مجلس انقباضی با خوی غارتگری
در روزنامههای حکومتی یازدهم خرداد، به بحرانهای مختلفی پرداختهاند. مسائل مجلس انقباضی دست پخت خامنهای بیشترین مطالب را به خود اختصاص داده است. اذعان به تعمیق شقه درونی نظام و تشدید بحران در رأس قوا از جمله مضامین مقالات است. اما نکته جالب اعترافها به خوی ثابت باند های حاکم است. یعنی غارتگری.
آفتاب یزد با اشاره به اعتراض زاکانی و شرکا از باند خامنهای به اعتبار نامه تاجگردون نوشته است: «در ۱۷سال گذشته هرگاه اعتبار نامه هر نمایندهای زیر سؤال رفته او نیز به اعتبار نامه معترضانش اعتراض کرده و با سیستم گروکشی موضوع حل و فصل شده است! دقیقاً همین روش دیروز نیز تکرار شد. گزارشها حاکی از آن است که غلام رضا تاجگردون به اعتبار نامه قالیباف، زاکانی، میرسلیم، کریمی اراک و آقا تهرانی اعتراض خواهد کرد!». و ستاره صبح هم نوشته است: «تا زمانی که منابع درآمدی دولت بهوفور در دسترس باشد، امکان تقسیم آن بهگونهیی که همهٔ طرفهای یک نزاع سیاسی را راضی و یا دستکم کنترل کند، وجود دارد، اما بهمحض آن که منابع کاهش یابد و بالاخص زمانی که منابع حکم کیمیا پیدا کند، دیگر تقسیم آن بر اساس منافع روزافزون نیروهای سیاسی و پایگاه اجتماعی آنان به امری دشوار تبدیل میشود و موجبات برخوردهایی را فراهم میکند».
خفگی اقتصادی کانون ناکارآمدیها
انزوای جهانی رژیم را روزنامههای هر دو باند پرداختهاند. کیهان به بیانیه سه کشور اروپایی در مورد التزام رژیم به برجام اشاره کرده و سوزوگداز کرده است. ابتکار از اخطار فیفا به رژیم خبر داده. و اقتصاد سرآمد از فرصت سوزی ۷ساله در صادرات گاز. و آرمان از بیراهحلی رژیم در مقابل تشدید تحریمهای آمریکا نوشته است. ولی بحرانهای داخلی مثل قتل رومینا، بیآبی شهرهای خوزستان، و ادامه آتش در جنگلهای زاگرس بیشترین مورد توجه قرار گرفته است. ناکارآمدی نظام در بررسی بحرانهای مختلف محور مرکزی این مطالب است. رسوایی نظام در این عرصهها به قدری است که مورد تمسخر روزنامههای هر دو باند حاکم قرار گرفته است.
آرمان نوشته است: «الآن ما در وضعیتی هستیم که یک نفر باید در مواقع بحران بیاید و سازمان مدیریت بحران را مدیریت کند تا این عزیزان تصمیمی نگیرند که شرایط بحرانی از آن چیزی که هست، بحرانیتر شود.
الان چند روز است که جنگلهای کشور دارند میسوزند و به دمپایی حمام ما هم نیست.
چند سال قبل بود که رئیس سازمان مدیریت بحران کشور همینطوری که داشت ما را نگاه میکرد و دنبال شاباش و مشتلق بود و بادی هم به غبغب انداخته بود، اعلام کرد: «آمادگی ایران در مقابل بحرانها فقط ۱۰ درصد است». یعنی اینطوری استنباط میشد که باد مثلا از عطسه، دیگر شدتش بیشتر نباشد که اگر باشد ما رسما وارد بحران میشویم. باور کنید بحران خودش هم راضی نیست که ما با این میزان آمادگی در برابرش ایستادگی کنیم...
اما در مورد همین ۱۰ درصدی هم که ایشان اعلام کرده یکسری شک و شبهه وجود دارد که ما چقدر میتوانیم در برابر بحرانها با این شرایط ایستاگی کنیم؟ مدیریت بحران ۱۰ درصدی احتمالاً شامل این موارد میشود:
الف- در صورت وقوع زلزله جیغ میکشیم.
ب- اگر توفان شد، فرار میکنیم.
ج- اگر آتشسوزی شد، فوت کرده و آب دهان سمت شعلههای آتش پرتاب میکنیم.
د- اگر سیل آمد، ثابت میکنیم که اگر آب باشد، شناگر ماهری هستیم و شنا میکنیم.
و سیاست روز از باند خامنهای هم نوشته است: «روحانی: مردم برای مدت طولانی باید سبک زندگی را تغییر بدهند.
با توجه به این اظهارنظر کدام یک از سبکهای زیر برای مردم زیر خطر فقر توصیه میشود؟
الف) سبک نون و پنیرالیسم
ب) سبک قرضبگیرالیسم
ج) سبک جون بکنالیسم
د) سبک برو بمیرالیسم