ژوزه ساراماگو، نویسندهی پرتغالی در سال 1998 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. نویسندهای توانمند که در آثارش به نبود آزادی، و آشفتگی اجتماعی و رنجهای ناشی از این آشفتگی در زندگی بشر انتقاد میکرد.
«چرا ما کور شدیم؟، نمیدانم، شاید روزی بفهمیم، میخواهی عقیدهی مرا بدانی، بله، بگو، فکر میکنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند».
«از رمان «کوری» اثر ژوزه ساراماگو»
«قانونمندی و رفتار عاقلانه، خود به نوعی آغاز بینایی است» ژوزه ساراماگو.
ژوزه ساراماگو در سال 1922 در یکی از روستاهای شمالی لیسبون متولد شد، در لیسبون درس خواند، و در جوانی به شغلهای متنوعی چون آهنگری، مکانیکی و کارگری پرداخت.
اولین رمانش را در سال 1947 با عنوان «کشور گناه» منتشر کرد اما ناکامی او در جلب رضایت ناشر برای چاپ دوم، ژوزه ساراماگو را از نوشتن مایوس کرد. تا اینکه بار دیگر در سال 1982 نویسندگی را آزمود و دومین رمانش را با عنوان «بالتازار و بلموندا» در سال1982 منتشر کرد. از آن پس نویسندگی کار تمام وقت وی شد.
ساراماگو در سال 1992 «جبههی ملی دفاع از فرهنگ» را در لیسبون پایهگذاری کرد و بهدلیل دفاعیاتش از «کمونیسم» با کلیسای کاتولیک پرتغال درگیر شد. با افزایش این درگیریها، نخستوزیر وقت پرتغال، آنیبال کاواکو سیلوا، که کتاب ساراماگو به نام «انجیل به روایت مسیح» را توهین به مسیحیان میدانست، از فهرست نهایی جایزهی کتاب اروپا حذف کرد.
این تصمیم دولت پرتغال، ساراماگو را خشمگین کرد و ساراماگو از پرتغال به جزیره لانساروت، جزیرهای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس پناه برد و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.
«چرا ما کور شدیم؟، نمیدانم، شاید روزی بفهمیم، میخواهی عقیدهی مرا بدانی، بله، بگو، فکر میکنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند».
«از رمان «کوری» اثر ژوزه ساراماگو»
«قانونمندی و رفتار عاقلانه، خود به نوعی آغاز بینایی است» ژوزه ساراماگو.
ژوزه ساراماگو در سال 1922 در یکی از روستاهای شمالی لیسبون متولد شد، در لیسبون درس خواند، و در جوانی به شغلهای متنوعی چون آهنگری، مکانیکی و کارگری پرداخت.
اولین رمانش را در سال 1947 با عنوان «کشور گناه» منتشر کرد اما ناکامی او در جلب رضایت ناشر برای چاپ دوم، ژوزه ساراماگو را از نوشتن مایوس کرد. تا اینکه بار دیگر در سال 1982 نویسندگی را آزمود و دومین رمانش را با عنوان «بالتازار و بلموندا» در سال1982 منتشر کرد. از آن پس نویسندگی کار تمام وقت وی شد.
ساراماگو در سال 1992 «جبههی ملی دفاع از فرهنگ» را در لیسبون پایهگذاری کرد و بهدلیل دفاعیاتش از «کمونیسم» با کلیسای کاتولیک پرتغال درگیر شد. با افزایش این درگیریها، نخستوزیر وقت پرتغال، آنیبال کاواکو سیلوا، که کتاب ساراماگو به نام «انجیل به روایت مسیح» را توهین به مسیحیان میدانست، از فهرست نهایی جایزهی کتاب اروپا حذف کرد.
این تصمیم دولت پرتغال، ساراماگو را خشمگین کرد و ساراماگو از پرتغال به جزیره لانساروت، جزیرهای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس پناه برد و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.
ساراماگو گفته بود: (برای یک نویسنده چون من) اخراج (از میهن) بهترین خوشبختی زندگی من بود. من خود بهعنوان واکنش دست از کار کشیدم. آن روز تولد من بهعنوان یک نویسنده بود.
از آن پس ساراماگو در کانون توجه رسانهها قرار گرفت و آثارش با سرعت بیشتری از پرتغالی به انگلیسی ترجمه شدند.
آثار او عبارت بودند از:
۲۰۱۱ - دفتر یادداشت
۲۰۰۸ - سفر فیل
۲۰۰۵ - وقفه در مرگ
۲۰۰۴ - بینایی
۲۰۰۳ - مرد تکثیر شده
۲۰۰۱ – غار
۱۹۹۷ – همهی نامها
۱۹۹۵ – کوری
۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح
۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون
۱۹۸۶ - بلم سنگی
۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس (
۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا
۱۹۷۷ - مبانی نقاشی و خطاطی
برخی از آثار ساراماگو به فیلم سینمایی تبدیل شده از جمله فیلم دشمن به کارگردانی دنیس ویلنیو، اقتباسی ادبی از رمان مرد تکثیر شده در سال۲۰۰۴ است. همچنین فیلم سینمایی کوری به بازیگری مارک روفالو اقتباس ادبی از رمان کوری است.
ساراماگو سرانجام پس از 18سال دوری از وطن در 18ژوئن سال 2010 در جزایر قناری از دنیا رفت و پیکرش برای خاک سپاری به پرتغال منتقل شد. تا کنون نزدیک به 2 میلیون نسخه از آثار ساراماگو در پرتغال فروش داشتهاست و آثار وی به 25 زبان دنیا ترجمه شدهاند. ساراماگو بعد از مارکز نویسندهای بوده که با استقبال مترجمان بسیار مواجه شده بسیاری از آثار او در ایران ترجمه شد. یکی از رمانهای او به نام «کوری» بهترین اثر او محسوب میشود
رمان کوری نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوری آدمها سخن گفته است. در این رمان، هالهای سفیدرنگ مقابل چشمان مردمان یک شهر و سپس کل کشور ظاهر میشود. و بحرانی سراسر کشور را فرا میگیرد.
ساراماگو:" این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمیکنیم.»..."
کوری مورد نظر ساراماگو، کوری معنوی است. و ساراماگو در حقیقت با این نماد، به آشفتگی اجتماعی - سیاسی، و به سردرگمی انسانها در دایرهی افکارشان، اعتراض کرده است.
به اعتقاد ساراماگو قانونمندی و رفتار عاقلانه، خود به نوعی آغاز بینایی است. میتوان این نکته را در سخنان شخصیتهای داستان مخصوصاً در پایان در سخن همسر دکتر شهری که اغلبشان کور شدهاند، میگوید:" چرا ما کور شدیم، نمیدانم، شاید روزی بفهمیم، میخواهی عقیدهی مرا بدانی، بله، بگو، فکر میکنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند."
در رمان دیگری از ساراماگو، به همین ضرورت آزادی عقیده و نظر و بیناشدن با عقل و اندیشه، پرداخته شده. این رمان، «بینایی» نام دارد، و موضوع آن ضرورت رأی دادن آزادانه و آگاهانهی مردم است.
در رمان بینایی، ماجرا این است که: «در روز انتخابات، هیچ کس در پایتخت به باجههای رأی مراجعه نمیکند و این باعث نگرانی حکومت میشود. اما در ساعت 4 بعدازظهر ناگهان همه مردم تصمیم به حضور در باجهها میگیرند. خیال دولت راحت میشود ولی پس از شمارش آراء 70 درصد آنها رایهای سفید هستند. همین امر باعث برگزاری دوبارهی انتخابات میشود. اما در نوبت دوم میبینند 80 درصد از آراء سفید است. دولت این امر را توهینی به دموکراسی میداند. عدهیی عنوان میکنند که رأی سفید نیز حق قانونی مردم است. در ادامه، بین مردم و دولت برخورد پیش میآید و مردم دست به راهپیمایی سکوت میزنند... .
در پایان رمان بینایی، معلوم میشود که این شهر همان شهری است که واقعهی کوری در آن رخ داده بود و بار دیگر شخصیتهای آن رمان در این کتاب ظاهر میشوند. این کتاب سیاسیترین کتاب ساراماگوست. به اینگونه ساراماگو همه جا، از حق اندیشه و رفتار بر اساس فکر و آزادی فکر مردم سخن میگوید. اگر چه بسیاری ساراماگو را در ردیف نویسندگان سبک رئالیسم جادویی دانسته و آثار او را با نویسندگان آمریکای لاتین مقایسه میکنند، اما او خودش را، ادامه دهندهی ادبیات اروپا و تأثیرپذیر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گاه در دل داستانهای خود از جملات طعنهآمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالباً تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. آخرین اثر ساراماگو که مجموعهیی از یادداشتهای او در موضوعات مختلف بود و با عنوانهای «یادداشتها»، «نوت بوک»، و «یادداشتهای ساراماگو» در ایران منتشر شد.
ساراماگو:" این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمیکنیم.»..."
کوری مورد نظر ساراماگو، کوری معنوی است. و ساراماگو در حقیقت با این نماد، به آشفتگی اجتماعی - سیاسی، و به سردرگمی انسانها در دایرهی افکارشان، اعتراض کرده است.
به اعتقاد ساراماگو قانونمندی و رفتار عاقلانه، خود به نوعی آغاز بینایی است. میتوان این نکته را در سخنان شخصیتهای داستان مخصوصاً در پایان در سخن همسر دکتر شهری که اغلبشان کور شدهاند، میگوید:" چرا ما کور شدیم، نمیدانم، شاید روزی بفهمیم، میخواهی عقیدهی مرا بدانی، بله، بگو، فکر میکنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند."
در رمان دیگری از ساراماگو، به همین ضرورت آزادی عقیده و نظر و بیناشدن با عقل و اندیشه، پرداخته شده. این رمان، «بینایی» نام دارد، و موضوع آن ضرورت رأی دادن آزادانه و آگاهانهی مردم است.
در رمان بینایی، ماجرا این است که: «در روز انتخابات، هیچ کس در پایتخت به باجههای رأی مراجعه نمیکند و این باعث نگرانی حکومت میشود. اما در ساعت 4 بعدازظهر ناگهان همه مردم تصمیم به حضور در باجهها میگیرند. خیال دولت راحت میشود ولی پس از شمارش آراء 70 درصد آنها رایهای سفید هستند. همین امر باعث برگزاری دوبارهی انتخابات میشود. اما در نوبت دوم میبینند 80 درصد از آراء سفید است. دولت این امر را توهینی به دموکراسی میداند. عدهیی عنوان میکنند که رأی سفید نیز حق قانونی مردم است. در ادامه، بین مردم و دولت برخورد پیش میآید و مردم دست به راهپیمایی سکوت میزنند... .
در پایان رمان بینایی، معلوم میشود که این شهر همان شهری است که واقعهی کوری در آن رخ داده بود و بار دیگر شخصیتهای آن رمان در این کتاب ظاهر میشوند. این کتاب سیاسیترین کتاب ساراماگوست. به اینگونه ساراماگو همه جا، از حق اندیشه و رفتار بر اساس فکر و آزادی فکر مردم سخن میگوید. اگر چه بسیاری ساراماگو را در ردیف نویسندگان سبک رئالیسم جادویی دانسته و آثار او را با نویسندگان آمریکای لاتین مقایسه میکنند، اما او خودش را، ادامه دهندهی ادبیات اروپا و تأثیرپذیر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گاه در دل داستانهای خود از جملات طعنهآمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالباً تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. آخرین اثر ساراماگو که مجموعهیی از یادداشتهای او در موضوعات مختلف بود و با عنوانهای «یادداشتها»، «نوت بوک»، و «یادداشتهای ساراماگو» در ایران منتشر شد.