جناح بهاصطلاح اصلاحطلب در درون رژیم این روزها موضوع کنارهگیری دولت آخوند روحانی را مرتب مطرح میکنند و حتماً هدفی دارند و یا خواستهای مد نظرشان است والا چه لزومی به آن؟ روزنامه حکومتی سیاست روز در سرمقاله روز دوشنبه ۷مهرماه خود این موضوع را مورد بررسی قرار داد و نوشت:
«اصلاح طلبان قصد دارند با طرح موضوع کنارهگیری دولت یازدهم، هزینههای این اتفاق را به جناح مقابل خود تحمیل کنند. اکنون اصلاحطلبان بنا را بر آن دارند که با طرح استعفای روحانی خود را تطهیر کرده و شرایط و فضا را به سمت خود هدایت کنند. حال این سؤال مطرح است که آیا اصلاحطلبان از این سیاست خود سودی میبرند یا قصد دارند کشور را با بحران سیاسی روبهرو کنند؟
برخی از اصلاحطلبان تحقق اهداف اصلاحطلبی و موفقیت در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را در عبور تدریجی از روحانی میدانند. این جریان معتقد است، دولت اعتدال، دولت اصلاحطلب نیست و اهداف و برنامههای دولت از این طریق تحقق نخواهد یافت. حمایت از روحانی تنها موجب آن خواهد شد که ناکامیهای وی به اسم اصلاحطلبان نوشته شود و فرصت برای موفقیت جریان رقیب فراهم آید!»
مهدی آیتی فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در گفتگو با فارس با اشاره به اینکه دوره مصرف بحث استعفای رئیسجمهور به پایان رسیده است، اظهار داشت: «استعفای روحانی میتواند آسیب جدی به حاکمیت وارد کند نه تنها دولت بلکه هر کدام از ارکان نظام یعنی قوه قضاییه، مجلس و نهادهای انقلابی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند نیز این آسیب را متوجه حاکمیت میکند.
صلاح هم نیست که در شرایطی که کشور در محاصره اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته مقام عالی دولت شانه خالی کند و استعفا دهد.»
کنارهگیری دولت برای اصلاحطلبان چه سودی دارد که مدام آن را از سر گشاد خواسته خود میدمند و اصرار به این اتفاق دارند در حالی که خود نیز بهخوبی میدانند که در صورت کنارهگیری یا حتی استیضاح دولت یازدهم، اوضاع وخیمتر خواهد شد و نمیتوان شرایط را کنترل کرد.
چرا باید ایران سرنوشت خود را به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گره بزند و در این شرایط دولت یازدهم کنارهگیری کند، که قطعاً این اتفاق فرصتی مناسب را به ایالات متحده خواهد داد تا در این شرایط گذار، نتیجه اقدامات خود را علیه ایران ببیند.
شرایط ایران به مانند شرایط انگلیس و فرانسه نیست که دولت استعفا دهد و هیچ اتفاقی نیفتد. اگر آن کشورها وضعیت تهدید و تحریم و اوضاع اقتصادی ایران را داشتند تاکنون رژیمهای حاکم در این کشورها ساقط شده بود و نیازی به استعفا هم نداشتند».
روزنامه حکومتی اعتماد نیز در این زمینه قلمفرسایی کرده و برای مردم اشک تمساح ریخت و نوشت: «با مردم خود خوب رفتار نکردیم. سالها فساد بود و جرأت نکردیم به فساد نفوذ کنیم. الآن هم در مورد آزادیهای مشروع جوانان هزاران سختگیری کردیم.
ملاطفت با مردم و ساخت داخلی و آشتی ملی را معطوف کردیم به روزگاری که جنگ پشت دروازه ایران باشد. ما بد موقعایم و روحانی شاید بدموقعترین فرد ما. گذاشت تا مردم ناامید شوند. هزاران امتیاز به پیران سیاستباز داد که به ده جوان خوشفکر میداد کشور جان میگرفت. جناح اصلاحطلب هم همینطور بود. آنقدر در پیگیری مطالبات مردم رایدهنده تأخیر داشت که عملاً نفوذ کلام خود را از دست داد. نظام هم همینطور. نمیخواهم طعنه بزنم.
و وقتی اعتراضها به خیابان کشیده میشود؛ گشادهدستی یا برخورد شدید که هر دو موجب سقوط است. در شرایط فعلی سوای خطرات استعفای رئیسجمهور برای فروپاشی ساختاری که جایگزین ندارد یا آلترناتیوی با حمایت مردم ندارد، استعفای ایشان ممتنع است. چرا؟ چون همان شرایط برونرفت از وضعیت فعلی را هیچ آلترناتیوی به شکل ساختاری حل نمیکند باید فضا عوض شود که ساختاری جدید امکان کشورداری یابد.
فاسدهای ظاهرالصلاح بسیاری از مناصب را پر کردند و کشور به اینجا رسید که میبینید. حالا اگر تصور میکنیم فردی تواناتر، از وسط ماجرا میتواند سرمایه اجتماعی تولید کند معرفی کنیم. جایگزین روحانی چه خطری را دفع میکند؟ هیچ. مام میهن به کما رفته است».