تلویزیون ریپورت تی. وی آلبانی: قتلعام ۳۳سال پیش در ایران دادگاه دورس را به یک نورنبرگ دیگر تبدیل کرد
ریپورت تی. وی آلبانی ۲۴آبان ۱۴۰۰: دورس در نقش «نورنبرگ»، گزارش تلویزیونی از کمپ مجاهدین در مانز.
قتلعام ۳۳سال پیش که ۳۰هزار نفر در حدود ۳هزار کیلومتر دورتر از اینجا اعدام شدند، سالن کوچک دادگاه دورس را به مدت ۹روز به یک "نورنبرگ" دیگر تبدیل کرد. حمید نوری، در دادگاه جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت سوئد محاکمه میشود و شاهدان کلیدی که در نهایت او را پشت میلههای زندان میبرند، درست اینجا در آلبانی هستند، در اشرف۳، جایی که اعضای اپوزیسیون سیاسی ایران در آن مستقر شدهاند.
۷ نفر از ساکنان این کمپ شاهد قتلعام سال۶۷ هستند و از ۱۹آبان تا ۲۸آبان داستان خود را ارائه میدهند. ۶ قاضی، ۲ دادستان و وکلا برای این منظور از استکهلم به دورس نقل مکان کردهاند. اشرف این رویداد مهم عدالت بینالمللی، رنجی را که بهگفته آنها هزاران ایرانی تجربه کردهاند، یادآوری کرده است.
استماع شاهدان کمپ مجاهدین در مانز در دورس، تحقق یک رویا است. پس از آنهمه کشتار، مجازات سزاوار کسانی که آنها را شکنجه و آزاد دادهاند... .
دروازه ورودی اشرف۳ در مانز
"اتاق اعدام" در موزه اشرف در مانز
همه چیز در اینجا بر اساس یک مأموریت برای بهخاطر سپردن ساخته شده است. مجاهدین خلق ایرانی نمیخواهند فراموش کنند، بلکه میخواهند همه چیز را بهخاطر بسپارند.
در روزهای اخیر، طبق تمام شهادت افرادی که در «راهروی مرگ» زندگی کردهاند، «کمیته مرگ» را بازسازی کردهاند. "
سالن اعدام". بهنظر میرسد فیلمنامه یک فیلم ترسناک باشد اما بهگفته شاهدان اینگونه مکانها در سال۶۷ در زندانهایی مانند زندان گوهردشت در غرب تهران آخرین ایستگاه زندگی هزاران و هزاران نفر بوده است.
این راهرو در زندان گوهردشت ۲۰۰متر بود، دهها زندانی در این راه با چشمان بسته ایستاده بودند.
اتاق اعدام در موزه اشرف۳ در مانز
«راهروی مرگ» در موزه اشرف در مانزا
در این کریدور صفی که انتظار میرفت مقابل این کمیته که مجاهدین به آن «کمیته مرگ» میگویند قرار بگیرند. بر اساس شهادتها ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کنونی رژیم ایران یکی از اعضای کمیته مرگ بوده است. بهگفته آنها، کمیته مرگ فقط از زندانیان سؤال میکردند که آیا شما طرفدار مجاهدین هستید و اگر پاسخ مثبت بود، ایستگاه بعدی، سالن اعدام بود که حمید نوری توسط دادگاه سوئد متهم شده، در آن قرار داشت.
«راهروی مرگ» در موزه اردوگاه اشرف۳ د ر مانز
نمایی از موزه در اشرف۳
در این قفسهای کوچک تنها چند سانتی متری که برای اشغال یک بدن کوچک انسان کافی است، این ۲زن ۸ماه ماندهاند. برای بسیاری از ما امروز غیرقابل تصور است. آنها با چشمانی اشکبار برای ریپورت تی وی میگویند که چگونه قدرت نه گفتن به تسلیم شدن را پیدا کردند. .
هر دوی ما ۸ماه در اینجا ماندیم، با یک چشمبند سیاه که در تاریکی مطلق و در سکوت مرگ چشمانمان را بسته بود. نمیگذاشتند صدایی از ما بلند شود. نمیتوانستیم سرمان را بالا بیاوریم، فقط میتوانستیم در این حالت بمانیم. در این روزها بسیاری از ما تعادلمان را از دست دادیم، اما مقاومت کردیم. ما بردیم و آنها باختند. "
نمایی از موزه در کمپ اشرف در مانز
ریپورت تی. وی ادامه میدهد:
همانطور که در این پیچ و خم بیپایان تاریخ بشر قدم میزنیم، در مورد دامونا تعاونی که پس از چندین سال زندگی در سوئد، به مجاهدین پیوسته، آشنا میشویم. چیزی که داستان او را خاص میکند این عکس است. این دامونا است و آخرین بوسه با پدرش. دامونا میگوید: "این آخرین باری بود که او را دیدم. بعداً فهمیدم که او دستگیر شده و سپس اعدام شده است. پدرم ۲بار در زندان بوده است. من فقط ۶سال داشتم." دامونا به ریپورت تی وی گفت: اما آنچه مرا نگران میکند قتل بسیاری از پدرهای دیگر است که هنوز در ایران ادامه دارد.
دامونا تعاونی - «آخرین باری بود که او را دیدم. بعدها فهمیدم که او را دستگیر کرده و سپس اعدام کردهاند.
و این هم نمادی از گور جمعی کشف شده در تهران، یکی از قویترین شواهد نسلکشی و جنایات علیه بشریت در ایران بهگفته مجاهدین خلق، این گور دستهجمعی است که در تهران با بیش از ۶۰۰ قربانی دفن شده است. مجاهدین در اشرف آن را بازسازی کردهاند: برای یادآوری درد و رنج و ادای احترام به کسانی که جان خود را از دست دادند.
نمادی از گور جمعی کشف شده در تهران