شامگاه یکشنبه ۲۵ اسفند روزنامه لسآنجلس تایمز یک گزارش تصویری از ایران منتشر کرد که نشان میدهد چگونه آخوندهای رژیم ایران بازار سیاه را از ابتداییترین الزامات مقابله با کرونا انباشتهاند، در حالیکه داروخانهها حتی دستکش و مواد پایهای ضدعفونی کننده در اختیار ندارند.
در جریان محاصره کرونا
اسم من صدف است. سی ساله هستم و امروز دوازدهمین روزی است که در خانه و قرنطیه هستم.
صاحب داروخانه: ماسک نداریم جناب. پخش هم نشده اصلا. داروخانه هم اجازه فروش ندارد.
حسین الهام نژاد، مدیر داروخانه: ما دو هفته نداشتیم. من کارم این بود که صبح می نشستم فقط با گردن، یارو به چشمهای من نگاه می کرد می گفت شما هم ندارید؟ بعد دیگه نمی پرسید. می گفتم نه نداریم. می رفت. این نداری، یه طرفه، اینکه مردم حس کنند که هیچکس رو ندارند، می دونی، یک حس بی پناهی و اینکه وقتی می آید در داروخانه و به تو التماس می کنه یک دانه ماسک بده، تنهایی است. یعنی خودش راه افتاده توی خیابان.
مشتری: قیمت این الکل بالا هست -- من با ۵۲۰۰۰ تومان (۴ دلار) پول میتوانم قبض سه یا چهار ماه مصرف آب را بدهم. و قیمت الکل بالا است.
مشتری: یک بار من الکل گرفتم ، دیدم متانول که الکل سمی است به جای الکل طبی می فروشند. ما یک بار خریدیم و پس دادیم. همه چیز هست اما همهاش توی بازار آزاد است . یعنی توی بازار سیاه است .
- قرصهای تامیفلو. ۱/۸ میلیون تومان میشود عزیزم (حدود ۱۲۰ دلار).
-مشتری: دستکش و الکل هم داری؟
- نه.
-مشتری مردن بهتر از پرداختن ۳ میلیون تومانه (حدود ۱۸۰ دلار) بابت آن است ؟
- یک راننده: حداقل به ۸ یا ۹ تا داروخانه سر زدم. هیچکدوم نه ماسکی نه دستکشی نداشتند. یه بار از این الکل گرفتیم قلابی از آب درآمد.
یکنفر: من به دولت اعتماد ندارم که بتواند کرونا را کنترل کند. منظورم این است که آنها در خیلی از موارد بخصوص در سال گذشته ناکام ماندند.
یکنفر: اگر دولت درست رفتار میکرد مادر من ماجرا را جدیتر میگرفت. اینکه اینها از اول باعث شدند مردم جدی نگیرند قضیه رو، خیلی ترسناکه. یعنی اینکه یک حساسیت عمومی وجود نداره، بخاطر اشتباهاتی است که دولت کرده.
-یک سرباز: آنها هیچ چیز به ما نمیدهند، منظورم اینه که هیچ حفاظتی ابدا نمیدهند. بنابراین من دیگر هیچ انتظاری از آنها ندارم. میدانم که جان من و خانواده ام بطور واقعی برای آنها مهم نیست و آنها بواقع اهمیت نمیدهند. دولت همیشه و در هر شرایطی همینطور برخورد میکنه. هیچ اعتمادی به دولت نیست و هیچکس به آنها اعتماد ندارد. من یک سرباز هستم و برای یک سرباز، سال گذشته افتضاح بود. آخر هر روز که بیدار میشویم خبرهای بد می شنویم و نمی دانید چکار کنید مثل این میماند که میخواهید به جنگ بروید. مانند ویروس کرونا، سیل، و هر چیزی در ایران. ما واقعا از عصبی بودن خسته شدهایم، اینکه نسبت به اوضاع اقتصادی و خیلی چیزهای دیگر نگران میباشیم .