قسمتی از بازجویی دژخیم حمید نوری برای اطلاع عموم هموطنان
کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت قسمتی از نوار صوتی بازجویی از دژخیم حمید نوری را که جزء اسناد پرونده و در اختیار وکلا و شاکیان است برای اطلاع عموم هموطنان منتشر میکند.
دژخیم در ماورای وقاحت و منتهای دجالیت، ایمیلهای خود از داخل ایران برای مصداقی ۱۰ماه قبل از سفر به سوئد و دستگیری را حاشا و انکار میکند.
دژخیم با طفره رفتن و فریبکاری از ارائه کد موبایل خود به افسران تحقیق خودداری میکند تا در قدم بعد مجبور به پاسخ دادن به سؤالات دیگر نشود.
از جوابهای دژخیم بهروشنی پیداست که شیطانسازیها علیه مجاهدین و کدهای شناخته شده ارتجاعی و استعماری، دستپخت دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم آخوندی و دژخیمان شقاوتپیشه آن، و رو نوشت برابر اصل است.
توجه هموطنان را به کلیپ صوتی و متن پیاده شده و دقت در ترفندها و دعاوی و اتهاماتی که پاسدار شکنجهگر علیه مجاهدین عنوان میکند، جلب میکنیم.
شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون قضایی
۵مرداد ۱۴۰۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مارتین: آدرس ایمیل و پست الکترونیکیتان را میتوانید بگویید؟
ج. من هیچوقت از ایمیل استفاده نکردم. وارد نبودم. اصلاً ایمیل یا جیمیل نداشتم. البته پسرم برای من یک آدرس درست کرده بود ولی من هیچ موقع استفاده نکردم. شاید یک بار یا دو بار در این ده بیست ساله فقط یاد بگیرم که هیچ موقع هم یاد نگرفتم. پس من هیچ استفادهای نکردهام. اصلاً بلد هم نیستم.
س. آدرس ایمیل توی تلفتان پیدا کردیم
ج. بله. من که خودم دارم میگم
ج. بله من که گفتم دات کوم. گفتم پسرم برام یک آدرس درست کرده ولی هیچ موقع من استفاده نکردم. حتی پسرم فکر کنم یکی دو بار برام فرستاد نتوانستم بفهمم چی به چیه. چون اصلاً من نیاز نداشتم. کارهایی که انجام میدادم هیچ موقع به ایمیل و جیمیل و اینها نیاز نبوده. من گفتم تو این مدت یا کارهای ساختمانی انجام میدادم. تو شرکتی که بودم منشی و بایگانی بودم. و قبلا هم توضیح دادهام. پس در یک جمله: تا حالا نه از ایمیل استفاده کردهام و نه جی میل. ولی آدرسش بوده بله ولی هیچ موقع استفاده نکردم. چون بلد هم نیستم.
س. یعنی پس از طریق ایمیل با یک آدرسی که irajmesdaghi@gmail. com و همان آدرس جی میل را دارد تماسی نداشتید؟
ج. اصلا... . . اصلا
س. منظورتان این است که ممکن است کس دیگری دسترسی به کامپیوترتان داشته واز ایمیل شما استفاده کرده و میل فرستاده؟
ج. کی؟ چه سالی؟
س. من سؤال را ازتان میپرسم. کسی بوده که این کامپیوتر شما را استفاده کرده باشد؟
ج. من اصلاً کامپیوتر ندارم. فقط موبایلم. هیچ موقع استفاده نشده. اصلاً محاله محاله که استفاده کرده باشند.
س. ممکنه کسی از موبایلتان استفاده کرده باشه و این ایمیل را فرستاده باشد؟
ج. شاید کسی هک کرده باشه. من خبر ندارم. که فکر هم نکنم کسی این کار را کرده باشد. چون تو این مدت هم من هیچ چیزی نفهمیدم و الآن برای اولین باره که دارم میشنوم. شاید یک کسی یک شیطنتی یک دسیسهای کرده در خصوص همین پرونده. که بخواهد مدرک درست کند. من قاطعانه میگویم که نه از ایمیل استفاده کردهام و نه از جی میل و نه برای این شخصی که شما میگویید اصلاً هیچ مکاتبهای هیچ تماسی هیچ ایمیلی هیچ چیزی نداشتهام. اصلاً نبوده. اگرهم چیزی هست یک توطئه است. اگر چیزی مدرکی دارند ارائه بدهند تا من توضیح بدهم.
س. کدی دارید تو تلفتون؟
ج. کد چی؟
س. برای اینکه موبایلتون را روشن بکنید کد دارید؟
ج. خودش باز کرده موبایلم رو. همه زندگی موبایلمو شما در آوردید که. شما هر چی تو موبایل من بوده آوردید نشان دادید. همه را در آوردهاید زندگی مرا. من هنوز هم میترسم که عکسهای خانوادگی مرا که شما دربیارید دست اینا بیفته من زندگیم با خطر مواجه میشود. همه مدارک مرا که شما در آوردهاید. اولین روز بازجویی هم به من گفتید آقا که این کدها را اگر نمیدهی ما خودمان در میاریم. آقای مارتین به من گفت که... اگر ندی خودمان میرویم در میاریم. من گفتم که این موبایل یک وسیله شخصی منه. از شما خواهش میکنم شما اجازه ندارید به وسیله شخصی من دست بزنید. و ازشون خواهش کردم دست به موبایل من نزنید. یک موضوع خیلی مهم در خصوص همین موبایل من بگویم. آقای مارتین، جناب آقای یوآکیم من برای چندمین بار گفتم من در خصوص ادعاهای این گروهک تو این ده بیست سی ساله همیشه اطلاع داشتهام که اسمی شبیه اسم من گفتهاند. و همیشه هم گفتهام که من با خبر بودهام که این چرت و پرتها را اینها میگویند. ویک اسمی شبیه اسم من هم خوانده بودم و دیده بودم که گفتند. و حتی در مهمانیها یا جلسات بعضی از دوستانم به من میگفتند که اینها یک اسمی شبیه اسم تو را گفتهاند. و بعضیها بمن...
س. از سؤال داریم دور میشویم. خوب؟ سؤال من این است: رمز و کدی دارید توی موبایلتون؟
ج. اگر هم بوده الآن یادم نیست و اگر هم باشه که چیز شخصی منه.
س. اگر یادتان باشد ما گفتیم که ما وارد موبایلتان شدیم و بعد هم شما نمیخواستید بگویید که چه کد و رمزی دارد. فقط میخواهم بدانم اصلاً رمز یا کدی داشته موبایلتان یا نه؟
ج. اصلا. ببین من میخواستم همین توضیح را بدهم که صحبت مرا قطع کردند. اگر اجازه میدادند من چند جمله دیگر میگفتم همین سؤالشان را جواب میدادم.
س. حالا فقط جواب این سؤال را مستقیم بدهید: دارید کد یا نه؟
ج. اولین جلسه جواب بهشون دادم یادشونه؟ جلسات اول بازجویی از من پرسیدند. یادشون هست؟
س. نه شاید یادم نیست.
ج. بله من یادم هست. براشون توضیح میدهم. گفتش کد و اینها. گفتم که شرمندهام. وسیله شخصی منه شما هم اجازه ندارید دست بزنید. آقای مارتین هم گفت خودمان میرویم در میآوریم. و درآوردند. آورده بودند دنیایی مدرک نشان دادند من هم گفتم اشکال ندارد. یک نکته خیلی ریزی چون شما پلیسید من خدمت شما بگویم. شما بدونید که من اگر کوچکترین خلافی کرده بودم یا جرمی کرده بودم یا میترسیدم موبایل اصلی را با خودم نمیآوردم آقای مارتین. این خیلی موضوع مهمی است. من با اینکه میدانستم اینها این اسم را گفتهاند موبایلم را آوردم. همه زندگی من هم توی موبایلمه. شما همه را درآوردید. اگر شما ندارید من هر چه جلسه در ایران داشتم به شما قول میدهم همه عکسها را بیاورم برای شما.
مترجم. هر چی؟
نوری. هر چه جلساتی که ما در تهران داشتیم با همکاران با دوستان شرکتمان همه را عکس داریم. اگر آقای مارتین بخواهد همه عکس این بیست ساله سی ساله را من میآورم. من با دوستان دوران سربازیم، شرکتمون، اداره، زندان هر سال جلسات داریم. ایشون دستور بدهد من میگویم عکس این بیست ساله سی ساله رو همه رو خانوادهام ببرد سفارت تحویل بدهد. که شما بدونید من پاک پاکم. من اگر کوچکترین خلافی کرده بودم و یا ترسی داشته باشم هفت سال به اتحادیه اروپا به کشورهای اروپایی نمیآمدم.
من هر سری دارم به شما میگویم که اینها این بیست سی ساله این اسمها را گفتهاند. من اسم شبیه خودم را تو این بیست سی ساله دیدم.
حتی دوستام توی جلسه میگفتند حمید اینها اسمی شبیه اسم تو را دارند میگویند. حتی دوستام تو موبایل برای من فرستادند که حمید ببین این چرت و پرتها چیه در رابطه با یک اسمی شبیه توست؟
تو این ده بیست ساله هی دوستام تک و توکی به من میگفتند. ولی چون من دروغ نمیگویم، خلافی نداشتم، جرمی نکرده بودم اصلاً اهمیت نمیدادم.
مارتین. بگذارید. از سؤال پرت شدیم.
نوری. من همین را توضیح دادم که من موبایلی آوردم همه زندگیم هست پس چون خلافی ندارم موبایلم را آوردم.
بگو شما این موضوع به این مهمی را چرا دقت نمیکنید؟ اگر من موبایل همراهم نداشتم شما باید این شک را میکردید که پس این یک مشکلی دارد.
یوآکیم: مارتین ازتون یک سؤالی کرد که آیا شما موبایلتان کد داشته یا نه، اگر فکر میکنید که جواب را دادید که کنار بگذاریم؟
نوری: گفتم بله دیگه. جلسه اول بهشان گفتم که این موبایل وسیله شخصی من است شما اجازه ندارید وارد بشید ایشون گفت خودمان میرویم وارد میشویم. رفته وارد شده در آورده همه را.
مارتین. پس یعنی اگر جوابتان را بخواهیم مستقیم بفهمیم این است که موبایلتان کد داشته است.
نوری. من این را گفتم؟! من میگویم شما اجازه ندارید به موبایل من وارد شوید. موبایل من یک وسیله شخصی است. ولی شما رفتید درآوردید. شما رفتید همه چیز را درآوردید.
مارتین. ۲۰۱۹.۰۱.۱۷ ساعت ۲۱.۴۵ دقیقه یک ایمیل واسه ایرج مصداقی از آدرس ایمیل شما که همین hamidnouri۱۹۶۱@gmail.com حمید نوری ۱۹۶۱ بوده توی جی میل فرستاده شده است.
نوری. محال است. محال است. ۱۷.۰۱.۲۰۱۹؟
مارتین. بله
نوری. به ایران چه سالی میشود؟
مارتین. به هر صورت...
نوری. ایرانی آن را در بیاورم. اجازه بدهید.
مارتین. سال پیش بوده دیگر
نوری. تاریخ ایرانش خیلی مهم است. ۲۰۱۹؟ ۱۷.۰۱؟ به ایرانی کی میشود؟ الآن اگر... اجازه بدهید ۱۱/۱۰ باشد... نه محال است اصلا. جزو محالات است. هیچ اصلاً صد...
یوآکیم: صبر کنید بگذارید سؤالش را بپرسد.
نوری: باشه باشد
مارتین. ساعت نه و۴۵ ثانیه بود
نوری. نه و۴۵ ثانیه کی؟
مارتین. شب همان ۱۷.۰۱.۲۰۱۹ توی اینها بخشهای مختلف دارد چیزی که از صندوق میل خارج میشود بوده واسه اون
نوری. اصلاً جزو محالات است
مارتین: داخل آن ایمیلی که فرستاده شده هیچی نبوده است. حتی موضوعی هم نبوده [پاک شده]
نوری. ها! من میگویم محال است. آقای مارتین!
مارتین. صبر کنید. صبر کنید. صبر کنید. چند دقیقه قبل از اینکه این ایمیل را فرستاده بشود
نوری: خوب
مارتین: چند دقیقه قبل از اینکه این ایمیل فرستاده شود همان تاریخ یعنی ۱۷.۰۱.۲۰۱۹ ولی ساعت ۲۱ و ۲۸ثانیه
نوری: تاریخ ایرانیش رو بگن. من که اینها رو متوجه نمیشوم
مارتین: ایمیل واسه ایرج مصداقی فرستاده شده و محتویاتی نداشته
نوری: اصلاً محاله. اگر این را ثابت کردید من همه چیز را قبول دارم
مارتین. صبر کنید.
نوری: بفرمایید.
مارتین: موضوع نامه ایمیل نوشته شده حمید نوری عباسی به فارسی نوشته شده بوده
نوری: محاله دارم میگویم. اصلاً محال محال است. من میگم اصلاً بلد نیستم ایمیل جیمیل کار کنم.
گفتم آدرس را پسرم برایم درست کرده و در طول این مدت اصلاً من استفاده نکردهام.
[دو سه نفر همزمان حرف میزنند].
مترجم میگوید: وکیلتون میخواهد. . این سؤال نیست فقط میخواهند محض اطلاع بگویند
نوری. تاریخ ایرانیش را در بیاورید شاید من بتوانم دریابم چیست.
مارتین: همین تاریخ است. روز ۱۷ژانویه ۲۰۱۹
نوری: چی؟ همین تاریخ؟
مترجم: ۱۷.۰۱.۲۰۱۹
نوری: پس میشه الآن تو ایران. الآن که۰۱.۱۷ نیستیم. الآن برج ۴ هستیم
مترجم: نه اون تاریخی قبلی که گفتند.
نوری: خوب تاریخ ایرانیشو بگویید تا من بگویم. بعد اینجا حمید نوری آن اشتباه است. مال من NOU هست. نگاه کنید. الآن شما بیاورید بازجویی من همهاش NOU هست.
مارتین: اینها چیزهایی است که در موبایلتون پیدا شده است. از ایمیل شما استفاده شده است. نگاه کنید اینو میگم این آدرس ایمیل است. فکر میکنید که اشتباه نوشته شده
نوری: ببینید من گفتم که پسرم برای من یک آدرس ایمیل یا جیمیل درست کرده. اصلاً من استفاده نکردم.
در اول جلسه هم گفتم اصلاً بلد نیستم.
اگر تو موبایل درآوردند که من در طول بیست ساله سی ساله یک دانه ایمیل یا جیمیل فرستاده باشم. هیچ موقع من استفاده نکردهام. هیچ موقع. قاطعانه دارم میگویم. چون بلد نیستم من اصلا. آقای مارتین من به شما هیچ موقع دروغ نخواهم گفت. این را خیالت صددرصد راست باشد. شما میدانید من آدم با شهامتی هستم. اگر فرستاده بودم یا حرف زده بودم میگفتم کردم ترسی ندارم. برای چی بترسم؟ برای چی بترسم؟ برای چی نگم؟ تمام شد.
مارتین: حالا اگر فرض شما از این آدرس ایمیلتون خوب، واسه ایرج مصداقی ایمیلی نفرستادید پس کی ممکنه این کار را کرده باشد؟
نوری: من چکنم؟ من میگویم من نکردهام. اصلاً هم نرفته. اصلاً هم قبول ندارم. شاید کسی هک کرده. پیامش را شما بخوانید ببینید چی گفته.
اگر خوب موبایل من هست من باید یک دانه ایمیل یا جیمیل برای کس دیگری باید فرستاده باشم دیگه.
مستر یوآکیم، مستر مارتین من به شما راست میگویم. من هیچ موقع از ایمیل و یا جیمیل استفاده نکردهام و بلد نیستم.
این را با جرأت و با شهامت میگویم. شما شش ماه است که دارید مرا شبانه روز بازجویی میکنید. هنوز یک کلمه من به شما دروغ نگفتم.
با اینکه دارم سختترین شرایط را در این زندان دارم تحمل میکنم. من اتفاقاً خیلی مشتاقم که شما اصل داستان را متوجه بشوید بالاخره چیه.
من یک سؤال از شما میکنم خواهش میکنم جواب بدهید: آیا شما فقط قصدتان این است که مرا محکوم کنید یا میخواهید واقعیت را ببینید چیه؟ ازشون خواهش میکنم صادقانه این را به من بگویند. واقعیت یا محکومیت من؟ این را بگویند تا من توضیح بدهم.
مارتین: آه. . ما دنبال حقیقت هستیم.
نوری: خیلی از شما ممنونم. من را سالهای سال نگهدارید اینجا تا آخر واقعیت برای شما مشخص بشود. که آن کسانی که به شما دروغ میگویند و دارند از شما سوءاستفاده میکنند مشخص بشود.
مرا سالهای سال نگهدارید. من به شما ثابت خواهم کرد که واقعیت و حقیقت چیه. آقای مارتین در کشور ایران انقلاب شده. ۴۱سال پیش جمهوری اسلامی آنجا مستقر است.
آقای مارتین آقای یوآکیم دهها گروه مخالف و منتقد ضدحکومت ایران هم بوده هم هست.
موضوع خیلی مهم است دوباره میگویم. دهها گروه سازمان و افراد ضدحکومت ایران هم بودند هم هستند.
آقای مارتین تنها گروهی که دست به اسلحه برده و اعلام جنگ مسلحانه بر علیه حکومت ایران کرده همین گروهک منافقین است. تنها گروه.
آقای مارتین تنها گروه خیلی موضوع مهم است تنها گروه که دست به اسلحه برده این گروه است.
آقای مارتین برای یکبار هم که شده فیلم جنایات اینها رو ببین حداقل از سفارت بگیر فقط نگاه کنید. من دهها بار دارم به شما میگویم اینها تو ایران هزاران نفر را کشتند.
آقای مارتین داعش، اسم داعش را شما شنیدید؟ شنیدید؟
مارتین: بله
نوری: همین کاری که داعش تو این یک سال دو سال سه سال پیش کرد تو کل دنیا اینها چهل سال پیش در ایران کردند آقای مارتین.
مترجم: چهل سال پیش گفتید؟
نوری: بله سال۱۳۶۰. من از شما خواهش میکنم یکبار که شده بشینید فیلم را نگاه کنید یکبار فقط.
هی من به شما میگویم که اینها به خودشان بمب بستند پنج تا امام جمعه را کشتند بردند رو هوا شما اصلاً دقت نمیکنید.
آقای مارتین داعش افراد را زنده زنده میکشت و آتش میزد فیلمهایش را شما دیدهاید.
آقای مارتین آقای یوآکیم سال شصت سی و نه سال پیش اینا سه تا پاسدارو شکنجه کردند زنده زنده کردند تو گور خاک ریختند. زنده. فیلمش هست. نگاه کنید یکبار که شده. فقط یکبار نگاه کنید.
مترجم: چند سال پیش گفتید
ج. سال۱۳۶۰ سه تا پاسدار رو زنده زنده اینها پوستاشونو کندند موقعی که اینها رو از قبر درآوردند بدنشان داغ داغ بود.
اگر شما این موضوع مرا بگیرید میدانید که اینها جنایتکارند تو کشور شما هستند. من که قانونمند وارد کشور شما شدهام.
این گروهکه.
آقای مارتین اگر در کشور شما، این سؤال را جواب بدهید اگر در کشور شما یک گروهکی اعلام جنگ مسلحانه بر علیه دولت و حکومت شما بکند شما چگونه باهاش برخورد میکنید؟
آقای یوآکیم چکار میکنید؟
مارتین: حالا این مجاهدین یا منافقین چه کارهایی را کردهاند توی ایران یا بر علیه ایران این نیست که ما داریم بررسی و تحقیق میکنیم. ما داریم بررسی و تحقیق میکنیم که با آنها در زندان ایران چطوری رفتار شده است.
نوری: آقای یوآکیم من این را میفهمم.
می خواهم شناخت شما را نسبت به شاکیها وشاهدها مشخص کنم که شخصیت اینها را شما بدانید.
آقای مارتین یک ضربالمثل هست در ایران من از شما خواهش میکنم این را بنویسید. یک ضربالمثل ایرانی هست میگوید: آنکس که با مادر خود زنا کند با دیگران چهها کند؟
تمام سؤالات شما تو این ضربالمثل است. چون میخواهم ضربالمثل تو ذهنتان بماند دوباره میگویم: آنکس که با مادر خود زنا کند با دیگران چهها کند.
مارتین: صبر کنید داریم از موضوع دور میشویم داریم میرسیم به آخر.
نوری: این خیلی مهم است من باید این را توضیح بدهم.
من ضربالمثل را گفتم اجازه بدهید معنایش را بگویم. معنایش این است کسی که به مادر خودش رحم نکند به هیچکس رحم نمیکند. یعنی کسی که به کشور خودش حمله کند، بمب بگذارد، آدمها را بکشد، با کشور دیگری همدست بشود به کشور خودش حمله کند اگر قدرت دستش بیفته خدا میداند با کشورهای دیگر چکار کند. خدا میداند. معنایش یعنی این. توانستم منظورم را برسانم؟
مارتین: بله
نوری: خیلی ممنون از فرصتی که به من دادید. اجازه میدهید سؤالات دیگر را بگویم یانه؟
مارتین: دیگر باید تمام کنیم.
نوری: آقای مارتین قبل از اینکه قطع کنید این ترجمهها را کی به من میدهید؟ از شما خواهش میکنم.
مارتین: الآن ساعت ۱۱۵۴دقیقه است.
نوری: آقای مارتین قول دادید...
(پایان نوار)
فایل صوتی قسمتی از بازجویی دژخیم حمید نوری