امیر ارشد تاجمیر، روز عاشورای سال ۸۸ در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد، جان باخت.
خانم مهین فر مادر امیر همزمان با سالگرد جان باختن فرزندش در عاشورای خونین تهران تصریح میکند که فرزندش زیر ماشین نیروی انتظامی له شده است.
در عاشورای خونین۸۸، بیش از ۹ نفر جان باختند و خیابانهای تهران به خون نشست.
شبنم سهرابی، شهرام فرج زاده، شاهرخ رحمانی و امیر ارشد تاجمیر زیر خودروهای نیروی انتظامی له شدند و مصطفی کریم بیگی، محمدعلی راسخ نیا و مهدی فرهادی راد هدف گلوله قرار گرفتند و جان باختند.
مادر امیر ارشد تاجمیر میگوید:“به امیر گفتم نرو، گفت بهخاطر وطنم میروم. گفتم تو وطن من هستی، گفت خودخواه نباش مادر، وطن تو امیر است اما وطن من ۷۰ میلیون ایرانی است و برای آنها میروم. او با این حرفش مرا شرمنده کرد و رفت و دیگر بازنگشت… ”
... آن کسی که در فیلم ماشین نیروی انتظامی از رویش سه بار میگذرد و لهاش میکند امیر ارشد من است... همان جوانی که برای نجات دو مبارز رفت اما جانش را گرفتند.
دو دختر مظلوم را گرفته بودند و بهشدت میزدند؛ بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیر ارشد و همه را برای من تعریف کرد… آنها را میزدند و مردم هو میکردند، امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمیکند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از مأموران را هل میدهد مردم هم میآیند که کمک کنند و نجات دهند اما مأموران میریزند؛ نمیدانم بچه من چقدر باتون خورد، نمیدانم چقدر کتک خورد اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او میزند و او را میاندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود میآید و از روی امیر ارشد من سه بار رد میشود.
… . نمیدانم نام این را چه باید گذاشت هیچ اسمی پیدا نمیکنم؛ من برای حیوان هم شرافت قائلم و معتقدم حیوان هم شرافت دارد اما… ”
امیر ارشد راهش را خودش انتخاب کرده بود؛ او خودش رفت، در تمام اعتراضات همپای مردم حضور داشت و من سرم بالاست و به وجودش افتخار میکنم،
فرزند من خودش رفت و با شجاعت؛ او میدانست که در نهایت بازداشتاش میکنند و شکنجه است؛ اما رفت و کشته شد در حالیکه فریاد میزد اینها ناموس ما و هم وطن ما هستند… “.
او رفت اما این روزها هر جوانی ما را میبیند خود را امیر ارشد ما معرفی میکند من دیگر چه میخواهم؟ یک امیر دادم هزاران امیر گرفتم.
“جرم بچههای ما چه بود جز خواستن آزادی و امنیت برای هموطنانشان که با آنها چنین کردند؟
خانم مهین فر مادر امیر همزمان با سالگرد جان باختن فرزندش در عاشورای خونین تهران تصریح میکند که فرزندش زیر ماشین نیروی انتظامی له شده است.
در عاشورای خونین۸۸، بیش از ۹ نفر جان باختند و خیابانهای تهران به خون نشست.
شبنم سهرابی، شهرام فرج زاده، شاهرخ رحمانی و امیر ارشد تاجمیر زیر خودروهای نیروی انتظامی له شدند و مصطفی کریم بیگی، محمدعلی راسخ نیا و مهدی فرهادی راد هدف گلوله قرار گرفتند و جان باختند.
مادر امیر ارشد تاجمیر میگوید:“به امیر گفتم نرو، گفت بهخاطر وطنم میروم. گفتم تو وطن من هستی، گفت خودخواه نباش مادر، وطن تو امیر است اما وطن من ۷۰ میلیون ایرانی است و برای آنها میروم. او با این حرفش مرا شرمنده کرد و رفت و دیگر بازنگشت… ”
... آن کسی که در فیلم ماشین نیروی انتظامی از رویش سه بار میگذرد و لهاش میکند امیر ارشد من است... همان جوانی که برای نجات دو مبارز رفت اما جانش را گرفتند.
دو دختر مظلوم را گرفته بودند و بهشدت میزدند؛ بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیر ارشد و همه را برای من تعریف کرد… آنها را میزدند و مردم هو میکردند، امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمیکند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از مأموران را هل میدهد مردم هم میآیند که کمک کنند و نجات دهند اما مأموران میریزند؛ نمیدانم بچه من چقدر باتون خورد، نمیدانم چقدر کتک خورد اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او میزند و او را میاندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود میآید و از روی امیر ارشد من سه بار رد میشود.
… . نمیدانم نام این را چه باید گذاشت هیچ اسمی پیدا نمیکنم؛ من برای حیوان هم شرافت قائلم و معتقدم حیوان هم شرافت دارد اما… ”
امیر ارشد راهش را خودش انتخاب کرده بود؛ او خودش رفت، در تمام اعتراضات همپای مردم حضور داشت و من سرم بالاست و به وجودش افتخار میکنم،
فرزند من خودش رفت و با شجاعت؛ او میدانست که در نهایت بازداشتاش میکنند و شکنجه است؛ اما رفت و کشته شد در حالیکه فریاد میزد اینها ناموس ما و هم وطن ما هستند… “.
او رفت اما این روزها هر جوانی ما را میبیند خود را امیر ارشد ما معرفی میکند من دیگر چه میخواهم؟ یک امیر دادم هزاران امیر گرفتم.
“جرم بچههای ما چه بود جز خواستن آزادی و امنیت برای هموطنانشان که با آنها چنین کردند؟