، از طرح و جنبش صلح در برابر جنگطلبی تا طرح خودمختاری، از طرح جدایی دین و دولت تا طرح آزادیها و حقوق زنان
همچنین طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی که میگوید اگر خواهان نظام جمهوری و جدایی دین و دولت هستید با ما هستید.
این طرح را کسانی نادیده میگیرند که با شاه و شیخ پل دارند.
سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
هانری لکرک برجستهترین وکیل فرانسوی
هانری لکرک برجستهترین وکیل فرانسوی و رئیس افتخاری جامعه حقوق بشر: میبینیم در کشورهایی مثل ایران نمیشود آزادانه صحبت کرد. از جمله اجرای حکم اعدام با عنوان دشمن خدا.
وقتی در مورد ایران صحبت میکنیم بحث بر سر جنایت علیه بشریت بهصورت اعدامهای پیدرپی است. بحث فقط همان اعدامها نیست. بسیاری ناپدید شدند. حتی نمیدانیم کجا دفن شدند فقط در خاطر ما هستند.
این جنایات متوقف نشده و همچنان ادامه دارد. گزارشهای مللمتحد روشنگر است.
هانری لکرک برجستهترین وکیل فرانسوی - سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
کاظم پناهی:
من کاظم پناهی هستم. در سال ۱۹۷۹ در تبریز دانشجوی مکانیک بودم که بهدلیل فشارهای رژیم آخوندی روی هواداران مجاهدین ناچار به ترکتحصیل شدم.
در ۲۹مرداد ۶۰ بهاتهام ارتباط با مجاهدین در تبریز دستگیر شدم. طی ۶روز ۴بار بازجویی و شکنجه شدم. در اولین بازجوییام پیکر رحمان رهنمانیا هوادار مجاهدین را که بر اثر ضربات شلاق بیهوش شده بود روی زمین دیدم. شکنجهگر غول پیکری با پوتین روی سینه وی رفته بود و با تمسخر میگفت تنفس مصنوعی میدهم. وی چند ماه بعد تیرباران شد. بهرغم اینکه مدت کوتاهی زندانی بودم ولی در همین ایام محدود شاهد جنایات و شکنجههای زیادی بودم که با توجه با اینکه خواهر هما توضیحات کافی در اینرابطه داد، بهدلیل ضیق وقت وارد توضیحات بیشتر نمیشوم.
آنها از من اطلاعات هواداران مجاهدین را میخواستند و چون به آنها ندادم ظرف فقط چند روز حکم اعدامم را تحت عنوان خودساخته محارب با خدا بهخاطر اینکه هوادار مجاهدین بودم به من ابلاغ کردند ولی بامداد ۴شهریور۶۰ در حالیکه فقط چند ساعت به اعدامم مانده بود موفق به فرار شدم.
چند ساعت بعد از فرارم از زندان، آنها ۳۵نفر از بهترین دوستانم که تقریباً همزمان دستگیر شده بودیم را اعدام کردند که قرار بود من هم جزو آنها باشم.
در زندانهای این رژیم مطلقاً چیزی بهنام دادگاه و وکیل و پروسه قانونی وجود ندارد. همه چیز خودسرانه است و سرنوشت زندانیان بهدست بازجوها و شکنجهگران تعیینتکلیف میشود و کسی هم از آن اطلاع پیدا نمیکند. دهها هزار از مجاهدین در زندانها شهید شده و رازشان با پیکرهای شکنجه شدهشان دفن شده است. منهم اگر موفق به فرار نمیشدم نمیتوانستم این شهادتها را بدهم.
بهمین دلیل ما بارها سازمان ملل و کمیسر عالی حقوقبشر را به اعزام هیأت تحقیق برای بازدید از زندانهای ایران فراخواندهایم و باز هم فرا میخوانیم. علت عدم پذیرش آن از سوی رژیم هم چیزی جز وحشت رژیم از افشاء و بینالمللی شدن جنایاتش نیست.
اما جالب اینجاست که چنین رژیم جنایتکاری با هزینه کردن میلیاردها دلار و خریدن برخی خبرنگاران و بکارگیری لابیهایش در خارج از ایران و عناصر خودفروختهای تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین کارزار شیطانسازی علیه مجاهدین که اولین قربانیان جنایاتش هستند بهراه میاندازد تا از زبان آنها بگوید مجاهدین سکت و غیردموکرات هستند و اعضای خودشان را بهزور نگهداشتهاند. چه حرف مضحکی. مگر میشود انسانها را ۴۰سال در یک مبارزه سخت که بهایش تحمل شکنجههای طاقتفرسا، اعدام، موشکباران در اشرف و لیبرتی است، بهزور نگهداشت؟
رژیم با کارزار شیطانسازی علیه مجاهدین میخواهد به دنیا القا کند که آلترناتیو دمکراتیکی وجود ندارد و بهتر است با خود من کنار بیایید چون مثل روز برایش روشن است که مجاهدین از سرنگونی کوتاه نخواهند آمد. قهرمانانی که در سال۶۷ قتلعام شدند هم بهترین بینه همین هستند. پس امروز جهان باید این پیام را بهروشنی بگیرد که این رژیم سرنوشتی جز سرنگونی ندارد. این قطعی است و ما و مردممان آنرا محقق خواهیم کرد.
سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
بهادر کیامرزی:
با تشکر از اینکه به من فرصت داده شد تا بتوانم گوشهیی از قساوت رژیم را بازگو کنم.
داستان زندگیم را در خلال بزرگ شدنم از پدربزرگ و مادربزرگم شنیدم. پدر و مادرم هوادار سازمان بودند که در سال۶۱ به جرم هواداری دستگیر میشوند. بهعلت اینکه مادرم باردار بود من در زندان اوین به دنیا آمدم، که به مدت ۴سال در زندان بزرگ شدم. عمویم که میلیشیای ۱۹سالهای بود در سال۶۰ در خیابان تیرباران شد که برای زنده نگهداشتن اسم او نام او را روی من گذاشتهاند. من در زندان در کنار مادرم بودم اما هیچوقت نتوانستم پدرم را ببینم. که بعدها متوجه شدم بهعلت اینکه پدر سرموضع بوده از این طریق رژیم سعی در زیرفشار قرار دادن او داشته است تا او را بشکند. با تلاش پدربزرگم از زندان مرا به بیرون منتقل کردند. یکبار مادربزرگم گفت میخواهیم برای ملاقات پدرت برویم من هم که تا آنموقع پدرم را ندیده بودم تلاش کردم بهترین لباسم را بپوشم. یادم هست در انتهای راهروی ملاقات دربی قرار داشت که دیدم مردی در درگاه آن ایستاده است مادربزرگم گفت او پدرت است من هم از ذوق دیدن او به سمتش دویدم اما بهمحض رسیدن به درب پاسداری درب را بست و من به درب خوردم و افتادم زمین که این اولین و آخرین دیدار من با پدرم بود. سالها بعد از دوستان همبندش شنیدم که در تاریخ ۸مرداد ۶۷ از بند منتقل و او را در ۱۱مرداد۶۷ اعدام کردند. وقتی به او فکر میکنم میبینم در حالیکه میدانست یک بچه کوچک و همسری در داخل زندان دارد و سرنوشت آنها مشخص نیست اما بر سر کلمه مقدس مجاهد خلق ایستاد و سربدار شد و به ۳۰هزار شهید مجاهد پیوست او نه تنها برای من یک قهرمان بلکه الگویی بود در انتخاب این مسیر که باید از بهترین چیزها گذشت. دوستان پدر و مادرم برایم تعریف میکردند در حالیکه من طفل شیرخواری بودم پدر و مادرم را مقابل من شکنجه میکردند تا بتوانند از این طریق از آنها اطلاعات بگیرند اگر این اوج سبوعیت رژیم و ضدبشر بودن او را نشان نمیدهد پس نشاندهنده چیست. من این فرصت را داشتم که بتوانم با شرح زندگی خودم گوشه از شقاوتهای این رژیم را بازگو کنم در حالیکه تنها من نیستم من یک از هزار هستم. ما نسلی هستیم که با دیدن آن خونها و جنایتهای رژیم پا به میدان مبارزه گذاشتیم، تا پشت خواهر مریم و برادر مسعود خونها به ناحق ریخته شده را احیا کنیم و بگوییم نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و این خونها هرگز هدر نخواهد رفت بلکه درسی است برای ادامه دادن این مسیر تا سرنگونی و آزاد کردن مردم رنجدیدهمان از زیر یوغ آخوندها. الآن هم در آماد گاه سرنگونی یعنی اشرف سه جنگندهتر از هر زمان دیگری حاضر و آمادهایم .
بهخاطر زمانی که به من دادید تا صحبت کنم تشکر میکنم.
خواهر مجاهد دامونا تعاونی:
من دامونا تعاونی هستم. پدرم در قتلعام سال۶۷ اعدام شد. بهخاطر فعالیت سیاسی مادرم در کودکی دو بار همراه او دستگیر شده و زندان را تجربه کردم. بار دوم که ۶سالم بود، زندانیهای چشم بسته که با پاهای خونین بیرون درب اتاقهای بازجویی نشسته بودند را بیاد دارم و صدای داد و فریاد زندانیانی که زیر شکنجه بودند. البته من فقط چند روز در زندان همراه مادرم در سلول انفرای بودم و بعد مادر بزرگم توانست مرا از زندان بیرون بکشد.
پدرم بعدها سه بار دستگیر شد و من همیشه منتظر بازگشت او بودم. ولی وقتی ۱۰سالم بود مادرم یک روز گفت پدرت اعدام شده. وقتی بزرگتر شدم دنبال جزئیات بیشتر در مورد چگونگی اعدام پدرم بودم. برای تعدادی از کسانی که در سال۶۷ زندانی سیاسی بودند نامه داده و در مورد پدرم سؤال کردم. یکی از آنها که بهترین دوست و هم بندی پدرم بود در جواب نامهام برایم از لحظات اعدام پدرم نوشت. او توضیح داد از هر زندانی در یک دادگاه ۱دقیقهای سؤال میشد که آیا مجاهد است یا نیست. هر کس از نام مجاهد دفاع میکرد، اعدام میشد. پدرم را هم وقتی به اتاق دادگاه بردند چند دقیقه بیشتر طول نکشید چون او شجاعانه از نام مجاهد دفاع کرد. او برایم نوشته بود از سوراخ در نگاه میکرده و دیده بود که دو پاسدار دو دست او را گرفته و روی زمین به سمت راهروی مرگ کشیدند. معلوم بود که او را خیلی کتک زده بودند.
لحظات خودم را در آن لحظه که این جملات را خواندم یادم هست. از یکطرف اشک از چشمانم جاری شد چون پدرم را عاشقانه دوست داشتم. از طرفی به او افتخار کردم وقتی فهمیدم که او بهخاطر مردمش و آزادی کشورمان مرگ را بر ذلت و تسلیم ترجیح داده و با سر بلند اعدام شده است. البته تاریخچه این مقاومت سراسر پر است از فدا و قربانیهای بینام و نشان، و بسیاری فرزندان این شهدا هستند و چه مادرها و پدرهایی که هنوز خبر از چگونه شهید شدن اعضای خانواده خودشان ندارند.
پدرم و ۳۰۰۰۰ دیگر همه عاشق زندگی بودند ولی زندگی و رفاه را قبل از خودشان برای مردمشان میخواستند. امروز من فقط به یک انگیزه اینجا در برابر شما صحبت میکنم که بتوانم ذرهایی از پیام آن ۳۰۰۰۰عاشق را به جهان برسانم و بگویم که ایران و ایرانی به یک مشت آخوند قرونوسطایی تاراجگر شناخته نمیشوند بلکه به ۱۲۰هزار شهیدی شناخته میشوند که از دختر ۱۳ساله تا مادر ۶۰ساله در بینشان هست.
ولی خطاب به خامنهای و رئیسی و روحانی و بقیه دستاندرکاران قتلعام ۶۷ میگویم بدانید که جنایتهای شما عزم ما برای سرنگونی شما را بیشتر میکند و بدانید که روز حسابرسی شما نزدیک است.
آخر سر هم دوست دارم از طرف خودم و همه مجاهدین از خواهر مریم قدردانی کنم. کس که این خونها را زنده و این نبرد را در این ۴۰سال با فدای لحظه لحظه همواره شعلهور نگه داشته است. او به ما آموخته است که یکسویه عواطف خود را نثار مردممان کنیم و در بین خودمان شاخص عالیترین روابط انسانی باشیم. من هم به شما تعهد میدهم که امانتدار این خونها و این نام و رسم مجاهد خلق همچون خودتان باشم.
خواهر مجاهد هما جابری:
با سلام به شما میهمانان عزیز و یاران مقاومت.
هما جابری هستم. شرح آنچه طی ۵.۵سال در زندانهای رژیم آخوندی تجربه کردم که آن را قبلاً در کتابی نوشتم.
دو سال در سلولهای انفرادی زندانهای گوهردشت و اوین بودم و مدتی هم در مجموعه نفرتانگیزی بهنام واحد مسکونی. مجموعهیی که رژیم برای درهم شکستن زندانیان زن وابسته به مجاهدین در زندان قزلحصار ایجاد کرده بود.
زنانی که بهمدت بیش از یک سال در این محل نگهداشته شده بودند در اثر تحمل شرایط غیرانسانی تعادل روحی خودشان را از دست داده و حتی قادر نبودند توضیح بدهند چه بر سرشان آمده. تعدادی که حالشون بهتر بود تعریف میکردند که به آنها میگفتند صدای حیوانات را دربیآورند. آنها را مجبور میکردند چهار دست و پا راه بروند و شکنجهگرها سوار شان میشدند و به تعدادی از آنها تجاوز شده بود.
این محصول ایدئولوژی کثیف آخوندهایی است که بعضاً مماشاتگران غرب در بین آنها دنبال مدره میگردند.
وقتی بعد از این شرایط سخت از زندان بیرون آمدم تا مدتها نمیتوانستم آنچه بر خودم و بقیه دوستانم گذشته بود را فراموش کنم.
اما امروز میخواهم به نوع دیگری از شکنجه یعنی شکنجه روانی بپردازم.
وقتی من مقالهیی را در اشپیگل میخوانم که گویا در اشرف۳ افراد آموزش میبینند چگونه گلو ببرند یا چشم در بیاورند، یا وقتی در فرانکفورتر آلگماینه میخوانم در اشرف افراد شکنجه میشوند و اجازه تماس با خانوادهشان ندارند و یا در گزارش نیویورک تایمز تصویر یک کمپ مخوف را از اشرف میگیرم از خودم میپرسم آیا من آنی هستم که بریدن گلو را آموزش میدهد؟ یا شکنجهگرم؟ آیا میتوانید تصور کنید یک زندانی سابق که از همه آن شکنجههای رژیم عبور کرده در مواجهه با چنین داستانهای جعلی آن هم در فضای دموکراتیک غرب چه احساسی بهش دست میدهد؟
براستی اگر انگیزههای انسانی و عشق به مردم و تکیه بر آرمان آزادیخواهی مجاهدین نبود، چگونه میتوانستم از آن شرایط وحشتناک عبور کنم و باز در این مسیر بمانم؟ و بسا بالاتر از آن، چگونه میتوانستم در ادامه مسیرم در سازمانی باشم که ذرهیی از اصول آزادی و دمکراسی عدول کند؟ بله ما نسلی بودیم که برای رسیدن به آزادی هزاران هزار پای شکنجه و اعدام رفتهایم و به همین دلیل است که سازمان مجاهدین خلق ایران را با همه عشق و ایمانمان برای پیمودن ادامه مسیر انتخاب کردهایم.
ما با چشمان کاملاً باز و از اوج آگاهی انتخاب کردیم که با فدای مطلق همه چیزمان، آزادی و عدالت را برای مردم دردمندمان به ارمغان ببریم. به همین دلیل است که شنیدن چنین یاوههایی بسا برایم از آن شکنجههای جسمی سختتر است.
این شهادتها را اگر لازم باشد صد بار دیگر هم میدهم و از گفتنش خسته نمیشوم چرا که جهان باید بداند که بر مجاهدین بهخصوص هزاران هزار که شکنجه و اعدام شدند در این ۴۰سال چه گذشته میخواهم رهبران اروپا بشنوند و هر کدام که حتی ذرهای فکر میکنند میتوان با این رژیم دست دوستی داد در آن لحظات رنج شکنج زندانیان و درد رنج مردم ایران را بیاد بیاورند و از خود بپرسند آیا میتوان به گرگهایی که لباس میش به تن کردهاند سهل گرفت؟
مردم ما که هر روز از نزدیک این گرگها را تجربه میکنند نمیتوانند دست دادن با قاتلانشان را فرو بخورند.
ولی بگذارید بگویم، تغییر در ایران بهدست مجاهدین محقق میشود. ما عزم جزم کردهایم و این رژیم را سرنگون کنیم و هیچ مانعی را بهرسمیت نمیشناسیم.
سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت -۲۹تیر۹۹
تصاویری از سی و دومین سالگرد قتلعام ۶۷، جنایت مجازات ناشده علیه بشریت، دادخواهی در گردهمایی جهانی ایران آزاد: