جانفدا کردن قهرمان پیشتاز مجاهد خلق
فرمانده جعفر سهیلیان
پس از ۴۲سال مجاهدت علیه دیکتاتوری مذهبی
قهرمان پیشتاز مجاهد خلق، فرمانده جعفر سهیلیان پس از ۴۲سال نبرد با دیکتاتوری مذهبی در صفوف مجاهدین، در یک سانحه حین کار در تأسیسات اشرف۳ در آلبانی و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت و بهیاران شهید و صدیقش پیوست.
مجاهد خلق جعفر سهیلیان فرزند رشید مردم همدان متولد ۱۳۳۹ بود و در زمانی که دانشآموز بود در سال۱۳۵۷در تظاهرات و قیامها علیه شاه جنایتکار شرکت میکرد. او در همین تظاهرات با سازمان مجاهدین آشنا شد و سپس فعالیتهایش را در ارتباط با تشکیلات مجاهدین در همدان، آغار کرد. خودش در این مورد نوشته است:
«با او جگیری قیام مردمی علیه شاه در سال۱۳۵۷ در تظاهرات و راهپیماییها شرکت مینمودم. در جریان تظاهرات خیابانی با مجاهدین از طریق عکس شهدا و آرم سازمان آشنا شدم. در جریان وقوع انقلاب در سخنرانیها و مراسمی که از طرف هواداران سازمان مجاهدین اجرا میشد، شرکت مینمودم. در واقع اولین عکسهایی که از شهدای سازمان دیدم، مهدی رضایی، احمد رضایی و بنیانگذاران بودند.
جعفر قهرمان که بعد از ۵مهر سال۶۰ تا دیماه همان سال در زندان دادگاه انقلاب خمینی در همدان زیر شکنجه بود، در بهمن ۱۳۶۰ با ۷مجاهد دیگر از زندان ارشادگاه همدان گریخت و مجدداً خود را به تشکیلات مجاهدین وصل کرد. او با یک طرح بسیار جسورانه و با شجاعتی بیهمتا، ۷مجاهد خلق را از سلول فراری داد و سرانجام خودش از پنجره بالای سلول بیرون رفت و به پایین پرید و از پاشنه پا آسیب دید بهطوری که دیگر نمیتوانست بر روی پاشنه راه برود اما بر روی انگشتان پا با تحمل درد فوق العاده، محل را ترک کرد و به طرح فرار تا مقصد ادامه داد و خود را به تهران رساند.
خودش در مورد مراحلی که بهدستگیری و فرار ختم شد نوشته است:
«بهدنبال تحت تعقیب بودنم توسط تشکیلات بهبروجرد منتقل شدم (سال ۶۰ پس از ۳۰خرداد). پس از ۳ماه فعالیت در بروجرد در بخش شهرستان در روز ۱۳مهر۱۳۶۰ دستگیر شدم. سپس از بروجرد به زندان دادگاه انقلاب منتقل شدم. پس از مدتی در زندان دادگاه انقلاب و بودن در کنار شهدایی همچون غلامرضا خاکسار، حسین متقی (آرمانی)، محمد مرادی، علی گلپا، مرتضی محمدیفراز، علی کرمی و سعیدکیانی، پس از انتقال از دادگاه انقلاب بهزندان ارشادگاه همدان در تاریخ ۷بهمن ۱۳۶۰ بههمراه ۷مجاهد خلق از زندان گریخته و سعی در وصل بهسازمان نمودم».
با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال۱۳۶۵، جعفر قهرمان لباس رزم و شرف پوشید و بهعنوان رزمندهیی پرشور دوران تازهیی از نبرد علیه رژیم جنایتکار خمینی را آغاز کرد.
قهرمان ارتش آزادی جعفر سهیلیان در تمامی عملیات ارتش آزادیبخش از تنکاب تا خسروی، شیار آزادی، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان و در پایداری پرشکوه ۱۴ساله در اشرف و لیبرتی در همه جا پیشتاز بود. از جمله در جریان حملهٔ وحوش نیروی تروریستی قدس بهسرکردگی جلاد قاسم سلیمانی بهاشرف در ۶و۷ مرداد۱۳۸۸ و ۱۹فروردین۱۳۹۰ در صف مقدم نبرد برای مقابله و پایداری و دفاع از اشرف حاضر بود.
جعفر قهرمان در ۳۰مرداد۱۳۹۰ در نقشهمسیرش در مورد حماسهٔ ۱۹فروردین چنین نوشته است:
« حماسه ۱۹فروردین، رحمت پروردگار بر ما اشرفیان بود یک بار دیگر در وفاداری به خلق و خالق روسفید شدیم.
دشمن بهزعم خود میخواست اشرف را جمع کند و دست به کشتار زد ولی نه تنها نتوانست ما را ضعیف کند بلکه ارادههای ما را هر چه بیشتر صیقل داد و عزم ما را جهت جنگ صد برابر و سرنگونی رژیم جهل و جنایت صد چندان نمود...
... . ما اشرفیان جز به سرنگونی این رژیم از خدا بیخبر به چیز دیگری نمیاندیشیم و جز به سرنگونی آن به چیز دیگری رضایت نمیدهیم... ما اشرفیان برای پیروزی هیچ چیز کم نداریم پشتمان خلق ایران و جلو رویمان خواهر مریم و برادر مسعود هستند با پشتوانه انقلاب... با عزم حداکثر – با جنگ صد برابر – بجنگ تا بجنگیم»
قهرمان مجاهد خلق جعفر سهیلیان در زندان لیبرتی نیز در رویارویی با تمامی توطئهها و فشارها و محاصره و موشکبارانهای مهیب، همچنان پیشقدم و در هر لحظه حاضر بهجنگ بود. او در ۸مرداد ۱۳۹۲ در بارهٴ شرایط لیبرتی نوشته است:
« (در مقابل رژیمی که خلق و میهنم را به گروگان گرفته راهی جز پیکار و نبرد بیامان در جمیع جهات متصور نیست «تاالله لاکیدن اصنامکم»... لیبرتی را زندان کردند و هر چه توانستند ما را در فشار و حصار و تی وال قرار دادند تا ما را خسته و فرسوده کنند. ذهن مرا بربایند حایل ایجاد کنندکه جلو حقیقت را بگیرند اما حایل را بر دیوار میکوبم و خروش بر میآورم کارزار در لیبرتی و اشرف عین کارزار سرنگونی است و با آن گره خورده و جدایی ناپذیر است و لیبرتی همانا محل رزم، آزمایش، و تصفیه و تعالی مجاهد خلق است که حاضر خود را گفته... خدایا همین زندان برایم پذیرفتنی و شیرین تر است از آنچه است که مرا به ان دعوت میکنند. خدایا نعمت هدایت را بر من ارزانی کردی در حالیکه رژیم ضددینی ولایت مردم را از رهبری حقیقیشان قطع کرده است. بابت این نعمت شاکر و منت پذیر تو هستم».
مسئولیتپذیری درخشان پرتوان و بینام و نشان جعفر قهرمان و صحنههای شورانگیز نبرد ایدئولوژیک برای یاران اشرفیاش الهامبخش و تأثیرگذار بود. این واقعیت در آن چه یارانش پس از پرواز جاودانگی او نوشتهاند موج میزند.
«مجاهدی بیریا، بینام و نشان، بیآلایش و صاف، مجاهدی از نسل فدا، انسانی خاکی در او مجاهدت و تعالی و رهایی موج میزد.
پرشتاب برای کار و مسئولیت کسی که از زمان جلوتر بود. در تمامی لحظات با زمان مسابقه داشت. برای اجرای تعهداتش از هر فرصتی و هر زمانی که بهدست میآورد، استفاده میکرد. مجاهدی بود که روی زمین بند نبود بیشتر به فکر انجام تعهدش بود. کسی که کار فردا را به امروز میانداخت».
یکی دیگر از یارانش نوشته است: « برادری که همیشه در نوک پیکان تعهد، مسئولیت و فدا کاری بود. برادری که هر چه بود فقط صفا بود و صمیمیت. همیشه لنگری بود در هر قسمت و همیشه مرا تحت تأثیر قرار میداد».
یکی از مسئولان جعفر نوشته است:
«مجاهدی که دقیقهای آرام و قرار برای تعهدپذیری و انجام تعهدات نداشت گویی سراسر زندگیاش انتخاب و اجرا بوده است. مجاهدی که صحنه رزمی نبوده که او نباشد و صحنهها را نچرخانده باشد. از صحنههای رزم او هرکس برایم تعریف کرد، یک حرف میزد او جثهای نحیف داشت اما همواره تا حد ظرفیت انسان خود را مسلح میکرد و به قلب خطر میزد و راه باز میکرد و میگفتند متحیر بودیم این چه قدرتی است که او دارد و البته همه یک حرف میزدند ما فقط این تهاجم و توان و قدرت را میتوانیم در ایمان به ایدئولوژی و آرمان و انقلاب مریم رهایی در او تبیین کنیم و بس».
روح بیقرار و شورشگر مجاهد والا جعفر سهیلیان در آخرین نقشهٴ مسیری که در رمضان ۱۴۰۲ نوشته موج میزند:
«یاعلی چه افتخاری بالاتر از اینکه راه یافتهایم و خلق و نسل ما از رهبری پاکبازانهٴ برادر مسعود و خواهر مریم برخوردار است که پرچم شورش با دشمنان راه و رسم تو بلند کردهاند و ما را در جهت پیروزی رهنمون میکنند. در زمانهای که استعمار و ارتجاع میخواهند با استفاده از همه امکانات و ابزار ضدخلقی شعلههای انقلاب را خاموش و از مسیرش منحرف کنند... همراه با کانونهای شورشی عزم جزم داریم که با اصل نه شاه و نه شیخ فضای سیاسی و اجتماعی را از آثار سلطنت و ولایت پاکسازی و مسیر سرنگونی را هموار کنیم... هر چند که این مسیر، پر پیچ و خم و در نقطه نقطه آن... دزدان به کمین نشستهاند تا بار دیگر انقلاب را منحرف و حاکمیت بورژوازی غارتگر و ارتجاع را برگردانند. اما باید بدانند این بار مثل دفعات قبل نیست انقلاب صاحب دارد و به احدی اجازه نمیدهیم با استفاده از امدادهای استعمار و بورژوازی غارتگر برای حفظ رژیم وارد شوند... مجاهد نه از ارزشهایش کوتاه میآید و نه مغلوب دود و دم میشود و لحظهای از استقرار جمهوری دموکراتیک نوین در وطن اشغال شده کوتاه نمیآید».
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
به جعفر سهیلیان مجاهدی قهرمان و فداکار از خطه همدان و به صدق و فدا و ایمان سرشارش در طی ۴۲سال مجاهدت بیوقفه برای آزادی مردم ایران درود.
مجاهد خلق جعفر سهیلیان در بیش از چهار دهه نبرد با رژیم آخوندی، از تحمل زندان و شکنجه تا پیوستن و جانفشانی در ارتش آزادیبخش ملی ایران و ۱۴سال پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی، کارنامه درخشانی از فدا و قهرمانی بهجا گذاشت.
به مجاهدین و رزمآوران ارتش آزادی و بستگان و جوانان شورشگر در همدان بهخاطر فقدان فرمانده قهرمان جعفر سهیلیان تسلیت میگویم.
یقین دارم که عشق پرشور او به آزادی و عهد و پیمانش با مسعود در همرزمان مجاهدش تکثیر میشود و الهامبخش مبارزه جوانان شورشگر همدان در برابر رژیم ضدبشری آخوندهاست.