با بیثباتی که در خیابانها هست یک انقلاب و تغییر رژیم میسر شده است.
فایننشال تایمز، ۱۶ژوییه ۲۰۱۸ در مطلبی بقلم نیک باتلر استاد و مدیر مؤسسه سیاست صلح در کینگ کالج لندن نوشت: با بیثباتی که در خیابانها هست یک انقلاب و تغییر رژیم میسر شده است. این نویسنده اینگونه ادامه میدهد:
شماری از خوانندگان نکته درستی گفتهاند که یک اخلال بالقوه، امکان یک انقلاب علیه ملاها در ایران را میسر میکند
تا همین اخیراً چنین انقلابی خارج از تصور مینمود. چرا که رژیم جای خودش را محکم کرده و بهنظر میرسید بقای خود را در مواجهه با تحریمهای جدید آمریکا حفظ کند.
صادرات نفت ممکن است افت کند و همچنان این وضعیت ممکن است ادامه یابد زیرا که تجارت قاچاق نفت کاهش قیمت نفت را ایجاب میکند...
...ایران رسماً ۱۵۰میلیارد بشکه ذخیره نفت و ۱۱۸۰تن مکعب گاز طبیعی تأیید شده دارد؛ با اینحال زمینههای زیادی هست که باید اکتشاف شوند. حجم ذخایر قابل استخراج در ایران ممکن است بسا بسا بیشتر باشد.
زمینههای انقلاب و شورش در ایران
چهل سال قبل در چنین تابستانی، پروسه آمادهسازی برای انقلاب شروع شده بود. ایران در آشوب اعتصابات و اعتراضات خیابانی بود و راهپیماییهای چهل روزه به یاد تظاهر کنندگانی که کشته شده بودند بهطور منظم برگزار میشد.
اما با دیدن این صحنهها در آن زمان در لندن، به یاد ندارم کسی تصور میکرد شاه طی چند ماه آینده سرنگون خواهد شد و خمینی که در بیرون ایران کمتر شناخته بود از پاریس برای گرفتن قدرت به ایران خواهد آمد.
وقایع به ندرت تکرار میشوند اما اکنون در ایران، یک بیثباتی مشابه در خیابانها بهدلیل اقتصادی لرزان و تورمی فزاینده، آشکار شده است.
طی هفتههای اخیر، مغازهداران در قلب اقتصاد مدنی در تهران و سایر شهرها پیوستن به اعتراضات مردمی را شروع کردهاند.
رژیم مهاجم و تهدید کننده است اما هر کسی که اخیراً در تهران بوده تأیید میکند که پیروی از مقررات سفت و سخت مذهبی به حداقل رسیده است.
رسانههای بینالمللی قابل دسترسی هستند، مقررات منع عبورومرور بهطور گستردهیی نقض میشود.
آیتاللهها بهطور گستردهیی چشمشان را به این مشکلات بستهاند اما نمیتوانند ضعف اقتصاد که در حال حاد شدن است را نادیده بگیرند.
تورم و بیکاری بیسابقه در ایران
در حال حاضر تورم در ایران رسماً ۲۲درصد است اما بواقع ممکن است بسا بالاتر باشد.
بیکاری رسماً ۳۵درصد است که البته در میان قشر جوان بسا بالاتر است. ارزش ریال طی سال گذشته ۵۰درصد سقوط کرده و سرمایهگذاریهای بینالمللی در حال افت است.
شرکتهای غربی ممکن است مایل به دیدن اعمال قدرت آمریکا بر تحریمها نباشند اما وکلایشان نمیگذارند آنها ریسکهای مربوطه را نادیده بگیرند.
تولید نفت که بعد از توافق اتمی دیده میشد رشد کرده، هماکنون متوقف شده است.
تولید نفت که مستمراً بیشتر میشد، در ماههای اخیر در ۳.۸میلیون بشکه در روز درجا میزند.
تحریمهای افزوده بر ایران ممکن است صادرات نفت را به یک میلیون بشکه در روز کاهش دهد. این میزان بیش از یکسوم صادرات فعلی خواهد بود؛ اگر چه باز هم به خریداران نفت ایران بعد از تحریمها بستگی دارد که چه واکنشی نشان بدهند.
اما از آنجا که بیش از ۵۰درصد درآمد ایران از صادرات نفت تأمین میشود، این زیانی جدی خواهد بود و شاید برای وادار کردن یک ضعیف برای آمدن به پای میز مذاکره، کافی باشد.
سؤال این است که آیا دونالد ترامپ با فرم جدید کلمات حول توسعه قدرت اتمی قانع است یا اینکه هدف واقعی رئیسجمهور آمریکا تغییر رژیم است.
حالت اول امکانپذیر است و حالت دوم بهنظر نزدیکتر به واقعیت است و ممکن است در داخل ایران منازعه نامحدود و درگیریهای آشکاری را ایجاد کند.
چالشهای بازار نفت
مسیر برای بازار نفت سنگلاخی است. از دست دادن عرضه نفت فشاری بالا بر عربستان وارد میکند تا تولید خود را افزایش دهد و کمبود ناشی از افت صادرات ایران را جبران کند.
گمانهزنیها شاید زیاد باشد اما بنا به قضاوت تاریخ، چنین فواصلی از بیثباتی فشرده، چندان به درازا نمیکشد...
چهل سال قبل انقلاب در ایران باعث شد که قیمت نفت در دسامبر ۱۹۷۹ به بشکهیی ۱۰۰دلار برسد.
اما این صعود ناگهانی دو سال دوام پیدا نکرد. تولیدات نفت از سر گرفته شد و قیمتها کاهش یافت.
چشم انداز بیثباتی در ایران احتمالاً در قیمت فعلی نفت به حساب نیامده است...
مطالب مرتبط: