دادگاه 2 کیفری رژیم در شهرستان ساری طی حکمی مردی را به جرم سرقت هشت عدد نارنج، به 20 ضربه شلاق، یک سال حبس تعزیری و رد مال محکوم کرد.
در یک محاسبه ساده وقتی یک نفر به جرم سرقت هشت عدد نارنج که قیمت آن حداکثر 3000 تومان میشود به یکسال زندان و 20 ضربه شلاق محکوم میشود، مجازات سارق 3000میلیارد تومانی بر این اساس 3میلیارد سال میشود.
بر همین سیاق میزان محکومیت محمدرضا رحیمی معاون اول پاسدار احمدینژاد که 5سال است با آن همه اختلاس و رشوه چند صد سال میشود؟
واقعیت این است که هدف رژیم آخوندی از این رویکرد سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت بهمنظور جلوگیری از شکلگیری هر گونه حرکت اعتراضی مردم به جان آمده است. والا این هم تناقض توجیهی ندارد
بعبارت دیگر رژیم از اینکه ذرهیی شکاف در دستگاه سرکوب و بگیر و ببندش ایجاد شود واهمه دارد والا کیست که نداند با این همه فساد و رو شدن مستمر پروندههای میلیاردی توسط باندهای رژیم، محکوم کردن یک نفر به یکسال حبس آن هم به جرم برداشتن 8 عدد نارنج، در عقب ماندهترین نظامهای سیاسی و قضایی هم کمتر دیده میشود
از این موارد کم نیستند. از جمله در اول بهمن ماه سال 91 رژیم آخوندی دو جوان 20 و 23ساله را بهخاطر سرقت کمتر از 35 یورو به اتهام محاربه و فساد فیالارض در ملأعام در تهران بدار آویخت. اتهام این دو جوان سرقت 150هزار تومان با استفاده از سلاح سرد بوده است. آنها در دادگاه گفتند که برای بیماری مادرشان پول نداشتند ومجبور به این کار شدند اما بهرغم این رژیم کوتاه نیامد.
آری، لازمه امنیت چپاولگران و غارت گران میلیاردی در این رژیم، این چنین احکام ضدتاریخی و ضدمردمی است. بعبارت دیگر با این نوع بگیر وببندها رژیم بهزعم خود میخواهد به حیات خودش ادامه بدهد و سرپا بایستد.
نکته قابلتوجه دیگر در این است که این بهاصطلاح ”سارق“ یک بازنشسته بوده است. یکی ازبزرگترین نمودهای فقر و شکاف عظیم طبقاتی در ایران تحت حاکمیت آخوندها همین وضعیت بازنشستگان است که بعد از 30سال کار و تلاش آه در بساط ندارند، ماهها حقوقشان پرداخت نمیشود و اغلب آنها زیر خط فقرند.
وضعیتی که هر روز نمودهای آن در رژیم ولایت بیش از پیش بیرون میزند از جمله اینکه روز 6 آذرماه 94 پسربچه چهارسالهای بهدلیل شکافتگی چانه به بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینیشهر در استان اصفهان مراجعه میکند. چانه این کودک بهصورت سرپایی بخیه زده شد اما چون مادرش ۱۵۰ هزار تومان هزینه بیمارستان را نداشت، به دستور پزشک بخیهها شکافته میشوند و این پسربچه با چانه خونین روانه منزل میشود.
اقدامات سرکوبگرانهای از قبیل یکسال زندان و شلاق به جرم دزدیدن 8 عدد نارنج برای این رژیم حیاتی است اگرچه قطعاً راه به جایی نخواهد برد و فضای اجتماعی ایران و اعتراضات هماهنگ وگسترده ماههای اخیر مؤید این ماجراست. اما شکی نیست که برای این رژیم، حفظ نظام که از اوجب واجبات است، این قبیل کارها از ضرورتهای حفظ آن است.
واقعیت این است که تناقض آشکار در رفتار رژیم نسبت به اتهامات اقتصادی و سیاسی ریشه در ماهیت ارتجاعی و ضدبشری این رژیم دارد که مجبور است این طور متتاقض عمل کند و به خیال خود شکاف ببندد.
عیسی مسیح در یک جمله تاریخی بهخوبی تناقض ماهوی آخوندها و فریسیان ریاکار را بیان کرده است آنجا که میگوید:
”وای برشما ای کاتبان و فریسیان! اعظم احکام شریعت، یعنی تمامیتش را ترک کردهاید. ای رهنمایان کور که پشه را صافی میکنید ولی شتر را فرو میبرید وای برشما ای کاتبان و ای فریسیان ریاکار از که بیرون پیاله و بشقاب را پاک مینمایید و درون آن مملو از جبر و ظلم است ”.
بر همین سیاق میزان محکومیت محمدرضا رحیمی معاون اول پاسدار احمدینژاد که 5سال است با آن همه اختلاس و رشوه چند صد سال میشود؟
واقعیت این است که هدف رژیم آخوندی از این رویکرد سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت بهمنظور جلوگیری از شکلگیری هر گونه حرکت اعتراضی مردم به جان آمده است. والا این هم تناقض توجیهی ندارد
بعبارت دیگر رژیم از اینکه ذرهیی شکاف در دستگاه سرکوب و بگیر و ببندش ایجاد شود واهمه دارد والا کیست که نداند با این همه فساد و رو شدن مستمر پروندههای میلیاردی توسط باندهای رژیم، محکوم کردن یک نفر به یکسال حبس آن هم به جرم برداشتن 8 عدد نارنج، در عقب ماندهترین نظامهای سیاسی و قضایی هم کمتر دیده میشود
از این موارد کم نیستند. از جمله در اول بهمن ماه سال 91 رژیم آخوندی دو جوان 20 و 23ساله را بهخاطر سرقت کمتر از 35 یورو به اتهام محاربه و فساد فیالارض در ملأعام در تهران بدار آویخت. اتهام این دو جوان سرقت 150هزار تومان با استفاده از سلاح سرد بوده است. آنها در دادگاه گفتند که برای بیماری مادرشان پول نداشتند ومجبور به این کار شدند اما بهرغم این رژیم کوتاه نیامد.
آری، لازمه امنیت چپاولگران و غارت گران میلیاردی در این رژیم، این چنین احکام ضدتاریخی و ضدمردمی است. بعبارت دیگر با این نوع بگیر وببندها رژیم بهزعم خود میخواهد به حیات خودش ادامه بدهد و سرپا بایستد.
نکته قابلتوجه دیگر در این است که این بهاصطلاح ”سارق“ یک بازنشسته بوده است. یکی ازبزرگترین نمودهای فقر و شکاف عظیم طبقاتی در ایران تحت حاکمیت آخوندها همین وضعیت بازنشستگان است که بعد از 30سال کار و تلاش آه در بساط ندارند، ماهها حقوقشان پرداخت نمیشود و اغلب آنها زیر خط فقرند.
وضعیتی که هر روز نمودهای آن در رژیم ولایت بیش از پیش بیرون میزند از جمله اینکه روز 6 آذرماه 94 پسربچه چهارسالهای بهدلیل شکافتگی چانه به بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینیشهر در استان اصفهان مراجعه میکند. چانه این کودک بهصورت سرپایی بخیه زده شد اما چون مادرش ۱۵۰ هزار تومان هزینه بیمارستان را نداشت، به دستور پزشک بخیهها شکافته میشوند و این پسربچه با چانه خونین روانه منزل میشود.
اقدامات سرکوبگرانهای از قبیل یکسال زندان و شلاق به جرم دزدیدن 8 عدد نارنج برای این رژیم حیاتی است اگرچه قطعاً راه به جایی نخواهد برد و فضای اجتماعی ایران و اعتراضات هماهنگ وگسترده ماههای اخیر مؤید این ماجراست. اما شکی نیست که برای این رژیم، حفظ نظام که از اوجب واجبات است، این قبیل کارها از ضرورتهای حفظ آن است.
واقعیت این است که تناقض آشکار در رفتار رژیم نسبت به اتهامات اقتصادی و سیاسی ریشه در ماهیت ارتجاعی و ضدبشری این رژیم دارد که مجبور است این طور متتاقض عمل کند و به خیال خود شکاف ببندد.
عیسی مسیح در یک جمله تاریخی بهخوبی تناقض ماهوی آخوندها و فریسیان ریاکار را بیان کرده است آنجا که میگوید:
”وای برشما ای کاتبان و فریسیان! اعظم احکام شریعت، یعنی تمامیتش را ترک کردهاید. ای رهنمایان کور که پشه را صافی میکنید ولی شتر را فرو میبرید وای برشما ای کاتبان و ای فریسیان ریاکار از که بیرون پیاله و بشقاب را پاک مینمایید و درون آن مملو از جبر و ظلم است ”.